حج قران‌‌‌

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۹ نوامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۰:۴۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (ویرایش)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهم‌السلام است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)


«حج قِران» علاوه بر حج تمتع و حج اِفراد‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌، از اقسام حج است. علت نامگذارى این قسم به قِران، همراه آوردن قربانى هنگام احرام بستن‌ است.[۱] حج قران همچون حج افراد، وظیفه اهالى مکه و کسانى است که در محدوده ۱۲ یا ۴۸ میلى مکه (۴-۱۶ فرسخ) - بنابر اختلاف اقوال در مسئله - سکونت دارند.[۲]

صورت حج قران

بنابر مشهور، مناسک و شرایط حج قران همانند حج افراد است، جز در قربانى، که در حج افراد قربانى وجود ندارد، لیکن شرط حج قران همراه داشتن قربانى هنگام مُحرم شدن است.[۳] البته قربانى کردن در منىٰ بر قارِن مستحب است؛[۴] لیکن اگر قربانىِ همراه آورده را اشعار (گذاشتن نوعی نشانۀ قربانی بر حیوان) یا تقلید (انداختن ریسمان یا گذاشتن نعلین به گردن قربانی) کند، قربانى در منىٰ واجب مى‌گردد و تبدیل آن جایز نیست.[۵]

احکام حج قران

  • حج گزار در حج قران بدون ضرورت نمى‌تواند به عمره تمتع عدول کند.[۶]
  • بنابر قول اکثر[۷] بلکه مشهور،[۸] حج گزارِ قارن مخیر است احرام را با یکى از این سه: تلبیه، اشعار و تقلید ببندد؛ لیکن در صورت اختیار تلبیه، اشعار یا تقلید مستحب است؛ چنان که در صورت بستن احرام با اشعار یا تقلید، تلبیه استحباب دارد.[۹]
  • بنابر مشهور، قارن مى‌تواند طواف - اعم از واجب و مستحب - را قبل از وقوف به عرفات انجام دهد؛ لیکن در این که - در این صورت - تجدید تلبیه پس از هر طواف لازم است و در صورت عدم تجدید از احرام خارج مى‌شود، یا این که تجدید تنها در حج افراد لازم است و یا در هیچ کدام لازم نیست و خروج از احرام تنها با نیت آن امکان‌پذیر است، اختلاف مى‌باشد.[۱۰]
  • چنانچه قارن، محصور و به جهت آن از احرام خارج گردد، بنابر قول مشهور باید در سال بعد حج قران انجام دهد و بجا آوردن حجى دیگر از آن کفایت نمى‌کند.[۱۱]

پانویس

  1. مهذب الاحکام، ج۱۲، ص ۳۱۵-۳۱۶.
  2. جواهرالکلام، ج۱۸، ص ۴۴-۴۷.
  3. همان، ۵۰.
  4. همان، ۹۶.
  5. ۱۹، ۱۹۲-۱۹۶؛ مهذّب الاحکام، ج۱۴، ص ۲۴۶ و ۳۱۰.
  6. جواهرالکلام، ج۱۸، ص۷۴.
  7. همان، ۵۵-۵۷.
  8. مستند الشیعة، ج۱۱، ص۳۰۹.
  9. جواهرالکلام، ج۱۸، ص ۵۶-۵۷.
  10. همان، ۷۸ و ۵۹-۶۵.
  11. همان، ج۲۰، ص۱۵۷.

منابع

مطالب مرتبط