ام سلمه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۸ اوت ۲۰۱۲، ساعت ۰۶:۴۴ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (تعیین رده)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مقاله‌ی مربوط به این عنوان از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon article.jpg
محتوای فعلی "مقاله‌ یک نشریه" متناسب با این عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



ام‌سلمه انيس زهرا عليها السلام

آن چه امروز از حضرت فاطمه عليها السلام مي دانيم نتيجه تلاش روايتگران امين و صادقي است كه سخنان و احوالات اين بانوي بزرگوار را براي ما به ثبت رسانده و حفظ كرده اند و ما بر اين اساس است كه مي توانيم فضاي آن عصر را ترسيم كنيم و به نمادي از پاكيزگي و طهارت فاطمه عليها السلام ولايت مداري، مظلوميت وي دست يابيم.

بي شك در اين ميان نقش زنان راوي پررنگ تر از مردان است چه وي بانويي پاكيزه بود كه پروانگان حريمش عموماً زنان بودند. آن چه در اين مقاله مي خوانيم معرفي مختصر يكي از اين بانوان پرتلاش است كه از حضرت زهرا عليها السلام به صورت مستقيم رواياتي شنيده و براي آيندگان به يادگار نقل كرده است. البته تعداد بانواني كه به صورت غيرمستقيم و يا يكي، دو واسطه به نقل احاديث حضرت پرداخته اند، به حدود 24 نفر مي رسد و ما براي حفظ اختصار در اين مجموعه مقالات تنها به راويان بدون واسطه آن حضرت مي پردازيم و با نام مبارك «ام سلمه» اين شماره را زينت مي بخشيم.

ام‌سلمه

نامش هند، پدرش ابي امية بن مغيره و مادر گرامي‌اش عاتكه بنت عبدالمطلب بود. ام‌سلمه با پذيرش اسلام در دوران نخستين اعلام رسالت از سابقين در اسلام شد و با اراده اي كامل در شمار مهاجران به حبشه درآمد. از همسر اولش، ابوسلمة صاحب چهار فرزند (سلمة، عمر، دره و زينب) شد و در سال چهارم هجري در پي وفات شوهرش به عقد پيامبر درآمد و توفيق ديدار و همراهي با فاطمه، كوثر محمدي را يافت.[۱]

زندگي اين بانوي پرهيزكار به چند دوره تقسيم مي شود كه حمايت علني از اهل بيت عليهم السلام در تمام دوران مشخصه اصلي حيات سياسي او در هر مرحله اي است. در دوران امیرالمومنین عليه السلام نقش بازدارنده در جنگ جمل و نصيحت‌هاي مفصل به همسر ديگر پيامبر، او را در صف محبان اهل بيت عليهم السلام قرار داد.

مقام روايي ام‌سلمه

از رسول خدا صلي الله عليه و آله، حضرت امام علی عليه السلام، حضرت فاطمه زهرا عليها السلام و شوهرش حديث نقل مي كند. اما روايت كنندگان از وي بسيارند از جمله: فرزندانش عمر، زينب، عامر پسرخواهرش مصعب بن عبدالله ، عبدالله بن رافع و نافع و سفينه و پسرش و ابوكنيز و خيرة والدة الحسن و صفية بنت شيبه و هند بنت الحارث، ابوعثمان الهندي، ابووائل و سعيد بن مسيب. علما اهل سنت 378 حديث و اهل تشيع بيشتر از آن از ام‌سلمه روايت كرده اند و اين مقدار حديث گوياي مقام و شأن والاي روايي او است.[۲]

با كوثر رسول

بعد از وفات حضرت خديجه عليها السلام سرپرستي فاطمه توسط پيامبر به ام‌سلمه سپرده شد. و او توانست ضمن سرپرستي از كودك پاكيزه رسول خدا، انس و الفتي با وي يابد كه تا آخرين سال‌هاي حياتش موجب هدايت او شود. در ضمن ام‌سلمه به واسطه اين ارتباط به گنجينه اي از روايات و معارف دست يافت كه هر يك بازگوكننده گوشه اي از اوضاع آن عصر و موضع‌گيري‌هاي او است.

اعتراض به خليفه در پي غصب ولايت و فدك يكي از فرازهاي زندگي اوست. در اين رويداد تلخ ام‌سلمه نزد خليفه آمد و گفت: «آيا به مانند فاطمه اين گونه سخن مي گويي؟ و او به خدا قسم حوريه اي در بين آدميان است. در آغوش پيامبر تربيت يافته فرشتگان او را دست به دست برده اند. و در كشتزار پاكيزگي خوب رشد كرد و به خوبي پرورش يافت. آيا گمان مي كنيد رسول خدا صلي الله عليه و آله ميراث را بر او حرام كرد و به او خبر نداد؟ حال آن كه خداوند فرمود: «وانذر عشيرتك الاقربين» پس پيامبر فاطمه را نيز انذار داد. اينك او آمده، ميراثش را مي خواهد. و او بهترين زنان و مادر سرور جوانان و هم وزن دختر عمران و جليله اي است كه هم وزن ندارد. با پدرش رسالت هاي پروردگارش تمامي يافت».[۳]

روايت‌گر نور

ام‌سلمه به طور مستقيم از رسول خدا صلي الله عليه و آله و حضرت فاطمه عليها السلام و گاه به واسطه شوهرش از پيامبر روايات فراواني (بيش از سيصد روايت) برجاي گذاشت. برخي از اين روايات از حالات حضرت فاطمه خبر مي دهند. مانند خوشحالي حضرت از اين كه اولين زني است كه خطبه اش (عقد) را جبرئيل خوانده است...[۴]

اما رواياتي كه ام‌سلمه از بانوي دوسرا نقل كرد عبارتند از:

1- بوي بهشتي:

امام صادق عليه السلام فرمود: «ام‌سلمه گفت: از حضرت زهرا عليها السلام پرسيدم: آيا بوي خوش ذخيره كرده اي؟ فرمود: آري. آن‌گاه عطري آورد و مقداري در كف دستم ريخت. بوي خوشي داشت كه هرگز نشنيده بودم. گفتم: اين عطر خوشبو را از كجا تهيه كرده اي؟ فرمود: «هو عنبر يسقط من اجنحة جبريل»، اين مشكي است كه از بال و پر جبرئيل فروريخته است».[۵]

2- كار طاقت فرسا:

ام‌سلمه روايتي ديگر را از طريق اميرمؤمنان عليه السلام روايت كرده است كه از شدت و سختي كارهاي خانه اميرمؤمنان خبر مي دهد تا آن‌جا كه حضرت فاطمه زهرا عليها السلام نزد پدر رفت و اين چنين گفت: «قد مجلت يداي من الرّحي ليلتي جميعاً أديرُ الرحي حتي أصبح و ابوالحسن يحمل حسناو حسيناً[۶]؛ دست‌هايم از آسياب كردن در طول شب تاول زده است تا صبح آسياب را مي گردانم و ابوالحسن (علي عليه السلام) از حسن و حسين نگهداري مي كرد».

همين روايت از طريق «دولابي» از ام‌سلمه از علي عليه السلام اين گونه نقل شده است: «يا رسول اللّه لقد مجلت يداي من الرّحا اطحن مرة و اعجن مرّة[۷]؛ اي رسول خدا! دستانم از كاركردن با آسياب تاول زده است. گاهي گندم آرد مي كنم و زماني آرد را خمير مي سازم».

3- خيانت منافقان:

ام‌سلمه مي گويد: به فاطمه عليها السلام گفتم: اي دختر رسول خدا صلي الله عليه و آله حال شما چگونه است؟ فرمود: صبح كردم در ميان حزن شديد و اندوه عظيم در حالي كه پيامبر صلي الله عليه و آله رفته و وصي او مظلوم شده است. سوگند به خدا حشمت و عظمت آن كس دريده و نابود شد كه برخلاف حكم خدا در قرآن و سنت و سفارش پيامبر اسلام در تأويل و تفسير قرآن، حق امامت او را غصب كرده و به ديگران سپردند.

اين گونه برخوردهاي خصمانه از كينه‌توزي‌هاي جنگ بدر و خونخواهي كشتگان جنگ احد آن‌هاست كه در درون قلب نفاق آلود و انديشه فتنه‌انگيزشان پنهان بوده است و تاكنون جرأت اظهار آن را نداشتند. تا در آن هنگام كه حكومت الهي بازيچه دست قدرت طلبان گرديد و امامِ به حق منزوي شد. آتش كينه هاي ديرينه شان زبانه كشيد و باران مصبيت‌ها و مشكلات بر ما فروريختند و رشته هاي ايمان را دريدند و نسبت به وعده هاي الهي كه بر همه واجب فرموده بود، حفظ و پاسداري از رسالت پيامبر صلي الله عليه و آله و دفاع از پرهيزكاران و مؤمنان را چه بد و زشت عمل كردند. اما افسوس كه در جهت انتقام گرفتن از پدران مشرك و منافق خود كه در جنگ‌هاي اسلامي كشته شدند و عليه اسلام جنگيدند، به دنيا روي آوردند و فريب دنيا را خوردند.[۸]

پانویس

  1. رياحين الشريعه، ج 2، ص 283 تا 284 در هشتاد و چهار سالگي در مدينه وفات يافت و در بقيع دفن شد. (مستدرك سفينة البحار، ج 5، ص 135؛ رجال برقي، ص 61).
  2. رياحين الشريعه، ج 2، ص 283 به بعد.
  3. اعلام النساء، ص 644؛ فواللّه لقدكان يشفق عليها من الحر والقر فيوسدها بيمينه و يدثرها شماله رويداً فرسول الله صلی الله علیه و آله بمراي لاعينكم و علي اللّه تردون فواهالكم و سوف تعلمون و خشي ابوبكر ان يجيبها فيفتح باباهو في غني عن فتحه لكنه حرمها عطاءها ذالك العام عقوبة علي المعارضة.
  4. بحارالانوار، ج 37، ص 69.
  5. امالي طوسي عن ابي غالب عن احمد بن محمدالدازي عن خاله عن الاشعري عن البرقي عن ابن اسباط عن داوود عن يعقوب بن شعيب عن ابي عبدالله علیه السلام. (بحارالانوار، ج 43، ص 95 و 114)
  6. عن علي علیه السلام من طريق الدولاي عن ام‌سلمه؛ كنزالعمال، ج 15، ص 507؛ بحارالانوار، ج 43، ص 134 و احقاق الحق، ج 10، ص 266 «اصلحن مرة و اعجن مرة» (مسند احمد، ج 6، ص 298)
  7. احقاق الحق، ج 10، ص 266 عن طريق الدولاي عن ام سلمه عن علي علیه السلام. (مسند احمد، ج 6، ص 298)
  8. «اصحبت بين كمد و كرب فقد النبي و ظلم الوصي هتك واللّه حجابه من اصحبت امامته مقبضّةً علي غير ما شرع اللّه في التنزيل و سنّها النبي في التأويل ولكنها احقاد بدريه و تراث احديه كانت عليها قلوب النفاق محتملة لامكان الوشاة فلما استهدف الامر ارسلت عليناشآبيب الآثار من مخيلة الشقاق فيقطع و تر الايمان في قسيّ صدرها و لبئس علي ما وعداللّه من حفظ الرسالة و كفالة المؤمنين احرزوا عائدتهم غرور الدنيا بعد انتصار ممن فتك بابائهم في مواطن الكروب و منازل الشهادات».

منبع

محمد ميانجي, فرهنگ كوثر، شماره 31، مهر 1378