زیاد بن ابیه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«زیاد بن سمیه» - که پدرش به درستی معلوم نبود - به «زیاد بن ابیه» یعنی زیاد پسر پدرش معروف بود. اما معاویه، براى بهره‌گیرى از خشونت و خباثت زیاد، او را فرزند ابوسفیان خواند و ملحق به خانواده خویش نمود. زیاد از طرف معاویه والی بصره و کوفه شد و جنایات فراوانی را علیه شیعیان و محبان امام علی علیه السلام مرتکب شد.

نسب زیاد بن ابیه

مادر زیاد «سمیه» است که کنیز یک کشاورز فارس بوده است. وى به حارث بخشیده شده و حارث وى را به عقد غلام و برده خویش «عبید» در آورده است. سمیه از زنان مشهور به فسق و فجور عرب بوده است که بر در خانه خود پرچم فساد نصب مى‌نموده است.[۱] زیاد از این زن متولد شده در حالى که نسبت پدرى وى مشخص نیست. به همین جهت زیاد بن سمیه، زیاد بن ابیه، زیاد بن عبید، و... نامیده مى‌شده است. ابوسفیان از جمله کسانى است که نسبت به وى ادعا دارد، همان گونه که عمرو عاص ادعا داشت.

معاویه پس از صلح امام حسن علیه‌السلام، براى بهره‌گیرى از خشونت و خباثت زیاد و جلب توجه او، نخست به پندار خویش مشکل نسب زیاد را حل مى‌کند و به راه انداختن انجمنی از بزرگان بنی‌امیه و گواه گرفتن از افراد سرشناس و معروف عرب، مبنی بر این که زیاد در فراش پدرش ابی‌سفیان دیده به جهان گشوده بود، زیاد را رسما ملحق به خانواده خویش مى‌نماید. وى دستور مى‌دهد از آن زمان به بعد وى را «زیاد بن ابى سفیان» بخوانند و به حدیث معروف رسول اللّه صلى الله علیه و آله توجه نمى‌کند که: «الولد للفراش و للعاهر الحجر».[۲]

بر اساس این حدیث شریف، فرزند مشکوک از صاحب فراش و همسر قانونى زن است و بر فرد بزهکار سنگ مى‌زنند. که این حدیث باعث رسوایى معاویه در این اقدامش شد.[۳]

جنایات زیاد علیه شیعیان

معاویه زیاد را بعد از الحاق به ابوسفیان به استاندارى بصره منصوب نمود و بعد از مرگ مغیرة بن شعبه، منطقه کوفه را نیز به آن افزود و او را مأمور آزار و شکنجه شیعیان امیرمؤمنان علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام کرد.

زیاد بن ابیه که خود زمانی از کارگزاران و فرماندهان سپاه امام علی علیه‌السلام بود و یاران و هواداران آن حضرت را به خوبی می‌شناخت، در صدد قتل و غارت آنان برآمد و تعداد بی‌شماری از شیعیان را بی‌جرم و گناهی به قتل آورد و هر روز زندگی را بر کام آنان تلخ‌تر می‌کرد.

زیاد در منطقه سیطره خود، شیعیان و محبان على و هر کسى که حاضر به پیروى از وى نمى‌شد یا از على علیه السلام اظهار بیزارى نمى‌کرد می کشت! او در هنگام ورود به بصره خطبه‌اى بدون نام خدا که «بترا» نام گرفت ایراد کرد و اظهار داشت من آقا را به گناه برده‌اش و موطن را به گناه مسافر و بى‌گناه را به گناه مجرم مجازات خواهم کرد.

زیاد در کوفه مردم را در میدان مقابل دارالاماره جمع مى‌کرد و به زور وادار بر لعن بر على علیه السلام مى‌نمود، اگر کسى امتناع مى‌کرد از دم شمشیر مى‌گذراند.[۴] زیاد حجر بن عدى و یارانش را به آهن بسته به شام فرستاد و معاویه مظلومانه شش نفر از جمله حجر را در «مرج عذرا» به شهادت رساند.[۵]

هلاکت زیاد بن ابیه

زیاد بن ابیه، سرانجام مبتلا به بیماری طاعون گردید و دست وی بر اثر آن متورم شد و قصد بریدن آن را داشت که با دیدن آتش و ابزار وسایل قطع، منصرف شد. ولی بیماری چنان وی را فشار آورده بود که تعداد ۱۵۰ نفر از پزشکان ماهر، از مداوای آن عاجز مانده بودند. گفته شد که در درون وی حرارتی از آن بیماری به وجود آمده بود که با هیچ نوشیدنی و تزریق کردنی، کاهش پیدا نمی‌کرد و سرانجام وی را در سوم یا چهارم رمضان سال ۵۳ قمری به هلاکت رسانید.

زیاد را در مکانی به نام "ثویه" در بیرون شهر کوفه به گور سپردند. علاوه بر اهالی عراق، مردم حجاز نیز از هلاکت وی شادمان شده و به شکرگذاری پراختند. چون وی قرار بود از سوی معاویه، حکومت حجاز را نیز به مجموعه سرزمین‌های تحت فرمانروایی خویش بیفزاید که به این آرزویش نرسید.[۶]

پانویس

  1. امینی، الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۱۸.
  2. طبرى، تاریخ طبری، ج ۴، ص ۴۴۹.
  3. الغدیر، ج ۱۰، ص ۲۱۶.
  4. مروج الذهب، ج ۳، ص ۲۶.
  5. طبرى، ج ۴، ص ۴۹۸.
  6. نک: البدایه والنهایه (ابن کثیر)، ج ۸، ص ۶۷.

منابع

  • مؤسسه تبیان، نرم‌افزار دایرة‌المعارف چهارده معصوم علیهم‌السلام.
  • "امام حسن (ع) الگوی زندگی"، حبیب‌الله احمدی، نشر فاطیما، قم، ۱۳۹۴.

منابع بیشتر: