رعایت سطح مخاطب عام متوسط است
مقاله بدون شناسه یا دارای شناسه ضعیف است
عنوان بندی ضعیف
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابن شجری

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو


Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«ابوالسعادات هبةالله بن على علوی حسنى» معروف به «ابن شَجَری» (۴۵۰-۵۴۲ ق)، نحوی، لغوی، ادیب و شاعر بزرگ شیعه در قرن ششم قمری است. علمای تراجم، مقام ارجمند ابن شجری را در نحو و ادب و شعر ستوده‌اند. «الأمالی» و «الحماسة» از مهمترین آثار اوست.

نام کامل هبةالله بن على علوی حسنى
زادروز ۴۵۰ قمری
زادگاه بغداد
وفات ۵۴۲ قمری
مدفن بغداد

Line.png

اساتید

ابن طباطبا، خطیب تبریزی، سعید بن على سُلالى، ابن فضال مُحاشِعى، مبارک صیرفى، محمد بن سعید ابن نبهان، دوریستى،...

شاگردان

ابن خشاب، تاج الدین کندی، ابوالبرکات ابن انباری، برهان‌الدین حمدانى قزوینى، قطب راوندی،...

آثار

الامالى، الحماسة، مختارات شعراء العرب، منظومة ابن الشجری، الانتصار، شرح التصریف الملوکى،...

زندگی‌نامه

ابوالسعادات هبةالله بن على علوی حسنى متولد ۴۵۰ قمری در کرخ بغداد است. نسب او به امام حسن علیه السلام مى رسد و به همین سبب علوی حسنى نامیده شده است.

درباره شهرت یافتن او به ابن شجری اختلاف است؛[۱] او را از طرف مادر به خاندان «شجری» منسوب مى داند، اما ابن خلکان[۲] انتساب او را هم به این خاندان محتمل مى داند و هم به قریه شجره واقع در نزدیکى مدینه.[۳]

ابن شجری در ۲۰ ماه رمضان ۵۴۲ قمری در بغداد چشم از جهان فروبست و در کرخ -که محله شیعه نشین بغداد بود- به خاک سپرده شد.[۴]

استادان و شاگردان

ابن شجری ادب و نحو را نزد ابن طباطبا، خطیب تبریزی، سعید بن على سُلالى و ابن فَضال مُحاشِعى آموخت و علم حدیث را نزد جماعتى از شیوخ چون ابوالحسن مبارک بن عبدالجبار صیرفى و محمد بن سعید ابن نبهان کاتب فراگرفت[۵] و از دوریستى، ابن قدامه و دیگران روایت کرد.[۶]

وی هرگز از دانش اندوزی نیاسود، چنان که در سن پیری نیز در درس ابوالحسن بن طیوری و برخى دیگر حاضر مى شد،[۷] حال آن که او خود در فنون ادب تجارب بسیار اندوخته و در بغداد، سرور نحودانان گشته بود و چندی هم به نیابت از سوی الطاهر ابوعبدالله احمد بن ابى الحسن علوی، نقیب طالبیان در محله کرخ بغداد بود.[۸]

گویند: وی مدت ۷۰ سال به تدریس نحو و ادب اشتغال داشت. در این مدت طولانى بسیاری از مشاهیر نحو و لغت چون تاج الدین کندی، ابوالبرکات ابن انباری[۹] و ابن خشاب[۱۰] از او دانش آموختند؛ عده ای چون شیخ برهان الدین حمدانى قزوینى و قطب راوندی نیز از او روایت حدیث کردند.[۱۱]

در نظر عالمان

مقام ارجمند ابن شجری را همگان ستوده اند: منتجب الدین رازی[۱۲] او را فاضل و صالح دانسته است؛ ابن انباری[۱۳] سلسله مشایخ او را در نحو به امام على علیه السلام رسانده است؛ یاقوت حموی[۱۴] نیز وی را بسیار ستوده و گفته است: در علم نحو یگانه روزگار بود، اشعار و احوال و ایام عرب را نیک مى دانست و در ادب تسلط کامل و کافى داشت.

ابن هشام انصاری[۱۵] به آراء و نظرات او در چندین مورد استناد کرده و ابن خلکان[۱۶] به تبحر او در استشهاد به شعر عرب اشاره نموده است. ابن شجری به درجه ای از اعتبار و شهرت رسیده بود که بزرگى چون زمخشری، هنگام بازگشت از سفر حج در بغداد به دیدنش رفت و در حضور عده ای از جمله ابن انباری در باب حدیث و شعر و ادب با او به مباحثه پرداخت.[۱۷]

آثار و تألیفات

از ابن شجری آثاری در زمینه های مختلف برجای مانده که عبارتند از:

  1. الامالى: این کتاب از آثار کم نظیر و ارزشمند است که صاحب آن بسیاری از آراء نحوی را با شواهد شعری مختلف در ۸۴ مجلس برای شاگردانش املا کرده است. تاریخ بسیاری از مجالس دقیقاً ثبت شده، و احتمالاً شروع نخستین مجلس آن در اوایل ربیع الاول سال ۵۲۴ ق. بوده است. ابن شجری در این کتاب آراء بسیاری را بدون ذکر نام آورده است. به عنوان مثال چند فصل کامل از کتاب الازهیة هروی را بدون ذکر مأخذ نقل کرده است. وی بخش وسیعى از الامالى را به ذکر لغزش های مکى بن ابى طالب مغربى در کتاب مشکل اِعراب القرآن اختصاص داده است.
  2. الحماسة: این اثر گلچینى از بهترین اشعار شعرای جاهلى و اسلامى عصر اموی و عباسى است که وی به تقلید از حماسه ابوتمّام و بحتری گردآورده است. برخى معتقدند که در سلسله حماسه های عرب، اثرِ ابن شجری از همه ارزشمندتر است.[۱۸]
  3. مختارات شعراء العرب" شامل ۵۰ قصیده از قصاید معروف عصر جاهلى و مخضرمین است.
  4. منظومة ابن الشجری: این اثر در ۱۳۳۰ق در قاهره چاپ شده است.
  5. الانتصار: هنگامى که ابن شجرى املای کتاب الامالى را به پایان برد، ابن خشاب از وی خواست تا آن را نزد او فراگیرد اما وی نپذیرفت. در نتیجه ابن خشاب به رد بعضى از موضوعات کتاب پرداخت و ابن شجری در پاسخ آن الانتصار را نوشت.[۱۹]
  6. شرح «التصریف الملوکى» ابن جنى.
  7. شرح «اللمع» ابن جنى.[۲۰]

افزون بر این ها، نسخه ای از یک فرهنگ مشترکات لفظى در کتابخانه برلین مضبوط است که شاید همان «ما اتفق لفظه و اختلف معناه» باشد که یاقوت[۲۱] از آن نام برده است.

ابن شجری شعر نیز مى سرود اما از اشعار او تنها دو قطعه کوتاه مجموعاً ۵ بیت و نیز ۱۶ بیت از یک قصیده در مدح وزیر نظام الدین ابونصر مظفر باقى مانده است.[۲۲] گویا اشعار وی مورد پسند اهل ادب نبوده، چنان که حسن بن احمد بن جکینا شاعر بغدادی شعر او را مورد طعن قرار داده است.[۲۳]

پانویس

  1. یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۲۸۲
  2. ابن خلکان، وفیات، ج۶، ص۵۰
  3. برای نظرات دیگر، نک: سیوطى، بغیة الوعاة، ج۱، ص۳۲۴
  4. قفطى، انباءالرواة، ج۳، ص۳۵۶
  5. یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۲۸۲-۲۸۳؛ قفطى، انباءالرواة، ج۳، ص۳۵۶؛ ابن خلکان، وفیات، ج۶، ص۴۶
  6. افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۳۱۸
  7. ذهبى، العبر، ج۲، ص۴۶۳
  8. ابن انباری، نزهة الالیاء، ص۲۸۴؛ ابن کثیر، البدایة، ج۱۱، ص۲۲۳
  9. یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۲۸۳؛ ابن انباری، نزهة الالیاء، ص۲۸۶
  10. فیروزآبادی، البلغة، ۲۷۸
  11. افندی، ریاض العلماء، ج۵، ص۳۱۸
  12. منتجب الدین، فهرست اسماء علماءالشیعة، ص ۱۹۷
  13. ابن انباری، نزهة الالیاء، ص ۲۸۵-۲۸۶
  14. یاقوت،ادبا،ج۱۹، ص۲۸۲
  15. ابن هشام، مغنی اللبیب، ج۱، ص۴۵، ۶۰، ۶۴، ۶۵، جم
  16. ابن خلکان، وفیات، ج۶، ص۴۶-۴۷
  17. یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۱۲۸؛ ابن خلکان، وفیات، ج۶، ص۴۶-۴۷
  18. مردم بک، عدنان، ش۴۵، ص۸۸۲
  19. یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۲۸۳؛ قفطى، انباءالرواة، ج۳، ص۳۵۶-۳۵۷
  20. ابن خلکان، وفیات، ج۶، ص۴۵
  21. یاقوت، ادبا، ج۱۹، ص۲۸۳
  22. ابن خلکان، وفیات، ج۶، ص۴۶-۴۷
  23. ابن خلکان، وفیات، ج۶، ۴۹؛ ابن شاکر، فوات الوفیات، ج۱، ص۳۲۱

منابع

  • "ابن شجری"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، عنایت‌الله فاتحی، ج۴، ص۶۸.