ابن شجری
اِبْن شَجَری، ابوالسعادات هبةالله بن على علوی حسنى (450- 20 رمضان 542ق/1058-12 فوریة 1148)، نحوی، لغوی، ادیب و شاعرِ شیعى. نسب او به امام حسن مجتبى علیه السلام مى رسد و به همین سبب علوی حسنى نامیده شده است.
درباره شهرت یافتن او به ابن شجری اختلاف است. یاقوت [۱] او را از طرف مادر به خاندان «شجری» منسوب مى داند، اما ابن خلكان [۲] انتساب او را هم به این خاندان محتمل مى داند و هم به قریة شجره واقع در نزدیكى مدینه [۳]
وی ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطیب تبریزی، سعید بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حدیث را نزد جماعتى از شیوخ چون ابوالحسن مبارك بن عبدالجبار صیرفى و محمد بن سعید ابن نبهان كاتب فراگرفت [۴] و از دوریستى، ابن قدامه و دیگران روایت كرد.[۵]
وی هرگز از دانش اندوزی نیاسود، چنان كه در سن پیری نیز در درس ابوالحسن بن طیوری و برخى دیگر حاضر مى شد، [۶] حال آن كه او خود در فنون ادب تجارب بسیار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندی هم به نیابت از سوی الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوی، نقیب طالبیان در محلة كرخ بغداد بود.[۷] گویند: وی مدت 70 سال به تدریس نحو و ادب اشتغال داشت. در این مدت طولانى بسیاری از مشاهیر نحو و لغت چون تاج الدین كندی، ابوالبركات ابن انباری [۸] و ابن خشاب [۹] از او دانش آموختند؛ عده ای چون شیخ برهان الدین حمدانى قزوینى و قطب راوندی نیز از او روایت حدیث كردند.[۱۰]
مقام ارجمند او را همگان ستوده اند: منتجب الدین [۱۱] او را فاضل و صالح دانسته است؛ ابن انباری [۱۲] سلسلة مشایخ او را در نحو به على علیه السلام رسانده است؛ یاقوت (همانجا) نیز وی را بسیار ستوده و گفته است. در علم نحو یگانة روزگار بود، اشعار و احوال و ایام عرب را نیك مى دانست و در ادب تسلط كامل و كافى داشت.
ابن هشام [۱۳] به آراء و نظرات او در چندین مورد استناد كرده و ابن خلكان [۱۴] به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است. بدین سان ابن شجری به درجه ای از اعتبار و شهرت رسیده بود كه بزرگى چون زمخشری، هنگام بازگشت از سفر حج در بغداد به دیدنش رفت و در حضور عده ای از جمله ابن انباری در باب حدیث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت. [۱۵]
ابن شجری شعر نیز مى سرود اما از اشعار او تنها دو قطعة كوتاه مجموعاً 5 بیت و نیز 16 بیت از یك قصیده در مدح وزیر نظام الدین ابونصر مظفر باقى مانده است. [۱۶] گویا اشعار وی مورد پسند اهل ادب نبوده است، چنان كه حسن بن احمد بن جكینا شاعر بغدادی شعر او را مورد طعن قرار داده است. [۱۷] ابن شجری در بغداد چشم از جهان فروبست و در كرخ كه محلة شیعه نشین بغداد بود به خاك سپرده شد.[۱۸]
آثار ابن شجری
از وی آثاری در زمینه های مختلف برجای مانده كه عبارتند از:
- الامالى: این كتاب یكى از آثار كم نظیر و ارزشمند است كه صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف در 84 مجلس برای شاگردانش املا كرده است. تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، اما از شروع نخستین مجلس اطللاع دقیقى در دست نیست و با توجه به آنی كه مجلس هشتم در اوایل جمادی الاول 524 املا گردیده و پس از آن به طور مرتب ادامه داشته است، شروع آن احتمالاً در اوایل ربیع الاول همان سال بوده است. ابن شجری در این كتاب آراء بسیاری را بدون ذكر نام آورده است. به عنوان مثال چند فصل كامل از كتاب الازهیة هروی را بدون ذكر مأخذ نقل كرده است [۱۹] وی بخش وسیعى از الامالى را [۲۰] به ذكر لغزش های مكى بن ابى طالب مغربى در كتاب مشكل اِعراب القرآن اختصاص داده است. برخى از متأخران [۲۱] انگیزه این كار او را اختلافات مذهبى دانسته اند و گفته اند كه چون مكى بن ابى طالب، مالكى مذهب بوده و در چند جا از نوشته هایش معتزله را مورد انتقاد قرار داده و آنان را ملحد دانسته، ابن شجری در مقام دفاع از معتزله به طرح این انتقادات پرداخته است. اما درباره این سخن باید اندكى تردید كرد، چه همه موارد نیز چندان نابجا نیست [۲۲]. كتاب الامالى در 1349ق در دو مجلد در حیدرآباد به طور ناقص به چاپ رسیده و یك بار نیز در بیروت بدون ذكر تاریخ، تجدید چاپ شده است. بخش پایانى آن با عنوان مالم ینشر من الامالى الشجریة به كوشش حاتم صالح ضامن در 1405ق/1984م در بیروت چاپ شده كه بقیة مجلس 78 تا مجلس 84 را شامل مى شود.
- الحماسة: این اثر گلچینى از بهترین اشعار شعرای جاهلى و اسلامى عصر اموی و عباسى است كه وی به تقلید از حماسة ابوتمّام و بحتری گردآورده است. برخى معتقدند كه در سلسلة حماسه های عرب، اثرِ ابن شجری از همه ارزشمندتر است.[۲۳] حماسه در 1345ق توسط مستشرق آلمانى فریتس كرنكو در حیدرآباد و در 1970م به كوشش عبدالمعین الملوحى و اسماء الحمصى در دمشق به چاپ رسیده است.
- مختارات شعراء العرب، شامل 50 قصیده از قصاید معروف عصر جاهلى و مخضرمین است. این اثر در 1306 ق در قاهره چاپ سنگى شده در 1344ق به كوشش محمود حسن الزناتى در قاهره و یك بار دیگر در 1975م به كوشش على محمد بجاوی در همانجا به چاپ رسیده است.
- منظومة ابن الشجری: این اثر در 1330ق در قاهره چاپ شده است.
افزون بر این ها، نسخه ای از یك فرهنگ مشتركات لفظى در برلین مضبوط است [۲۴] كه شاید همان ما اتفق لفظه و اختلف معناه باشد كه یاقوت [۲۵] از آن نام برده است.
آثار دیگری هم برای ابن شجری ذكر كرده اند كه عبارتند از:
- الانتصار: هنگامى كه ابن شرجى املای كتاب الامالى را به پایان برد، ابن خشاب از وی خواست تا آن را نزد او فراگیرد اما وی نپذیرفت. در نتیجه ابن خشاب به رد بعضى از موضوعات كتاب پرداخت و ابن شجری در پاسخ آن الانتصار را نوشت. [۲۶]
- شرح التصریف الملوكى ابن جنى.
- شرح اللمع ابن جنى [۲۷]
منابع
دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل "ابن شجری" از عنایت الله فاتحی نژاد، (تاریخ بازیابی: 29 آذر 1391)
- ↑ (19/282)
- ↑ (6/50)
- ↑ (برای نظرات دیگر، نك: سیوطى، 1/324)
- ↑ (یاقوت، 19/282-283؛ قفطى، 3/356؛ ابن خلكان، 6/46)
- ↑ (افندی، 5/318)
- ↑ (ذهبى، 2/463)
- ↑ (ابن انباری، 284؛ ابن كثیر، 11/223)
- ↑ (یاقوت، 19/283؛ ابن انباری، 286)
- ↑ (فیروزآبادی، 278)
- ↑ (افندی، همانجا)
- ↑ (ص 197)
- ↑ (ص 285-286)
- ↑ (1/45، 60، 64، 65، جم)
- ↑ (6/46-47)
- ↑ (یاقوت، 19/128؛ ابن خلكان، همانجا)
- ↑ (ابن خلكان ، 6/47-48)
- ↑ (ابن خلكان، 6/49؛ ابن شاكر، 1/321)
- ↑ (قفطى، 3/356)
- ↑ (الامالى، 2/343-351؛ قس: هروی، 148-157؛ ابن شجری، مالم ینشر، 30-31؛ قس: هروی، 54-55، جم)
- ↑ (نك: ابن شجری ، مالم ینشر، 41-65)
- ↑ (ضامن، 6-7)
- ↑ (ابن شجری، همان، 43)
- ↑ (مردم بك 45/882)
- ↑ (I/493)
- ↑ (19/283)
- ↑ (یاقوت، همانجا؛ قفطى، 3/356-357)
- ↑ (ابن خلكان، 6/45)