جامعیت مقاله متوسط
سیر منطقی به صورت کامل رعایت نشده
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

امتحان الهی: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (امتحان را به امتحان الهی منتقل کرد)
 
(۱۱ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{نیازمند ویرایش فنی}}
+
{{عالی}}
 
+
امتحان و ابتلا یکی از سنتهای الهی در جهت رشد و تعالی انسان است. امتحان الهی حقیقت ایمان انسان را آشکار کرده و معیار پاداش و جزای انسان قرار می گیرد. علاوه بر این پیروزی در امتحان الهی موجب بهره مندی انسان از رحمت و مغفرت بی پایان الهی و افزایش ایمان و تربیت نفس او می شود.  
{{الگو:منبع الکترونیکی معتبر|ماخذ=پایگاه}}
 
 
 
__toc__
 
 
 
یكي از سنت­هاي الهي، رشد مردم در لابلاي حوادث و آزمايش­هاي پي در پي است. اينجاست كه حجت خدا بر خلق تمام مي­شود و سعادت و شقاوت قابل تفكيك مي­گردد.
 
این موضوع در لغت با الفاظ امتحان، ابتلاء، تمحيص و فتنه به كار رفته است. امتحان از ريشه (محن)؛ گداختن نقره و غيره  و پاك كردن آن از آلودگي<ref>  معلوف، لويس؛ فرهنگ المنجد (عربي، فارسي)، ترجمه محمد بندر ريگي، چ ششم، تهران: انتشارات ايران، 1386 هـ. ش ج2ص1907</ref> و ابتلاء از ريشه (بلي)؛كهنه شدن<ref>  راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ ترجمه وتحقيق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروى حسينى سيد غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوى‌، 1375 ش‌، دوم، ج‌1، ص: 310</ref>است، تمحيص ( مَحْص)؛ خالص شدن چيزى است از عيبى كه در آن هست<ref>  طريحي، شيخ فخر الدين؛ مجمع البحرين، قم، موسسه البعثه، 1414 هـ ق ، ج‌4، ص: 184</ref> و كلمه «فتنه» در اصل به معناى انداختن طلا در كوره آتش است تا خالصي­ها از ناخالصي­ها تمييز داده شود.<ref>  همان، ج‌6، ص 291  </ref>‌
 
 
 
در اصطلاح امتحان آزمودن و آشكار ساختن حقيقت چيزي<ref>  حسيني دشتي، مصطفي؛معارف ومعاريف(دائرة المعارف جامع اسلامي )، تهران، مؤسسه فرهنگي آرايه، سوم، 1379ش، ج1، ص85</ref> است و امتحان را از آن جهت ابتلاء گويند كه گويا ممتحن، امتحان شده را از كثرت امتحان كهنه مي­كند<ref>  قرشى سيد على اكبر ؛ قاموس قرآن‌، تهران‌، دار الكتب الإسلامية، 1371 ش‌، ششم‌، ج‌1، ص: 230</ref> كه هم در خير استعمال مي­شود و هم در شر.<ref>  مصطفوى، حسن‌؛التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‌، 1360 ش‌،، ج‌1، ص: 336</ref>  در اينجا مقصود از تمحيص؛ آزمايش انسان بوسيله تكاليف سخت و دشوار است تا خوبان از بدان جدا شوند.<ref>  شيخ كليني؛اصول كافى، حاج سيد جواد مصطفوى‌، تهران‌، كتاب فروشى علميه اسلاميه‌، اول، ج‌2 ص : 194</ref> كلمه فتنه نيز به معناى هر عملى است كه به منظور آزمايش حال چيزى انجام گيرد.<ref>  طباطبايي، محمد حسين؛ ترجمه تفسير الميزان‌، موسوى همدانى سيد محمد باقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم‌، 1374 ش‌، پنجم ج‌2ص : 89</ref>
 
 
 
== سنت امتحان ==
 
 
 
امتحان يك سنت هميشگى و جاودانى الهى<ref>  «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ» (حرف «لام» و فعل مضارع و نون تأكيد، نشانه‌ى قطعى بودن است)</ref> است كه امتحان كننده آن، خداست.<ref>  سوره مؤمنون، آيه 30«و ما مسلّماً همگان را آزمايش مى‌كنيم! »        </ref>تمام جهان، صحنه آزمايش و تمام مردم حتّى پيامبران نيز مورد امتحان قرار مى‌گيرند و سنتى است كه در تمام امتهاى پيشين نيز جارى بوده است.
 
«آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم» به حال خود رها مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟! ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مى‌كنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى‌گويند و كسانى كه دروغ مى‌گويند تحقق يابد!»<ref>  سوره عنكبوت، آيه 2 3 «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَْكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَا يُفْتَنُونَ*وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ»</ref>
 
 
   
 
   
در مقام ادعا هر كس مى‌تواند خود را برترين مؤمن، بالاترين مجاهد و فداكارترين انسان معرفى كند، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود؟<ref>  مكارم شيرازى، ناصر ؛تفسير نمونه، تهران‌، ‌ دار الكتب الإسلامية، 1374 ش، اول، ج‌16، ص: 205</ref>
+
==امتحان در لغت==
در اين ميان آزمايش انبيا شديدتر از ديگران است. پس از آن آزمايش اوصياء آنان و از آن پس صفوف مؤمنان؛ هر صفى كه به اوصيا و انبيا نزديكتر باشند آزمايش مشكل­ترى دارند.<ref>  بهبودى‌، محمد باقر ؛گزيده كافى‌، تهران‌، مركز انتشارات علمى و فرهنگى‌، 1363 ش‌، اول‌، ج‌1  ص : 226</ref>زيرا شدت بليات تابع شدت ادراك است  و هر كس عظمت و جلالت ربوبيت را بيشتر ادراك كند و مقام مقدس حق متعال را زيادتر بشناسد امواج امتحانات بيشتری متوجه او مي­شود.<ref>  موسوي خميني، روح‌الله؛شرح چهل حديث، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني (ره)، 1385هـ.ش، سي و ششم، ص246</ref>
 
 
 
== فلسفه و حکمت امتحان ==
 
 
 
از موضوعاتى كه در آيات قرآنى بسيار تذكر داده شده و در آن حدود بيست مرتبه اين مسئله مطرح شده<ref>  قرائتي، محسن ؛ تفسير نور، تهران‌، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن‌، 1383 ش‌، يازدهم‌، ج‌1 ص : 196</ref> و  بندگان را به آن متوجه ساخته است موضوع امتحان است كه حتي هدف خلقت، آزمايش انسان دانسته شده است.
 
اين امتحان الهى براى كشف امرى بر خداوند نيست. زيرا خداوند چيزى بر او پوشيده و پنهان نيست تا بوسيله آزمايش كشف شود. برای حكمت امتحان می­توان به موارد ذيل اشاره کرد:
 
 
 
1 - افزايش ايمان و پيدايش يقين
 
 
 
«تعداد( خازنان جهنم) را جز براى آزمايش كافران معيّن نكرديم تا اهل كتاب [يهود و نصارى‌] يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد»<ref>  سوره مدثر، آيه «31إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ ...وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِيمَانًا »</ref>
 
با توجه به اين آيه، آزمايش الهي بصورت ذكر تعداد نگهبانان جهنم، موجب افزايش  ايمان مؤمنان و پيدايش يقين بر گفته رسول خدا(ص) از طرف اهل كتاب گرديد.
 
  
2 - تربيت
+
این موضوع در لغت با الفاظ امتحان، ابتلاء، تمحيص و فتنه بكار رفته است. امتحان از ريشه (محن)؛ گداختن نقره و غيره و پاك كردن آن از آلودگي<ref>معلوف، لويس؛ فرهنگ المنجد (عربي، فارسي)، ترجمه محمد بندر ريگي، چ ششم، تهران: انتشارات ايران، 1386 هـ.ش، ج2، ص1907.</ref> و ابتلاء از ريشه (بلي)؛ كهنه شدن<ref>راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروى حسينى سيد غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوى‌، 1375 ش‌، دوم، ج‌1، ص310.</ref>است، تمحيص (مَحْص)؛ خالص شدن چيزى است از عيبى كه در آن هست.<ref>طريحي، شيخ فخرالدين؛ مجمع البحرين، قم، موسسه البعثه، 1414 هـ.ق، ج‌4، ص184.</ref> و كلمه «فتنه» در اصل به معناى انداختن طلا در كوره آتش است تا خالصي­ها از ناخالصي­ها تمييز داده شود.<ref>همان، ج‌6، ص291.</ref>‌
  
اين يك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفا كردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و پرورش دادن بندگان آنان را مى‌آزمايد؛ همانگونه كه فولاد را براى استحكام بيشتر در كوره مى‌گدازند تا به اصطلاح آبديده شود آدمى را نيز در كوره حوادث سخت پرورش مى‌دهد تا مقاوم گردد. <ref>   تفسير نمونه، ج‌1، ص: 527</ref>
+
در اصطلاح امتحان آزمودن و آشكارساختن حقيقت چيزي<ref>حسيني دشتي، مصطفي؛ معارف و معاريف (دائرة المعارف جامع اسلامي)، تهران، مؤسسه فرهنگي آرايه، سوم، 1379ش، ج1، ص85.</ref> است و امتحان را از آن جهت ابتلاء گويند كه گويا ممتحن، امتحان شده را از كثرت امتحان كهنه مي­كند.<ref>قرشى سيد على اكبر؛ قاموس قرآن‌، تهران‌، دارالكتب الإسلامية، 1371 ش‌، ششم‌، ج‌1، ص230.</ref> كه هم در خير استعمال مي­شود و هم در شر.<ref>مصطفوى، حسن‌؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‌، 1360ش‌، ج‌1، ص336.</ref>در اينجا مقصود از تمحيص؛ آزمايش انسان به وسيله تكاليف سخت و دشوار است تا خوبان از بدان جدا شوند.<ref>شيخ كليني؛ اصول كافى، حاج سيد جواد مصطفوى‌، تهران‌، كتاب فروشى علميه اسلاميه‌، اول، ج‌2، ص194.</ref> كلمه فتنه نيز به معناى هر عملى است كه به منظور آزمايش حال چيزى انجام گيرد.<ref>طباطبايي، محمدحسين؛ ترجمه تفسيرالميزان‌، موسوى همدانى سيد محمدباقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم‌، 1374 ش‌، پنجم، ج‌2، ص89.</ref>
  
3- تصفيه قلوب
+
==سنت امتحان==
  
«(امتحانات) براى اين است كه خداوند، آنچه در سينه‌هايتان پنهان داريد، بيازمايد و آنچه را در دلهاى شما (از ايمان) است خالص گرداند.»<ref>   سوره آل عمران، آيه 154«وَ لِيَبْتَلىِ‌َ اللَّهُ مَا فىِ صُدُورِكُمْ وَ لِيُمَحِّصَ مَا فىِ قُلُوبِكُمْ وَ اللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصُّدُورِ»</ref>
+
امتحان يك سنت هميشگى و جاودانى الهى<ref>{{متن قرآن|«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ»}} (حرف «لام» و فعل مضارع و نون تأكيد، نشانه‌ى قطعى بودن است).</ref>است كه امتحان كننده آن خداست.<ref>[[سوره مومنون]]، آيه 30 «و ما مسلّماً همگان را آزمايش مى‌كنيم!».</ref> تمام جهان، صحنه آزمايش و تمام مردم حتى [[پيامبران]] نيز مورد امتحان قرار مى‌گيرند و سنتى است كه در تمام امت هاى پيشين نيز جارى بوده است.
  
4 - تقوي
+
«آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم» به حال خود رها مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟! ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مى‌كنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى‌گويند و كسانى كه [[دروغ]] مى‌گويند تحقق يابد!».<ref>[[سوره عنكبوت]]، آيه 2 و 3 {{متن قرآن|«أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَْكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَايُفْتَنُونَ × وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ»}}.</ref>
  
«خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص (امتحان) نموده است»<ref>سوره حجرات، آيه 3« أُوْلَئكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَُمْ لِلتَّقْوَى‌ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ»</ref>
+
در مقام ادعا هر كس مى‌تواند خود را برترين مؤمن، بالاترين مجاهد و فداكارترين انسان معرفى كند، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود؟<ref>مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران‌، دارالكتب الإسلامية، 1374 ش، اول، ج‌16، ص205.</ref>
 +
در اين ميان آزمايش انبياء شديدتر از ديگران است. پس از آن آزمايش اوصياء آنان و از آن پس صفوف مؤمنان؛ هر صفى كه به اوصيا و انبيا نزديكتر باشند، آزمايش مشكل­ترى دارند.<ref>بهبودى‌، محمدباقر؛ گزيده كافى‌، تهران‌، مركز انتشارات علمى و فرهنگى‌، 1363 ش‌، اول‌، ج‌1، ص226.</ref> زيرا شدت بليات تابع شدت ادراك است و هر كس عظمت و جلالت ربوبيت را بيشتر ادراك كند و مقام مقدس حق متعال را زيادتر بشناسد امواج امتحانات بيشتری متوجه او مي­شود.<ref>موسوي خميني، روح‌الله؛ شرح چهل حديث، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1385 هـ.ش، سي و ششم، ص246.</ref>
  
5 - توبه و باز گشت به سوي خدا
+
==فلسفه و حکمت امتحان==
  
«و آنها را با نيكى‌ها و بدى‌ها آزموديم، شايد بازگردند!<ref> سوره اعراف، آيه168 «وَ بَلَوْنَاهُم بِالحَْسَنَاتِ وَ السَّيَِّاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»</ref>»
+
از موضوعاتى كه در آيات قرآنى بسيار تذكر داده شده و در آن حدود بيست مرتبه اين مسئله مطرح شده<ref>قرائتي، محسن؛ تفسير نور، تهران‌، مركز فرهنگى درس هايى از قرآن‌، 1383 ش‌، يازدهم‌، ج‌1، ص196.</ref> و بندگان را به آن متوجه ساخته است. موضوع امتحان است كه حتي هدف خلقت، آزمايش انسان دانسته شده است.
  
6 - جداسازي صفوف خوبان از بدان
+
اين امتحان الهى براى كشف امرى بر خداوند نيست. زيرا خداوند چيزى بر او پوشيده و پنهان نيست تا به وسيله آزمايش كشف شود. برای حكمت امتحان می­توان به موارد ذيل اشاره کرد:
  
«چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همان‌گونه كه شما هستيد واگذارد مگر آنكه ناپاك را از پاك جدا سازد.»<ref> سوره آل عمران، آيه 179« حَتىَ‌ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ »</ref>
+
# افزايش ايمان و پيدايش يقين: «تعداد (خازنان جهنم) را جز براى آزمايش كافران معين نكرديم تا اهل كتاب (يهود و نصارى) يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد».<ref>[[سوره مدثر]]، آيه 31 {{متن قرآن|«إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ... وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِيمَانًا»}}.</ref>
امام صادق(ع) فرمودند: خداوند مردم را امتحان مي­كند تا معلوم شود نيكوكارتر كيست.<ref>   فلسفي، محمد تقي؛ الحديث، روايات تربيتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ج‌3  ص 334 </ref>
+
با توجه به اين آيه، آزمايش الهي به صورت ذكر تعداد نگهبانان جهنم موجب افزايش [[ايمان]] مؤمنان و پيدايش يقين بر گفته [[رسول خدا]] صلی الله علیه و آله از طرف اهل كتاب گرديد.
 +
# تربيت: اين يك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفاكردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و پرورش دادن بندگان آنان را مى‌آزمايد؛ همان گونه كه فولاد را براى استحكام بيشتر در كوره مى‌گدازند تا به اصطلاح آبديده شود، آدمى را نيز در كوره حوادث سخت پرورش مى‌دهد تا مقاوم گردد.<ref>تفسير نمونه، ج‌1، ص527.</ref>
 +
# تصفيه قلوب: «(امتحانات) براى اين است كه خداوند، آنچه در سينه‌هايتان پنهان داريد، بيازمايد و آنچه را در دلهاى شما (از ايمان) است، خالص گرداند».<ref>[[سوره آل عمران]]، آيه 154 {{متن قرآن|«وَلِيَبْتَلىِ‌َ اللَّهُ مَا فىِ صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فىِ قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصُّدُورِ»}}.</ref>
 +
# تقوي: «خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص (امتحان) نموده است».<ref>[[سوره حجرات]]، آيه3. {{متن قرآن|«أُوْلَئكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَُمْ لِلتَّقْوَى‌ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ»}}.</ref>
 +
# توبه و بازگشت به سوي خدا: «و آنها را با نيكى‌ها و بدى‌ها آزموديم، شايد بازگردند!».<ref>[[سوره اعراف]]، آيه168. {{متن قرآن|«وَبَلَوْنَاهُم بِالحَْسَنَاتِ وَالسَّيَِّاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»}}.</ref>
 +
# جداسازي صفوف خوبان از بدان: «چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همان‌گونه كه شما هستيد، واگذارد مگر آن كه ناپاك را از پاك جدا سازد».<ref>[[سوره آل عمران]]، آيه 179 {{متن قرآن|«حَتىَ‌ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ»}}.</ref> [[امام صادق]] علیه السلام فرمودند: خداوند مردم را امتحان مي­كند تا معلوم شود نيكوكارتر كيست.<ref>فلسفي، محمدتقي؛ الحديث، روايات تربيتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ج‌3، ص334.</ref>
 +
# شكوفايى استعدادها: اگر آزمايش الهى نبود، استعدادها شكوفا نمى‌شد و درخت وجود انسان ثمره و نتیجه نمی­داد.
 +
# ظهور عمل: اميرمؤمنان على علیه السلام تعريف زیبایی در زمينه فلسفه امتحانات الهى دارد: "گرچه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مى‌كند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد."<ref>تفسير نمونه، ج‌1، ص528.</ref>
 +
# عبرت: «آيا آنها نمى‌بينند كه در هر سال يك يا دو بار آزمايش مى‌شوند؟! باز [[توبه]] نمى‌كنند و متذكر هم نمى‌گردند!».<ref>[[سوره توبه]]، آيه 126. {{متن قرآن|«أَوَلَايَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فىِ كُلّ‌ِ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَينْ‌ِ ثمُ‌َّ لَايَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»}}.</ref> و عبرت نمي­گيرند.
 +
# تكميل نفوس<ref>ترجمه الميزان، ج‌4، ص 124</ref>و رسيدن به مراتب عالي: از جمله آثار آزمايش افراد بشر در اين جهان آنست كه گروهى از اهل ايمان در اثر اداء وظايف و صبر در برابر ناگواري ها به مراتب عالى از ايمان و فضيلت مي رسند.
 +
# مشخص شدن ادعاها<ref>تفسير نور، ج‌6، ص68.</ref>
 +
# افزايش روحيه صبر: «و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرار داديم آيا صبر و شكيبايى مى‌كنيد (و از عهده امتحان برمى‌آييد)؟».<ref>[[سوره فرقان]]، آيه 20 {{متن قرآن|«وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبرُِونَ»}}.</ref>
 +
# افزايش روحيه رضايت.
 +
# افزايش روحيه سپاس­گزاري
  
7 - شكوفايى استعدادها
+
از جمله آثار آزمايش آنست كه گروهى كه درباره سپاس از نعمت هاى پروردگار و اداء وظايف استقامت مي­نمايند و هرگز نعمتى را كفران ننموده و فرصتى را از دست نمي­دهند.<ref>حسيني همداني، محمدحسين، انوار درخشان، تهران، كتابفروشي لطفي، 1404 هـ.ق، ج‌3، ص210.</ref>
 
 
اگر آزمايش الهى نبود، استعدادها شكوفا نمى‌شد و درخت وجود انسان ثمره و نتیجه نمی­داد.
 
 
 
8 -ظهور عمل
 
 
 
امير مؤمنان على(ع) تعريف زیبایی در زمينه فلسفه امتحانات الهى دارد:
 
" گرچه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مى‌كند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد"<ref>  تفسير نمونه، ج‌1، ص: 528</ref>
 
9 - عبرت
 
 
 
«آيا آنها نمى‌بينند كه در هر سال، يك يا دو بار آزمايش مى‌شوند؟! باز توبه نمى‌كنند، و متذكّر هم نمى‌گردند!» <ref>  سوره توبه، آيه 126« أَ وَ لَا يَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فىِ كُلّ‌ِ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَينْ‌ِ ثمُ‌َّ لَا يَتُوبُونَ وَ لَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ»</ref> و عبرت نمي­گيرند.
 
 
 
10-  تكميل نفوس <ref>  ترجمه الميزان، ج‌4، ص 124</ref>و رسيدن به مراتب عالي
 
 
 
از جمله آثار آزمايش افراد بشر، در اين جهان آنستكه گروهى از اهل ايمان در اثر اداء وظايف، و صبر در برابر ناگواريها بمراتب عالى از ايمان و فضيلت مي رسند.
 
 
 
11-  مشخص شدن ادعاها<ref>  تفسير نور  ج‌6  ص 68</ref>
 
               
 
12-  افزايش روحيه صبر
 
 
 
«و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرار داديم آيا صبر و شكيبايى مى‌كنيد (و از عهده امتحان برمى‌آييد)؟»<ref>  سوره فرقان، آيه 20« وَ جَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَ تَصْبرُِونَ»</ref>
 
 
 
13-  افزايش روحيه رضايت
 
 
 
14-  افزايش روحيه سپاس­گزاري
 
 
 
از جمله آثار آزمايش آنست كه گروهى كه درباره سپاس از نعمتهاى پروردگار و اداء وظايف استقامت مي­نمايند و هرگز نعمتى را كفران ننموده و فرصتى را از دست نمي­دهند.<ref>   حسيني همداني، محمد حسين، انوار درخشان، تهران، كتابفروشي لطفي، 1404 هـ. ق، ج‌3ص 210</ref>
 
 
اگر خداوند براى آزمايش يا هدف ديگر بخواهد زيانى به افراد برساند جز خود او كسى توان برطرف كردن آن را ندارد و اگر براى آنها خيرى بخواهد هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد.
 
اگر خداوند براى آزمايش يا هدف ديگر بخواهد زيانى به افراد برساند جز خود او كسى توان برطرف كردن آن را ندارد و اگر براى آنها خيرى بخواهد هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد.
  
== انواع امتحان ==
+
==انواع امتحان==
  
آزمايش انسان‌ها يك سنّت قطعى الهى است لكن ابزار آن متفاوت است:
+
آزمايش انسان‌ها يك سنت قطعى الهى است لكن ابزار آن متفاوت است: نعمت‌، خير و شر، آمدن انبيا، جان، [[مرگ]] و حيات، جلوه‌هاى زندگى دنيا، وفاى به تعهدات، تعبير خواب، خود مردم‌، جنگ و جهاد، حوادث تلخ، حوادث شيرين، تفاوت‌هاى اجتماعى، تمايلات انسان، متشابهات قرآن، شكست‌ها، پرداخت [[زكات]]، شنيدن تحقير و هجو و آزار ديدن از دشمن، آمدن شريعت جديد، مسأله ى شكم و غذا، روزه گرفتن، آزادى، دانش<ref>رجوع شود به تفسير نور، ج‌1، ص112 و 171؛ ج2، ص216 و 217 و 175 و 17 و 192؛ ج3، ص99 و 164 و 267 و 258؛  ج4، ص206 و 292؛ ج6، ص447؛ ج7، ص84 و 451 و 414؛ ج8، ص237 و 136؛ ج‌9، ص428؛ ج‌10، ص494.</ref>، فرزندان و اموال، بلا،<ref>  تفسير نمونه، ج‌24، ص207 و ج‌1، ص534.</ref> وساوس شيطان،<ref>ترجمه الميزان، ج‌13، ص333.</ref>غيبت،<ref>شيخ صدوق؛ علل الشرائع، ترجمه سيد محمدجواد ذهنى تهرانى‌، قم‌، انتشارات مؤمنين، ‌1380 ش‌، اول، ج‌1، ص783.</ref>پول دادن<ref>شيخ صدوق؛ خصال، ترجمه سيد احمد فهرى زنجانى‌، تهران‌، انتشارات علميه اسلاميه‌: اول، ج‌1، ص10.</ref>خوف، نقص ثمرات،<ref>طيب، سيد عبدالحسين‌؛ اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران‌، انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، دوم‌، ج‌2، ص258.</ref>زينت<ref>ترجمه الميزان، ج‌13، ص333.</ref>و... خداوند مؤمنان را تمرين داده يا سختى و مشقت را بر آنان تحميل مى‌كند تا با اين امتحان الهى، قلبهايشان به تقوا متخلق گردد.
نعمت‌، خير و شر، آمدن انبيا، جان، مرگ و حيات، جلوه‌هاى زندگى دنيا، وفاى به تعهدات، تعبير خواب، خود مردم‌، جنگ و جهاد، حوادث تلخ، حوادث شيرين، تفاوت‌هاى اجتماعى، تمايلات انسان، متشابهات قرآن، شكست‌ها، پرداخت زكات، شنيدن تحقير و هجو، و آزار ديدن از دشمن، آمدن شريعت جديد، مسألهى شكم و غذا، روزه گرفتن، آزادى، دانش<ref>   رجوع شود به تفسير نور  ج‌1ص : 112و171، ج2ص216و217و175و17و192، ج3ص99و164و267و258، ج4ص206و292، ج6ص447، ج7ص84و451و414، ج8ص237و136، ج‌9ص 428، ج‌10ص 494</ref>، فرزندان و اموال، بلا،<ref>  تفسير نمونه، ج‌24، ص: 207 وج‌1، ص 534</ref> وساوس شيطان،<ref>   ترجمه الميزان، ج‌13، ص: 333</ref> غيبت،<ref>   شيخ صدوق؛علل الشرائع، ترجمه سيد محمد جواد ذهنى تهرانى‌، قم‌، انتشارات مؤمنين، ‌1380 ش‌، اول،
 
ج‌1  ص 783</ref>پول دادن<ref>   شيخ صدوق؛خصال، ترجمه سيد احمد فهرى زنجانى‌، تهران‌، انتشارات علميه اسلاميه‌: اول ج‌1  ص 10</ref> خوف، نقص ثمرات،<ref>   طيب، سيد عبد الحسين‌؛ اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران‌، انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، دوم‌، ج‌2، ص: 258</ref> زينت<ref>   ترجمه الميزان، ج‌13، ص: 333</ref>و...
 
  
== تفاوت امتحان الهى و امتحان‌ بشری ==
+
نتيجه اين‌گونه دستيابى به تقوا آن است كه شخص به رسول اكرم صلى الله عليه و آله احترام گذاشته و هنگام سخن گفتن در محضر ايشان صداى خود را فرود مى‌آورد: {{متن قرآن|«إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ»}}.([[سوره حجرات]]/49،3)
  
يكي از تفاوتهاي كه بين امتحان الهى و امتحانهاى معمول نزد ما انسانها هست اين است كه غالبا ما نسبت به باطن حال اشيا جاهليم و مى‌خواهيم با امتحان آن حالت از آن موجود را كه براى ما مجهول است روشن و ظاهر سازيم ولى از آنجا كه جهل در خداوند سبحان متصور نيست  چون كليدهاي  غيب نزد او است  لذا امتحان او از بندگان براى كشف مجهول نيست بلكه تربيت عامه الهيه است نسبت به انسانها كه او را به سوى حسن عاقبت و سعادت هميشگى دعوت مى‌كند. از اين نظر امتحان است كه حال هر انسانى را براى خودش معين مى‌كند تا بداند از اهل كدام خانه است؛ اهل دار ثواب است و يا دار عقاب؟<ref>  ترجمه الميزان، ج‌4، ص: 54</ref>                 
+
==تفاوت امتحان الهى و امتحان‌ بشری==
  
== نحوه برخورد با امتحان ==
+
يكي از تفاوت هاي كه بين امتحان الهى و امتحان هاى معمول نزد ما انسان ها هست اين است كه غالباً ما نسبت به باطن حال اشيا جاهليم و مى‌خواهيم با امتحان آن حالت از آن موجود را كه براى ما مجهول است روشن و ظاهر سازيم ولى از آنجا كه جهل در خداوند سبحان متصور نيست چون كليدهاي غيب نزد او است لذا امتحان او از بندگان براى كشف مجهول نيست بلكه تربيت عامه الهيه است نسبت به انسان ها كه او را به سوى حسن عاقبت و سعادت هميشگى دعوت مى‌كند.
  
آدمي در برخورد با امتحانات الهي، رفتارهاي گوناگوني از خود نشان مي­دهد. گروهى از عهده امتحانات بر آمده و گروهى مردود مى‌شوند. مثلا مساله" ترس" كه پيش مى‌آيد گروهى خود را مى‌بازند و به خاطر اينكه كوچكترين ضررى به آنها نرسد شانه از زير بار مسئوليت خالى مى‌كنند اما گروهى ديگر در برابر عوامل ترس با ايمان و توكل بيشترى خود را براى هر گونه فداكارى مهيا مى‌كنند. در برابر سائر مشكلات و عوامل امتحان ديگر همچون گرسنگى و زيانهاى مالى و جانى نيز همه مردم يكسان نيستند.<ref>   تفسير نمونه، ج‌1، ص: 530</ref>
+
از اين نظر امتحان است كه حال هر انسانى را براى خودش معين مى‌كند تا بداند از اهل كدام خانه است؛ اهل دار ثواب است و يا دار عقاب؟<ref>ترجمه الميزان، ج‌4، ص54.</ref>
پس صبر و راضي شدن به مقدرات الهي  هر چند سخت است  بهترين روش در برخورد با امتحانات الهي مي­باشد.
 
«انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى‌كند و نعمت مى‌بخشد (مغرور مى‌شود و) مى‌گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است و امّا هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى‌گيرد (مأيوس مى‌شود و) مى‌گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است!»         
 
  
== راه پيروزى در امتحان‌ ==
+
==نحوه برخورد با امتحان==
  
در اينجا سؤال ديگرى پيش مى‌آيد و آن اينكه حال كه همه انسانها در يك امتحان گسترده الهى شركت دارند راه موفقيت در اين آزمايشها چيست؟
+
آدمي در برخورد با امتحانات الهي، رفتارهاي گوناگوني از خود نشان مي­دهد. گروهى از عهده امتحانات برآمده و گروهى مردود مى‌شوند. مثلا مساله "ترس" كه پيش مى‌آيد گروهى خود را مى‌بازند و به خاطر اين كه كوچكترين ضررى به آنها نرسد شانه از زير بار مسئوليت خالى مى‌كنند اما گروهى ديگر در برابر عوامل ترس باايمان و توكل بيشترى خود را براى هر گونه فداكارى مهيا مى‌كنند. در برابر سائر مشكلات و عوامل امتحان ديگر همچون گرسنگى و زيانهاى مالى و جانى نيز همه مردم يكسان نيستند.<ref>تفسير نمونه، ج‌1، ص530.</ref>
  
1 - نخستين و مهمترين گام براى پيروزى، صبر و پايدارى است.
+
پس صبر و راضي شدن به مقدرات الهي هر چند سخت است بهترين روش در برخورد با امتحانات الهي مي­باشد. «انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى‌كند و نعمت مى‌بخشد (مغرور مى‌شود و) مى‌گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است و اما هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى‌گيرد (مأيوس مى‌شود و) مى‌گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است.
  
2 - توجه به گذرا بودن حوادث اين جهان و سختيها و مشكلاتش و اينكه اين جهان گذرگاهى بيش نيست عامل ديگرى براى پيروزى محسوب مى‌شود.<ref>  رحمتي شهرضا، محمد؛گنجينه معارف، قم، صبح پيروزي، 1385ه.ش، دوم،، ص115</ref>
+
==راه پيروزى در امتحان‌==
  
3 - استمداد از نيروى ايمان و الطاف الهى عامل مهم ديگرى است.
+
در اينجا سؤال ديگرى پيش مى‌آيد و آن اين كه حال كه همه انسانها در يك امتحان گسترده الهى شركت دارند. راه موفقيت در اين آزمايش ها چيست؟
  
4 - توجه به تاريخ پيشينيان و بررسى موضع آنان در برابر آزمايشهاى الهى براى آماده ساختن روح انسان نسبت به امتحانات پروردگار بسيار مؤثر است.
+
# نخستين و مهمترين گام براى پيروزى، صبر و پايدارى است.
اصولا اگر انسان در مسائلى كه براى او پيش مى‌آيد احساس تنهايى كند از نيروى مقاومتش كاسته خواهد شد اما توجه به اين حقيقت كه اين مشكلات طاقت‌فرسا و آزمايشهاى سخت الهى براى همگان در طول تاريخ وجود داشته سبب افزايش نيروى پايدارى انسان مى‌گردد.
+
# توجه به گذرابودن حوادث اين جهان و سختي ها و مشكلاتش و اين كه اين جهان گذرگاهى بيش نيست. عامل ديگرى براى پيروزى محسوب مى‌شود.<ref>رحمتي شهرضا، محمد؛ گنجينه معارف، قم، صبح پيروزي، 1385 ه.ش، دوم، ص115.</ref>
 +
# استمداد از نيروى ايمان و الطاف الهى عامل مهم ديگرى است.
 +
# توجه به تاريخ پيشينيان و بررسى موضع آنان در برابر آزمايش هاى الهى براى آماده ساختن روح انسان نسبت به امتحانات پروردگار بسيار مؤثر است. اصولا اگر انسان در مسائلى كه براى او پيش مى‌آيد احساس تنهايى كند از نيروى مقاومتش كاسته خواهد شد اما توجه به اين حقيقت كه اين مشكلات طاقت‌فرسا و آزمايش هاى سخت الهى براى همگان در طول تاريخ وجود داشته سبب افزايش نيروى پايدارى انسان مى‌گردد.
 +
# توجه به اين حقيقت كه همه اين حوادث در پيشگاه خداوند رخ مى‌دهد و او از همه چيز آگاه است عامل ديگرى براى پايدارى است.<ref>  تفسير نمونه، ج‌1، ص531.</ref>
  
5 - توجه به اين حقيقت كه همه اين حوادث در پيشگاه خداوند رخ مى‌دهد و او از همه چيز آگاه است عامل ديگرى براى پايدارى است.<ref>  تفسير نمونه، ج‌1، ص: 531</ref>
+
==آثار توفيق در امتحان==
  
== آثار توفيق در امتحان ==
+
# آمرزش<ref>هاشمي رفسنجاني، اكبر؛ تفسير راهنما، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1373ه.ش، اول ج5، ص450.</ref> «شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد به يقين پروردگار تو سريع العقاب و آمرزنده مهربان است. (كيفر كسانى را كه از بوته امتحان نادرست درآيند، زود مى‌دهد و نسبت به حق پويان مهربان است)».<ref>[[سوره انعام]]، آيه 165.</ref>
 +
# درود خداوند
 +
# رحمت و هدايت يافتگي<ref>طبرسي، فضل بن حسن؛ ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن‌، مترجمان‌، تهران‌، انتشارات فراهانى‌، 1360 ش، اول، ج2، ص128.</ref> «قطعاً همه شما را با چيزى... آزمايش مى‌كنيم و بشارت ده به استقامت ‌كنندگان! ...اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايت‌يافتگان!».<ref>[[سوره بقره]]، آيات 155-157.</ref>
 +
# خوش نامي<ref>تفسير نمونه، ج19، ص117.</ref>
  
1- آمرزش<ref>  هاشمي رفسنجاني، اكبر؛تفسير راهنما،، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1373هش، اول ج5، ص450</ref>
+
==شكست در امتحان==
«شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد به يقين پروردگار تو سريع العقاب و آمرزنده مهربان است. (كيفر كسانى را كه از بوته امتحان نادرست درآيند، زود مى‌دهد و نسبت به حق پويان مهربان است.)<ref>  سوره انعام، آيه 165</ref>»
 
  
2 - درود خداوند
+
آزمايش انسان يعنى نموداركردن توانائى و ايستادگى او در سختى و خوشى كه در برابر مال و مقام و تندرستى و فراهمى خواسته‌ها و يا خوارى و نادارى و بيمارى و بيچارگى چگونه نمودار خواهد شد؟ اگر ميانه‌رو و فروتن و نكوكار و شكيبا بود آزموده است و نتيجه‌ى امتحان او خوب خواهد بود و اگر اسراف كار و خودخواه و مردم آزار و ناشكيبا بود، شكست يافته و بى‌بهره است و خود درمى‌يابد كه ناتوان است و بايد به انديشه‌ى اصلاح خود باشد<ref>عاملي، ابراهيم؛ تفسير عاملي، تهران، انتشارات صدوق، 1360 هـ، ج‌8، ص 558.</ref> كه شكست گونه‌اى از امتحان است و قهرمانان در هنگام شكست شناخته مى‌شوند.<ref>مدرسي، محمدتقي؛ تفسير هدايت‌، مترجمان‌، مشهد، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، 1377 ش‌، اول‌، ج‌1، ص630.</ref> اگر در اين دنيا و در اين آزمايش ناكام شويم و شكست بخوريم در آخرت نيز ناكام خواهيم شد و اگر در اينجا پیروز شويم در آنجا به كاميابى خواهيم رسيد.
  
3 - رحمت وهدايت يافتگي<ref>  طبرسي، فضل بن حسن؛ ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن‌، مترجمان‌، تهران‌، انتشارات فراهانى‌، 1360 ش، ‌ اول، ج2، ص128</ref>
+
==پانویس==
«قطعاً همه شما را با چيزى... آزمايش مى‌كنيم و بشارت ده به استقامت‌كنندگان! *...اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايت‌يافتگان!» <ref>  سورهبقره، آيات 155 157</ref>
+
<references/>
 
 
4 - خوش نامي <ref>  تفسير نمونه، ج19، ص117</ref>
 
 
 
== شكست در امتحان ==
 
 
 
آزمايش انسان يعنى نمودار كردن توانائى و ايستادگى او در سختى و خوشى كه در برابر مال و مقام و تندرستى و فراهمى خواسته‌ها و يا خوارى و نادارى و بيمارى و بيچارگى چگونه نمودار خواهد شد؟ اگر ميانه‌رو و فروتن و نكوكار و شكيبا بود آزموده است و نتيجه‌ى امتحان او خوب خواهد بود و اگر اسراف كار و خودخواه و مردم آزار و ناشكيبا بود شكست يافته و بى‌بهره است و خود در مى‌يابد كه ناتوان است و بايد به انديشه‌ى اصلاح خود باشد<ref>  عاملي، ابراهيم؛ تفسير عاملي، تهران، انتشارات صدوق، 1360 هـ، ج‌8  ص 558 </ref>كه شكست گونه‌اى از امتحان است و قهرمانان در هنگام شكست شناخته مى‌شوند.<ref>  مدرسي، محمد تقي؛ تفسير هدايت‌، مترجمان‌، مشهد، بنياد پژوهشهاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، 1377 ش‌، اول‌، ج‌1ص 630</ref>
 
اگر در اين دنيا و در اين آزمايش ناكام شويم و شكست بخوريم در آخرت نيز ناكام خواهيم شد و اگر در اين جا پیروز شويم در آن جا به كاميابى خواهيم رسيد.
 
 
== پانویس ==
 
  
<references/>
+
==منابع==
 +
*زینب طاهری، امتحان الهی، [http://www.pajoohe.ir  دانشنامه پژوهه]، تاریخ بازیابی: 28 آذر 1391.
 +
* محمدصادق يوسفى مقدم، امتحان، دايرة المعارف قرآن کریم ،ج4،[http://maarefquran.com/maarefLibrary/templates/farsi/dmaarefbooks/Books/4/26.htm مرکز فرهنگ و معارف قرآن].
  
== منابع ==
+
{{سنجش کیفی
 +
|سنجش=شده
 +
|شناسه= خوب
 +
|عنوان بندی مناسب= خوب
 +
|کفایت منابع و پی نوشت ها= خوب
 +
|رعایت سطح مخاطب عام= خوب
 +
|رعایت ادبیات دانشنامه ای= خوب
 +
|جامعیت= متوسط
 +
|رعایت اختصار= خوب
 +
|سیر منطقی= متوسط
 +
|کیفیت پژوهش= خوب
 +
}}
  
[http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36913#_ftn45 امتحان الهی، زینب طاهری، سایت پژوهشکده باقر العلوم(ع)(بخش فرهنگ علوم انسانی و اسلامی)]تاریخ بازیابی:28 آذر 1391.
 
 
[[رده:سنن الهی]]
 
[[رده:سنن الهی]]
 +
[[رده:واژگان قرآنی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ مارس ۲۰۲۰، ساعت ۱۱:۱۳

امتحان و ابتلا یکی از سنتهای الهی در جهت رشد و تعالی انسان است. امتحان الهی حقیقت ایمان انسان را آشکار کرده و معیار پاداش و جزای انسان قرار می گیرد. علاوه بر این پیروزی در امتحان الهی موجب بهره مندی انسان از رحمت و مغفرت بی پایان الهی و افزایش ایمان و تربیت نفس او می شود.

امتحان در لغت

این موضوع در لغت با الفاظ امتحان، ابتلاء، تمحيص و فتنه بكار رفته است. امتحان از ريشه (محن)؛ گداختن نقره و غيره و پاك كردن آن از آلودگي[۱] و ابتلاء از ريشه (بلي)؛ كهنه شدن[۲]است، تمحيص (مَحْص)؛ خالص شدن چيزى است از عيبى كه در آن هست.[۳] و كلمه «فتنه» در اصل به معناى انداختن طلا در كوره آتش است تا خالصي­ها از ناخالصي­ها تمييز داده شود.[۴]

در اصطلاح امتحان آزمودن و آشكارساختن حقيقت چيزي[۵] است و امتحان را از آن جهت ابتلاء گويند كه گويا ممتحن، امتحان شده را از كثرت امتحان كهنه مي­كند.[۶] كه هم در خير استعمال مي­شود و هم در شر.[۷]در اينجا مقصود از تمحيص؛ آزمايش انسان به وسيله تكاليف سخت و دشوار است تا خوبان از بدان جدا شوند.[۸] كلمه فتنه نيز به معناى هر عملى است كه به منظور آزمايش حال چيزى انجام گيرد.[۹]

سنت امتحان

امتحان يك سنت هميشگى و جاودانى الهى[۱۰]است كه امتحان كننده آن خداست.[۱۱] تمام جهان، صحنه آزمايش و تمام مردم حتى پيامبران نيز مورد امتحان قرار مى‌گيرند و سنتى است كه در تمام امت هاى پيشين نيز جارى بوده است.

«آيا مردم گمان كردند همين كه بگويند: «ايمان آورديم» به حال خود رها مى‌شوند و آزمايش نخواهند شد؟! ما كسانى را كه پيش از آنان بودند آزموديم (و اينها را نيز امتحان مى‌كنيم) بايد علم خدا درباره كسانى كه راست مى‌گويند و كسانى كه دروغ مى‌گويند تحقق يابد!».[۱۲]

در مقام ادعا هر كس مى‌تواند خود را برترين مؤمن، بالاترين مجاهد و فداكارترين انسان معرفى كند، بايد وزن و قيمت و ارزش اين ادعاها از طريق آزمون روشن شود؟[۱۳] در اين ميان آزمايش انبياء شديدتر از ديگران است. پس از آن آزمايش اوصياء آنان و از آن پس صفوف مؤمنان؛ هر صفى كه به اوصيا و انبيا نزديكتر باشند، آزمايش مشكل­ترى دارند.[۱۴] زيرا شدت بليات تابع شدت ادراك است و هر كس عظمت و جلالت ربوبيت را بيشتر ادراك كند و مقام مقدس حق متعال را زيادتر بشناسد امواج امتحانات بيشتری متوجه او مي­شود.[۱۵]

فلسفه و حکمت امتحان

از موضوعاتى كه در آيات قرآنى بسيار تذكر داده شده و در آن حدود بيست مرتبه اين مسئله مطرح شده[۱۶] و بندگان را به آن متوجه ساخته است. موضوع امتحان است كه حتي هدف خلقت، آزمايش انسان دانسته شده است.

اين امتحان الهى براى كشف امرى بر خداوند نيست. زيرا خداوند چيزى بر او پوشيده و پنهان نيست تا به وسيله آزمايش كشف شود. برای حكمت امتحان می­توان به موارد ذيل اشاره کرد:

  1. افزايش ايمان و پيدايش يقين: «تعداد (خازنان جهنم) را جز براى آزمايش كافران معين نكرديم تا اهل كتاب (يهود و نصارى) يقين پيدا كنند و بر ايمان مؤمنان بيفزايد».[۱۷]

با توجه به اين آيه، آزمايش الهي به صورت ذكر تعداد نگهبانان جهنم موجب افزايش ايمان مؤمنان و پيدايش يقين بر گفته رسول خدا صلی الله علیه و آله از طرف اهل كتاب گرديد.

  1. تربيت: اين يك قانون كلى و سنت دائمى پروردگار است كه براى شكوفاكردن استعدادهاى نهفته (و از قوه به فعل رساندن آنها) و پرورش دادن بندگان آنان را مى‌آزمايد؛ همان گونه كه فولاد را براى استحكام بيشتر در كوره مى‌گدازند تا به اصطلاح آبديده شود، آدمى را نيز در كوره حوادث سخت پرورش مى‌دهد تا مقاوم گردد.[۱۸]
  2. تصفيه قلوب: «(امتحانات) براى اين است كه خداوند، آنچه در سينه‌هايتان پنهان داريد، بيازمايد و آنچه را در دلهاى شما (از ايمان) است، خالص گرداند».[۱۹]
  3. تقوي: «خداوند دلهايشان را براى تقوا خالص (امتحان) نموده است».[۲۰]
  4. توبه و بازگشت به سوي خدا: «و آنها را با نيكى‌ها و بدى‌ها آزموديم، شايد بازگردند!».[۲۱]
  5. جداسازي صفوف خوبان از بدان: «چنين نبود كه خداوند، مؤمنان را به همان‌گونه كه شما هستيد، واگذارد مگر آن كه ناپاك را از پاك جدا سازد».[۲۲] امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند مردم را امتحان مي­كند تا معلوم شود نيكوكارتر كيست.[۲۳]
  6. شكوفايى استعدادها: اگر آزمايش الهى نبود، استعدادها شكوفا نمى‌شد و درخت وجود انسان ثمره و نتیجه نمی­داد.
  7. ظهور عمل: اميرمؤمنان على علیه السلام تعريف زیبایی در زمينه فلسفه امتحانات الهى دارد: "گرچه خداوند به روحيات بندگانش از خودشان آگاهتر است ولى آنها را امتحان مى‌كند تا كارهاى خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است از آنها ظاهر گردد."[۲۴]
  8. عبرت: «آيا آنها نمى‌بينند كه در هر سال يك يا دو بار آزمايش مى‌شوند؟! باز توبه نمى‌كنند و متذكر هم نمى‌گردند!».[۲۵] و عبرت نمي­گيرند.
  9. تكميل نفوس[۲۶]و رسيدن به مراتب عالي: از جمله آثار آزمايش افراد بشر در اين جهان آنست كه گروهى از اهل ايمان در اثر اداء وظايف و صبر در برابر ناگواري ها به مراتب عالى از ايمان و فضيلت مي رسند.
  10. مشخص شدن ادعاها[۲۷]
  11. افزايش روحيه صبر: «و بعضى از شما را وسيله امتحان بعضى ديگر قرار داديم آيا صبر و شكيبايى مى‌كنيد (و از عهده امتحان برمى‌آييد)؟».[۲۸]
  12. افزايش روحيه رضايت.
  13. افزايش روحيه سپاس­گزاري

از جمله آثار آزمايش آنست كه گروهى كه درباره سپاس از نعمت هاى پروردگار و اداء وظايف استقامت مي­نمايند و هرگز نعمتى را كفران ننموده و فرصتى را از دست نمي­دهند.[۲۹] اگر خداوند براى آزمايش يا هدف ديگر بخواهد زيانى به افراد برساند جز خود او كسى توان برطرف كردن آن را ندارد و اگر براى آنها خيرى بخواهد هيچ كس مانع فضل او نخواهد شد.

انواع امتحان

آزمايش انسان‌ها يك سنت قطعى الهى است لكن ابزار آن متفاوت است: نعمت‌، خير و شر، آمدن انبيا، جان، مرگ و حيات، جلوه‌هاى زندگى دنيا، وفاى به تعهدات، تعبير خواب، خود مردم‌، جنگ و جهاد، حوادث تلخ، حوادث شيرين، تفاوت‌هاى اجتماعى، تمايلات انسان، متشابهات قرآن، شكست‌ها، پرداخت زكات، شنيدن تحقير و هجو و آزار ديدن از دشمن، آمدن شريعت جديد، مسأله ى شكم و غذا، روزه گرفتن، آزادى، دانش[۳۰]، فرزندان و اموال، بلا،[۳۱] وساوس شيطان،[۳۲]غيبت،[۳۳]پول دادن[۳۴]خوف، نقص ثمرات،[۳۵]زينت[۳۶]و... خداوند مؤمنان را تمرين داده يا سختى و مشقت را بر آنان تحميل مى‌كند تا با اين امتحان الهى، قلبهايشان به تقوا متخلق گردد.

نتيجه اين‌گونه دستيابى به تقوا آن است كه شخص به رسول اكرم صلى الله عليه و آله احترام گذاشته و هنگام سخن گفتن در محضر ايشان صداى خود را فرود مى‌آورد: «إِنَّ الَّذِينَ يَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ».(سوره حجرات/49،3)

تفاوت امتحان الهى و امتحان‌ بشری

يكي از تفاوت هاي كه بين امتحان الهى و امتحان هاى معمول نزد ما انسان ها هست اين است كه غالباً ما نسبت به باطن حال اشيا جاهليم و مى‌خواهيم با امتحان آن حالت از آن موجود را كه براى ما مجهول است روشن و ظاهر سازيم ولى از آنجا كه جهل در خداوند سبحان متصور نيست چون كليدهاي غيب نزد او است لذا امتحان او از بندگان براى كشف مجهول نيست بلكه تربيت عامه الهيه است نسبت به انسان ها كه او را به سوى حسن عاقبت و سعادت هميشگى دعوت مى‌كند.

از اين نظر امتحان است كه حال هر انسانى را براى خودش معين مى‌كند تا بداند از اهل كدام خانه است؛ اهل دار ثواب است و يا دار عقاب؟[۳۷]

نحوه برخورد با امتحان

آدمي در برخورد با امتحانات الهي، رفتارهاي گوناگوني از خود نشان مي­دهد. گروهى از عهده امتحانات برآمده و گروهى مردود مى‌شوند. مثلا مساله "ترس" كه پيش مى‌آيد گروهى خود را مى‌بازند و به خاطر اين كه كوچكترين ضررى به آنها نرسد شانه از زير بار مسئوليت خالى مى‌كنند اما گروهى ديگر در برابر عوامل ترس باايمان و توكل بيشترى خود را براى هر گونه فداكارى مهيا مى‌كنند. در برابر سائر مشكلات و عوامل امتحان ديگر همچون گرسنگى و زيانهاى مالى و جانى نيز همه مردم يكسان نيستند.[۳۸]

پس صبر و راضي شدن به مقدرات الهي هر چند سخت است بهترين روش در برخورد با امتحانات الهي مي­باشد. «انسان هنگامى كه پروردگارش او را براى آزمايش، اكرام مى‌كند و نعمت مى‌بخشد (مغرور مى‌شود و) مى‌گويد: «پروردگارم مرا گرامى داشته است و اما هنگامى كه براى امتحان، روزيش را بر او تنگ مى‌گيرد (مأيوس مى‌شود و) مى‌گويد: «پروردگارم مرا خوار كرده است!».

راه پيروزى در امتحان‌

در اينجا سؤال ديگرى پيش مى‌آيد و آن اين كه حال كه همه انسانها در يك امتحان گسترده الهى شركت دارند. راه موفقيت در اين آزمايش ها چيست؟

  1. نخستين و مهمترين گام براى پيروزى، صبر و پايدارى است.
  2. توجه به گذرابودن حوادث اين جهان و سختي ها و مشكلاتش و اين كه اين جهان گذرگاهى بيش نيست. عامل ديگرى براى پيروزى محسوب مى‌شود.[۳۹]
  3. استمداد از نيروى ايمان و الطاف الهى عامل مهم ديگرى است.
  4. توجه به تاريخ پيشينيان و بررسى موضع آنان در برابر آزمايش هاى الهى براى آماده ساختن روح انسان نسبت به امتحانات پروردگار بسيار مؤثر است. اصولا اگر انسان در مسائلى كه براى او پيش مى‌آيد احساس تنهايى كند از نيروى مقاومتش كاسته خواهد شد اما توجه به اين حقيقت كه اين مشكلات طاقت‌فرسا و آزمايش هاى سخت الهى براى همگان در طول تاريخ وجود داشته سبب افزايش نيروى پايدارى انسان مى‌گردد.
  5. توجه به اين حقيقت كه همه اين حوادث در پيشگاه خداوند رخ مى‌دهد و او از همه چيز آگاه است عامل ديگرى براى پايدارى است.[۴۰]

آثار توفيق در امتحان

  1. آمرزش[۴۱] «شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد به يقين پروردگار تو سريع العقاب و آمرزنده مهربان است. (كيفر كسانى را كه از بوته امتحان نادرست درآيند، زود مى‌دهد و نسبت به حق پويان مهربان است)».[۴۲]
  2. درود خداوند
  3. رحمت و هدايت يافتگي[۴۳] «قطعاً همه شما را با چيزى... آزمايش مى‌كنيم و بشارت ده به استقامت ‌كنندگان! ...اينها، همانها هستند كه الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هستند هدايت‌يافتگان!».[۴۴]
  4. خوش نامي[۴۵]

شكست در امتحان

آزمايش انسان يعنى نموداركردن توانائى و ايستادگى او در سختى و خوشى كه در برابر مال و مقام و تندرستى و فراهمى خواسته‌ها و يا خوارى و نادارى و بيمارى و بيچارگى چگونه نمودار خواهد شد؟ اگر ميانه‌رو و فروتن و نكوكار و شكيبا بود آزموده است و نتيجه‌ى امتحان او خوب خواهد بود و اگر اسراف كار و خودخواه و مردم آزار و ناشكيبا بود، شكست يافته و بى‌بهره است و خود درمى‌يابد كه ناتوان است و بايد به انديشه‌ى اصلاح خود باشد[۴۶] كه شكست گونه‌اى از امتحان است و قهرمانان در هنگام شكست شناخته مى‌شوند.[۴۷] اگر در اين دنيا و در اين آزمايش ناكام شويم و شكست بخوريم در آخرت نيز ناكام خواهيم شد و اگر در اينجا پیروز شويم در آنجا به كاميابى خواهيم رسيد.

پانویس

  1. معلوف، لويس؛ فرهنگ المنجد (عربي، فارسي)، ترجمه محمد بندر ريگي، چ ششم، تهران: انتشارات ايران، 1386 هـ.ش، ج2، ص1907.
  2. راغب اصفهاني، حسين بن محمد؛ ترجمه و تحقيق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروى حسينى سيد غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوى‌، 1375 ش‌، دوم، ج‌1، ص310.
  3. طريحي، شيخ فخرالدين؛ مجمع البحرين، قم، موسسه البعثه، 1414 هـ.ق، ج‌4، ص184.
  4. همان، ج‌6، ص291.
  5. حسيني دشتي، مصطفي؛ معارف و معاريف (دائرة المعارف جامع اسلامي)، تهران، مؤسسه فرهنگي آرايه، سوم، 1379ش، ج1، ص85.
  6. قرشى سيد على اكبر؛ قاموس قرآن‌، تهران‌، دارالكتب الإسلامية، 1371 ش‌، ششم‌، ج‌1، ص230.
  7. مصطفوى، حسن‌؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب‌، 1360ش‌، ج‌1، ص336.
  8. شيخ كليني؛ اصول كافى، حاج سيد جواد مصطفوى‌، تهران‌، كتاب فروشى علميه اسلاميه‌، اول، ج‌2، ص194.
  9. طباطبايي، محمدحسين؛ ترجمه تفسيرالميزان‌، موسوى همدانى سيد محمدباقر، قم‌، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‌ى مدرسين حوزه علميه قم‌، 1374 ش‌، پنجم، ج‌2، ص89.
  10. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَيَبْلُوَنَّكُمُ» (حرف «لام» و فعل مضارع و نون تأكيد، نشانه‌ى قطعى بودن است).
  11. سوره مومنون، آيه 30 «و ما مسلّماً همگان را آزمايش مى‌كنيم!».
  12. سوره عنكبوت، آيه 2 و 3 «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُترَْكُواْ أَن يَقُولُواْ ءَامَنَّا وَ هُمْ لَايُفْتَنُونَ × وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُواْ وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ».
  13. مكارم شيرازى، ناصر؛ تفسير نمونه، تهران‌، دارالكتب الإسلامية، 1374 ش، اول، ج‌16، ص205.
  14. بهبودى‌، محمدباقر؛ گزيده كافى‌، تهران‌، مركز انتشارات علمى و فرهنگى‌، 1363 ش‌، اول‌، ج‌1، ص226.
  15. موسوي خميني، روح‌الله؛ شرح چهل حديث، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1385 هـ.ش، سي و ششم، ص246.
  16. قرائتي، محسن؛ تفسير نور، تهران‌، مركز فرهنگى درس هايى از قرآن‌، 1383 ش‌، يازدهم‌، ج‌1، ص196.
  17. سوره مدثر، آيه 31 «إِلَّا فِتْنَةً لِّلَّذِينَ كَفَرُواْ... وَ يَزْدَادَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ إِيمَانًا».
  18. تفسير نمونه، ج‌1، ص527.
  19. سوره آل عمران، آيه 154 «وَلِيَبْتَلىِ‌َ اللَّهُ مَا فىِ صُدُورِكُمْ وَلِيُمَحِّصَ مَا فىِ قُلُوبِكُمْ وَاللَّهُ عَلِيمُ بِذَاتِ الصُّدُورِ».
  20. سوره حجرات، آيه3. «أُوْلَئكَ الَّذِينَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبهَُمْ لِلتَّقْوَى‌ لَهُم مَّغْفِرَةٌ وَ أَجْرٌ عَظِيمٌ».
  21. سوره اعراف، آيه168. «وَبَلَوْنَاهُم بِالحَْسَنَاتِ وَالسَّيَِّاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ».
  22. سوره آل عمران، آيه 179 «حَتىَ‌ يَمِيزَ الخَْبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ».
  23. فلسفي، محمدتقي؛ الحديث، روايات تربيتي، دفتر نشر فرهنگ اسلامي، ج‌3، ص334.
  24. تفسير نمونه، ج‌1، ص528.
  25. سوره توبه، آيه 126. «أَوَلَايَرَوْنَ أَنَّهُمْ يُفْتَنُونَ فىِ كُلّ‌ِ عَامٍ مَّرَّةً أَوْ مَرَّتَينْ‌ِ ثمُ‌َّ لَايَتُوبُونَ وَلَا هُمْ يَذَّكَّرُونَ».
  26. ترجمه الميزان، ج‌4، ص 124
  27. تفسير نور، ج‌6، ص68.
  28. سوره فرقان، آيه 20 «وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبرُِونَ».
  29. حسيني همداني، محمدحسين، انوار درخشان، تهران، كتابفروشي لطفي، 1404 هـ.ق، ج‌3، ص210.
  30. رجوع شود به تفسير نور، ج‌1، ص112 و 171؛ ج2، ص216 و 217 و 175 و 17 و 192؛ ج3، ص99 و 164 و 267 و 258؛ ج4، ص206 و 292؛ ج6، ص447؛ ج7، ص84 و 451 و 414؛ ج8، ص237 و 136؛ ج‌9، ص428؛ ج‌10، ص494.
  31. تفسير نمونه، ج‌24، ص207 و ج‌1، ص534.
  32. ترجمه الميزان، ج‌13، ص333.
  33. شيخ صدوق؛ علل الشرائع، ترجمه سيد محمدجواد ذهنى تهرانى‌، قم‌، انتشارات مؤمنين، ‌1380 ش‌، اول، ج‌1، ص783.
  34. شيخ صدوق؛ خصال، ترجمه سيد احمد فهرى زنجانى‌، تهران‌، انتشارات علميه اسلاميه‌: اول، ج‌1، ص10.
  35. طيب، سيد عبدالحسين‌؛ اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران‌، انتشارات اسلام‌، 1378 ش‌، دوم‌، ج‌2، ص258.
  36. ترجمه الميزان، ج‌13، ص333.
  37. ترجمه الميزان، ج‌4، ص54.
  38. تفسير نمونه، ج‌1، ص530.
  39. رحمتي شهرضا، محمد؛ گنجينه معارف، قم، صبح پيروزي، 1385 ه.ش، دوم، ص115.
  40. تفسير نمونه، ج‌1، ص531.
  41. هاشمي رفسنجاني، اكبر؛ تفسير راهنما، قم، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم، 1373ه.ش، اول ج5، ص450.
  42. سوره انعام، آيه 165.
  43. طبرسي، فضل بن حسن؛ ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن‌، مترجمان‌، تهران‌، انتشارات فراهانى‌، 1360 ش، اول، ج2، ص128.
  44. سوره بقره، آيات 155-157.
  45. تفسير نمونه، ج19، ص117.
  46. عاملي، ابراهيم؛ تفسير عاملي، تهران، انتشارات صدوق، 1360 هـ، ج‌8، ص 558.
  47. مدرسي، محمدتقي؛ تفسير هدايت‌، مترجمان‌، مشهد، بنياد پژوهش هاى اسلامى آستان قدس رضوى‌، 1377 ش‌، اول‌، ج‌1، ص630.

منابع