حق الناس

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

حق‌النّاس، اصطلاح مشهور در فقه و حقوق به معناى حقوق مردم بر یكدیگر است؛ حقوقى كه براى حفظ مصالح خاص دنیوى اشخاص و براى تثبیت حقى براى آنان وضع شده است. این حقوق به حقوق مالی اختصاص ندارد و شامل جان، آبرو و موارد دیگر نیز می شود.

حرمت حق الناس

رعایت حقوق مردم از دستورات اکید و از خطوط قرمز حرمت در  دین اسلام است؛ تا آنجا که خداوند حق مردم را بر حق خویش مقدم فرموده است. امام علی علیه السلام می فرمایند:« جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ حُقُوقَ عِبَادِهِ مُقَدِّمَةً لِحُقُوقِهِ [عَلَى حُقُوقِهِ‏] فَمَنْ قَامَ بِحُقُوقِ عِبَادِ اللَّهِ كَانَ ذَلِكَ مُؤَدِّياً إِلَى الْقِيَامِ بِحُقُوقِ اللَّه‏»[۱]؛ خداوند سبحان حقوق مردم را پيش روى حقوق خود گردانيد ، پس هر كه حقوق بندگان خدا را رعايت كند، اين كار به رعايت كردن حقوق خدا بيانجامد.

در حدیثی دیگر از امیرالمومنین علیه السلام تجاوز یه اموال دیگران از بزرگ ترین گناهان دانسته شده است: «أعظمُ الخطایا اِقتِطاعُ مالِ امرِیءٍ مُسلِمٍ بِغَیر حَقٍّ»[۲].عظیم‌ترین گناهان، خوردنِ به ناحق و تجاوز به مال یک مسلمان است. 

و پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم مال مسلمان را مانند خون او محترم شمرده اند: «حُرمةُ مالِ المُسلِم كَحُرمَةِ دَمِه»[۳]؛ حرمت داشتن مال یک مسلمان همچون حرمت خون و جان او است.

در برخی روایات ادای حق  مؤمن از بالاترین عبادتها دانسته شده است: امام جعفرصادق علیه‌السلام فرمود: «ما عُبِدَ اللهُ بِشیءٍ اَفضلَ مِن اداءِ حَقِّ المُؤمِنِ»[۴]؛ هیچ عبادتی بالاتر از ادای حق مؤمن نیست. این دست روایات حکایت از اهمیت فوق العاده این اصل در صحنه زندگی اجتماعی مسلمانان دارد.

مصادیق حق الناس

آن چه بیشتر از حق الناس به ذهن متبادر می شود دست درازی به اموال دیگران است اما مصادیق حق الناس بسیار فراتر از این است. از جمله  هتك حرمت، گناهان زبانى نظير غيبت، تهمت، شايعه، زخم‏ زبان، سرزنش، اهانت و سخن‏ چينى، و هر عمل دیگری که موجب آبروريزى و تخريب شخصيّت کسی گردد از مصادیق حق الناس به حساب می آید.

همچنین است هر عمل دیگری که دیگران را به زحمت اندازد از جمله سد معبر، رعایت نکردن قوانین رانندگی، ایجاد سر و صدای زیاد، آلوده کردن آب و هوا ،قطع بی منطق درختان و ریختن زباله در خیابان و...

آثار اجتماعی رعایت نکردن حق الناس

بسیاری از مشکلات کنونی جوامع مختلف ریشه در بی تفاوتی نسبت به حقوق دیگران دارد. مشکلات فراوان کارفرمایان و کارگران، از بین رفتن اعتماد متقابل میان کاسبان، خریداران و فروشندگان، ایجاد کدورت میان و همسایگان، نزدیکان و حتی میان خواهران و برادران و همسران.تبدیل شدن دوستی ها به دشمنی ها  که چه بسا به ریختن خون یکدیگر می انجامد،  آبروهایی که ریخته می شوند و شلوغ شدن دادگاه ها و ...

تولید فقر در اجتماع از دیگر آثار عدم رعایت حق الناس است. امیرالمؤمنین علیه‌السلام می فرمایند: «إنَّ اللهَ سُبحانَهُ فَرَضَ فی‌اَموالِ الأغنیاءِ اَقواتَ الفُقراءِ، فَما جاعَ فقیرٌ اِلاّ بِما مَنَع غنیُّ»[۵]؛ خداوند سبحان خوراک فقرا را در اموال اغنیا قرار داده هر فقیری که گرسنه بماند در نتیجة دریغ داشتن یك غنی از مال خود بوده است.

امام جعفرصادق علیه‌السلام در این باره می فرمایند: «لَو أَنَّ الناسَ أَدُّوا حُقوقَ اَموالِهِم لَكانوُا عایِشینَ بَخَیر»[۶]؛ مردم اگر حقوق و واجبات مالی خود را ادا می‌کردند مسلّماً همه از یک زندگی مطلوب و رضایت بخشی برخوردار می‌شدند.

عقوبت رعایت نکردن حق الناس

رویات اسلامی در بیان عقوبت تضییع حقوق مردم فراوان است. در  برخی از این روایات تعابیر تکان دهنده ای وجود دارد که نشان دهنده اوج اهمیت رعایت حق الناس است .

  • امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «الحَجَرُ الغَصبُ فی ‌الدّارِ رَهنٌ عَلی خَرابِها!»[۷]؛ وجود یک آجر غصبی در بنای یک خانه، رهن بر ویرانی آن خانه خواهد بود!
  • پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم:«مَن ظَلم اَجیراً أَجرَهُ احبَطَ اللهُ عَمَلهُ وَ حرَّمَ عَلیهِ ریحَ الجَنَّةِ»[۸]؛کسی که به اجیر و کارگر خود ستم کند و حق او را نپردازد خداوند اعمال نیکش را به کلی تباه و بوی بهشت را بر وی حرام خواهد نمود.
  • امام جعفرصادق علیه‌السلام: «مَن اَكَلَ مِن مالِ اَخیهِ ظُلماً وَ لَم یَرُدَّهُ اِلَیهِ اَكَلَ جَذوَةً مِنَ النّارِ یَومَ‌الِقیامَةِ»[۹]؛کسی که از مال برادر دینی خود به ناحق بخورد و آن را به صاحبش برنگرداند خوراک او در روز قیامت شعله‌های آتش خواهد بود.
  • پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم: «مَن أَخَذ أَرضاً بِغیرِ حَقٍّ كُلِّفَ أَنْ یَحمِلَ تُرابَها اِلی المَحشَرِ!»[۱۰]؛ هر کس به ناحق زمینی را تصرف کند (فردا) وادار می‌شود که خاک آن را تا محشر قیامت بر دوش خود بار نماید!
  • امام جعفرصادق علیه‌السلام: «اَلمِرصادُ قَنطَرةٌ علی‌الصِّراطِ لایجوزُها عبدٌ بمَظلَمةِ عَبدٍ»[۱۱]؛مرصاد (کمینگاه) جایگاه رفیعی است بر روی پل صراط که (فردا) هیچ‌ بنده‌ای که حق و مظلمه‌ای از مظالم عباد به گردنش باشد از آن عبور نخواهد کرد.
  • پیامبر گرامی اسلام صلی‌الله علیه و آله و سلم: «مَن غَشَّ مُسلِماً فی‌ شِراءٍ أو بَیعٍ فَلَیسَ مِنّا و یُحشرُ یَومَ‌القِیامَةِ مَع‌الیهودِ لِأَنَّهُم أَغشُّ الخَلقِ لِلمُسلمین»[۱۲]؛ کسی که با مسلمانی در معاملة خرید و فروش تقلب و خیانت کند پیرو ما نیست و در قیامت با قوم یهود که خیانتکارترین خلق خدا نسبت به مسلمانان به شمار می‌آیند محشور خواهد شد.
  • امیرالمؤمنین علیه‌السلام: «وَقودُ النّارِ یومَ القِیامَةِ كُلُّ بَخیلٍ بِمالِهِ علیَ الفُقَراءِ و كُلُّ عالِمٍ باعَ الدّینَ بِالدُّنیا»[۱۳]؛دو دسته، فردای قیامت هیزم جهنم خواهند بود: آدم بخیلی که وجوهات و حق فقرا را از مال خود نپردازد و دیگر عالِمی که دین خود را به دنیای خود بفروشد.
  • امام جعفرصادق علیه‌السلام:«اِنَّ الله لایَرفَعُ اِلَیهِ دُعاءَ عَبدٍ فی بَطنِهِ حرامٌ أَو عِندَهُ مَظلِمةٌ لِأَحَدٍ مِن خَلقِه» .خداوند دعای کسی که در شکمش لقمة حرام و یا به گردن او مظالم یکی از عباد باشد اجابت نمی‌کند.

جبران حق الناس درقیامت

شایسته ذکر است که خداوند رحیم که همواره به بندگان وعده آمرزش گناهان داده است، بخشش حق الناس را  در کسب رضایت از صاحبان حق قرار داده است. حتی اگر کسی در میدان نبرد در کنار رسول خدا به شهادت رسیده باشد. امام باقرعلیه‌السلام می فرمایند: «اوَّلُ قطرةٍ مِنَ الشَّهیدِ كفّارَةٌ لِذُنوبِهِ اِلاّ الدَّین فَاِنَّ كفّارَتَه قَضاءُه»[۱۴]؛ اوّلین قطرة خون شهید کفارة گناهان او است مگر قرض و بدهکاری او که کفاره‌اش ادا کردن آن است (بدهی و حق‌الناس شهید را وارثان باید ادا كنند).

جبران حقّ ‏النّاس بسيار مشكل‏تر از جبران حقّ ‏الله است.  كسى كه حقّى از مردم ضايع كرده است، بايد به صورت جدّى توبه كرده و حقّ مردم را ادا كند، و پشيمانى خود را در محضر پروردگار عالم اظهار و اعلام نمايد.اداى حقّ ‏النّاس نزد خداوند متعال از اهميت ويژه‏اى برخوردار است؛ چنان‏كه اگر كسى حق مردم را ادا نكند و بدون توبه از دنيا برود، با عذاب سختى مواجه خواهد شد، مگر آنكه صاحبان حقّ را از خود راضى كند.

از امام سجاد (ع) سؤال شد: اگر كسى حقّ يك مسلمان را ضايع كند، آن مسلمان چگونه مى‏تواند حقّ خويش را بستاند؟ آن حضرت فرمودند: «در قيامت به اندازه حقّ مظلوم از اعمال نيك ظالم بر مى ‏دارند و به اعمال مظلوم مى ‏افزايند.

سپس از آن امام بزرگوار سؤال شد: «اگر ظالم، حسنه ‏اى نداشته باشد، چه مى ‏شود؟»

فرمودند: «گناهان مظلوم را به پرونده اعمال ظالم منتقل مى‏ كنند«إِنْ لَمْ يَكُنْ لِلظَّالِمِ حَسَنَاتٌ فَإِنَّ لِلْمَظْلُومِ سَيِّئَاتٍ يُؤْخَذُ مِنْ سَيِّئَاتِ الْمَظْلُومِ فَتُزَادُ عَلَي سَيِّئَاتِ الظَّالِم»[۱۵]؛

در روايت ديگرى آمده است كه برخى افراد در قيامت، پرونده خويش را خالى از حسنات مى‏ بينند. با تعجب سؤال مى ‏كنند: «اعمال خير و عبادات و انفاقات ما چه شد كه اثرى از آن نمى ‏يابيم؟»

به آنان خطاب مى‏ شود: «حسنات شما به پرونده اعمال كسانى كه با آنان خصومت داشتيد منتقل شده است. سپس مشاهده مى‏ كنند علاوه بر اين كه نامه اعمالشان تهى از نيكى ‏هاست، گناهانى در آن ثبت شده است كه هرگز مرتكب نشده‏ اند. وقتى علّت را جويا مى ‏شوند، به آنان خطاب مى‏ شود: «اينها گناهان كسانى است كه از آنها غيبت كرده‏ ايد، به آنها ناسزا گفته ‏ايد، نسبت به آنها بد انديشيده ‏ايد و در خريد و فروش بر آنها ستم كرده‏ ايد.[۱۶]

پانویس

  1. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 480
  2. تحف العقول، النص، ص: 216
  3. نهج الفصاحة ، ص: 440
  4. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 170
  5. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 371
  6. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 497
  7. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 381
  8. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 12
  9. وسائل الشيعة، ج‏16، ص: 53
  10. تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، ج‏6، ص: 294
  11. «اَلمِرصادُ قَنطَرةٌ علی‌الصِّراطِ لایجوزُها عبدٌ بمَظلَمةِ عَبدٍ»
  12. من لا يحضره الفقيه، ج‏4، ص: 14
  13. غرر الحكم و درر الكلم، ص: 730
  14. من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 183
  15. الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 106
  16. سير و سلوك ( توبه )، ص: 187

منابع

  • دانشنامه جهان اسلام، جلد 13، ذیل مدخل حق‌اللّه و حق‌النّاس از سید طه مرقاتى، در دسترس در پایگاه دانشنامه جهان اسلام.
  • تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، 1جلد، دفتر تبليغات - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
  • ابن شعبه حرانى، حسن بن على، تحف العقول عن آل الرسول صلى الله عليه و آله، 1جلد، جامعه مدرسين - قم، چاپ: دوم، 1404 / 1363ق.
  • پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، 1جلد، دنياى دانش - تهران، چاپ: چهارم، 1382ش.
  • كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
  • ابن بابويه، محمد بن على، من لا يحضره الفقيه، 4جلد، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم - قم، چاپ: دوم، 1413 ق.
  • شيخ حر عاملى، محمد بن حسن، تفصيل وسائل الشيعة إلى تحصيل مسائل الشريعة، 30جلد، مؤسسة آل البيت عليهم السلام - قم، چاپ: اول، 1409 ق.
  • طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان)، 10جلد، دار الكتب الإسلاميه - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
  • مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، بحار الأنوارالجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (ط - بيروت)، 111جلد، دار إحياء التراث العربي - بيروت، چاپ: دوم، 1403 ق.
  • تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، غرر الحكم و درر الكلم (مجموعة من كلمات و حكم الإمام علي عليه السلام)، 1جلد، دار الكتاب الإسلامي - قم، چاپ: دوم، 1410 ق.