کفران نعمت
{منبع اين نوشتار يک سايت است. آن را با نوشته خودتان جايگزين کنيد.}
منبع: سایت تربیت
نویسنده: گروهی از محققان و پژوهشگران
كفران نعمت
كفران در لغت به معنای پوشانيدن است و در اصطلاح دينی: به پنج معنا استعمال شده كه يكی از آن معانی، كفران نعمت به معنای ناشكری و ناسپاسی كه ضد شكر گزاری است.
شاعر چه زيبا سروده است كه:
هر نفسی كه فرو می رود ممد حيات است و چون بر می آيد، مفرح ذات
پس در هر نفس، دو نعمت است و بر هر نعمت، شكری واجب
از دست و زبان كه بر آيد × كزعهده شكرش به در آيد
بنده همان به كه ز تقصيرخويش× عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداونديش × كس نتواند كه بجا آورد
در روايت آمده:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام قَالَ الْكُفْرُ فِي كِتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَةِ أَوْجُه، وَ الْوَجْهُ الثَّالِثُ مِنَ الْكُفْرِ كُفْرُ النِّعَمِ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَی يَحْكِي قَوْلَ سُلَيْمَانَ عليه السلام:
امام صادق عليه السلام فرمودند: كفر، در كتاب خدا به پنج معنا آمده و يكی از آن ها كفران نعمت است
(كافی ج2 ص389)
و از آياتی كه در آن، كلمه كفر به اين معنا است يكی اين آيه است:
هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ و َمَنْ شَكَرَ فَإِنَّما يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ و َمَنْ كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ
حضرت سليمان عليه السلام وقتی تخت بلقيس را نزد خود ديد، گفت: اين از فضل پروردگار من است تا آزمايشم كند كه آيا شاكرم يا ناسپاس. و كسی كه شاكر باشد به نفع خودش است و كسی كه ناسپاس باشد، پس پروردگار من بی نياز است (يعنی، ناسپاس، به خودش ضرر می زند).
(سوره نمل آيه 40)
آيه ديگری كه در تحسين شكر و مذمت كفران نعمت است، اين آيه است:
لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ و َلَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ.
قطعا چنين است كه اگر شكر نعمت هايم را به جا آوريد، بر آن می افزايم واگر ناسپاسی كنيد، به تحقيق كه عذابم شديد است.
و در آيه ديگر، ما را امر به شكر گزاری و از كفران نعمت و ناسپاسی نهی می كند:
و اشْكُرُوا لِي و َلا تَكْفُرُون.
شكر نعمتهايم را به جا آوريد و ناسپاسی نكنيد.
(سوره بقره آيه 152)
كفران نعمت و ناشكری چيست؟
كفران نعمت چند گونه است كه يكی از موارد آن، گناه كردن با نعمت است:
و َقَالَ عليه السلام: مَنِ اسْتَعَانَ بِالنِّعْمَةِ عَلَی الْمَعْصِيَةِ فَهُوَ الْكَفُورُ.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كسی كه با نعمت خدا گناه می كند، كفران نعمت و ناسپاسی می كند.
(مستدرك الوسائل ج11 ص353)
در روايت ديگر، ضمن تاكيد بر اهميت شاكر بودن و تحسين آن و مذمت شديد ناسپاسی، به بيان شكر و نا شكری عملی می پردازد:
عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ أَحَبُّ النَّاسِ إِلَی اللَّهِ سُبْحَانَهُ الْعَامِلُ فِيمَا أَنْعَمَ بِهِ عَلَيْهِ بِالشُّكْرِ و َأَبْغَضُهُمْ إِلَيْهِ الْعَامِلُ فِي نِعَمِهِ بِالْكُفْرِ.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: محبوب ترين مردم نزد خداوند، بندگان شاكری هستند كه با استفاده درست و خداپسندانه از نعمت های خدا، شكر آن را به جا می آورند، و مبغوض ترين مردم نزد خدا، مردمی هستند كه با استفاده نامشروع از نعمت های خدا، كفران نعمت و ناسپاسی می كنند.
(مستدرك الوسائل ج11 ص353)
ناچيز شمردن نعمت ها:
يكی ديگر ازموارد ناشكری، به حساب نياوردن نعمت های ارزشمند خداوند است كه در اختيار ما قرار داده و ادعا كردن اين كه خدا به من نعمتی نداده.
قرآن كريم برای بيدار كردن ما می فرمايد:
وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللّهِ لا تُحْصُوها.
و اگر بخواهيد كه نعمت های خدا را بشماريد، نمی توانيد.
(سوره نحل آيه 18)
و اما مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی:
مناسبت معنای لغوی و اصطلاحی آن، چنين است كه كسی كه كفران نعمت می كند، با ناديده گرفتن نعمت های فراوان و ارزشمند خداوند، گويا روی آن را می پوشاند و آن را انكار می كند يا حق آن را ادا نمی كند.
معنای شكر:
برای اين كه معنای نا شكری روشن شود، ابتداء بايد معنای شكر را بدانيم:
عَنْ أَبِي عَبْدِاللَّهِ عليه السلام قَال: َ شُكْرُ النِّعْمَةِ اجْتِنَابُ الْمَحَارِمِ و َتَمَامُ الشُّكْرِ قَوْلُ الرَّجُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ.
امام صادق عليه السلام فرمودند: شكر نعمت، اين است كه با آن گناه نكنيد و كمال شكر هم اين است كه بگوئيد:
(كافی ج2 ص95)
الحمد لله رب العالمين
ناشكری، گناه كبيره:
نا شكری و كفران نعمت، از گناهان كبيره است، زيرا خدا در قرآن در مورد آن تهديد به عذاب شديد كرده:
وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابي لَشَديد.
اگر كفران نعمت كنيد، البته كه عذاب من شديد است.
(سوره ابراهيم آيه 7)
آثار كفران نعمت:
1 ـ مجازاتش خيلی زود، گريبان گير انسان می شود.
در روايت آمده:
عَنِ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عليه السلام قَالَ قَالَ النَّبِيُّ صلی الله عليه و آله أَسْرَعُ الذُّنُوبِ عُقُوبَةً كُفْرَانُ النِّعْمَةِ.
امام رضا عليه السلام فرمودند: سريعترين مجازات ها، مجازات كفران نعمت است.
(وسائل الشيعة ج16 ص312)
و در روايت ديگر آمده:
عَنْ أَمِيرِالْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ عليه السلام قَال: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله عليه و آله ثَلَاثَةٌ مِنَ الذُّنُوبِ تُعَجَّلُ عُقُوبَتُهَا وَلَا تُؤَخَّرُ إِلَی الْآخِرَةِ عُقُوقُ الْوَالِدَيْنِ وَ الْبَغْيُ عَلَی النَّاسِ وَ كُفْرُ الْإِحْسَانِ
رسول خدا صلی الله عليه و آله فرمودند: مجازات سه گناه، فوری و در دنيا است و تا آخرت به تاخير نمی افتد. يكی عاق والدين و يكی ظلم به مردم و يكی كفران نعمت و ناسپاسی.
(مستدرك الوسائل ج12 ص360)
از آثار كفران نعمت، ازدست دادن آن است:
وَ قَالَ عليه السلام: كُفْرُ النِّعْمَةِ مُزِيلُهَا و َشُكْرُهَا مُسْتَدِيمُهَا.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كفران نعمت و ناشكری، باعث از دست دادن آن و شكر آن باعث ادامه داشتنش می شود.
(مستدرك الوسائل ج11 ص353)
كفران نعمت، ريشه و اساس كفر:
در روايت، می فرمايد:
عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عليه السلام أَنَّهُ قَالَ قَالَ أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عليه السلام فِي وَصِيَّتِهِ لِوَلَدِهِ الْحَسَنِ عليه السلام وَ لَا تَكْفُرْ نِعْمَةً فَإِنَّ كُفْرَ النِّعْمَةِ مِنْ أَلْأَمِ الْكُفْرِ.
اميرالمؤمنين عليه السلام فرمودند: كفران نعمت نكنيد كه ريشه و اساس كفر، كفران نعمت و ناسپاسی است.
(مستدرك الوسائل ج12 ص357)
وَ قَالَ كُفْرُ النِّعْمَةِ لُؤْمٌ
هم چنين فرمودند: ناشكری، (نشانه) پستی و لئامت است.
(مستدرك الوسائل ج11 ص353)
عزيزان:
توجه به اين نكته بسيار مهم است كه كسانی در زندگی موفق ترند و احساس خوشبختی می كنند، كه قلبا راضی و شاكرند و با زبان هم معترفند كه غرق در نعمت های بی شمار و ارزشمند خدا هستند و با استفاده درست از آن نعمت ها، در دنيا و آخرت، كامياب می شوند.
و كسانی كه نعمت های ارزشمند و بی شمار خداوند مهربان را نمی بينند و آن را انكار می كنند و هميشه نق می زنند كه خدا به ما چيزی نداده، و يا كسانی كه از نعمت های خدا، بد استفاده می كنند و با آن گناه می كنند:
اولا: در دنيا احساس خوشبختی نمی كنند چون پيوسته احساس كمبود و نداشتن مي كنند كه حالت بسيار آزار دهنده ای است.
ثانيا: ناشكری باعث می شود كه نعمت ها از آنان گرفته شود كه فرمايش اميرالمؤمنين عليه السلام در اين رابطه ذكر شد.
ثالثا: ناشكری باعث مجازات در دنيا و آخرت می شود.
و آخر الكلام اين كه:
چه زيبا، خداوند در كتاب عزيزش به بندگانش كه آنان را بسيار دوست می دارد، می آموزد كه چگونه باشند و چگونه با او صحبت كنند و چه از او بخواهند، آن جا كه می فرمايد:
حَتّی إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ و َبَلَغَ أَرْبَعينَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْني أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ و َعَلی والِدَيَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صلی الله عليه و آله الِحاً تَرْضاهُ وَأَصْلِحْ لي في ذُرِّيَّتي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَ إِنِّي مِنَ الْمُسْلِمينَ.
زماني كه انسان، بالغ و عاقل شد (و به 40 سالگی رسيد)، می گويد: پروردگارا، به من توفيق عطا كن كه شكرگزار نعمت های فراوان و ارزشمندی كه به خودم و پدر و مادرم عطا كردی باشم و توفيق انجام عمل صالحی كه تو از آن راضی باشی به من عطا فرما و فرزندانم را صالح قرار ده، بسوی تو باز می گردم و تسليم تو هستم.
(سوره احقاف آيه 15)