تیسیر
آسان گردانیدن.
تیسیر در شرع عبارت است از آسان و سهل قرار دادن احكام بر مكلف؛ به گونهاى كه نه تنها فراتر از وسع او نباشد بلكه كمتر از طاقت او باشد. تیسیر یا به آسان و سهل قرار دادن احكام در مقام جعل و تشریع آنها است و یا به برداشتن حكمى كه به سبب ظروف و حالات خاص براى مكلفى حرجى شده است. بنابراین تیسیر، اعم از تخفیف است؛ زیرا تخفیف عبارت است از برداشتن مشقت حكمى كه در اصل داراى مشقت نیست لیكن بر اثر عوارضى براى برخى مكلفان داراى مشقت غیرمتعارف گردیده است. بنابراین به آسان قرار دادن حكم در مقام تشریع، تخفیف اطلاق نمىشود. از این عنوان در ابواب مختلف فقهى اعم از عبادات و معاملات به مناسبت سخن رفته است.
تیسیر در احكام و تكالیف:
یسر و انتفاى حرج دو صفت اساسى براى احكام و تكالیف در شرع مقدس است.
در قرآن كریم آمده است: «او شما را برگزیده است و براى شما در دین مشقتى قرار نداده است»[۱] و در آیهاى دیگر آمده است: «خداوند براى شما آسانى مىخواهد و دشوارى نمىخواهد»[۲] و در آیهاى دیگر مىفرماید: «خداوند مىخواهد بر شما آسان گیرد و انسان، ناتوان آفریده شده است».[۳] در حدیثى از رسول اكرم صلى الله علیه و آله آمده است: «من به آیین معتدل و آسان برانگیخته شدهام».[۴]
انواع یسر در شرع:
یسر در دین یا در فهم مسائل و احكام آن است و یا در عمل به تكالیف.
یسر در فهم شریعت:
خداوند هر رسولى را به زبان قوم او فرستاده تا سخن او را بفهمند[۵] و قرآن را به زبان عربى فصیح و بلیغ نازل كرده تا مردم از آن بهره گیرند[۶] و نیز به رسول خود، فصاحت و بلاغتى عنایت كرده كه به زیباترین و رساترین شیوه، پیام الهى را به مردم برساند.[۷] در قرآن كریم آمده است: «حجت و دلیل رسا و روشن از آن خداوند است».[۸]
معناى رسابودن حجت الهى این است كه خداوند بهگونهاى دین خود را به مكلفان مىرساند كه عذر و شبههاى براى كسى باقى نمىماند.[۹]
یسر در عمل به تكالیف:
این نوع یسر به یسر اصلى و یسر تخفیفى تقسیم مىشود. اصلى - چنانكه اشاره رفت - در اصل تشریع احكام و تكالیف لحاظ شده است و تخفیفى، یسرى است كه در حالات و شرایطى استثنایى براى مكلّف قرار داده شده است.
یسر اصلى:
در قرآن كریم آمده است: «خداوند هیچكس را جز به اندازه وسع و توانش تكلیف نمىكند».[۱۰] وسع، پایینتر از طاقت است. بنابراین مفاد آیه شریفه چنین مىشود كه خداوند به مقدار طاقت بندگان نیز آنان را تكلیف نكرده است بلكه پایینتر از آن، آنان را مكلف ساخته است.[۱۱]
یسر تخفیفى:
در شریعت مقدس اسلام براى تخفیف اسبابى قرار داده شده كه پیدایى آنها براى مكلف عذر محسوب مىشود. مهمترین عذرهایى كه سبب تخفیف مىگردند عبارتند از:
- بیمارى: بیمارى، به دلیل آن كه موجب ناتوانى بیمار مىگردد و او را از اعتدال خارج مىكند در شریعت از اسباب تخفیف شمرده شده است و بیمار از بسیارى تخفیفها بهرهمند است، مانند معاف بودن از حضور در نماز جمعه، شركت در جهاد، بهجا آوردن حج در فرض برخوردارى از استطاعت مالى، مشروعیت تیمم بدل از وضو یا غسل در فرض زیان داشتن آب براى او و تأخیر اجراى حد تازیانه بر او تا زمان تندرستى. (رجوع شود به: بیمارى)
- سفر: سفر از دیگر اسباب تخفیف است كه موجب قصر نماز و افطار مىگردد. (رجوع شود به: سفر)
- اكراه: بر اعمالى كه مكره (اكراه شونده) به سبب اكراه انجام مىدهد آثار شرعى بار نمىشود، به عنوان مثال بر كسى كه با اكراه شراب نوشیده و مست شده است حد جارى نمىشود؛ زیرا مرتكب كار حرامى نشده است.
- اضطرار: هرگاه مكلف به ممنوع شرعى اضطرار پیدا كند بر او حلال مىگردد، مانند كسى كه به دلیل دسترسى نداشتن به غذا به خوردن مردار مضطر مىشود.
- فراموشى: فراموشى از نظر شرع، عذر به شمار مىرود؛ از اینرو كسى كه از روى فراموشى نماز واجبى را ترك كرده مرتكب حرامى نشده است؛ هر چند بعد از تذكر، قضاى آن واجب خواهد بود.
- جهل: جهل نیز در شریعت عذر به شمار مىرود و جاهل معذور است.
- اشتباه: مكلف در اعمالى كه به اشتباه و خطا از او سر مىزند معذور است؛ از اینرو كسى كه به اشتباه در مال دیگرى تصرف كرده مرتكب كار حرامى نشده است، هر چند ضامن خواهد بود و یا كسى كه به اشتباه با زنى به خیال این كه بر او حلال است نزدیكى كرده است، حد بر او جارى نمىشود و بر عمل او احكام زنا بار نمىگردد. در نتیجه فرزندى كه از این راه متولد مىشود حلالزاده خواهد بود (رجوع شود به: آمیزش به شبهه) و نیز كسى كه به خطا دیگرى را كشته (رجوع شود به: قتل خطا) قصاص نمىشود، هر چند دیه بر او ثابت مىگردد.
- عسر و حرج: مراد، مشقت غیرقابل تحمل بر حسب عادت است كه موجب رفع تكلیف از مكلف مىشود. (رجوع شود به: قاعده عسر و حرج)
انواع تخفیف:
- تخفیف اسقاطى، مانند اسقاط نماز جمعه از فرد معذور.
- تخفیف كاهشى (تنقیصى)، مانند كاهش و قصر نماز براى مسافر (رجوع شود به: نماز مسافر) و خائف (رجوع شود به: نماز خوف) و كاهش افعال نماز براى بیمار یا خائفى كه ناتوان از انجام دادن آنها است، مانند اشاره براى ركوع و سجود و در خائف، اكتفا به تسبیحات اربع به جاى دیگر افعال نماز.
- تخفیف ابدالى، مانند تیمم بدل از وضو و غسل براى بیمار، نشستن یا به پهلو خوابیدن، بدل از قیام در نماز و فدیه دادن براى پیر ناتوان از روزه به جاى روزه.
- تخفیف تقدیمى، مانند جواز تقدیم غسل جمعه و انجام دادن آن در روز پنجشنبه به جهت بیم از دسترسى نداشتن به آب در روز جمعه.
- تخفیف تأخیرى، مانند جواز تأخیر نماز ظهر از اول وقت در فصل گرما و نیز تأخیر نماز مغرب براى روزهدارى كه اشتیاق به افطار دارد. (رجوع شود به: اول وقت)
- تخفیف ترخیصى، مانند رخصت در ترك اذان و اقامه براى كسى كه پس از اقامه نماز جماعت و قبل از به هم خوردن صفوف بخواهد نماز بگزارد و یا كسى كه اذان و اقامه دیگرى را حكایت كرده یا شنیده است. البته برخى در موارد یاد شده سقوط اذان و اقامه را به نحو عزیمت دانستهاند نه رخصت. (رجوع شود به: اذان)
پانویس
منابع
جمعى از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمى شاهرودى، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت علیهمالسلام، جلد 2، ص 677