سید محمدباقر درچه ای
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 3، صفحه 228
نویسنده: سيد عباس رفيعي پورعلوي
ولادت
در سال 1264 هـ.ق، مطابق با سال 1227 هـ.ش علامه سید محمدباقر درچهای در یكی از شهرهای نزدیك اصفهان كه از توابع لِنْجان محسوب میشود و به دُرچه معروف است، دیده به جهان گشود.
خاندان
وی فرزند سید مرتضی (متوفای 1288 هـ.ق)، فرزند سید احمد، فرزند سید مرتضی و از نوادگان میرلوحی سبزواری عصر صفوی اصفهانی است.[۱]
علامه درچهای با 31 واسطه به موسی بن جعفر علیه السلام میرسد و از اولاد «موسی الثانی» (معروف به ابی سبحه) محسوب میشود. و بدین سبب او را «موسوی» لقب دادند. علامه دُرچهای پنجمین فرزند از خانواده پرجمعیت آیت الله سید مرتضی است. پدر علامه دارای 9 فرزند پسر و یك دختر بود. که تمامی پسران در رشته علوم دینی تحصیل كردهاند و گل سرسبد آن ها مرجع جهان تشیع علامه فقیه سید محمدباقر درچهای است كه چهره مشهوری در حوزههای علمیه كشورهای اسلامی مخصوصاً حوزههای علمیه ایران و عراق است و بعد از او دو برادر دیگرش آیت الله سید محمدمهدی و آیت الله سید محمدحسین درچهای است.[۲] اجداد و پدر او نیز همه از مبلغان دین بودند و در بین مردم به زهد و دانش شهرت داشتند.
تحصیلات
سید محمدباقر درچه ای پس از گذراندن مراحلی از فقه و اصول در محضر پدرش در 13 سالگی به تحصیل در حوزه علمیه اصفهان روی آورد و با موفقیت مدارج علمی را طی كند و از محضر دانشوران نامی اصفهان در رشتههای فقه و اصول، خوشه چین خرمن پرفیض و بركت آنان باشد.[۳]
وی همچنین توانست در علوم رایج آن زمان مثل: منطق، معانی، بیان، حساب و هندسه، هیئت و نجوم، طب، فلسفه و عرفان، محققانه به پیش برود و شاگردان لایقی در رشتههای مختلف علوم بپروراند.[۴]
اساتید
- 1. مولی محمد معروف به میرزا ابوالمعالی (1247ـ1315 هـ.ق) فرزند آیت الله حاج محمدابراهیم كرباسی: او از استادان حوزه علمیه اصفهان بود كه علامه درچهای از دریای پرگهر او دُرهای گرانبهایی به دست آورد.
- 2. میرزا محمدحسن نجفی اصفهانی (1237ـ1317 هـ.ق).
- 3. حاج شیخ محمدباقر نجفی (متوفا: 1301 هـ.ق). او فرزند صاحب حاشیه و نوه شیخ جعفر كاشف الغطاء.
- 4. میرزا محمدباقر موسوی خوانساری چهارسوقی (نویسنده روضات الجنات).[۵]
علامه درچهای برای ادامه تحصیل، در سال 1291 هـ.ق به نجف رفت و 14 سال در درس استادان برجسته حوزه علمیه نجف شركت كرد.[۶] اساتید ایشان در نجف عبارت بودند از :
- 5. آیت الله سید حسین كوهكمری (متوفا: 1291 هـ.ق): هنوز مدت كوتاهی از شركت علامه درچهای در درس آیت الله كوهكمری نگذشته بود كه استاد به دیار باقی شتافت.[۷]
- 6. میرزای ـ مجدد ـ شیرازی (1230ـ1312 هـ.ق).
- 7. میرزا حبیب الله رشتی.[۸]
تدریس در حوزه علمیه اصفهان
علامه سید محمدباقر درچهای در سال 1303 هـ.ق به اصفهان بازگشت و در مدرسه نیم آور به تدریس آموختههای خود پرداخت. حضور استادان باسواد و باتقوایی چون آیت الله العظمی سید محمدباقر درچهای سبب شد تا مردم فرزندان خود را برای تحصیل در این حوزه تشویق كنند. علامه درچهای به اتفاق آخوند عبدالكریم گزی، در این مدرسه فقه و اصول تدریس میكردند و شور و حرارت ویژهای در بین طلاب ایجاد كرده بودند. از اطراف و اكناف، شهرها و روستاهای دور و نزدیك دانشجویان علوم دینی به محضرشان شتافته و از خرمن اندیشهشان خوشهها میچیدند.[۹]
نظم در تدریس
آیت الله سید عبدالحسین طیب در خصوص جدیت و نظم علامه درچهای گفته است: «یازده سال در درس خارج آقا سید محمدباقر درچهای شركت كردم، در تمامی این مدت فقط یك بار درس ایشان تعطیل شد كه در آن هم چارهای نبود، زیرا یك روز درس اول را گفته بود كه خبر آوردند برادر شما آقا سید محمدحسین درچهای وفات كرده است. آقا فرمود: خدا رحمتش كند. خواست درس دوم را شروع كند كه گفتند: آقا! ایشان وصیت كرده است، شما بر جنازهاش نماز بگذارید، از این روی ناچار شدند و درس را تعطیل كردند (ولی در حال پیاده رفتن به طرف تخت فولاد بالاخره درس را گفتند) این پشتكار و تلاش و بهرهگیری از لحظهها و ساعات زندگی، بسیار مایه عبرت است».[۱۰]
در همین مورد مطلبی را حجت الاسلام والمسلمین حاج سید تقی درچهای به شرح ذیل نقل كرده است: خبر فوت آیت الله سید محمدحسین درچهای معروف به «محدث اصفهانی» در حوزه اصفهان میپیچد و حوزه و بازار اصفهان تعطیل میشود. آیت الله علامه سید محمدباقر درچهای از حجره بیرون میآید و حركت میكند برای تدریس به سوی مدرَس، طلاب به ایشان تسلیت میگویند و اظهار میدارند كه اخوی بزرگتر شما فوت شده است و شما میخواهید تدریس بفرمایید؟ اگر حوزه میدانست كه شما درس را تعطیل نمیكنید، آن ها نیز درسشان را تعطیل نمیكردند.
علامه درچهای میفرماید: پس با جمعیت طلاب به سمت تخت فولاد میرویم و در راه درس را میگویم. نزدیكی پل خواجو درس به پایان میرسد، ایشان میفرماید: هر كس اشكال دارد بفرماید و علامه درچهای تا تخت فولاد اشكال طلاب را جواب میفرماید: و بعد از مراسم دفن به مدرسه بازمیگردد و فردا پس از شركت در مراسم ختم برادرش ـ به مدت پنج دقیقه ـ برای تدریس حركت میكند.[۱۱]
حافظه و استعداد علامه
علامه درچهای از نظر حافظه و استعداد كم نظیر بوده است و باید او را یكی از نوابغ تاریخ اسلام برشمرد. در این مورد آیت الله حاج آقا حسن مدرس اصفهانی گفته است:
«علامه درچهای از نظر حافظه و قدرت استعداد در قرون اخیر و حتی در دودمان مرحوم میرلوحی در عصر صفویه و خاندان سادات درچه به این میزان نداشتهایم».[۱۲]
تدریس تا پایان عمر
استاد جلال الدین همایی در خصوص تدریس مرحوم علامه درچهای مینویسد: «دو سه سال آخر عمرش (آیت الله سید محمدباقر درچهای) هم به تدریس اصول (مشغول بود. این درس) عصرها یك ساعت به غروب مانده در ایوان شمالی مدرسه (نیم آور) تشكیل میشد (و ما پای درس) مینشستیم. استاد معمولاً در آغاز درس خطبه(ای كوتاه شامل) حمد و ثنای مختصری به عربی میخواند. هنوز صدای عالمانه او كه در مبحث قاعده تسلط و لاضرر و روایت تحف العقول بحث میكرد در گوشم طنین انداز است».[۱۳]
شاگردان:
علامه درچهای در سال 1303 از نجف اشرف به اصفهان بازگشت و حوزه علمیه این شهر به بركت وجود ایشان رونق ویژهای گرفت. سید محمدباقر درچهای در طول 40 سال تدریس، فقیهان و عالمان وارستهای را تحویل جامعه داد، كه از آن جملهاند:
- 1. آیت الله شهید سید حسن مدرس (1287ـ1356 هـ.ق).
- 2. آیت الله العظمی حاج سید حسین بروجردی (1292ـ1381 هـ.ق).
- 3. آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی (1284ـ1365 هـ.ق).
- 4. آیت الله حاج میرزا علی آقا شیرازی (متوفا: 1375 هـ.ق).[۱۴]
- 5. آیت الله حاج آقا رحیم ارباب (1297ـ1396 هـ.ق).
- 6. آقا نجفی قوچانی (1296ـ1363 هـ.ق).[۱۵].
- 7. آیت الله سید عبدالحسین طیب (متولد: 1310 هـ.ق).
آثار به جای مانده از او بدین شرح است:
1ـ كلم الطیب فی عقاید الاسلام؛
2ـ اطیب البیان فی التفسیر القرآن (4 جلد)؛
3ـ العمل الصالح، این آثار به زیور طبع آراسته شده است.[۱۶]
- 8. سید محمدعلی ابطحی، فرزند سید محمد حسینی (1294ـ1371 هـ.ق).
- 9. میرزا مهدی بیدآبادی اصفهانی (متوفا: 1365 هـ.ق).
- 10. میرزا فتح الله درب امامی (1301ـ1377 هـ.ق).
- 11. حاج آقا حسین علوی (1287 1409 هـ.ق).
- 12. میر سید محمد مدرس، پدر آیت الله سید حسن مدرس هاشمی (متوفا: 1419 هـ.ق).
- 13. حاج ملا فرج الله دری (متوفا: 1382 هـ.ق).
- 14. آقا سید عباس دهكردی (معروف به صفی) (متوفا: 1394 هـ.ق).[۱۷]
- 15. سید فخرالدین خوانساری (متوفا: 1348 هـ.ق).
- 16. شیخ علی فقیه فریدنی (متوفا: 1373 هـ.ق).
- 17. سید محمدحسین میردامادی سدهی (متوفا: 1380 هـ.ق).
- 18. شیخ محمدحسن نجفی رفسنجانی (1304ـ1392 هـ.ق).
- 19. عبدالوهاب نصرآبادی (متوفا: 1328 هـ.ق).
- 20. محمد همامی ابن آخوند ملاحسن (1282ـ1359 هـ.ق).
- 21. محمدعلی یزدی (متوفا: 1351 هـ.ق).[۱۸]
- 22. حاج میرزا محمدباقر امامی بن سید احمد (متوفا: 1364 هـ.ق).
- 23. جلال الدین همایی (1318ـ1400 هـ.ق).
- 24. سید محمد رضوی كاشانی (متولد: 1291 هـ.ق).
- 25. میرزا حسن خان جابری انصاری (1287ـ1376 هـ.ق).
- 26. حاج شیخ باقر قزوینی (متوفا: 1363 هـ.ق).
- 27. سید محمدحسن سدهی اصفهانی (1277ـ1329 هـ.ق).
- 28. شیخ محمدحسن عالم نجف آبادی (متوفا: 1384 هـ.ق).
- 29. سید محمدرضا خراسانی.
و دهها عالم، فقیه و مجتهد دیگر.
زهد و تقوا
منوچهر قدسی در خصوص زهد و تقوای علامه درچهای گفته است: «حالات و رفتار این بزرگوار و مراتب زهد و قدس و تقوای كم نظیر او همواره در تربیت اخلاقی دانشوران با استعداد تأثیر شگرف و ژرف داشته است».[۱۹]
ندانستن عیب نیست.
«اگر چیزی از این فقیه بزرگوار میپرسیدند و او نمیداشت با صراحت اظهار میداشت: نمی دانم. و این لفظ را بلند میگفت تا شاگردان یاد بگیرند، عارشان نیاید. مرحوم شیخ مرتضی انصاری با آن مرتبه علم و تقوا نیز این گونه بود».[۲۰]
آثار ماندگار
از این فقیه فرزانه آثاری در فقه و اصول به جای مانده است كه به برخی از آن ها اشاره میشود:
- 1. یك دوره فقه و اصول در 16 مجلد موجود و 2 جلد مفقود شده است.
- 2. حاشیه بر متاجر شیخ انصاری (چاپ شده است).
- 3. حاشیه بر مناسك.
- 4. رسالهای در جبر و تفویض.
- 5. حواشی بر رساله عملیه.
- 6. حاشیهای بر مكاسب شیخ انصاری.
- 7. رساله عملیه.
- 8. حاشیه بر اصول دین، تألیف شیخ جعفر شوشتری.
- 9. تقریرات اصولیه (كه در واقع، تقریر درس اصول ایشان است كه توسط آیت الله سید حسن چهارسوقی (متولد 1294 هـ.ق) می باشد.[۲۱]
از آثار فوق، مختصری از حاشیه بر مكاسب به دستور آیت الله العظمی بروجردی به چاپ رسیده است و بقیه آثار نیز به دستور ایشان از اصفهان به قم برده شد تا برای بازنگری و چاپ در اختیار بعضی از علمای قم قرار گیرد.[۲۲] كه در حال حاضر نزد بعضی از علمای اصفهان موجود است.
وفات یا شهادت؟
خطیب توانا، حجت الاسلام والمسلمین صهری اصفهانی در مورد ارادت حضرت آیت الله العظمی بروجردی نسبت به استادش، علامه درچهای فرمود: «ما تا پایان عمر مرهون زحمات و تلاش های استادمان سید محمدباقر درچهای هستیم».
آقا صهری آن گاه خطاب به حضار در مجلس ختم مرحوم حاج میرزا علی آقا شیرازی ـ یكی از شاگردان علامه ـ با بیان اعتراض آمیز فرمود: «چرا ساكتید؟ چرا آرام نشستهاید؟ بپاخیزید. شاگردان علامه مانند مرحوم شیرازی ـ صاحب این جلسه ـ یكی پس از دیگری از دنیا میروند و آن همه فضایل و آن همه مناقب ناگفته میماند. چرا زندگی و مرگ مردی كه یك روز همنوا با شیخ شهید (فضل الله نوری) در مقابل بیگانگان و رضاخان میرپنج با شهامت ایستاد و یك روز هم تن به ذلت نداد و تسلیم هیچ كس به غیر از خدا نشد چنین مغفول مانده است.
وی در ادامه سخنانش به موضوع شهادت علامه درچهای اشاره كرد و گفت: «دیدید در پایان هم به طور مرموز و یك روز (شایع كردند) كه در حمام خفه شده یا سكته كرده است. مثل این كه ایادی حكومت (مأموران و عوامل قتل) با ملك الموت عزراییل هماهنگی كرده بودند كه ساعتی قبل از وفات ایشان در «درچه» قدم میزدند و بر اوضاع نظارت میكردند و همه چیز را زیر نظر داشتند. اطبای دولتی هم راه سه ساعته یا چهار ساعته را، در عرض ده دقیقه طی كرده و در محل حاضر شده بودند، و مانند پزشكانی كه دور بدن مطهر حضرت امام رضا علیه السلام و حضرت موسی بن جعفر علیه السلام تجمع و شهادت آن دو را مرگ طبیعی جلوه دادند، با كمال وقاحت نظر دادند و شایع كردند كه علامه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است. و مگر میشود شهادت را و خون را پوشیده نگه داشت كه زهی خیال باطل و فكر خام!
چرا باید مرگ استاد الفقهاء، استاد المراجع، استاد المجتهدین، استاد الاساتید، استاد الحریه و بنده مخلص خدا ـ مبهم بماند! چرا بر سر درب تكیه متعلق به ایشان در لسان الارض (تخت فولاد) نوشته نشده است كه: این جا مزار شهید فضیلت علامه فقیه «سید محمدباقر درچهای» است؟ چرا دست نوشتههای او كه محصول تلاش و زحمت یك عمر مطالعه و اندیشه ایشان است تكثیر نمیشود؟».[۲۳]
حجت الاسلام والمسلمین حاج سید تقی درچهای (نوه ایشان) معتقد است: علامه سید محمدباقر درچهای توسط عوامل رضاخان به شهادت رسیده است.
نویسنده «تذكره القبور» مینویسد: مرحوم درچهای طبق عادت معهود روز چهارشنبه (26 ربیع الثانی سال 1342 هـ.ق) بعد از نماز ظهر به موطن خود «درچه» رفت و در آن جا در جمعه همان هفته؛ قبل از طلوع آفتاب در حمام از دنیا رفت. از آن رو به اصفهان خبر دادند و اطبای حاذق به عیادتش رفتند؛ اما بر آن ها مسلم گردید كه آن مرجع وارسته جان به جان آفرین تسلیم كرده است. اهل اصفهان و آبادیهای اطراف، همان روز به درچه رفتند و پس از انجام مراسم تغسیل و تكفین دستههای سوگواری به راه انداختند و پس از 3 روز از فوت این مرجع عظیم الشأن، پیكر مباركش در میان اشك و اندوه مرگ یا شهادت تشییع شد.
محل دفن
حدود غروب آفتاب روز سوم بعد از فوت، پیكر مطهر علامه سید محمدباقر درچهای وارد تخت فولاد اصفهان گردید. او را با عزت تمام ـ در پیش روی (قبر) عبدالكریم گزی ـ واقع در تكیه كازرونی دفن كردند.[۲۴]
پانویس
- ↑ مكارم الآثار، ج 5، ص 766؛ نقباء البشر، ج 1، ص 224.
- ↑ از مكتوبات حجت الاسلام حاج سید تقی درچهای (نوه معظم له).
- ↑ شرح حال رجال ایران، ج 5، ص 218.
- ↑ از مكتوبات حجت الاسلام سید تقی درچهای.
- ↑ آیت الله چهارسوقی، محمدعلی معلم حبیب آبادی.
- ↑ كاروان علم و عرفان، ص 225، غلامرضا گلی زواره.
- ↑ زندگانی و شخصیت شیخ انصاری، ص 296.
- ↑ سیاحت شرق، ص 163.
- ↑ شرح حال رجال ایران، ج 5، ص 218.
- ↑ ارباب معرفت، ص 99.
- ↑ مصاحبه مؤلف با نوه علامه درچهای در شهر ری.
- ↑ همان.
- ↑ همایی نامه، ص 17 و 18.
- ↑ كاروان علم و عرفان، ص 233.
- ↑ سیاحت شرق، ص 679.
- ↑ گنجینه دانشمندان، ج 3، ص 100 و 101.
- ↑ تاریخ علمی و اجتماعی اصفهان، ج 2، ص 332.
- ↑ زندگانی جهانگیرخان قشقایی، ص 85، 109، 118، 120، 122، 134، 154، 186، 191، 192، 194 و 195.
- ↑ مقدمه رساله شعوبیه، ص 67.
- ↑ سیمای فرزانگان، ص 312؛ ناصح صالح، ص 65.
- ↑ زندگانی آیت الله چهارسوقی، سید محمدعلی روضاتی، ص 156.
- ↑ از مكتوبات آقا تقی درچهای (نوه معظم له).
- ↑ از دست نوشتههای سید تقی درچهای.
- ↑ تذكره القبور یا بزرگان اصفهان، ص 192.