ابن زیات: تفاوت بین نسخه‌ها

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو
 
(۵ نسخه‌ٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشده)
سطر ۱: سطر ۱:
{{تقویم|روز= 8 صفر|سال= سال 233 هجری قمری}}
+
«محمد بن عبدالملک بن ابان»، معروف به «ابن زیات» (۱۷۳-۲۳۳ ق)، ادیب‌، [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوان]] سالار و وزیر چند تن از خلفای‌ [[حکومت بنی عباس|عباسی‌]] بود. او سرانجام توسط [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل]] از وزارت عزل و سپس زندانی و شکنجه شد.
محمد بن عبدالملك، معروف به زيات  و وزير در دوران خلافت معتصم  عباسى (هشتمين خليفه [[عباسیان]]) به خاطر برخوردارى از فضل و دانش و تبحر در علم نحو و لغت، جذب دستگاه خلافت عباسى گرديد. وى به معتصم  عباسى، بسيار نزديك و از خواص وى بشمار مى‌ آمد. به همين جهت معتصم  عباسى مقام وزارت را به وى واگذار كرد و بر ارج و منزلت او افزود.
 
  
زيات به خاطر برخوردارى از ذوق شعر، دانايى و حسن [[سلوك]] و پشتيبانى از دستگاه خلافت و فروتنى در برابر خليفه وقت، موقعيت مناسبى براى خويش به وجود آورد. وى در دوران خلافت سه تن از خلفاى عباسى (معتصم، واثق و متوكل) نقش مؤثرى در حكومت و خلافت داشت و براى خوش‌ خدمتى خلفا و تدبير امور سياسى و نظامى، تلاش‌ هاى بليغى به عمل آورد. پس از مرگ معتصم  عباسى در نيمه [[ربيع  الاول]] سال 227 قمري، با پسرش ابوجعفر هارون، ملقب به الواثق  باللّه بيعت شد. در تمام دوران خلافت پنج  سال و نُه ماهه واثق  عباسى زيات، مقام وزارت را بر عهده داشت و يكه‌ تاز ميدان سياست بود. وى در اين مدت، تنورى چوبين كه اطراف آن را از داخل با ميخ‌ هاى آهنين برجسته كرده بودند، درست كرد و مخالفان خود و حكومت را در داخل آن شكنجه مى‌ كرد.
+
== ادیب‌ و دیوان‌سالار عباسی ==
 +
محمد بن عبدالملک بن زیات<ref>نیای‌ او ابان که روغن به بغداد می‌برد و می‌فروخت، به «زیات» (روغن فروش‌) شهرت داشت.</ref> در نزدیک [[بغداد]] و یا به قولی‌ در قریۀ جیل‌، بین بغداد و [[واسط]]، زاده شد.<ref>ابن ندیم، ۲۰۲، که آن را جُبُّل‌ ذکر کرده است.</ref> او در [[علم لغت]] و [[علم نحو|نحو]] از همان ایام جوانی‌ چندان قوی‌ دست بود که ابوعثمان مازنی‌، استاد علم نحو به شاگردانش‌ توصیه می‌کرد، مسائل ‌لغوی‌ و نحوی‌ خود را از ابن زیات، این کاتب ‌جوان، بپرسند. او در مجلس خلفا با حضور بزرگان علما به سؤالات خلیفه پاسخ ‌می‌گفت و نبوغ‌ خود را به همگان نشان می‌داد.<ref>ابوالفرج‌، ۲۰/ ۴۶؛ ابن خلکان، ۵/ ۹۴.</ref> از آن گذشته کاتب‌ و نویسنده‌ای‌ چیره‌دست و ماهر بود و با دقایق نظم و نثر آشنایی‌ داشت و نامه‌هایی‌ که از سوی‌ خلیفه به حکام و عمال ‌سرزمینها و شهرهای‌ دور و نزدیک می‌نوشت، از طبع ‌روان و استادیش‌ در [[ادبیات عرب|ادبیات عرب ]]<nowiki/>حکایت داشت.
  
متوكل  عباسى كه در دوران خلافت معتصم و واثق، يك جوان عياش، بى‌ بندوبار و هوس ‌باز بود و طمع به خلافت داشت، هميشه مورد بى‌ مهرى و تحقير واثق  عباسى و وزيرش زيات قرار مى‌ گرفت. قاضى  احمد بن  ابى‌ داود كه شاهد رشد روزافزون مقام و قدرت زيات در دستگاه خلافت عباسى بود، بر او رشك مى‌ ورزيد و دشمنى او را در قلب خود پنهان مى‌ كرد. قاضى  احمد بن  ابى‌ داود بر عكس زيات، نسبت به متوكل مهربانى كرده و وى را محترم مى‌ شمرد.
+
وى به خاطر برخوردارى از ذوق [[شعر]]، دانش و تبحر در علم نحو و لغت، و حسن سلوک و پشتیبانى از دستگاه [[خلافت]] و فروتنى در برابر [[خلیفه]] وقت، موقعیت مناسبى براى خویش به وجود آورد؛ از این رو جذب دستگاه [[حکومت بنی عباس|خلافت عباسی]] گردید. او مراتب‌ دیوانی‌ را با کتابت و نویسندگی‌ در دستگاه [[مأمون]] شروع‌ کرد و از همان ایام به شعر و شاعری‌ علاقۀ وافری‌ نشان می‌داد و [[قصیده|قصایدی‌]] نیکو می‌سرود. ابن زیات از معدود دولتمردانی ‌بود که به روزگار شکوفایی ‌علمی‌ عصر مأمون دانش‌ و اعتبار سیاسی‌ خود را توأمان در راه توسعۀ معارف ‌و حمایت از دانشمندان به کار می‌گرفت. جاحظ و ابوزید حنین ابن اسحاق مترجم معروف‌ عصر، از جمله ندیمان و یاران وزیر بودند.<ref>ابن مرتضی‌، ۶۹.</ref>
  
در [[ذی الحجه]] سال 232 قمرى، واثق عباسى وفات يافت و متوكل  عباسى به عنوان دهمين خليفه عباسى بر تخت خلافت تكيه زد. وى در آغاز، زيات را از وزارت عزل و احمد بن  ابى‌ داود را به وزارت خويش نصب كرد. متوكل روز به روز با تحريكات احمد بن  ابى‌ داود، نفرت خويش نسبت به زيات را آشكار مى‌ ساخت. تا در هشتم [[صفر]] سال 233 قمرى، دستور دستگيرى و حبس زيات را صادر كرد.  
+
== وزارت در دستگاه خلافت ==
 +
ابن زیات در دوران [[خلافت]] سه تن از خلفاى عباسى ([[معتصم]]، [[واثق عباسی|واثق]] و [[متوکل (خلیفه عباسی)|متوکل]]) نقش مؤثرى در حکومت و خلافت داشت و براى خوش‌ خدمتى خلفا و تدبیر امور سیاسى و نظامى، تلاش‌ هاى بلیغى به عمل آورد.  
  
ايتاخ به دستور متوكل، زيات را زندانى و به انواع شكنجه‌ ها آزرد و تمام دارايى‌ اش را مصادره كرد و سرانجام وى را در همان تنورى كه براى شكنجه مخالفان خود درست كرده بود، انداخته و آن قدر وى را شكنجه كردند، تا به ديار نيستى شتافت. برخى گفته اند كه در زير تازيانه جان داد.<ref> نك: تاريخ  دمشق (ابن عساكر)، ج 54، ص 133 و [[تاريخ ابن  خلدون]]، ج 2، ص 425.</ref>
+
ابن زیات به معتصم عباسى، بسیار نزدیک بود و از خواص او بشمار مى‌ آمد. به همین جهت معتصم مقام وزارت را به وى واگذار کرد و بر ارج و منزلت او افزود. پس از مرگ معتصم عباسى در نیمه [[ربیع الاول]] سال ۲۲۷ قمری، با پسرش ابوجعفر هارون، ملقب به [[واثق عباسی|الواثق باللّه عباسى]] به عنوان خلیفه [[بیعت]] شد. در تمام دوران خلافت پنج سال و نُه ماهه واثق، زیات، مقام وزارت را بر عهده داشت و یکه‌ تاز میدان سیاست بود. وى در این مدت، تنورى چوبین که اطراف آن را از داخل با میخ‌ هاى آهنین برجسته کرده بودند، درست کرد و مخالفان خود و حکومت را در داخل آن شکنجه مى‌ کرد.
  
==پانویس==
+
ابن‌ زیات مردی خشن و متکبر و مستبد بود و با زیردستان رفتاری ظالمانه داشت.<ref>تنوخی‌، ۲/ ۹۲-۱۰۰.</ref> در اواخر خلافت واثق، عدۀ کثیری از کاتبان و کارگزاران [[دیوان (تشکیلات اداری)|دیوانها]] را معزول‌ و یا محبوس کرد و آنان را برای‌ گرفتن «بقایای مصادرات» و جرایم سنگین شکنجه کرد، به حدی ‌که از رهایی ‌خویش‌ به کلی ‌ناامید شده بودند. قاضی‌ احمد بن ابی‌دؤاد، دشمن سرسخت وزیر، برای‌ استخلاص‌ زندانیان بی‌گناه نزد واثق به وساطت پرداخت و به رغم خواست وزیر، دستور آزادی‌ همگان را از خلیفۀ بیمار گرفت.<ref>تنوخی‌، ۲/ ۶۳-۶۶؛ عقیلی‌، ۱۰۰-۱۰۲، ۱۱۴-۱۱۶. </ref>
<references/>
 
  
==منابع==
+
[[متوکل|متوکل عباسى]] که در دوران خلافت معتصم و واثق، یک جوان عیاش، بى‌ بندوبار و هوس ‌باز بود و طمع به خلافت داشت، همیشه مورد بى‌ مهرى و تحقیر واثق عباسى و وزیرش زیات قرار مى‌ گرفت. قاضى  احمد بن  ابى‌ داود که شاهد رشد روزافزون مقام و قدرت زیات در دستگاه خلافت عباسى بود، بر او [[حسد|رشک]] مى‌ ورزید و دشمنى او را در قلب خود پنهان مى‌ کرد. قاضى احمد بن ابى‌ داود بر عکس زیات، نسبت به متوکل مهربانى کرده و وى را محترم مى‌ شمرد.
  
سيد تقى واردى، روز شمار تاريخ اسلام، جلد دوم، ماه صفر
+
در [[ذی الحجه]] سال ۲۳۲ قمرى، واثق عباسى وفات یافت و متوکل عباسى به عنوان دهمین خلیفه عباسى بر تخت خلافت تکیه زد. وى در آغاز، ابن زیات را از وزارت عزل و احمد بن  ابى‌ داود را به وزارت خویش نصب کرد. متوکل روز به روز با تحریکات احمد بن ابى‌ داود، نفرت خویش نسبت به زیات را آشکار مى‌ ساخت. تا در هشتم [[صفر]] سال ۲۳۳ قمرى، دستور دستگیرى و حبس ابن زیات را صادر کرد.
  
[[رده:وقایع ماه صفر]]
+
به دستور متوکل، ابن زیات زندانى و به انواع شکنجه‌ ها آزرده شد و تمام دارایى‌ اش را مصادره کردند. سرانجام وى را در همان تنورى که براى شکنجه مخالفان خود درست کرده بود، انداخته و آن قدر را شکنجه کردند، تا به دیار نیستى شتافت. برخى گفته اند که در زیر تازیانه جان داد.<ref> نک: تاریخ  دمشق، ابن عساکر، ج ۵۴، ص ۱۳۳؛ تاریخ ابن  خلدون، ج ۲، ص ۴۲۵.</ref>
[[رده:سال ۲۳۳ هجری قمری]]
+
==پانویس==
 +
<references />
 +
==منابع==
 +
* روزشمار تاریخ اسلام، سید تقى واردى، جلد دوم، ماه صفر.
 +
* "ابن زیات"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، عبدالکریم گلشنی.
 +
[[رده:ادیبان]]
 +
[[رده:بنی عباس]]
 +
[[رده:دولتمردان]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۱۱:۰۵

«محمد بن عبدالملک بن ابان»، معروف به «ابن زیات» (۱۷۳-۲۳۳ ق)، ادیب‌، دیوان سالار و وزیر چند تن از خلفای‌ عباسی‌ بود. او سرانجام توسط متوکل از وزارت عزل و سپس زندانی و شکنجه شد.

ادیب‌ و دیوان‌سالار عباسی

محمد بن عبدالملک بن زیات[۱] در نزدیک بغداد و یا به قولی‌ در قریۀ جیل‌، بین بغداد و واسط، زاده شد.[۲] او در علم لغت و نحو از همان ایام جوانی‌ چندان قوی‌ دست بود که ابوعثمان مازنی‌، استاد علم نحو به شاگردانش‌ توصیه می‌کرد، مسائل ‌لغوی‌ و نحوی‌ خود را از ابن زیات، این کاتب ‌جوان، بپرسند. او در مجلس خلفا با حضور بزرگان علما به سؤالات خلیفه پاسخ ‌می‌گفت و نبوغ‌ خود را به همگان نشان می‌داد.[۳] از آن گذشته کاتب‌ و نویسنده‌ای‌ چیره‌دست و ماهر بود و با دقایق نظم و نثر آشنایی‌ داشت و نامه‌هایی‌ که از سوی‌ خلیفه به حکام و عمال ‌سرزمینها و شهرهای‌ دور و نزدیک می‌نوشت، از طبع ‌روان و استادیش‌ در ادبیات عرب حکایت داشت.

وى به خاطر برخوردارى از ذوق شعر، دانش و تبحر در علم نحو و لغت، و حسن سلوک و پشتیبانى از دستگاه خلافت و فروتنى در برابر خلیفه وقت، موقعیت مناسبى براى خویش به وجود آورد؛ از این رو جذب دستگاه خلافت عباسی گردید. او مراتب‌ دیوانی‌ را با کتابت و نویسندگی‌ در دستگاه مأمون شروع‌ کرد و از همان ایام به شعر و شاعری‌ علاقۀ وافری‌ نشان می‌داد و قصایدی‌ نیکو می‌سرود. ابن زیات از معدود دولتمردانی ‌بود که به روزگار شکوفایی ‌علمی‌ عصر مأمون دانش‌ و اعتبار سیاسی‌ خود را توأمان در راه توسعۀ معارف ‌و حمایت از دانشمندان به کار می‌گرفت. جاحظ و ابوزید حنین ابن اسحاق مترجم معروف‌ عصر، از جمله ندیمان و یاران وزیر بودند.[۴]

وزارت در دستگاه خلافت

ابن زیات در دوران خلافت سه تن از خلفاى عباسى (معتصم، واثق و متوکل) نقش مؤثرى در حکومت و خلافت داشت و براى خوش‌ خدمتى خلفا و تدبیر امور سیاسى و نظامى، تلاش‌ هاى بلیغى به عمل آورد.

ابن زیات به معتصم عباسى، بسیار نزدیک بود و از خواص او بشمار مى‌ آمد. به همین جهت معتصم مقام وزارت را به وى واگذار کرد و بر ارج و منزلت او افزود. پس از مرگ معتصم عباسى در نیمه ربیع الاول سال ۲۲۷ قمری، با پسرش ابوجعفر هارون، ملقب به الواثق باللّه عباسى به عنوان خلیفه بیعت شد. در تمام دوران خلافت پنج سال و نُه ماهه واثق، زیات، مقام وزارت را بر عهده داشت و یکه‌ تاز میدان سیاست بود. وى در این مدت، تنورى چوبین که اطراف آن را از داخل با میخ‌ هاى آهنین برجسته کرده بودند، درست کرد و مخالفان خود و حکومت را در داخل آن شکنجه مى‌ کرد.

ابن‌ زیات مردی خشن و متکبر و مستبد بود و با زیردستان رفتاری ظالمانه داشت.[۵] در اواخر خلافت واثق، عدۀ کثیری از کاتبان و کارگزاران دیوانها را معزول‌ و یا محبوس کرد و آنان را برای‌ گرفتن «بقایای مصادرات» و جرایم سنگین شکنجه کرد، به حدی ‌که از رهایی ‌خویش‌ به کلی ‌ناامید شده بودند. قاضی‌ احمد بن ابی‌دؤاد، دشمن سرسخت وزیر، برای‌ استخلاص‌ زندانیان بی‌گناه نزد واثق به وساطت پرداخت و به رغم خواست وزیر، دستور آزادی‌ همگان را از خلیفۀ بیمار گرفت.[۶]

متوکل عباسى که در دوران خلافت معتصم و واثق، یک جوان عیاش، بى‌ بندوبار و هوس ‌باز بود و طمع به خلافت داشت، همیشه مورد بى‌ مهرى و تحقیر واثق عباسى و وزیرش زیات قرار مى‌ گرفت. قاضى احمد بن ابى‌ داود که شاهد رشد روزافزون مقام و قدرت زیات در دستگاه خلافت عباسى بود، بر او رشک مى‌ ورزید و دشمنى او را در قلب خود پنهان مى‌ کرد. قاضى احمد بن ابى‌ داود بر عکس زیات، نسبت به متوکل مهربانى کرده و وى را محترم مى‌ شمرد.

در ذی الحجه سال ۲۳۲ قمرى، واثق عباسى وفات یافت و متوکل عباسى به عنوان دهمین خلیفه عباسى بر تخت خلافت تکیه زد. وى در آغاز، ابن زیات را از وزارت عزل و احمد بن ابى‌ داود را به وزارت خویش نصب کرد. متوکل روز به روز با تحریکات احمد بن ابى‌ داود، نفرت خویش نسبت به زیات را آشکار مى‌ ساخت. تا در هشتم صفر سال ۲۳۳ قمرى، دستور دستگیرى و حبس ابن زیات را صادر کرد.

به دستور متوکل، ابن زیات زندانى و به انواع شکنجه‌ ها آزرده شد و تمام دارایى‌ اش را مصادره کردند. سرانجام وى را در همان تنورى که براى شکنجه مخالفان خود درست کرده بود، انداخته و آن قدر را شکنجه کردند، تا به دیار نیستى شتافت. برخى گفته اند که در زیر تازیانه جان داد.[۷]

پانویس

  1. نیای‌ او ابان که روغن به بغداد می‌برد و می‌فروخت، به «زیات» (روغن فروش‌) شهرت داشت.
  2. ابن ندیم، ۲۰۲، که آن را جُبُّل‌ ذکر کرده است.
  3. ابوالفرج‌، ۲۰/ ۴۶؛ ابن خلکان، ۵/ ۹۴.
  4. ابن مرتضی‌، ۶۹.
  5. تنوخی‌، ۲/ ۹۲-۱۰۰.
  6. تنوخی‌، ۲/ ۶۳-۶۶؛ عقیلی‌، ۱۰۰-۱۰۲، ۱۱۴-۱۱۶.
  7. نک: تاریخ دمشق، ابن عساکر، ج ۵۴، ص ۱۳۳؛ تاریخ ابن خلدون، ج ۲، ص ۴۲۵.

منابع

  • روزشمار تاریخ اسلام، سید تقى واردى، جلد دوم، ماه صفر.
  • "ابن زیات"، دایرةالمعارف بزرگ اسلامی، عبدالکریم گلشنی.