کعبه

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

کعبه بنایی است در شهر مکه به شکل مکعب، که در دین اسلام شرافت و حرمت خاص دارد و از آن به بیت الله تعبیر می گردد.[۱] کعبه در نقطه شروع دحو الارض قرار دارد و اولین نقطه خشکی زمین است که پدیدار شده است.[۲] و مطابق با روایات نخستين بار توسط حضرت آدم علیه السلام بنا گردیده است.[۳]

مطابق با قرآن حضرت ابراهیم علیه السلام به کمک فرزندش اسماعیل پایه های کعبه را بالا آورده و مناسک حج را در خصوص آن بنیان نهاد.[۴]

کعبه قبله مسلمانان است و در اسلام بسیاری از احکام، همچون نماز، حج، ذبح و دفن میت و ... به نحوی با آن ارتباط دارد. کعبه همچنین محل تولد امام علی علیه السلام است.

موقعیت جغرافیایی کعبه

مسجدالحرام، در شهر مکه مکرّمه، درون درّه ای میان کوه های: ابوقبیس، اجیاد، هندی و عمر واقع شده، و در نقطه تقاطع خط طولی 39 درجه و 49 دقیقه و 30 ثانیه و خط عرضی 21 درجه و 25 دقیقه و 0 ثانیه قرار گرفته است.

مسجدالحرام از طرف شرق، به کوه ابوقبیس، از سمت غرب به جبل عمر و خیابان شبیکه، از شمال به خیابان شامیه و کوه هندی و از سمت جنوب به خیابان اجیاد و مسفله محدود است.[۵]كعبه 277 متر بالاتر از سطح دریاست [۶]

وجه تسمیه «کعبه»

در علت نامگذاری «کعبه» بدین اسم، دو وجه ذکر شده است:

1 ـ چون کعبه دارای ارتفاع و بلندی از سطح زمین می باشد، همچنانکه کعبه در لغت نیز به معنای ارتفاع آمده است.

2 ـ زیرا خانه خدا به شکل مربّع است و عرب این اسم را به هر خانه ای که چهار گوش باشد اطلاق می کند. ولیکن با کثرت استعمال (وضع تعیّنی) برای خانه خدا عَلَم گردید.[۷]

«کعبه» پیش از اسلام

مطابق با روایات زمین را در ابتدا آب فراگرفته بوده است و محل کعبه اولین نقطه ای است که سر از آب بیرون آورده است و خشکی سطح زمین از آنجا شروع شده است. در روایات روز بیست و پنجم ماه ذی القعده به عنوان تاریخ این واقعه آمده است و برای آن اعمال و آدابی ذکر شده است. از آن جمله روایتی است از حسن بن على وشّاء كه گفته است: حسن بن على وشّاء مى ‏گويد: من نوجوانى بودم كه با پدرم در شب بيست و پنجم ماه ذى القعده نزد حضرت رضا (ع) شام خورديم. حضرت فرمود: در شب بيست و پنجم ذى القعده ابراهيم (ع) متولد شد، و عيسى بن مريم عليهما السلام نيز در اين شب به دنيا آمد، و زمين در همين شب از زير كعبه گسترش يافت. اين شب ويژگى ديگرى نيز دارد كه هيچ كس از آن ياد نكرده است، پس هر كس در روز آن روزه بگيرد مانند كسى است كه شصت ماه روزه گرفته است.[۸]

علامه حسن زاده آملی در کتاب "دروس هیئت و دیگر رشته های ریاضی" منظور آیه "وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها[۹] را همین واقعه بیرون آمدن زمین از آب دانسته اند و در توضیح آن آورده اند:

استاد علامه ذوالفنون آية الله شعرانى قدس سره الشريف در بيان مفاد آيت ياد شده، و اخبارى كه در موضوع يوم دحوالارض روايت شده اند كه زمين از زير خانه كعبه گسترده شده است، فرموده است كه: كره زمين را از دو جانب قطب اندكى تطامن است يعنى اندكى مسطح است و فرو رفتگى دارد و آفاق استوائى و قريب بدانها را چون مكه مكرمه تقبب است يعنى برآمدگى دارند. و آب همه كره زمين را فرا گرفته بود و چون فرو نشست قهرا جاى برآمده زمين كه قبه آنست و تقبب آن بيش از جاهاى ديگر است در نخستين بار نمودار شده است و آن مكه مكرمه است و چون آب كم كم فرو نشست و تقليل يافت قسمت پديد آمده زمين به تدريج گسترش يافت كه از آن تعبير به دحوالارض شده است‏.[۱۰]

به روایت ابابصیر از امام صادق علیه السلام حضرت آدم عليه السلام، اول كسى است كه خانه كعبه را ساخت و اساس آن را بنا نهاد.[۱۱]

و به روايت ابن عباس چون آدم از بهشت بزمين هبوط نمود خطاب رسيد اى آدم در زمين خانه ‏اى بنا كن كه محل عبادت و ذكر و طواف‏گاه مردم باشد همين طورى كه ديدى ملائكه در اطراف عرش محل عبادت گاهى داشتند اين بود كه آدم بكمك جبرائيل خانه كعبه را عمارت نمود.... و خانه كعبه برپا بود تا وقتى كه به طوفان نوح خداوند كعبه را به آسمان چهارم برد و هر روزى هفتاد هزار ملائكه در آنجا طواف ميكردند و محل و مكان كعبه خالى بود تا زمان ابراهيم عليه السلام كه حضرتش مأمور گرديد مجددا كعبه را بنا كند.[۱۲]

برخی حضرت ابراهیم علیه السلام را به عنوان بنیان گذار نخستین کعبه معرفی نموده اند اما آیه «و اذ يرفع ابراهيم القواعد من البيت و اسماعيل...» خود اشاره دارد که حضرت ابراهيم بنيان گذار كعبه نبوده بلكه آن حضرت دیوارهای آن را بالا برده است.

بنایی كه بدست حضرت ابراهيم و فرزندش اسماعيل ساخته شده بود همچنان باقى بود تا آن كه عماليق و پس از آنها جرهميان آن را تجديد بنا نمودند. و هنگامى كه زعامت مكه به قصىّ بن كلاب، يكى از اجداد پيغمبر اسلام رسيد (قرن دوم قبل از هجرت)، كعبه را از شالوده بركند و از نو آن را با استوارترين كيفيت ممكن در آن زمان بساخت و دارالندوه را در كنارش بنا نهاد كه آن خانه مركز حكومت و محل تصميم گيريهاى آنها بود. آنگاه اطراف كعبه را به شاخه هاى گوناگون قبيله بزرگ قريش اختصاص داد كه منازلشان را حول خانه بنا كردند آنچنان كه درب خانه هاى آنها به مسجدالحرام گشوده مى شد.

پنج سال پيش از بعثت رسول گرامى اسلام، سيل عظيمى در مكه اتفاق افتاد كه خانه کعبه را از اساس ويران ساخت، قبايل عرب ساكن مكه به تجديد بناى آن متفق گشتند، و هر قبيله بخشى از هزينه آن را تقبل نمود. چون ساختمان كعبه به جائى رسيد كه مى بايست «حجرالاسود» نصب شود، ميان قبايل اختلاف پديد آمد كه چه كسى و از چه قبيله اى بدين افتخار مفتخر گردد.

سرانجام همه به اتفاق نظر، محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و اله) را كه آن روز به عنوان محمد امين مشهور و به وفور عقل و سداد مشهور بود و آن روز 35 سال از عمر شريفش مى گذشت، جهت اين امر برگزيدند. آن حضرت ردائى بخواست و حجر را در آن بنهاد، نماينده هاى قبايل را فرمود هر يك گوشه اى از آن رداء گرفتند و چون به محاذى موضع بلند شد خود به دست مبارك آن را از رداء برگرفت و به جاى مخصوص منصوب نمود (برخى گفته اند: خود حضرت جهت حلّ نزاع اين پيشنهاد بداد و مقبول افتاد).[۱۳]

تاریخ نگاران متقدم از تغییر برخی ویژگی‌های کعبه در این تجدید بنا در مقایسه با ویژگی‌های بنای ساخته شده به دست حضرت ابراهیم خبر داده‌اند. افزودن بر ارتفاع، کاستن از طول، مسدود کردن درب غربی و افزودن ارتفاع درب شرقی کعبه، چهار تغییری است که گفته می‌شود در تجدید بنای کعبه لحاظ شده است.[۱۴]

کعبه پس از اسلام

بنای ساخته شده توسط قریش همچنان بر جاى بود تا زمانى كه عبد اللَّه زبير در عهد يزيد بن معاويه مسلط بر حجاز شد و يزيد سردارى بنام حصين به سركوبيش فرستاد، و در اثر جنگ و سنگهاى بزرگى كه لشكر يزيد با منجنيق بطرف شهر مكه‏ پرتاب مى ‏كردند، كعبه خراب شد و آتش‏هايى كه باز با منجنيق به سوى شهر مى‏ ريختند، پرده كعبه و قسمتى از چوبهايش را بسوزانيد، بعد از آنكه با مردن يزيد جنگ تمام شد، عبد اللَّه بن زبير به فكر افتاد، كعبه را خراب نموده بناى آن را تجديد كند، دستور داد گچى ممتاز از يمن آوردند، و آن را با گچ بنا نمود و حجر اسماعيل را جزء خانه كرد، و در كعبه را كه قبلا در بلندى قرار داشت، تا روى زمين پائين آورد. و در برابر در قديمى، درى ديگر كار گذاشت. تا مردم از يك در درآيند و از در ديگر خارج شوند و ارتفاع بيت را بيست و هفت ذراع (تقريبا سيزده متر و نيم) قرار داد و چون از بنايش فارغ شد، داخل و خارج آن را با مشك و عبير معطر كرد، و آن را با جامه‏اى از ابريشم پوشانيد، و در هفدهم رجب سال 64 هجرى از اين كار فارغ گرديد.

و بعد از آنكه عبد الملك مروان متولى امر خلافت شد، حجاج بن يوسف به فرمانده لشكرش دستور داد تا به جنگ عبد اللَّه بن زبير برود كه لشكر حجاج بر عبد اللَّه غلبه كرد و او را شكست داده و در آخر كشت و خود داخل بيت شد و عبد الملك را بدانچه ابن زبير كرده بود خبر داد. عبد الملك دستور داد، خانه‏ اى را كه عبد اللَّه ساخته بود خراب نموده به شكل قبلى ‏اش برگرداند. حجاج ديوار كعبه را از طرف شمال شش ذراع و يك وجب خراب نموده و به اساس قريش رسيد و بناى خود را از اين سمت بر آن اساس نهاد، و باب شرقى كعبه را كه ابن زبير پائين آورده بود در همان جاى قبليش (تقريبا يك متر و نيم يا دو متر بلندتر از كف) قرار داد و باب غربى را كه عبد اللَّه اضافه كرده بود مسدود كرد آن گاه زمين كعبه را با سنگهايى كه زياد آمده بود فرش كرد.

وضع كعبه بدين منوال باقى بود، تا آنكه سلطان سليمان عثمانى در سال نهصد و شصت روى كار آمد، سقف كعبه را تغيير داد. و چون در سال هزار و صد و بيست و يك هجرى احمد عثمانى متولى امر خلافت گرديد، مرمت‏هايى در كعبه انجام داد، و چون سيل عظيم سال هزار و سى و نه بعضى از ديوارهاى سمت شمال و شرق و غرب آن را خراب كرده بود، سلطان مراد چهارم، يكى از پادشاهان آل عثمان دستور داد آن را ترميم كردند.[۱۵]

پس از آن ساختمان کعبه تا سده اخیر تعمیر نشده بود، ولی در سال ۱۳۷۷ قمری و سپس ۱۴۱۷ قمری به دستور سعود بن عبدالعزیز و فهد بن عبدالعزیز در آن تعمیراتی صورت گرفت.[۱۶]

ساختمان کعبه

  • بنای کعبه از سنگ سخت (الحجارة الصلبة الزقاء) است.
  • ارتفاع آن در حدود پانزده متر و طول جهتی كه حجر (اسماعیل) در آن است و وجه برابرش ده متر و ده سانتیمتر است و طول دو ضلع دیگر 12 متر است.
  • زوایه های كعبه تقریباً به سمت جهات اربعه شمال، جنوب، شرق و غرب است.
  • حجرالاسود در ارتفاع یك متر و نیمی از زمین قرار گرفته و درِ كعبه نیز دو متری از زمین مطاف ارتفاع دارد و با نردبان باید بالا رفت.
  • محل كعبه تقریباً در وسط مسجدالحرام است و بیشتر به ضلع شرقی ـ جنوبی مسجدالحرام نزدیك است تا به دو ضلع دیگر. اطراف كعبه، میدان مطاف است و این یك دایره مستطیلی است كه قطر شمالی ـ جنوبی آن 51 متر و قطر شرقی ـ غربی آن 41 متر است.
  • دایره مطاف كه خارج از مستطیل كعبه است در غرب و جنوب با فاصله 51 متر و شرق و شمال 41 متر است.
  • زمانی كه ما در جهت شرقی از طرف باب السلام یا باب النبی وارد مسجدالحرام شویم و به كعبه نگاه كنیم، می بینیم این خانه، از پارچه ای سیاه كه آیاتی از قرآن را بر آن بافته اند، پوشیده شده و با احتشام و جبروت جلوه كرده.
  • این آیات قرآنی با رشته نقره ای طلافام بر آن بافته شده و اطراف آن را گرفته است.
  • كعبه نیز پوشیده از نقره ای است كه با طلای خالص روی آن را گرفته و آیاتی كه با طلای تمام بر روی آن برجسته شده است.[۱۷]

رواياتى در باره «كعبه»

  • شیخ طوسی در الامالی خود از ابوذر نقل کرده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) فرمودند: «النَّظَرُ إِلَى عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْوَالِدَيْنِ بِرَأْفَةٍ وَ رَحْمَةٍ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ فِي الصَّحِيفَةِ يَعْنِي صَحِيفَةَ الْقُرْآنِ عِبَادَةٌ وَ النَّظَرُ إِلَى الْكَعْبَةِ عِبَادَةٌ». (نگاه کردن به علی بن ابیطالب، ونگاه کردن از روی محبت به پدر و مادر، و نگاه کردن به قرآن و نگاه کردن به خانه کعبه عبادت است.)[۱۸]
  • امام علی علیه السلام در وصف خانه خدا می فرمایند:

«مگر نمى بينيد خداوند انسانها را از زمان آدم تا انسانهاى آخرين اين جهان، با سنگ هائى كه نه زيان مى رسانند و نه نفع مى بخشند، نه مى بينند و نه مى شنوند آزمايش نموده اين سنگ ها را خانه محترم خود قرار داده; و آن را موجب پايدارى و پابرجائى مردم گردانيده است...

سپس آن را در پر سنگلاخ ترين مكان ها و بى گياه ترين نقاط زمين و كم فاصله ترين دره ها در ميان كوه هاى خشن، رملهاى فراوان، چشمه هاى كم آب، و آبادى هاى از هم جدا و پر فاصله، كه نه شتر، و نه اسب و گاو و گوسفند هيچ كدام در آن به راحتى زندگى نمى كند قرار داد و سپس آدم و فرزندانش را فرمان داد كه به آن سو توجه كنند و آن را مركز تجمع و سر منزل مقصود و باراندازشان گردانيد; تا افراد از اعماق قلب به سرعت از ميان فلات و دشت هاى دور، و از درون واديها و دره هاى عميق، و جزائر از هم پراكنده درياها به آنجا روى آورند، تا به هنگام سعى شانه ها را حركت دهند و «لااله الاّالله» گويان اطراف خانه طواف كنند، و با موهاى آشفته و بدن هاى پر گرد و غبار به سرعت حركت كنند، لباسهائى كه نشانه شخصيت ها است كنار انداخته و با اصلاح نكردن موها قيافه خود را تغيير دهند.

اين آزمونى بزرگ، امتحانى شديد و آزمايشى آشكار و پاكسازى و خالصگردانيدنى مؤثر است كه خداوند آن را سبب رحمت و رسيدن به بهشتش قرار داده است.

اگر خداوند خانه محترمش و محلهاى انجام وظائف حج را در ميان باغها و نهرها و سرزمينهاى هموار و پر درخت و پر ثمر، مناطقى آباد و داراى خانه و كاخهاى بسيار و ... قرار مى داد به همان نسبت كه آزمايش و امتحان آسان تر بود، پاداش و جزاء نيز كمتر بود. اما خداوند بندگانش را با انواع شدائد مى آزمايد و با انواع مشكلات دعوت به عبادت مى كند و به اقسام گرفتاري ها مبتلا مى نمايد تا تكبر را از قلبهايشان خارج سازد، و خضوع و آرامش را در آنها جايگزين نمايد».[۱۹]

  • امام صادق (علیه السلام) فرمودند: «تا گاهى كه كعبه برپا است دين استوار خواهد ماند».[۲۰]

پانویس

  1. این تعبیر برگفته از آیاتی از قرآن است که در آنها خداوند از کعبه به "بیتی" تعبیر نموده است . من جمله آیه 27 سوره حج: وَ طَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطَّائِفينَ وَ الْقائِمينَ وَ الرُّكَّعِ السُّجُود؛ و خانه مرا براى طواف كنندگان و [به عبادت‏] ايستادگان و ركوع و سجود كنندگان پاكيزه گردان.
  2. دروس هيئت و ديگر رشته ‏هاى رياضى، حسن حسن زاده آملی، ج‏1، ص: 233
  3. گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج‏2، ص 33
  4. الميزان في تفسير القرآن، ج‏14، ص 369
  5. موقعیت جغرافیایی مکه و مسجدالحرام، میقات حج، زمستان 1384، شماره 54
  6. http://www.newworldencyclopedia.org/entry/Mecca
  7. ابراهیم جناتی، اسامی کعبه در قرآن، میقات حج، شماره 1، پاییز 1371 در دسترس:پایگاه حوزه، بازیابی: 21 خرداد 1397
  8. ثواب الاعمال، شیخ صدوق، ص 79
  9. سوره نازعات، آیه 30
  10. دروس هيئت و ديگر رشته ‏هاى رياضى، حسن حسن زاده آملی، ج‏1، ص: 233
  11. گلچين صدوق (گزيده من لا يحضره الفقيه)، ج‏2، ص 33
  12. مخزن العرفان در علوم قرآن، ج‏2، ص: 79
  13. سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ «معارف و معاریف»
  14. تاریخ بنای کعبه، ص۱۲۰
  15. ترجمه تفسير الميزان، ج‏3، ص: 556
  16. کعبه، ویکی شیعه، بازیابی:‏۲۷ خرداد ۱۳۹۷
  17. پرده داری و کلیدداری کعبه، جعفریان، رسول؛ میقات حج، بهار 1375، شماره 15 - این مقاله ترجمه گزیده از مصاحبه مجله الاسبوعية الحديثه عبدالعزيز بن عبدالله الشيبي (پرده دار کعبه) در تاریخ 26 ذي قعده سال 1416 است.
  18. أمالي الطوسيّ ج 2 ص 70.
  19. نهج البلاغه: خطبه 192.
  20. علل الشرائع ص 396.