انصاف
انصاف در لغت به معناى به نيمه رساندن است؛ مثلا آنجا كه مى گويند «انصف الكوز» يعنى آب كوزه را به نيمه رساند و در مورد مردمان آنگاه كه مى گوئيم «انصف فُلانٌ الناس مِن نفسِه»، انصاف در اين جا در مقابل تعصب و حميّت آمده و بدان معنى است كه به نفع مردم از تعصبى كه نسبت به خويش دارد بكاهد و به تعبيرى ديگر نيمى از وجود خود را براى ديگران بگذارد.
انصاف گاهى از تعصبى است كه انسان به خود دارد و در مواقعى از تعصبى كه نسبت به وابستگان و دوستان و يا كسان و چيزهاى ديگر دارد، بنابر اين منصف كسى است كه در رفتار و قضاوت هايش بى طرف باشد و جانب خود يا كس ديگرى را نگيرد. در روايات انصاف را از لشكريان عقل و تعصب را دشمن آن دانسته اند؛ يعنى هرگاه تعصب آمد انصاف و عدالت از ميان مى رود و نمى توان حق هر كسى را ادا كرد.
رعايت انصاف و بى طرفى زمينه ساز اجراى عدالت است و عدالت از انصاف برمى خيزد. اين چقدر زيباست كه بزرگان دين ما خواستن انصاف از ديگران را بى انصافى دانسته اند، يعنى منصف كسى است كه خود انصاف و بى طرفى داشته باشد و هر كس بايد تعصب و حميت خود را كنار بگذارد تا عدالت در جامعه گسترده شود وگرنه خواستن انصاف از ديگران باعث افزايش تعصبات و در نتيجه بى انصافى مى شود.
در نگاه ظريف روايات شيعه اين كه نگذارى همراهانت در نيكى ها از تو پيشى گيرند و اگر گرفتند جبران كنى، گوشه اى از انصاف شمرده شده است و در اين بايد به اندازه اى كه ديگران براى تو هستند تو براى آنها باشى و تازه اين حداقل راه است كه بالاتر از آن از تو تفضل و ايثار را هم مى خواهند و هم در اين نگاه منصف كسى است كه هر حقيقتى را كه بر او آشكار شود، گردن نهد و به هيچ باطل آشكارى رو نكند و بر گردن مردمان منصف است از حق ضعيفانى كه در چشم ديگران كوچكند و هيچ كس به سخنشان گوش نمى دهد. دفاع كنند تا عدالت و انصاف در حقشان جارى شود.
محتویات
انصاف در قرآن
آیه ۱۳۵ سوره نساء:
- «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاء لِلّهِ وَلَوْ عَلَى أَنفُسِکُمْ أَوِ الْوَالِدَیْنِ وَالأَقْرَبِینَ إِن یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقَیرًا فَاللّهُ أَوْلَى بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُواْ الْهَوَى أَن تَعْدِلُواْ وَإِن تَلْوُواْ أَوْ تُعْرِضُواْ فَإِنَّ اللّهَ کَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِیرًا؛ اى کسانىکه ایمان آوردهاید پیوسته به عدالت قیام کنید و براى خدا گواهى دهید هر چند به زیان خودتان یا [به زیان] پدر و مادر و خویشاوندان [شما] باشد اگر [یکى از دو طرف دعوا] توانگر یا نیازمند باشد باز خدا به آن دو [از شما] سزاوارتر است پس از پى هوس نروید که [درنتیجه از حق] عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا اعراض کنید قطعاً خدا به آچه انجام مىدهید آگاه است».
آیه ۱۵۲ سوره انعام:
- «وَلاَ تَقْرَبُواْ مَالَ الْیَتِیمِ إِلاَّ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ حَتَّى یَبْلُغَ أَشُدَّهُ وَأَوْفُواْ الْکَیْلَ وَالْمِیزَانَ بِالْقِسْطِ لاَ نُکَلِّفُ نَفْسًا إِلاَّ وُسْعَهَا وَإِذَا قُلْتُمْ فَاعْدِلُواْ وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَبِعَهْدِ اللّهِ أَوْفُواْ ذَلِکُمْ وَصَّاکُم بِهِ لَعَلَّکُمْ تَذَکَّرُونَ؛ و به مال یتیم جز به نحوى [هر چه نیکوتر] نزدیک مشوید تا به حد رشد خود برسد و پیمانه و ترازو را به عدالت تمام بپیمایید هیچ کس را جز به قدر توانش تکلیف نمیکنیم و چون [به داورى یا شهادت] سخن گوئید دادگرى کنید هر چند [در باره] خویشاوند [شما] باشد و به پیمان خدا وفا کنید اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است باشد که پند گیرید».
روایات انصاف
چیستی انصاف
عَن عَمرِو بنِ عُثمَانَ التَّمِيمِيِّ قَالَ خَرَجَ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ عليه السلام عَلَى أَصحَابِهِ وَهُم يَتَذَاكَرُونَ المُرُوءَةَ فَقَالَ أَينَ أَنتُم مِن كِتَابِ اللَّهِ قَالُوا يَا أَمِيرَالمُؤمِنِينَ فِي أَيِّ مَوضِعٍ فَقَالَ فِي قَولِهِ إِنَّ اللّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالاِحسانِ فَالعَدلُ الاِنصَافُ وَالاِحسَانُ التَّفَضُّلُ؛ عمرو بن عثمان نقل كرده كه اميرالمؤمنين عليه السلام نزد اصحاب خود رفت و ايشان مشغول به صحبت در مورد جوانمردى بودند، حضرت عليه السلام پرسيدند: شما در كجا بسر مى بريد مگر كتاب خدا را نديده ايد؟ اصحاب پرسيدند: يا اميرالمؤمنين در كجاى كتاب خدا؟ فرمودند: در گفته ى خداوند؛ (إِنَّ اللّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالاِحسان) كه عدل انصاف است و احسان تفضل است. (وسائل الشيعة، ج11، ص434)
عَن عَلِىِ بنِ الحُسَينِ عليه السلام فِى رِسَالَةِ الحُقُوقِ:... وَأَمَّا حَقُّ الصَّاحِبِ فَأَن تَصحَبَهُ بِالفَضلِ مَا وَجَدتَ إِلَيهِ سَبِيلًا وَإِلَّا فَلَا أَقَلَّ مِنَ الاِنصَافِ وَ أَن تُكرِمَهُ كَمَا يُكرِمُكَ وَ تَحفَظَهُ كَمَا يَحفَظُكَ وَ لَايَسبِقَكَ فِيمَا بَينَكَ وَ بَينَهُ إِلَى مَكرُمَةٍ فَإِن سَبَقَكَ كَافَأتَه...؛ امام زين العابدين عليه السلام در رساله معروف به حقوق خود مى فرمايند:... حق همراه آن است كه او را با غلبه در بخشش تا آن جا كه راهى بر آن است همراهى كنى و در غير اين صورت لااقل كمتر از حد انصاف نباشد و همان گونه كه تو را اكرام مى كند وى را اكرام كنى و آن گونه كه از تو نگهدارى مى كند نگهداريش كنى و در آن چه بين تو و او پيش مى آيد مگذار. در هيچ خوى نيكى از تو پيشى بگيرد و اگر سبقت گرفت آن را جبران كنى... (مستدرك الوسائل، ج11، ص164)
عَنِ الضَّحَّاكِ بنِ مَخلَدٍ قَالَ سَمِعتُ الصَّادِقَ عليه السلام يَقُولُ لَيسَ مِنَ الاِنصَافِ مُطَالَبَةُ الاِخوَانِ بِالاِنصَافِ؛ امام صادق عليه السلام فرمودند: درخواست انصاف از برادران از انصاف به دور است. (وسائل الشيعة، ج12، ص86)
قَالَ عَلِىٌ عليه السلام: الاِنصَافُ مِنَ النَّفسِ كَالعَدلِ فِي الاِمرةِ؛ على عليه السلام: انصاف از خود مانند عدالت در فرمانروايى است. (غررالحكم، ص394)
قَالَ عَلِىٌ عليه السلام: ...وَمِن إِنصَافِهِ قَبُولُهُ الحَقَّ إِذَا بَانَ لَهُ و...؛ على عليه السلام مى فرمايند: از انصاف انسان است كه حق را زمانى كه آشكار مى شود، بپذيرد. (بحارالانوار، ج75، ص80)
عن ابِى عبدِاللّهِ عليه السلام قال جاء رجُلٌ إِلى رسُولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله و سلم فقال يا رسُول اللّه ما العِلمُ قال الاِنصافُ قال ثَّم مه قال الاِْسْتِماعُ لهُ قال ثَّم مهْ قال الْحِفْظُ لهُ قال ثَّم مهْ يا رسُول اللّهِ قال الْعملُ بِِهِ قال ثَّم مهْ يا رسُول اللّهِ قال ثَّم نشرهُ؛ امام صادق عليه السلام فرمود: شخصى نزد رسول خدا آمد و سؤال كرد: اى رسول خدا علم چيست؟ فرمودند: انصاف. پرسيد: سپس چيست؟ فرمود: گوش دادن به آن پرسيد: سپس چيست؟ فرمود: حفظ آن. پرسيد: سپس چيست اى رسول خدا؟ فرمود: عمل كردن به آن. پرسيد: سپس چيست اى رسول خدا؟ فرمود: گسترش آن. (مشكاة الانوار، ص133)
قَالَ عَلِىٌ عليه السلام: العَدلُ اِنصَافٌ؛ على عليه السلام: عدل نوعى از انصاف است. (غررالحكم، ص9)
قَالَ عَلِىٌ عليه السلام: مِنَ الحِكمَةِ طاعَتُكَ لِمَن فَوقَكَ مَن فَوقَكَ وإِجلالُك مَن فِي طَبَقَتِكَ وَ إِنصَافُكَ لِمَن دَونَكَ؛ على عليه السلام: اطاعت از بالادست و بزرگداشت هم طبقه و انصاف براى زيردستان از موارد حكمت است. (غررالحكم، ص59)
موجبات انصاف
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم:... وَ أَمَّا طَاعَةُ النَّاصِحِ فَيَتَشَعَّبُ مِنهَا الزِّيَادَةُ فِي العَقلِ وَ كَمَالُ اللُّبِّ وَ مَحمَدَةُ العَوَاقِبِ وَالنَّجَاةُ مِنَ اللَّومِ وَالقَبُولُ وَالمَوَدَّةُ وَالاِسرَاجُ وَالاِنصَافُ وَالتَّقَدُّمُ فِي الاُمُورِ وَالقُوَّةُ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ فَطُوبَى لِمَن سَلِمَ مِن مَصَارِعِ الهَوَى...؛ رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمودند:... و اما پذيرش سخن ناصح، فزونى در عقل و كمال خردمندى و نيكى عواقب و نجات از سرزنش و مقبول واقع شدن و دوستى و بهره مندى از نور آن و انصاف و پيشى گرفتن در كارها و توان يافتن در اطاعت خدا را در پى دارد پس خوشا به حال آن كه از اين كشتى با هواى نفس سالم بيرون آيد... (بحارالانوار، ج1، ص119)
عَنِ الرِّضَا عليه السلام فِي فَضلِ الاِمَامِ وَ صِفاتِهِ: السَّلَامُ عَلَيكُم يَا مَن... وَ تَجرِي أُمُورُ الخَلقِ بِإِمَامَتِهِم عَلَى القَصدِ وَالاِنصَاف...؛ امام رضا عليه السلام در رابطه با فضيلت و صفات ائمه عليه السلام مى فرمايند:... سلام بر شما اى كسانى كه... به واسطه امامت آنها بر ميانه روى و انصاف جارى مى شود. (بحارالانوار، ج99، ص187)
وَ قَالَ عليه السلام حَسبُ المَرءِ مِن كَمَالِ المُرُوَّةِ تركُُهُ ما لايحمُلُ بِهِ و... وَ مِن عَقلِهِ إِنصَافُهُ مِن نَفسِهِ...؛ على عليه السلام: گوهر مرد از كمال جوانمرديش آن است كه آنچه وى را نيكو نمى گرداند ترك كند و... از عقل و خردمنديش آن است كه از خويشتن انصاف به خرج دهد... (بحارالانوار، ج75، ص80)
انواع انصاف
الف ـ انصاف در مورد نفس خود:
قَالَ عَلِىٌ عليه السلام: غَايَةُ الاِنصَافِ أَن يَنصِفَ المَرءُ نَفسَهُ؛ على عليه السلام مى فرمايد: نهايت (بالاترين مرتبه) انصاف آن است كه مرد خود را انصاف دهد. (غررالحكم، ص394)
ب ـ انصاف در حق الله:
عَن جَابِرٍ عَن أَبِي جَعفَرٍ عليه السلام قَالَ خَطَبَ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ عليه السلام النَّاسَ بِصِفِّينَ... ثُمَّ قَال... فَهَلُمَّ أَيُّهَا النَّاسُ إِلَى التَّعَاوُنِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ وَالقِيَامِ بِعَدلِهِ وَالوَفَاءِ بِعَهدِهِ وَالاِنصَافِ لَهُ فِي جَمِيعِ حَقِّهِ فَإِنَّهُ لَيسَ العِبَادُ إِلَى شَيءٍ أَحوَجَ مِنهُم إِلَى التَّنَاصُحِ فِي ذَلِكَ...؛ جابر از اباجعفر عليه السلام نقل مى كند كه ايشان از اميرمؤمنان نقل كرده اند كه در صفين امام عليه السلام خطبه اى ايراد نمودند... سپس فرمودند:... اى مردم بياييد به يارى هم اطاعت خدا كنيم، عدالتش را بپا داريم به عهدش وفا كنيم و درباره او در تمام حقوقش انصاف داشته باشيم چرا كه بندگان خدا به چيزى به اندازه تناصح در اين امور محتاج نيستند... (الكافي، ج8، ص352)
پ ـ انصاف در حق همراه:
عَن عَلِىِ بنِ الحُسَينِ عليه السلام فِى رِسَالَةِ الحُقُوقِ:... وَ أَمَّا حَقُّ الصَّاحِبِ فَأَن تَصحَبَهُ بِالفَضلِ مَا وَجَدتَ إِلَيهِ سَبِيلًا وَإِلَّا فَلَا أَقَلَّ مِنَ الاِنصَافِ وَ أَن تُكرِمَهُ كَمَا يُكرِمُكَ وَ تَحفَظَهُ كَمَا يَحفَظُكَ وَلَايَسبِقَكَ فِيمَا بَينَكَ وَ بَينَهُ إِلَى مَكرُمَةٍ فَإِن سَبَقَكَ كَافَأتَه...؛ امام زين العابدين عليه السلام در رساله معروف به حقوق خود مى فرمايند:... حق همراه آن است كه او را با غلبه در بخشش تا آنجا كه راهى بر آن است همراهى كنى و در غير اين صورت لااقل كمتر از حد انصاف نباشد و همان گونه كه تو را اكرام مى كند وى را اكرام كنى و آن گونه كه از تو نگهدارى مى كند نگهداريش كنى و در آنچه بين تو و او پيش مى آيد مگذار در هيچ خوى نيكى از تو پيشى بگيرد و اگر سبقت گرفت آن را جبران كنى... (مستدرك الوسائل، ج11، ص164)
عَن ثَابِتِ بنِ دِينَارٍ عَن سَيِّدِ العَابِدِينَ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ بنِ عَلِيِّ بنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام قَالَ... وَ أَمَّا حَقُّ الصَّاحِبِ فَأَن تَصحَبَهُ بِالتَّفَضُّلِ وَ الاِنصَافِ وَ تُكرِمَهُ كَمَا يُكرِمُكَ...؛ امام زين العابدين از حضرت على عليه السلام نقل مى كنند كه ايشان مى فرمايند:... حق همراه آن است كه با وى با بخشش بسيار و انصاف برخورد نمايى و به او همان طور احترام بگذارى كه تو را احترام مى كند... (من لايحضره الفقيه، ج2، ص623)
ت ـ انصاف اهل حكومت در حق رعايا:
عَبدُالوَاحِدِ بنُ مُحَمَّدٍ الا مِدِيُّ فِي الغُرَرِ وَالدُّرَرِ، عَن أَمِيرِالمُؤمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَال... زَكَاةُ القُدرَةِ الاِنصَافُ...؛ على عليه السلام نقل مى كنند: زكات قدرت رعايت انصاف است (نكته اى كه در اين جا قابل ذكر است اين است كه كلمه زكات در خود مفهوم پاك كنندگى را به همراه دارد بنابراين مطلب، انصاف قدرت را از پليدى ها پاك مى كند.) (مستدرك الوسائل، ج7، ص46)
عَن عَلِىٍّ عليه السلام... فَقَالَ عَهِدَ رَسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و سلم عَهداً كَانَ فِيهِ بَعدَ كَلامٍ ذَكَرَهُ قَالَ صلى الله عليه و آله و سلم:... وَفِيهِ ذِكرُ أَمرِ الاُمراءِ بِالعَدلِ فِي رَعَايَاهُم وَالاِنصافِ مِن أَنفُسِِهِم أَشعِر قَلبَكَ الرَّحمَةَ لِرَعِيَّتِكَ وَالمَحَبَّةَ لَهُم وَالتَّعَطُّفَ عَلَيهِم وَالاِحسانَ إِلَيهِم...؛ على عليه السلام نقل مى كنند... حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در عهدنامه اى به ايشان مى فرمايند:... در آن عهدنامه حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم دستور دادن به اميران براى اجراى عدالت در حق رعايايشان و رعايت انصاف از جانب خودشان را يادآورى نمودند؛ قلبت را متوجه رحمت و محبت براى رعيت و دلسوزى بر ايشان و نيكى به ايشان كن... (دعائم الاسلام، ج1، ص353)
الانصاف و مدحه...
عَن عَلِىٍّ عليه السلام: الاِنصَافُ عِنوَانُ النُّبلِ؛ على عليه السلام مى فرمايند: انصاف سرفصل نجابت است. (غررالحكم، ص394)
وَ عَن عَلِيٍّ عليه السلام... فَقَالَ عَهِدَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه و آله و سلم عَهداً كَانَ فِيهِ بَعدَ كَلَامٍ ذَكَرَهُ ثُمَّ قَالَ صلى الله عليه و آله و سلم... وَأَقصِ مِنهُم كُلَّ ذِي أَثَرَةٍ عَلَى النَّاسِ وَ تَطَاوُلٍ وَقِلَّةِ إِنصَافٍ وَ لَا تُقطِع أَحَداً مِن حَشَمِكَ...؛ على عليه السلام نقل مى كنند... حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم در عهدنامه اى به ايشان مى فرمايند:.. از ميان مردم هر كه را كه داراى خودپسندى بر مردم و تكبر و كمى انصاف است دور كن... (مستدرك الوسائل، ج13، ص1589)
قَالَ وَ كَتَبَ عليه السلام إِلَى جُنُودِه... وَ جَعَلَ الوَالِيَ مِنكُم بِمَنزِلَةِ الوَلَدِ مِنَ الوَالِدِ وَالوَالِدِ مِنَ الوَلَدِ فَجَعَلَ لَكُم عَلَيهِ إِنصَافَكُم وَ التَّعدِيلَ بَينَكُم وَالكَفَّ عَن فَيئِكُم...؛ حضرت على عليه السلام در نامه اى به لشگريان خود مى نويسند: خداوند جايگاه والى را نسبت به شما بمنزله فرزند و پدر و پدر و فرزند قرار داد و رعايت انصاف در مورد شما را بر عهده او و به نفع شما قرار داد... (بحارالانوار، ج32، ص416)
وَ كَتَبَ إِلَيهِ بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ مِن عَبدِاللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالمُؤمِنِينَ عليه السلام إِلَى حُذَيفَةَ بنِ اليَمَانِِ... وَآمُرُكَ بِالرِّفقِ فِي أُمُورِكَ وَ اللِّينِ وَالعَدلِ فِي رَعِيَّتِكَ فَإِنَّكَ مَسئُولٌ عَن ذَلِكَ وَ إِنصَافِ المَظلُومِ وَالعَفوِ عَنِ النَّاسِ وَ حُسنِ السِّيرَةِ مَااستَطَعتَ...؛ زمانى كه على عليه السلام حذيفة بن يمان را مأمور انجام امور شهر مدائن كرد به وى نوشت: ...تو را به رعايت آسان گيرى در كارهايت و نرمى و عدل در بين رعايايت امر مى كنم اين را بدان كه تو در برابر اين امور و رعايت انصاف ستمديدگان و گذشت از مردم و نيكويى برخورد با آن ها در حد توانت مسئول خواهى بود ـ و در اين زمينه از تو بازخواست خواهد شد ـ. (بحارالانوار، ج28، ص88)
عَهِدَ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ عليه السلام إِلَى الاَشتَرَ رَه حِيَن وَلاّهُ مِصَرَ:... ثُمَّ انظُر فِي أَمرِ الاَحكَامِ بَينَ النَّاسِ بِنِيَّةٍ صَالِحَةٍ فَإِنَّ الحُكمَ فِي إِنصَافِ المَظلُومِ مِنَ الظَّالِمِ وَالاَخذِ لِلضَّعِيفِ مِنَ القَوِيِّ...؛ در نامه على عليه السلام به مالك اشتر نخعى هنگام انتصاب وى به ولايت مصر به وى آمده است: ...در امر قوانينى كه در بين مردم جارى است با نيت صالحه نظر كن و به اين نكته واقف باش كه حكم رعايت انصاف مظلوم در قبال ظالم است و بازستاندن حق ضعيف از قوى است... (بحارالانوار، ج74، ص252)
ث ـ انصاف در آنچه دوست دارى:
عَهِدَ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ عليه السلام إِلَى الاَشتَرَ رَه حِيَن وَلاّهُ مِصَرَ:... فَاملِك هَوَاكَ وَ شُحَّ بِنَفسِكَ عَمَّا لَايَحِلُّ لَكَ فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفسِ الاِنصَافُ مِنهَا فِيمَا أَحبَبتَ وَ كَرِهت...َ
در نامه على عليه السلام به مالك اشتر نخعى هنگام انتصاب وى به ولايت مصر به وى آمده است:... مالك هواى نفس خود باش و نسبت به آنچه براى تو حلال نيست و نفس تو طالب آن است. بخل بورز اما بخل ورزيدن به نفس، رعايت انصاف در قبال آن امورى است كه نفس تو آنها را دوست دارد و يا از آن بيزار است... (مستدرك الوسائل، ج13، ص160)
ج ـ انصاف در مورد خلق:
نهج، نَهجُ البَلاغَةِ عَن عَلِىٍ عليه السلام:... فَإِن كَانَ لَا بُدَّ مِنَ العَصَبِيَّةِ فَليَكُن تَعَصُّبُكُم لِمَكَارِمِ الخِصَالِ وَ مَحَامِدِ الاَفعَالِ وَ مَحَاسِنِ الاُمُورِ... فَتَعَصَّبُوا لِخِلَالِ الحَمدِ... وَالاِنصَافِ لِلخَلقِ...؛ على عليه السلام مى فرمايند:... اگر ناگزير به تعصب هستيد، تعصبتان را براى مكارم خصال و اعمال ستوده شده و أمور نيكو قرار دهيد... پس از بين كارهاى ستوده براى... و رعايت انصاف در قبال خلق و... تعصب داشته باشيد. (بحارالانوار، ج14، ص472)
قَالَ الصَّادِقُ عليه السلام أُصُولُ المُعامَلاتِ تَقَعُ عَلَى أَربَعَةِ أَوجَهٍ مُعامَلَةُ اللُّهِ وَ مُعامَلَةُ النَّفسِ وَ مُعامَلَةُ الخَلقِ وَ مُعامَلَةُ الدُّنيا وَ كُلُّ وَجهٍ مِنهَا مُنقَسِمٌ عَلَى سَبعَةِ أَركَانٍ... أُصُولُ مُعامَلَةِ الخَلقِ سَبعَةٌ الحِلمُ وَالعَفوُ وَالتَّوَاضُعُ وَالسَّخَاءُ وَالشَّفَقَّةُ وَالنُّصحُ وَالعَدلُ وَالاِنصَافُ...؛ امام صادق عليه السلام مى فرمايند: اصول معاملات بر چهار عنوان است، معامله با خدا، معامله با نفس، معامله با خلق و معامله با دنيا و هر كدام از اين ها داراى هفت ركن هستند... اما اصول معامله با خلق داراى اركان هفتگانه حلم، عفو، تواضع، سخاوت، شفقت، خلوص، عدل و رعايت انصاف است... (مصباح الشريعة، ص5، الباب الاول في العبودية...)
عَن زُرَارَةَ عَنِ الحَسَنِ البَزَّازِ عَن أَبِي عَبدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ فِي حَدِيثٍ لَهُ أَلَا أُخبِرُكُم بِأَشَدِّ مَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى خَلقِهِ فَذَكَرَ ثَلَاثَةَ أَشيَاءَ أَوَّلُهَا إِنصَافُ النَّاسِ مِن نَفسِكَ...؛ زراره از ابى عبدالله عليه السلام نقل مى كند: آيا شما را به سخت ترين واجباتى كه خداوند بر بندگان خود واجب فرموده است، آگاه نكنم و آن سه چيز است و اولش رعايت انصاف در برابر مردم است... (الكافي، ج2، ص145)
چ ـ انصاف در دعا:
قَالَ أمِيرُالمُؤمِنِينَ عليه السلام لِلدُّعَاءِ شُرُوطٌ أَربَعَةٌ الاَوَّلُ إِحضَارُ النِّيَةِ وَ الثَّانِي إِخلاصُ السَّرِيرَةِ وَالثَّالِثُ مَعرِفَةُ المَسئُولِ وَالرَّابِعُ الاِنصافُ فِي المَسأَلَةِ؛ اميرمؤمنان عليه السلام مى فرمايند: دعا(ى كامل) چهار شرط دارد، اول حضور نيت در هنگام دعا كردن، خلوص در آن، شناخت خدايى كه از او درخواست شده و چهارم رعايت انصاف در درخواست خود. (ارشاد القلوب، ج1، ص149)
ح ـ انصاف درباره راغبين براى جهاد:
فَكَتَبَ عَلِيٌّ عليه السلام إِلَيهِ أَمَّا بَعدُ فَقَد قَدِمَ عَلَيَّ رَسُولُكَ وَ قَرَأتُ كِتَابَكَ تَذكُرُ فِيهِ حَالَ أَهلِ البَصرَةِ وَاختِلَافَهُم بَعدَ انصِرَافِي عَنهُم وَ سَأُخبِرُكَ عَنِ القَومِ هُم بَينَ مُقِيمٍ لِرَغبَةٍ يَرجُوهَا أَو خَائِف ٍمِن عُقُوبَةٍ يَخشَاهَا فَأَرغِب رَاغِبَهُم بِالعَدلِ عَلَيهِ وَالاِنصَافِ لَهُ...؛ على عليه السلام در نامه اى به عبدالله بن عباس نوشت: ...فرستاده ات نزد من آمد و نامه ات را كه در آن از وضعيت اهل بصره و درگيريشان بعد از جداشدن من از آنها خواندم و بزودى به تو از قوم خبر مى دهم و آنان دو گروهند، بعضى براى خواسته هايى كه دارند مانده اند و گروهى هم از عقوبتى كه از آن مى پرهيزند هراسانند، پس تو هم كسى را كه رغبت به جهاد دارد با عدالتى كه به او مى ورزى و انصافى كه براى وى بكار مى برى بر رغبتش بيفزا... (بحارالانوار، ج32، ص400)
خ ـ انصاف نسبت به مظلوم:
وَ كَتَبَ إِلَيهِ بِسمِ اللَّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ مِن عَبدِاللَّهِ عَلِيٍّ أَمِيرِالمُؤمِنِينَ عليه السلام إِلَى حُذَيفَةَ بنِ اليَمَانِِ... وَ آمُرُكَ بِالرِّفقِ فِي أُمُورِكَ وَ اللِّينِ وَالعَدلِ فِي رَعِيَّتِكَ فَإِنَّكَ مَسئُولٌ عَن ذَلِكَ وَ إِنصَافِ المَظلُومِ وَالعَفوِ عَنِ النَّاسِ وَ حُسنِ السِّيرَةِ مَا استَطَعتَ...؛ زمانى كه على عليه السلام حذيفة بن يمان را مأمور انجام امور شهر مدائن كرد به وى نوشت:... تو را به رعايت آسان گيرى در كارهايت و نرمى و عدل در بين رعايايت امر مى كنم. اين را بدان كه تو در برابر اين امور و رعايت انصاف ستمديدگان و گذشت از مردم و نيكويى برخورد با آنها در حد توانت مسئول خواهى بود ـ و در اين زمينه از تو بازخواست خواهد شد ـ. (بحارالانوار، ج28، ص88)
عَهِدَ أَمِيرُالمُؤمِنِينَ عليه السلام إِلَى الاَشتَرَ رَه حِيَن وَلاّهُ مِصَرَ:... ثُمَّ انظُر فِي أَمرِ الاَحكَامِ بَينَ النَّاسِ بِنِيَّةٍ صَالِحَةٍ فَإِنَّ الحُكمَ فِي إِنصَافِ المَظلُومِ مِنَ الظَّالِمِ وَالاَخذِ لِلضَّعِيفِ مِنَ القَوِيِّ...؛ در نامه على عليه السلام به مالك اشتر نخعى هنگام انتصاب وى به ولايت مصر به وى آمده است: ...در امر قوانينى كه در بين مردم جارى است با نيت صالحه نظر كن و به اين نكته واقف باش كه حكم رعايت انصاف مظلوم در قبال ظالم است و بازستاندن حق ضعيف از قوى است... (بحارالانوار، ج74، ص252)
د ـ انصاف در مقابل دشمن:
وَ قَالَ عليه السلام ابذُل لِأَخِيكَ دَمَكَ وَ مَالَكَ وَلِعَدُوِّكَ عَدلَكَ وَ إِنصَافَكَ وَ لِلعَامَّةِ بِشرَكَ وَ إِحسَانَكَ تسلم سَلِّم عَلَى النَّاسِ يُسَلِّمُوا عَلَيكَ؛ على عليه السلام مى فرمايند: براى برادرت از خون و مال خود بگذر و در مورد دشمنت عدالت و انصافت را به كار ببر و براى عموم مردم خوشرويى و احسانت را به كار گير، بر مردم سلام كن تا بر تو سلام كنند. (بحارالانوار، ج75، ص50)
ذ ـ انصاف در حق ضعفا:
عَن عَلِىٍّ عليه السلام:... فَإِنَّ هَزِيلَ الرَّعِيَّةِ أَحوَجُ إِلَى الاِنصَافِ...؛ على عليه السلام: ...همانا ضعفاى رعيت محتاجترين آنها به انصاف هستند... (مستدرك الوسائل، چ13، ص158)
عَن عَلِىٍّ عليه السلام: مِنَ الحِكمَةِ طَاعَتُكَ لِمَن فَوقَكَ مَن فَوقَكَ وَ إِجلالُكَ مَن فِي طَبَقَتِكَ وَ إِنصَافُكَ لِمَن دُونَكَ؛ على عليه السلام: اطاعت از بالادست، بزرگداشت هم طبقه و رعايت انصاف براى زيردستان از موارد حكمت است. (غررالحكم، ص59، علائم الحكيم...)
فضيلت انصاف
عَن أَمِيرِالمُؤمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ إِنَّ أَعظَمَ المَثُوبَةِ مَثُوبَةُ الاِنصَافِ؛ على عليه السلام: بزرگترين ثواب ها ثواب انصاف است. (مستدرك الوسائل، ج11، ص310)
عَنِ الصَّادِقِ عَلَيهِ السَّلامُ: اللَّهُمَّ زَيِّن لِي فِيهِ السِّترَ وَالعَفَافَ وَاستُرنِي فِيهِ بِلِبَاسِ القُنُوعِ وَالكَفَافِ وَ حَلِّنِي فِيهِ بِحُلِيِّ الفَضلِ وَالاِنصَافِ بِعِصمَتِكَ يَا عِصمَةَ الخَائِفِينَ؛ امام صادق عليه السلام: خدايا در اين روز مرا با زينتى از پوشش و عفت نفس بيارا و با لباس قناعت و كفايت روزى بپوشان و به زيور فضل و انصاف زينت بخش به عصمتت اى نگاه دارنده خائفين. (بحارالانوار، ج95، ص35)
عَن عَلِىٍّ عليه السلام: الاِنصافُ عِنوانُ النَّبلِ؛ على عليه السلام: انصاف سر فصل نجابت است. (غررالحكم، ص394، الانصاف و مدحه...)
عَن عَلِىٍّ عليه السلام: الاِنصَافُ أَفضَلُ الفَضَائِلِ؛ على عليه السلام: انصاف برترين فضيلت ها است.
عَن عَلِىٍّ عليه السلام: الاِنصَافُ أَفضَلُ الشِّيَمِ؛ على عليه السلام: انصاف برترين سرشت ها است.
عَن جَارُودِ أَبِي المُنذِرِ قَالَ سَمِعتُ أَبَا عَبدِاللَّهِ عليه السلام يَقُولُ سَيِّدُ الاَعمَالِ ثَلَاثَةٌ إِنصَافُ النَّاسِ مِن نَفسِكَ حَتَّى لَا تَرضَى بِشَيءٍ إِلَّا رَضِيتَ لَهُم مِثلَهُ...
ابومنذر مي گويد: از امام صادق عليه السلام شنيدم كه فرمود: سرور اعمال سه چيز است؛ اول اين كه از خودت در برابر خلق انصاف داشته باشى تا جايى كه از هيچ چيز راضى نشوى مگر آن كه براى مردم هم مثل آن را بخواهى... (الكافي، ج2، ص144، باب الانصاف والعدل)
وَ عَن عَلِىٍّ عليه السلام قَالَ إِنَّ أَفضَلَ الاِيمَانِ إِنصَافُ الرَّجُلِ مِن نَفسِهِ؛ على عليه السلام: برترين ايمانها انصاف مرد از وجود خودش است (انصاف از خود در حقيقت تعصب نداشتن نسبت به خود و رعايت انصاف بين خود و ديگران است.) (مستدرك الوسائل، ج11، ص310) (34 ـ باب وجوب إنصاف الناس ولو من نف)
عَن عَلِىٍّ عليه السلام: تَاجُ الرَّجُلِ عِفَافُهُ وَ زِينُهُ إِنصَافُهُ؛ على عليه السلام: تاج سرورى هر مرد عفت نفس او و زينت آن تاج انصاف اوست. (غررالحكم، ص255، العفة...)
فضائل اهل انصاف
عَن سَمَاعَةَ بنِ مِهرَانَ عَن أَبِي عَبدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ ثَلَاثٌ مَن أَتَى اللَّهَ بِوَاحِدَةٍ مِنهُنَّ أَوجَبَ اللَّهُ لَهُ الجَنَّةَ الاِنفَاقُ مِن إِقتَارٍ وَالبِشرُ لِجَمِيعِ العَالَمِ وَالاِنصَافُ مِن نَفسِه؛ امام صادق عليه السلام مى فرمايند: سه چيز است كه خدا هر كدام از آن سه چيز را هنگامى كه بنده نزد او شرفياب مى شود. ببيند بهشت را بر او واجب مى كند اول انفاق در تنگدستى دوم خوشرويى براى همه مردم عالم و سوم انصاف از نفس خود. (الكافي، ج2، ص103 باب حسن البشر)
الجَعفَرِيَّاتُ، بِإِسنَادِهِ عَن جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَن أَبِيهِ عَن جَدِّهِ عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عَن أَبِيهِ عَن عَلِيِّ بنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام قَالَ ثَلَاثَةٌ مِن حَقَائِقِ الاِيمَانِ الاِنفَاقُ مِنَ الاِقتَارِ وَالاِنصَافُ مِن نَفسِكَ وَ بَذلُ السَّلَامِ لِجَمِيعِ العَالَمِ؛ على عليه السلام: سه چيز از حقيقت ايمان است؛ انفاق در حال تنگدستى، انصاف از نفس خود و سلام دادن نسبت به جميع اهل عالم. (مستدرك الوسائل، ج7، ص213) (26 ـ باب استحباب الايثار على النفس)
عَن أَبِي عَبدِاللَّهِ عليه السلام قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله و سلم أَلَا أُخبِرُكُم بِأَشبَهِكُم بِي قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اللَّهِ قَالَ أَحسَنُكُم خُلُقاً وَ أَليَنُكُم كَنَفاً وَ أَبَرُّكُم بِقَرَابَتِهِ وَ أَشَدُّكُم حُبّاً لِإِخوَانِهِ فِي دِينِهِ وَ أَصبَرُكُم عَلَى الحَقِّ وَ أَكظَمُكُم لِلغَيظِ وَ أَحسَنُكُم عَفواً وَ أَشَدُّكُم مِن نَفسِهِ إِنصَافاً فِي الرِّضَا وَالغَضَبِ؛ امام صادق عليه السلام از حضرت رسول صلى الله عليه و آله و سلم نقل مى كنند كه ايشان مى فرمايند: آيا مى خواهيد از شبيه ترين شما به خودم خبر دهم؟ گفتند: بلى يا رسول خدا فرمود: نيكوترين شما در اخلاق، نرمخوترين شما در برخورد با ديگران (از جانب او آسيبى به كسى نمى رسد)، نيك خوترين شما با خويشاوندانش، دوست دارترين شما به برادران دينى اش، صبورترين شما بر حقيقت، فروبرنده ترين شما خشم را، بهترين شما در گذشت و منصف ترين شما در انصاف از خود چه در حالت رضايت و چه در حالت غضب. (الكافي، ج2، ص240 باب المؤمن و علاماته و صفاته...)
اهل انصاف
عَن أَبِي حَمزَةَ عَن عَلِيِّ بنِ الحُسَينِ عليه السلام قَالَ مِن أَخلَاقِ المُؤمِنِ الاِنفَاقُ عَلَى قَدرِ الاِقتَارِ وَالتَّوَسُّعُ عَلَى قَدرِ التَّوَسُّعِ وَ إِنصَافُ النَّاسِ وَ ابتِدَاؤُهُ إِيَّاهُم بِالسَّلَامِ عَلَيهِم؛ امام زين العابدين عليه السلام مى فرمايند: انفاق به ميزان تنگدستى، گشاده دستى به ميزانى كه در توان دارد، رعايت انصاف در قبال مردم و ابتدا كردن به سلام بر مردم. (الكافي، ج2، ص241 باب المؤمن و علاماته و صفاته)
عَن زَيدٍ الشَّحَّامِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبدِاللَّهِ عليه السلام مَا ابتُلِيَ المُؤمِنُ بِشَيءٍ أَشَدَّ عَلَيهِ مِن خِصَالٍ ثَلَاثٍ يُحرَمُهَا قِيلَ وَ مَا هِيَ قَالَ المُوَاسَاةُ فِي ذَاتِ يَدِهِ وَالاِنصَافُ مِن نَفسِه وَ ذِكرُ اللَّهِ كَثِيراً أَمَا إِنِّي لَاأَقُولُ لَكُم سُبحَانَ اللَّهِ وَالحَمدُلِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكبَرُ وَلَكِن ذِكرَ اللَّهِ عِندَ مَا أَحَلَّ لَهُ وَ عِندَ مَا حَرَّمَ عَلَيهِ؛ امام صادق عليه السلام فرمودند: براى مؤمن بلايى سخت تر از محروميت از سه خصلت نيست؛ پرسيدند: آن سه چيست؟ فرمودند: هم يارى آن مقدار كه در دست اوست، انصاف از نفس خود و بسيارى ياد خدا اما من به شما نمى گويم كه سُبحَانَ اللَّهِ وَالحَمدُلِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَكبَر بگوييد لكن در هنگامه عمل به آنچه بر وى حلال است و يا بر او حرام است ياد خدا در دل داشته باشد. (وسائل الشيعة، ج15، ص254) (23 ـ باب وجوب اجتناب المحار)
نيازمندان به انصاف
عَن عَلِىٍّ عليه السلام:... تَفَقَّد أُمُورَ مَن لَا يَصِلُ إِلَيكَ مِنهُم مِمَّن تَقتَحِمُهُ العُيُونُ وَ تَحقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِن أَهلِ الخَشيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَل يَرفَع إِلَيكَ أُمُورَهُم ثُمَّ اعمَل فِيهِم بِالاِعذَارِ إِلَى اللَّهِ سُبحَانَهُ يَومَ تَلقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ مِن بَينِ الرَّعِيَّةِ أَحوَجُ إِلَى الاِنصَافِ مِن غَيرِهِم...؛ على عليه السلام مى فرمايند:... در امور كسانى كه دسترسى به تو ندارند از آنجايى كه در چشم مردم كوچكند و آنها را محقر مى بينند، تفقد كن پس افراد مورد اعتماد خود از اهل خشوع و تواضع را براى آنها بكار گير و اين معتمدين امور آنها را به تو برسانند سپس در بين آنها با قبول عذر و واگذارى به خدا در روزى كه به ديدارش مى رسى عمل كن پس همانا آنها در بين رعيت محتاجترين آنها به انصاف هستند... (مستدرك الوسائل، ج13، ص167 ذكر ما ينبغي أن يأ خذ الوالي به نفسه)
عَن عَلِىٍّ عليه السلام:... فَإِنَّ هَزِيلَ الرَّعِيَّةِ أَحوَجُ إِلَى الاِنصَافِ...؛ على عليه السلام: ...همانا ضعفاى رعيت محتاجترين آنها به انصاف هستند... (مستدرك الوسائل، ج13، ص158 ذكر ما ينبغي للوالي أن ينظر فيه)
انصاف الهى
وَلَا تُقَاصَّنِي بِمَا اجتَرَحتُ وَلَا تُنَاقِشنِي بِمَا اكتَسَبتُ، وَلَاتُبرِز مَكتُومِي، وَلَا تَكشِف مَستُورِي، وَ لَاتَحمِل عَلَى مِيزَانِ الاِنصَافِ عَمَلِي، وَ لَاتُعلِن عَلَى عُيُونِ المَلَإِ خَبَرِي؛ امام زين العابدين عليه السلام در فرازى از دعاى خود در صحيفه سجاديه مى فرمايند: ...خداوندا عمل (ناچيز) مرا با ترازوى انصافت مسنج... (الصحيفة السجادية، ص174 (41))
عن ابا جعفر عليه السلام كان فى دعائه: ...وَ أَنَّ إِنصَافَكَ مِن وَرَاءِ ظُلمِ الظَّالِمِين...؛ ابى جعفر عليه السلام مي فرمايند: ...خداوندا انصاف تو و راى ظلم ظالمين است (و آنها هيچگاه از آن مصون نخواهند بود)... (بحارالانوار، ج91، ص336، باب 45) ـ بعض أدعية موسى بن جعفر صلوات الله عليهما عَن زِينِ العَابِدِينَ عليه السلام: اللَّهُمَّ لَا تَفتِنِّي بِالقُنُوطِ مِن إِنصَافِكَ... امام زين العابدين عليه السلام در فرازى از دعاى خود در صحيفه سجاديه مى فرمايند: خداوندا مرا با يأس از انصاف خود امتحان مكن... (الصحيفة السجادية، ص72 (14))
لِأَبِي جَعفَرٍ مُحَمَّدِ بنِ عَلِيٍّ البَاقِرِ عليه السلام: ...يُبَدِّلُ اللَّهُ سَيِّئَاتِ شِيعَتِنَا حَسَنَاتٍ وَ يُبَدِّلُ اللَّهُ حَسَنَاتِ أَعدَائِنَا سَيِّئَاتٍ وَ جَلَالِ اللَّهِ وَ وَجهِ اللَّهِ إِنَّ هَذَا لَمِن عَدلِهِ وَ إِنصَافِهِ لَا رَادَّ لِقَضَائِه؛ ابى جعفر عليه السلام مي فرمايند: ...خداوند خوهاى بد پيروان ما را به نيك تبديل مى كند و نيكى هاى دشمنان ما را به خوهاى بد مبدل مى سازد و به جلال و وجه خداوند قسم كه اين از مصاديق عدل و انصاف الهى است و قضاى الهى را چيزى عوض نمى كند... (بحارالانوار، ج5، ص233 باب 10 ـ الطينة والميثاق)
نقطه مقابل انصاف
قَالَ أَبُو عَبدِاللَّهِ عليه السلام اعرِفُوا العَقلَ وَ جُندَهُ... الاِنصَافُ وَ ضِدَّهُ الحَمِيَّةَ...؛ امام صادق عليه السلام مى فرمايند: عقل و لشگريان او را بشناسيد؛... و انصاف و نقطه مقابل آن تعصب است... (الكافي، ج1، ص20)
موانع انصاف
عَن عَلِيٍّ عليه السلام: اِحتِمالُ نخوة الشَّرفِ أشدُّ مِن اِحتِمالِ بطرِ الغِنى و ذِلَّةِ الفقرِ مانِعةٌ مِن الصَّبرِ كما أنَّ عِزَّ الغِنى مانِعٌ مِن كرمِ الاِنصافِ إِلا لِمن كان فِي غرِيزتِهِ فضلُ قُوًَّةٍ و أعراقٍ تُنازِعُهُ إِلى بُعدِ الهِمَّةِ؛ على عليه السلام مى فرمايند: تحمل فخرفروشى شرف سخت تر از تحمل طغيان مال و منال است و آنچه كه در فقر باعث عدم صبر مى شود ذلت آن است همان طور كه بزرگى غنا مانع از كرامت انصاف مى گردد مگر آن كس كه در غريزه اش نيرو و رگ و ريشه اى برتر باشد كه وى را به طرف همت بكشاند. (شرح نهج البلاغة، ج20، ص302 الحكم المنسوبة... ص253)
آثار انصاف
وَ قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام مَعَ الاِنصَافِ تَدُومُ الاُخُوَّةُ؛ على عليه السلام مى فرمايند: انصاف برادرى را پايدار مى گرداند. (مستدرك الوسائل، ج11، ص310) (34 ـ باب وجوب إنصاف الناس و لو من نف)
وَ قَالَ الجَوادُ عليه السلام: ثَلَاثُ خِصَالٍ تُجتَلَبُ بِهِنَّ المَحَبَّةُ الاِنصَافُ فِي المُعَاشَرَةِ وَالمُوَاسَاةُ فِي الشِّدَّةِ وَالِانطِوَاعِ وَالرُّجُوعُ عَلَى قَلبٍ سَلِيمٍ؛ امام جواد عليه السلام مى فرمايند: سه خصلت است كه با آن محبت جلب مى گردد؛ رعايت انصاف در معاشرت، هم يارى در حال سختى و آسانى و رجوع با قلب سليم از خطاها. (بحارالانوار، ج75، ص82)
وَ قَالَ رسُولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله و سلم مَن أَلهَمَ الصَّدقَ فِي كَلامِهِ والاِنصَافَ مِن نفسِهِ وَ بَرَّ وَالِدَيهِ وَ وَصَلَ رَحِمَهُ أُنسِىَ لَهُ فِي أَجَلِهِ وَ وُسِعَ عَلَيهِ فِي رِزقِِهِ وَ مُتِّعَ بِعَقلِهِ وَ لُقِّنَ حُجَّتَهُ وَقتَ مَساءَلَتِهِ؛ رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايند: كسى كه راستگويى الهام بخش كلامش باشد و انصاف از خود داشته باشد و به پدر و مادرش نيكى كند و صله ارحام را بجا آورد، اجلش به تأخير مى افتد. روزى اش گسترده مى شود، از عقلش بهره مى برد و حجتش را در روز درخواست به وى مى موزند. (أعلام الدين، ص265، من الاخبار في العظات و الاداب...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام إِن كُنتَ تَطلُبُ رُتبَةَ الاَشرَافِ فَعَلَيكَ بِالاِحسَانِ وَالاِنصَافِ؛ على عليه السلام در ديوان منسوب به ايشان مى فرمايند: اگر خواستار منزلت شرافتمندها هستى پس بر توست كه به احسان و انصاف روى آورى. (ديوان الامام علي عليه السلام، ص284 امر به فضل و عفو و احسان...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام الاِنصَافُ رَاحَةٌ وظ الشَّرُّ وَقَاحَةٌ؛ على عليه السلام مى فرمايند: انصاف راحتى و بدى بى حيايى است. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام الاِنصَافُ يَستَدِيمُ المَحَبَّةَ؛ على عليه السلام مى فرمايند: انصاف محبت را پايدار مى كند. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام مَن كَثُرَ إِنصَافُهُ تَشاهَدَتِ النُّفُوسُ بِتَعدِيلِهِ؛ على عليه السلام مى فرمايند: كسى كه انصافش زياد باشد مردمان به درستى و راستيش گواهى دهند. (غررالحكم، ص395، آثار الانصاف...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام الاِنصافُ يَألَفُ يَتَأَلَّف القُلُوبَ؛ على عليه السلام مى فرمايند: انصاف دلها را به يكديگر گره مى زند. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام الاِنصَافُ يَرفَعُ الخِلافَ وَ يُوجِبُ الاِئتِلافَ؛ على عليه السلام مى فرمايند: انصاف اختلاف را از ميان مى برد و باعث همبستگى مى گردد. (غررالحكم، ص 39 آثار الانصاف...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام عَلَى الاِنصَافِ تَرَسَّخُ المَوَدَّةُ؛ على عليه السلام مى فرمايند: بر پايه انصاف دوستى استوار مى شود. (غررالحكم، ص394 آثار الانصاف...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام مَعَ الاِنصَافِ تَدُومُ الاُخُوَّةُ؛ على عليه السلام مى فرمايند: با انصاف برادرى دوام مى يابد. (غررالحكم، ص395، آثار الانصاف...)
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلى الله عليه وآله و سلم سَيِّدُ الاَعمَالِ ثَلَاثَةٌ إِنصَافُ النَّاسِ مِن نَفسِكَ...؛ رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مى فرمايند: سرور اعمال سه چيز است؛ انصاف از نفس خود در قبال مردم... (مستدرك الوسائل، ج11، ص308) (34 ـ باب وجوب إنصاف الناس ولو من نف)
آثار منع انصاف
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام مَن مَنَعَ الاِنصَافَ سَلَبَهُ اللّهُ الاِمكَانَ؛ على عليه السلام مى فرمايند: كسى كه جلو انصاف را بگيرد، خداوند امكان و توفيق را از او سلب مى كند. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)
قَالَ عَلِىٌّ علا تَدُومُ عَلَى عَدَمِ الاِنصَافِ المَوَدَّةُ؛ غررالحكم ص420 جملة من علائم شر الا خوان... (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)
قَالَ عَلِىٌّ عليه السلام: مَن عَدِمَ إِنصَافَهُ لَم يَصحَب؛ على عليه السلام مى فرمايند: كسى كه انصاف ندارد، همراهى نمى يابد. (غررالحكم، ص394، آثار الانصاف...)
منابع
- گروهی از پژوهشگران، انصاف، سایت دانلود بوک، بخش با معصومین، بازیابی: 1 بهمن 1391.
- انصاف از نگاه قرآن، خبرگزاری ایکنا