آیات محکم و متشابه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

مطابق با آیه 7 سوره آل عمران، آيات قرآن کریم به دو دسته محكمات و متشابهات تقسيم مى ‏شود:

«هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ ۖ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ ۗ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلَّا اللَّهُ ۗ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنَا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبَابِ»[۱]

اوست آن‏كه اين كتاب را بر تو فروفرستاد. بخشى از آن، آياتى است با معانى استوار و روشن كه بخش مرجع اين كتاب است و ساير آيات به آنها تفسير مى‏شود، و بخش ديگر آياتى است كه معناى استوار آنها با معانى نااستوار مشتبه مى‏شود. كسانى كه در دل‏هايشان انحرافى هست، از قرآن آنچه را كه مشتبه است دنبال مى‏كنند تا گمراهى مردم را طلب كنند و تا از اين رهگذر بر خاستگاه احكام و معارف قرآن دست يابند، در حالى ‏كه هيچ‏كس جز خدا خاستگاه آنها را نمى ‏داند، و امّا كسانى كه در شناخت معارف الهى پايدارند، مى‏گويند: ما به قرآن ايمان آورده‏ ايم، زيرا قرآن - چه آيات روشن و استوار آن و چه متشابهاتش- همه از جانب پروردگار ماست. و اين حقيقت را جز صاحبان خرد درنمى‏ يابند.[۲]

از این آیه بر می آید که بعضى از آيات، آيات مادر، اساسى و مرجع هستند و بخشى ديگر نيازمند ارجاع به دسته اول. از اين روست كه نظر استقلالى به آيات دسته دوم در تفسير قرآن، انسان را به كلى از مسير صحيح فهم قرآن منحرف مى ‏سازد و ناخواسته در جهتى مخالف با كتاب خدا قدم بر مى ‏دارد. بسيارى از فرقه‏ ها و نحله‏ ها و انشعابات، كه در حوزه امت بزرگ‏ اسلام و دين مبين به وجود آمده، در اثر پيروى از آيات متشابه بوده است.

معنای لغوی محکم و متشابه

محکم:

حُكْم‏ اصلش منع و بازداشتن براى اصلاح است و به همین جهت لگام و دهانه حيوان را نيز، حكمة ناميده‏ اند. [۳]

بنابراين در اين ماده نوعى معناى مانعيّت و نفوذناپذيرى نهفته است. وقتى مى ‏گوييم: قاضى «حكم» كرد؛ يعنى قضيه قبل از حكم او داراى تزلزل بود و پس از حكم، حالت ثبات و استحكام به خود گرفت. «محكم» بودن چيزى بدين معناست كه عامل خارجى نمى ‏تواند در آن نفوذ نمايد. [۴]

متشابه:

راغب اصفهانی در مفردات معنای متشابه را اینگونه توضیح می دهد: شُبْهَة: آن است كه چيزى از ديگرى كه ميانشان همسانى و شباهت است، تميز داده نشود، يا از جهت جسم يا كيفيّت و معنى. آيه: (وَ أُتُوا بِهِ مُتَشابِهاً- 25/ بقره) يعنى بعضى از آن‏ها به بعضى ديگر، از نظر رنگ و مزه و حقيقت شبيه است كه گفته‏ اند همانندى در كمال و خوبى است (اشاره به نعمات بهشتى است) كه (مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ‏- 99/ انعام) نيز خوانده شده، و همچنين گفته شده همه آن نعمت‏هاى بهشتى به يكديگر شبيه است كه البتّه هر دو معنى فوق بهم نزديك است. و (تَشابَهَتْ قُلُوبُهُمْ‏- 118/ بقره).يعنى: (در گمراهى و جهالت دلهاشان يكسان است)[۵]

نظريات در مورد منظور قرآن از آیات محکم و متشابه

علامه طباطبائی در تفسیر المیزان در ذیل آیه مربوطه بخشی را به نقد و بررسی آراء مختلف در مورد معنا و مصداق آیات محکم و متشابه اختصاص داده است و در آنجا تا 16 نظر را بر می شمارد. برخی از این نظریات عبارتند از:

  • متشابهات عبارت از حروف مقطّعه‏ اى هستند كه در اوايل بعضى از سور نازل شده‏ اند و مابقى محكماتند.
  • آيات مبيّن در قرآن محكم و آيات مجمل، متشابهات قرآنند.
  • آيات ناسخ، محكم و آيات منسوخ، متشابهند.
  • محكمات، آياتى هستند كه دلايلى روشن و واضح دارند. اما بازشناسى متشابهات نياز به تأمل و تدبر دارد.
  • محكم عبارت است از: هر آيه‏ اى كه آگاهى به آن- با برهان خفى يا جلى- ممكن باشد؛ به خلاف متشابه؛ مثل علم به زمان قيامت.
  • آيات الاحكام، محكمات قرآن و مابقى متشابهاتند.
  • آيات محكمات، تأويل واحدى دارند؛ در حالى كه آيات متشابه، وجوه متعددى از تأويل در آنها محتمل است..
  • متشابه آن آياتى است كه محتاج به بيان باشد، و محكم آن است كه محتاج به بيان نباشد
  • محكم آن آياتى است كه هم بايد بدان ايمان داشته باشند، و هم به آن عمل كنند، و متشابه آن آياتى است كه تنها بايد به آن ايمان داشته باشند ولى عمل نكنند.
  • محكم آن آياتى است كه عقل در درك آن راه دارد، و متشابه آن است كه چنين نباشد.
  • محكم عبارت است از آياتى كه ظاهرش منظور باشد، و متشابه آن است كه ظاهرش منظور نباشد.
  • محکم آن آياتى است كه همه در تاويلش اجماع و اتفاق داشته باشند، و متشابه آن است كه تاويلش مورد اختلاف باشد.
  • متشابه آن است که تفسيرش مشکل است، به خاطر مشابهتش با غير خود از جهت لفظ یا از جهت معنا

علامه طباطبائى پس از نقل این نظرات درباره نارسايى‏ هاى آنها به تفصيل سخن گفته است.[۶] نظر خود ایشان در مورد آیات محکم و متشابه آن است که:

آيات متشابه طورى است كه مقصود از آن براى فهم شنونده روشن نيست، و چنان نيست كه شنونده به مجرد شنيدن آن، مراد از آن را درك كند، بلكه در اين كه منظور، فلان معنا است يا آن معناى ديگر ترديد مى‏كند، و ترديدش بر طرف نمى‏شود تا آن كه به آيات محكم رجوع نموده و به كمك آنها معناى آيات متشابه را مشخص كند[۷] (به خاطر اینکه آیات متشابه ام الکتاب (یعنی مادر و مرجع آیات دیگر) هستند)

نمونه های آیات متشابه

‏ 1. در اوصاف الهى، ظاهر برخى از آيات كه در آنها اثبات عرش و كرسى، يد، وجه، رؤيت و آمدن براى خداوند است ايجاد تشابه نموده است. مانند آیات زیر:

  1. «ثُمَّ اسْتَوى‏ إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ»[۸]
  2. «ثُمَّ اسْتَوى‏ عَلَى الْعَرْشِ‏»[۹]
  3. «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»[۱۰]
  4. «و َقالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ غُلَّتْ أَيْدِيهِمْ وَ لُعِنُوا بِما قالُوا بَلْ يَداهُ مَبْسُوطَتانِ‏»[۱۱]
  5. «يَدُ اللَّهِ فَوْقَ أَيْدِيهِمْ»[۱۲]

2. در زمينه افعال الهى و اعمال انسان‏ها، ظواهر برخى از آيات كه همه چيز را به مشيّت الهى مربوط مى ‏داند، و اين كه اوست كه هدايت مى‏ كند و يا گمراه مى‏ نمايد و ...، باعث انحراف و اشتباه بعضى گرديده كه به جبر قائل گشته‏ اند. مانند:

  1. «فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»[۱۳]
  2. «يُضِلُّ بِهِ كَثِيراً وَ يَهْدِي بِهِ كَثِيراً»[۱۴]
  3. «فَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ»[۱۵]
  4. «ما كانُوا لِيُؤْمِنُوا إِلَّا أَنْ يَشاءَ اللَّهُ»[۱۶]
  5. «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ ما أَشْرَكُوا»[۱۷]

آراءمختلف درباره دلیل وجود متشابهات در قرآن

-ابن رشد آندلسی مى‏ گويد: تشابه تنها براى اندكى از مردم در تعدادى از آيات كه متضمن اعلام امور غيبى و غير حسى هستند رخ مى ‏دهد، و علت آن تعبير از امور غيبى به امور حسى است.

-علّامه طباطبائى(ره) در تبيين علّت وجود متشابه در قرآن در يك بيان تفصيلى به اين نتيجه مى‏ رسد كه، اساسا اشتمال قرآن بر آيات متشابه امرى واجب و ضرورى بوده است و جز اين امكان نداشته است. به عقيده ایشان چون هدايت دينى براى همه مردم است و آنان از نظر سطح فكرى متفاوتند، بعضى فقط قادر به درك محسوسات و برخى ديگر قادر به معانى كلى و مجرد مى ‏باشند. در هر صورت القاى مفاهيم الهى و معارف بلند قرآنى در قالب الفاظ مادى و بيان ممثّل در قالب مثال موجب تشابه مى‏ گردد و اين امر اجتناب ناپذير است.

-بعضى وجود تشابه در قرآن را از اين جهت امرى طبيعى دانسته‏ اند كه قرآن همانند ساير كلام‏هاى طبيعى بشر، براى تبيين معارف خويش از ساده ‏ترين تعابير تا عالى ‏ترين عبارات ادبى، هنرى را در خود جاى داده است و از انواع مجازات، استعاره‏ ها، تمثيل‏ ها و كنايه ‏ها استفاده نموده و در كاربرد چنين امورى به ناچار تشابه رخ مى ‏دهد.

-به نظر مى ‏رسد نظريه فوق تكميل كننده نظريّه علامه طباطبائى بوده و بتوان وجود متشابهات را به يكى از اين دو امر نسبت داد. در اين صورت وجود متشابهات نه تنها اشكالى نخواهد داشت، كه خود از جهت لطافت و ظرافت تعابير قرآنى، امتياز به شمار مى‏ آيد.

روش ائمه اهل بيت عليهم‌السلام در محكم و متشابه قرآن

آنچه از بيانات مختلف ائمه اهل بيت عليهم‌السلام بدست مي‌آيد، اين است كه در قرآن مجيد متشابه به معنى آيه‌اى كه مدلول حقيقى خود را به هيچ وسيله‌اى به دست ندهد، وجود ندارد. بلكه هر آيه‌اى اگر در افاده مدلول حقيقى خود مستقل نباشد به واسطه آيات ديگرى مي‌توان به مدلول حقيقى آن پى برد و اين همان ارجاع متشابه به محكم است. چنان كه آيه: «الرحمن على العرش استوى»؛ خدا بر تخت خود قرار گرفت. [۱۸] و آيه: «وجاء ربك»؛ و خداى تو آمد. [۱۹] ظاهرند در جسميت و ماديت ولى با ارجاع اين دو آيه به آیه كريمه: «ليس كمثله شىء»[۲۰] معلوم مي‌شود. مراد از قرار گرفتن و آمدن كه به خداى متعال نسبت داده شده معنائى است غير از استقرار در مكان و انتقال از مكان به مكان.

پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در وصف قرآن مجيد مي‌فرمايد: «و ان القرآن لم ينزل ليكذب بعضه بعضا ولكن نزل يصدق بعضه بعضا فما عرفتم فاعلموا به و ما تشابه عليكم فآمنوا به»؛ به درستى قرآن نازل نشده براى اين كه برخى از آن برخى ديگر را تكذيب كند ولى نازل شده كه برخى از آن برخى ديگر را تصديق نمايد پس آنچه را كه فهميديد به آن عمل كنيد و آنچه به شما متشابه شد به آن تنها ايمان بياوريد.

و در كلمات امیرالمومنین عليه‌السلام است: «يشهد بعضه على بعض و ينطق بعضه ببعض»؛ شهادت مي‌دهد برخى از قرآن بر برخى ديگر و منطبق مي‌آيد برخى از آن به سبب برخى ديگر.

و امام ششم عليه‌السلام مي‌فرمايد: «المحكم ما يعمل به والمتشابه ما اشتبه على جاهله؛ محكم قرآن آنست كه به آن بتوان عمل كرد و متشابه آنست كه به کسی که نداند مشتبه شود» و از روايت استفاده مي‌شود كه محكم و متشابه نسبى مي‌باشند و ممكن است آيه نسبت به کسی محكم و نسبت به كس ديگر متشابه باشد.

و امام هشتم منقول است كه فرمود: « من رد متشابه القرآن الى محكمه هدى الى صراط مستقيم - ثم قال - ان فى اخبارنا متشابها كمتشابه القرآن فردوا مشابهها الى محكمها و لاتتبعوا متشابهها فتضلوا؛ كسي كه متشابه قرآن را به محكم آن رد كرد به راه راست هدايت يافت. پس از آن فرمود: به درستى در اخبار ما متشابه هست مانند متشابه قرآن پس متشابه آن‌ها را به سوى محكم آن‌ها برگردانيد و از خود متشابه پيروى مكنيد كه گمراه مي‌شويد».

چنان كه مشاهده مي‌شود روايات و خاصه خبر اخير صريح است در اين كه متشابه آيه‌ايست كه استقلال در افاده مدلول خود نداشته باشد و به واسطه رد به سوى محكمات روشن خواهد شد، نه اين كه هيچ گونه راهى براى فهم مدلول آن در دسترس نباشد.[۲۱]

مقدار متشابهات

درباره تعداد متشابهات در قرآن کریم، میان دانشمندان اختلاف است و این اختلاف ناشى از نسبى بودن مفهوم تشابه مى باشد.

"جلال الدین سیوطى" تعداد متشابهات قرآن را بالغ بر ۵۰۰ مورد مى داند.

"قاضی عبدالجبار" تعداد آنها را ۸۷۵ مورد دانسته است.

در "التمهید فی علوم القرآن" تعداد متشابهات (پس از حذف مکررات) حدود ۲۰۰ مورد شمرده شده است.[۲۲]

پانویس

  1. سوره آل عمران،آیه 7
  2. قرآن، ترجمه صفوی
  3. مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، ص248
  4. حسین جوان آراسته، درسنامه علوم قرآنی، جلد اول، صفحه 445
  5. ترجمه مفردات راغب، ج‏2، ص 299
  6. رجوع کنید:المیزان فی تفسیر القرآن، ج3، صفحه 31 تا 43. همچنین ترجمه تفسیر المیزان، ج3، صفحه 50 تا 64
  7. الميزان فى تفسير القرآن، ج‏3، ص21
  8. سوره فصلت (41) آيه 11
  9. سوره فرقان (25) آيه 59؛ سجده (32) آيه 4
  10. سوره طه (20) آيه 5
  11. سوره مائده (5) آيه 64
  12. سوره فتح (48) آيه 10
  13. سوره فاطر (35) آيه 8
  14. سوره بقره (2) آيه 26
  15. سوره ابراهيم (14) آيه 4
  16. سوره انعام (6) آيه 111
  17. سوره انعام (6) آيه 107
  18. سوره طه(20)آيه 5
  19. سوره فجر(89) آيه 22
  20. سوره شوری(42) آيه 11
  21. طباطبايى، محمدحسين، قرآن در اسلام، بوستان كتاب قم، چاپ سوم، سال 1388، صفحه 55 و56
  22. آیات متشابه، ویکی علوم اسلامی