حجر بن عدی
«حجر بن عدی» از صحابه بزرگ رسول خدا صلی الله علیه وآله و از شیعیان وفادار امام علی علیهالسلام بود و در جنگ جمل، صفین و نهروان از فرماندهان سپاه آن حضرت به شمار میرفت. «حجر» به دفاع از امیرالمومنین علیهالسلام و انتقاد از معاویه میپرداخت، که سرانجام به دستور او در منطقه مرج عذراء به همراه تعدادی از یارانش به شهادت رسید.
حجر بن عدی در زمان خلفا
حضور در فتوحات:
حجر بن عدی در فتوحات دوره دو خلیفه نخست، از جمله نبرد قادسیه (سال ۱۴ یا ۱۵ یا ۱۶)، حضور یافت در نبرد جلولاء (سال ۱۶ یا ۱۷ یا ۱۹) نیز فرماندهی جناح راست لشکر عمروبن مالک (سردارِ سعد بن ابی وقّاص) را برعهده داشت.[۱] در فتح شام نیز شرکت کرد و جزو لشکریانی بود که مَرج عَذراء را فتح کردند.
حجر در زمان عثمان:
در زمان عثمان بیشتر پستهای دولتی در دست بنی امیه بود. ابن اعثم کوفی می نویسد: مردم شهرها از ستم فرمانروایان خویش به تنگ آمده بودند. برخی از سران بصره، کوفه و مصر هنگام حج نزد عثمان شکایت بردند. او به حکمرانان آن شهرها تذکر داد; ولی وقتی به محل کار خود باز گشته، بیدادگری را از سر گرفتند. بزرگان دیندار کوفه، که حجر بن عدی از آنها بود، به کارهای خلاف شرع سعیدبن عاص، حاکم کوفه، اعتراض کردند.
حجر در زمان امیرمؤمنان (ع):
بعد از کشته شدن عثمان، مردم برای بیعت به سوی علی (ع) شتافتند. در جنگ جمل، هنگامی که ابوموسی اشعری، فرماندار کوفه، از شرکت کردن مردم در جنگ برای یاری امام علی جلوگیری کرد، حجربن عدی همراه حسن بن علی علیهالسلام و عمار بن یاسر به مسجد کوفه رفت، ابوموسی را بیرون راند و مردم را به شرکت در جنگ تشویق کرد.[۲]
سپس امام (ع) به منظور برطرف ساختن مشکلات مسلمانان و دفع شر معاویه، سران قبایل و افراد با نفوذ خود را به یاری طلبید. حجر بن عدی و عمرو بن حمق خزاعی، نخستین کسانی بودند که به کمک حضرت شتافتند و اعلام آمادگی کردند. با تلاش و سخنرانی حجر بن عدی، نه هزار تن در بیرون شهر کوفه آماده کارزار در جنگ صفین شدند. حجر بن عدی در گروه پیش قراولان سپاه علی (ع) جای گرفت و با قلبی آکنده از حماسه، آهنگ دمشق کرد. در یکی از روزهای «صفین»، نیروهای علی (ع) بر لشکر معاویه حمله بردند و آتش پیکار بالا گرفت و مردان معاویه هراسان گریختند. شجاعت حجر بن عدی و معقل بن قیس ریاحی، دو یار فداکار امام (ع)، در آن گیر و دار، لشکر شام را به حیرت واداشت.
حجر در «نهروان» فرماندهی چپ سپاه اسلام را به عهده داشت. پس از جنگ صفین، امام علی (ع) دیگر بار به گرد آوری سپاه پرداخت. اما جز گروهی اندک، کسی دعوتش را اجابت نکرد... در این هنگام، حجر بن عدی و سعید بن قیس همدانی از جای برخاسته گفتند: ای امیر مؤمنان (ع)! ما فرمانبردار تو هستیم. گفتارت را می پذیریم و در راه تو، از جان خود و نزدیکان خویش، چشم می پوشیم. حجر در جنگ نهروان نیز فرمانده جناح راست سپاه امام علی(ع) در نبرد با خوارج بود.
در سال چهلم هجری، معاویه به قلمرو امیر مؤمنان (ع) تجاوز کرد. وقتی علی (ع) از پیشروی و جنایات لشکر شام به سرپرستی ضحاک بن قیس آگاه شد، سخنرانی پرشوری کرد و حجر بن عدی را به فرماندهی چهار هزار نفر به مصاف وی فرستاد. حجر در یکی از مناطق شام با آنها درگیر شد. مردان معاویه به سوی شام گریختند. حجر بن عدی پس از آن نزد امیر مؤمنان (ع) باز گشت و خبر مسرت بخش پیروزی را به امام (ع) عرضه داشت.
حجر در زمان امام حسن (ع):
حجر در حکومت امام حسن (ع) نقشی کلیدی داشت و در پیروی از امامش پایدار بود. پس از شهادت امیر مؤمنان (ع)، معاویه گستاخ شد و برای درهم کوفتن حکومت نوپای امام حسن (ع) با صدهزار مرد جنگی راه عراق پیش گرفت. وقتی امام (ع) از حرکت لشکر شام آگاه شد، مردم را در مسجد گرد آورد و به جنگ فراخواند. مردم خاموش ماندند و از پاسخ به حضرت خودداری کردند. در میان گفتار شورانگیز امام (ع)، صدای رعدآسای حجر سکوت مجلس را شکست و چهره حاضران را سمت خویش جلب کرد. او گفت: ای مردم نادان! شرمتان باد، این جگر گوشه رسول خدا (ص) و جانشین شایسته آن بزرگوار است که شما را به یاری دین می خواند... سخنان آتشین حجربن عدی و تنی چند از یاران امام (ع)، غیرت زودگذر مردم را تحریک کرد و آنان را برای نبرد آماده ساخت. هرچند پس از پذیرش صلح با معاویه، حجر به دیدار امام رفت و اعتراض کرد و امام حسن(ع) را به ادامه جنگ فراخواند. پاسخ حضرت این بود که چون رغبت بیشتر مردم عراق بر صلح است، تن به صلح داده است تا جان شیعیان خاص ایشان محفوظ بماند.[۳]
شهادت حجر و یارانش
در سال ۵۰ قمری که زیاد بن ابیه حکومت کوفه را، علاوه بر بصره، از طرف معاویه به دست گرفت، با وجود دوستیاش با حجر بن عدی، به او درباره دفاع از علی بن ابی طالب علیهالسلام و انتقاد از معاویه هشدار داد، اما حجر همچنان بیپروا مردم را برضد معاویه تحریک میکرد.
هنگامی که زیاد در بصره به سر میبرد، حجر و یارانش به عَمْرو بن حُرَیث، جانشین زیاد در کوفه، هنگام ایراد خطبه که با بدگویی و ناسزا به امیرمؤمنان علیهالسلام همراه بود، سنگ ریزه پرتاب کردند. عمرو به زیاد گزارش داد و زیاد به سرعت به کوفه بازگشت و مأموران خود را فرستاد تا حجر و یارانش را دستگیر کنند. حجربن عدی و سیزده تن دیگر دستگیر شدند. زیاد، دستگیر شدگان را همراه صد تن از لشکریانش نزد معاویه فرستاد و درباره ایشان نوشت که در لعن ابوتراب (علی علیهالسلام) با ”جماعت“ مخالفت ورزیده و در نتیجه از فرمان خلیفه سرپیچی کردهاند.[۴] چون حجر و یارانش به قریه مرج عذراء در دوازده میلی دمشق رسیدند، معاویه فرمان قتل آنان را صادر کرد، اما به شفاعت کسانی، به حجر و شش نفر دیگر فرصت داده شد تا جان خود را با سَبّ علی علیهالسلام نجات دهند، اما آنان نپذیرفتند و تن به کشته شدن دادند. به روایت مسعودی، هفت تن از آنان بیزاری جستن از حضرت علی را پذیرفتند و جان به در بردند و هفت تن دیگر کشته شدند. حجر و یارانش شب قبل از شهادت را به نماز خواندن گذراندند و حجر قبل از شهادت نیز دو رکعت نماز گزارد.
چون خبر شهادت حجر بن عدی به امام حسین (ع) رسید، اندوهگین شد. نامه ای به معاویه نوشت و او را سرزنش کرد و شهادت حجر را سند سیه روزی و جنایت پیشگی معاویه برشمرد.[۵]
شهادت حجر، همچنین موجب اعتراض عایشه شد. وقتی معاویه علت کار خود را صلاح امت ذکر کرد، عایشه گفت: سمعت رسول الله (ص) یقول سیقتل بعذراء اناس یغضب الله لهم و اهل السماء. شنیدم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) میگوید: پس از من مردمانی در عذراء کشته میشوند که خداوند متعال و اهل آسمان از قتل ایشان به خشم میآیند.[۶]
درباره تاریخ شهادت حجر بن عدی اختلاف است. طبری و ابن اثیر، سال ۵۱ قمری، یعقوبی سال ۵۲ قمری، و ابن قتیبه و مسعودی سال ۵۳ قمری را زمان شهادت وی ذکر کردهاند. مقبره حجر در ۴۰ کیلومتری شهر دمشق، در روستایی به نام «مرج عذرا»، واقع شده است.
پانویس
منابع
- غلامحسین صمیمی، "حجر بن عدی، قیام سرخ"، مجله کوثر، فروردین ۱۳۷۸، شماره ۲۵.
- دانشنامه جهان اسلام، برگرفته از مقاله «حجر بن عدی کندی»، شماره ۵۸۴۹.