محقق سبزواری
منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 5، صفحه 126
نویسنده: مسيب كياني
ولادت
محقق سبزواری در سال (1017 هـ.ق) در روستای «نامن» از توابع شهرستان سبزوار پا به عرصه وجود نهاد. وی «محمدباقر» نام دارد و فرزند محمد مؤمن خراسانی است که پس از رحلت پدرش، به اصفهان آمد و در آن جا مسکن گزید. او در اندک زمانی سرآمد علمای عصر خود شد به گونهای که پس از چندی به درخواست شاه عباس دوم، سمت امامت جمعه و جماعت و منصب شیخ الاسلامی را پذیرفت.[۱]
فرزندان محقق سبزواری از بزرگان و عالمان جلیل القدری بودهاند که عبارتند از:
- 1. میرزا جعفر سبزواری اصفهانی که فقیهی زاهد و مدرسی توانا و از فحول دانشمندان اصفهان بوده و منصب شیخ الاسلامی اصفهان در اعقاب او به مدت بیش از دو قرن تداوم داشته و در جنب مسجد حکیم اصفهان مدفون است.
- 2. میرزا عبدالرحیم شیخ الاسلام عالم جلیل القدری که شیخ الاسلامی اصفهان را به عهده داشته است. وی از علما و مجتهدین متنفذ اصفهان در قرن دوازدهم بوده و تألیفاتی نیز از خود به جای گذاشته و در (1181 هـ.ق) درگذشته است.[۲]
آثار
از محقق سبزواری آثار بسیاری به دو زبان عربی و فارسی به جا مانده است که در این میان چند اثر از وی در بین عالمان و فقیهان از جایگاه ویژهای برخوردار است. در این جا به آثار وی اشاره میکنیم:
- 2. ذخیره المعاد فی شرح الارشاد:[۴] کتابی است فقهی که از باب طهارت تا پایان بحث حج را شامل میشود. این کتاب شرح کتاب «ارشاد الذهان» علامه حلی است.
- 4. خلافیه:[۶] این کتاب به فارسی در عبادات نوشته شده است و نویسنده انگیزه تألیف این کتاب را رغبت مردم به امور دینی ذکر میکند.
- 5. رساله فی تحریم الغناء:[۷] این رساله دربارهی غنا و موسیقی است و محقق سبزواری در این کتاب همه آیات و روایات را که از اصحاب ائمه اطهار علیهم السلام، در تحریم و منع غنا وارد شده، آورده است.
- 6. رسالهای در فقه:[۸] محقق این رساله را برای شاه عباس دوم نوشته است و همه ابواب فقه را دربرمیگیرد.
- 8. رسالهای در نماز جمعه:[۱۰] این کتاب به فارسی نوشته شده است. محقق سبزواری رسالهای نیز به عربی به نام «رساله فی صلاه الجمعه» دارد.
- 11. رساله فی الغسل.[۱۳]
- 12. رساله فی مقدمه الواجب.[۱۴]
- 13. رساله فی تحدید النهار الشرعی.[۱۵]
- 14. رساله فی فضیله المتعه.[۱۶]
- 15. کفایه الفقه:[۱۷] این کتاب شامل حدود سی هزار بیت[۱۸] است که آن را به عنوان بقیه «ذخیره» نوشته است.
- 16. حاشیه علی شرح الاشارات:[۱۹] این کتاب حاشیه بر شرح اشارات است که تألیف آن در دوازده ذی القعده (1075 هـ.ق) به پایان رسیده است.
- 17. حاشیه علی الشفاء.[۲۰]
- 18. مفاتیح النجات عباسی.[۲۱]
- 19. جامع الزیارات عباسی:[۲۲] این کتاب به تقاضای شاه عباس دوم نوشته شده و دارای نه فصل است.
- 20. روضه الانوار عباسی:[۲۳] این اثر را محقق سبزواری به درخواست شاه عباس دوم در سال (1073 هـ.ق) در یک مقدمه و دو بخش نگاشته است. در مقدمه به علل احتیاج افراد به پادشاهان و عوامل دوام و زوال حکومت پادشاهان اشاره میکند.
الف. اندرز و وصیت به پادشاهان از زبان حکما و پادشاهان باتجربه.
ب. روابط متقابل پادشاهان با نزدیکان، حکما، فقها، وزرا و خادمان.
ج. تدبیر گروههایی مانند اهل شمشیر، اهل قلم، زارعان، بازرگانان، پزشکان، منجمین، صنعتگران، مالیات گیران، ارباب دفاتر و محاسبان دیوانی، فرماندهان لشکرها و فرمانداران شهرها، نگهبانان قلعهها و مرزها.
د. ترجمه عهدنامه امام علی علیه السلام به مالک اشتر در قوانین حکومت و نامه طاهر و ذوالیمینین به فرزندش.
- 21. شرح حدیث بر الوالدین.[۲۴]
- 22. اختیارات ایام:[۲۵] این اثر تحقیقی است در مورد ایام مبارک و مسعود و روزهای نحس از ماههای اسلامی و رومی و فارسی قدیم که در یک مقدمه و سه باب و یک خاتمه تألیف شده و هر کدام مشتمل بر چند فصل و مبحث است.
- 24. الرد علی رساله شبهه الاستلزام:[۲۷] این اثر در پاسخ به انتقادات محقق خوانساری بر رساله محقق سبزواری در مورد شبهه استلزام است.
- 25. شرح توحید صدوق.[۲۸]
استادان
استادانی که وی از آنها اجازه اجتهاد و نقل حدیث دریافت نموده است عبارتند از:
- 1. علامه محمدتقی مجلسی (1003ـ1070 هـ.ق)؛
- 2. ملا حیدرعلی اصفهانی: وی در حدیث و فقه استاد محقق سبزواری بوده است.
- 3. قاضی معزالدین حسین.
- 4. شیخ بهایی (953ـ1030 هـ.ق)
- 5. میرابوالقاسم فندرسکی (970ـ1050 هـ.ق)
- 6. سید حسین بن حیدر عاملی.
- 7. نورالدین علی بن حسین بن ابی الحسن عاملی.
- 8. سید شرف الدین علی بن حجت شولستانی.
- 9. حسین بن حیدر بن حید قمرکرکی (متوفی 1041 هـ.ق)
- 10. ملا حسن علی شوشتری (متوفی 1075 هـ.ق) صاحب التبیان.
شاگردان
این فقیه بزرگ و سیاستمدار شایسته، شاگردان بزرگی را به عالم اسلام تقدیم نمود که برخی از آنها عبارتند از:
- 1. محقق خوانساری[۲۹] (1099ـ1019 هـ.ق)؛ وی حسین بن جمال الدین محمد خوانساری، شوهرخواهر محقق سبزواری است. و تألیفات بسیار دارد و از شاگردان برجسته محقق سبزواری است.
- 2. سید عبدالحسین حسینی خاتونآبادی.[۳۰] (1105ـ1039 هـ.ق)
- 3. ملا محمد بن عبدالفتاح تنکابنی مشهور به سراب.[۳۱] (متوفی 1124 هـ.ق)؛ محقق سبزواری در سال (1081 هـ.ق) به وی اجازه نقل روایت داده است.
- 4. میر محمدصالح خاتونآبادی[۳۲]؛ وی فرزند عبدالواسع خاتونآبادی اصفهانی و داماد علامه مجلسی است.
- 5. محمد شفیع بن فرج گیلانی[۳۳]؛ محقق سبزواری در سال (1085 هـ.ق) به وی اجازه نقل حدیث داده است. کتاب البداء از آثار او است.
- 6. میرزا عبدالله افندی اصفهانی[۳۴]؛ وی صاحب کتاب ریاض العلماء و حیاض الفضلاء است.
- 8. عبدالله اردبیلی.[۳۶]
از منظر بزرگان
عده از فقیهان و بزرگان به تمجید از تلاشهای محقق سبزواری پرداختهاند که بدان اشاره میکنیم:
شیخ حر عاملی درباره محقق سبزواری مینویسد: مولانا محمدباقر بن محمد مومن خراسانی سبزواری، دانشمند فاضل، محقق، متکلم، حکیم، فقیه و محدث جلیل القدر.[۳۷]
حاج محمد اردبیلی مؤلف «جامع الرواه» میگوید: محمدباقر بن محمد بن محمد مؤمن سبزواری، امام، علامه، محقق، مدقق، پسندیده خوی، پاک سرشت، جلیل القدر، عظیم الشأن، بلند جایگاه، دانشمند، فاضل کامل، خیرخواه، متبحر در علوم عقلی و نقلی، یگانه عصر و یکتای زمانش بود.[۳۸]
عصر محقق سبزواری
سبزواری در دوران زندگی خود با چهار تن از حاکمان سلسله صفوی معاصر بوده و بیشترین دوران زندگی سیاسی وی در دوره سلطنت شاه عباس دوم و شاه صفی بوده است. حاکمان معاصر سبزواری عبارتند از:
- 1. شاه عباس اول (1038ـ996 هـ.ق)؛
- 2. شاه صفی اول (1052ـ1038 هـ.ق)؛
- 3. شاه عباس دوم (1077ـ1052 هـ.ق)؛
- 4. شاه سلیمان اول یا شاه صفی دوم (1105ـ1077 هـ.ق)
در دوران شاه عباس دوم، محقق سبزواری منصب شیخ الاسلامی و امامت جمعه اصفهان را پذیرفت. وی همیشه در جهت اصلاح شاه عباس دوم بوده و مسائلی را به او گوشزد میکرده است و خواهان اصلاح آنها میشده که از جمله آنها میتوان به دو امر اشاره کرد:
1. تقاضای توبه شاه: وی همیشه شاه عباس دوم را توصیه به توبه میکرد؛ چون توبه شاه باعث توبه هزاران نفر دیگر میشد.
او درباره قبول توبه میگوید: اگر کسی تمام عمر کافر باشد یا مشغول به انواع معاصی و ذنوب شود و در نفس آخر اسلام آورد یا از همه گناهان توبه کند، خدای عزوجل میآمرزد و بیحساب به بهشت میبرد.[۳۹]
2. منع شاه عباس دوم از شرابخواری، سبزواری از شاه عباس دوم میخواهد که شرب خمر و لهو و لعب و لذات را ترک کند؛ به علت این که عوامل سبب ظهور فساد و باعث زوال و اختلال در امور جامعه میشود. وی ممنوعیت شرعی و عقاب اخروی شرب خمر اشاره میکند، امراض دنیایی آن را نیز یادآور میشود به این که بیشتر حاکمان قبل به سبب آفت شراب هلاک شده بودند.[۴۰]
مبانی اخلاقی
محقق سبزواری چند نکته درباره اخلاق را مورد توجه خود قرار میدهد که عبارتند از:
عدالت:
وی درباره عدل مینویسد: عدل آن است که پادشاهان میزان حق را راست اعتبار نمایند و انصاف در همه چیز مرعی دارند. سبزواری طبق روایتی از حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم مدعی شده است که دوستترین مردم به خدای عزوجل در روز قیامت و نزدیکترین ایشان به خدا، پادشاه عادل است و مبغوضترین مردم به خدای عزوجل در روز قیامت و سخت عذابترین ایشان، پادشاه ظالم است.
شکر:
باید حاکم، این امور را مد نظر داشته باشد:
ـ شناخت منعم حقیقی؛ یعنی خداوند متعال.
ـ شادمانی از وصول به نعمت.
ـ تلاش در جهت تحصیل رضایت خداوند که از طریق روحانی و جسمانی باید انجام دهد.[۴۱]
صبر:
پادشاهان باید بر دشواریهایی که در راه دستیابی به سعادت دنیوی و اخروی وجود دارد صبر پیشه کنند؛ صبر کلید موفقیت، مقدمه رستگاری، سبب خشنودی معبود و علامت حصول مقصود است.[۴۲]
توکل:
توکل آن است که هر چند اسباب و وسایل در هر کار موجود باشد، اعتماد او در منافع و مصالح خود بر خدای باشد نه بر آن آلات و وسایط. بر پادشاه لازم است که بنای کار خود را بر توکل گذارد.[۴۳]
حسن خلق:
محقق سبزواری برای تعریف حسن خلق دو معنا بیان میکند که عبارتند از:
ـ معنای متعارف حسن خلق که به معنای شکفتهرویی و نیکوگویی و موافقت و مدارا و حلم و امثال این امور است.
ـ تعادل و تناسب اعضای ظاهری و قوای باطنی انسان و این معنا از حسن خلق وقتی به طور کامل در فردی وجود دارد که واجب صفات زیر باشد:
- الف. ذکا، سرعت فهم، صفای ذهن، سهولت تعلم، حسن تعقل...
- ب. حیا، رفق، حسن هدی، مسالمت، رغبت، صبر، قناعت، وقار، ورع، انتظام حرفت و سخا که همه از انواع عفت حساب میشوند.
- ج. بزرگی نفس، نجابت، بلندهمتی، شهامت، تحمل، تواضع، حمیت که از انواع شجاعت هستند.
- د. صداقت، الفت، وفا، مهربانی، صله رحم، حسن شرکت، تردد، توکل و عبادت از انواع عدالت حساب میشوند.[۴۴]
نماز جمع از منظر محقق سبزواری
محقق سبزواری از جمله فقیهانی است که قائل به وجوب عینی نماز جمعه بوده است و خود منصب امامت جمعه را به عهده داشته و رسالهای هم در این زمینه نگاشته است.
وی در «روضه الانوار» مینویسد: نماز جمعه از جمله فرایضی که رعایت آن لازم است که تأکید بسیار در قرآن و احادیث در آن باب واقع شده و بعضی از علما بعد از ایمان، افضل عبادات، نماز جمعه را دانستهاند و فرق مخالفین، تشنیعات عظیمه بر شیعه میکنند که نماز جمعه با این همه تأکید که در قرآن و سنت واقع شده و وجوب آن متفق علیه فرق است، شیعه بر ترک آن اقدام مینمایند؛ لیکن تشنیع ایشان بیموقع است، چه محققان علمای شیعه نماز جمعه را واجب عینی میدانند؛ یعنی البته جمعه را میباید (اقامه) کرد و نماز ظهر مجزی نیست و جماعتی دیگر ظهر را مجزی میدانند، لیکن افضل جمعه را میدانند... و از حضرات ائمه اطهار علیهم السلام در این باب تأکید... بسیار منقول شده و احادیث بسیار از ایشان در این باب وارد است تا آن مرتبه که از حضرت امام باقر علیه السلام منقول است که «من ترک ثلث جمعات متوالیات طبع الله علی قلبه؛ هر کس که سه جمعه پی در پی ترک نماز جمعه کند، خدای عزوجل دل او را مهر میکند...».[۴۵]
اندیشه قضایی
در عصر محقق سبزواری قضات به رشوهخواری مشغول بودند و وی به این مسأله تصریح میکند. در عبارت خود به حاکمان توصیه میکند که عالمان متعهد را به شغل قضاوت تشویق کنند: بر پادشاهان لازم است کسانی که قابل این شغل عظیم نباشند نصب نکنند و مردم نادان که عارف به قواعد و احکام شرع نباشند یا طامع باشند و امین و متدین نباشند و طمع در اموال مسلمانان کنند و به سبب طمع رشوه و ملاحظه جانب اقویا و اغنیا، جانب ضعیفان فروگذارند و در احکام شرع غلط کند و مداهنه نمایند و طرف منظور دارند، نصب ننمایند و هرگاه کسانی که قابل و مستعد این کار باشند نصب کنند؛ چند امر نسبت به ایشان مراعات کنند:
اول آن که وجه معاشی از جهت ایشان مقرر دارد که محتاج به آن نباشد که طمع در اموال مسلمانان کنند. دیگر آن که در تقویت ایشان بکوشد و چنان کند که احکام ایشان متبع باشد و هیچ یک از حکام عرف سر از اطاعت ایشان نپیچند و امرا و حکام معتبر به مجلس ایشان حاضر میشده باشند... و دیگر لازم است که ملک از احوال قضات متفحص میبوده باشد و اگر کسی از ایشان شکوه و شکایت کند در تفتیش و تفحص و استکشاف حقیقت امر، مبالغه تمام به جا آورد و اگر خیانت قاضی ظاهر شود، تأدیب بلیغ نماید. تا باعث منع و زجر و عبرت دیگران شود و کسی از ایشان دیگر اقدام به ارتکاب قبایح و ظلم و خیانت ننمایند.[۴۶]
امر به معروف و نهی از منکر از منظر محقق سبزواری
از منظر محقق سبزواری امر به معروف و نهی از منکر یکی از واجبات بزرگ اسلام است و امر دین و نظام ملک و ملت به آن مستقیم میشود و اگر مردم دست از امر به معروف و نهی از منکر بردارند، فاسقان و فاجران را بر اعمال زشت و ناپسند که مرتکب میشوند تعزیر نکنند و به خود واگذارند. فساد به همه جا سرایت میکند و جامعه را فاسد میکند و در همه جا هرج و مرج میشود. از نظر وی امر به معروف و نهی از منکر دو قسم است: واجب و مستحب. امر کردن به واجبات و نهی کردن از محرمات واجب و امرکردن به مستحبات و نهی کردن از مکروهات مستحب است.
شرایط امر به معروف و نهی از منکر از نظر محقق سبزواری عبارتند از:
- 1. شخص آمر و ناهی به معروف یا منکر بودن فعل، علم داشته باشد تا امر و نهی از او معقول باشد و بدی و نیکی فعل را از راه سند صحیح بداند.
- 2. امر به معروف و نهی از منکر تأثیر داشته باشد.
- 3. اصرار شخص عاصی بر فعل مورد نهی؛ پس هرگاه شخص بر آن فعل اصرار ننماید و نشانه پشیمانی آشکار شود نباید متعرض او شد.
- 4. امر به معروف و نهی از منکر بر جان و مال یا آبروی آمر و ناهی و یا دیگر مسلمانان ضرر نداشته باشد.
مراتب امر به معروف و نهی از منکر:
- 1. اظهار کراهت.
- 2. استفاده از زبان.
- 3. نفرت و هجرت و دوری و خشونت قولی و فعلی.
- 4. قهر و تأدیب و ضرب.
سبزواری معتقد است وظیفه عالمان دین در امر به معروف و نهی از منکر آن است که بر اساس تشخیص خود عمل کنند و نیازی به اجازه از سلطان ندارند. وظیفه سلطان است که عالمانی را که امر به معروف و نهی از منکر میکنند تقویت کند. وی میگوید: اگر یکی از اهل علم و تقوا در مقام رفع منکری درآید، هر چند از قبل سلطان جهت این امر منصوب نباشد سلطان بر او انکار ننماید و تقویت طرف خصم نکند.[۴۷]
حقوق مردم بر حاکمان از منظر محقق سبزواری
به نظر محقق سبزواری مردم بر حاکم خود حقوقی دارند که عبارتند از:
- 1. رعایت عدالت در حق مردم.
- 2. مهربانی به رعیت و زیردستان.
- 3. عدم تعجیل در عقوبت افراد.
- 4. احترام بزرگان.
- 5. ترحم به مردم ضعیف و ناتوان.
- 6. رفع فقر و محرومیت از مردم.
- 7. مردم به آسانی به او دسترسی داشته باشند.
- 8. مردم را یک دفعه به جنگ نفرستد.
- 9. دست ظالمان را از رعایا و زیردستان کوتاه کند.
- 10. بزرگداشت عالمان و فقیهان و دانشمندان.
- 11. عفو و گذشت در حق مردم.
- 12. بخشش به مردم.[۴۸]
عوامل زوال و بقای دولت از منظر محقق سبزواری[۴۹]
محقق سبزواری که در دوران صفویه میزیسته برای زوال و بقای دولت و مملکت عواملی را برمیشمارد.
عوامل زوال عبارتند از:
1. اقتصادی:
- الف: بخل و خست پادشاه؛ وقتی پادشاه بخل ورزد، طبعها از او رمیده میشود و دوستی از دلها میرود و لشکریان به طوع و رغبت جهت او کشش و جانفشانی نمیکنند.
- ب: بخششها و خرجهای بیجای پادشاه؛ اگر پادشاه راه اسراف و تبذیر پیش گیرد و درآمد به اندازه هزینه نباشد این مسأله سبب میشود که حقوق لشکریان به موقع پرداخت نگردد و باعث شورش سپاه شود که این امر به زوال منتهی میشود و هرگاه در خزانه مالی نباشد و دشمن قوی به مملکت شاه حمله کند پس بر پادشاه لازم است که خرج خود را کم کرده و بذل بیجا نکند و در آبادانی مملکت بکوشد.
2. سیاسی، اجتماعی و اخلاقی:
- الف. خرابی مملکت و بی سرانجامی و تفرق رعیت.
- ب. اعظم اسباب زوال مملکت، خصومت و عداوت و منازعه میان امرا و نزدیکان پادشاه است.
- ج. ظلم شاه باعث خرابی مملکت میشود و خرابی مملکت باعث پراکندگی رعیت میگردد و چون ملک و رعیت خراب شود خزانه و لشکر نیز خراب میشود که در این صورت کشور در معرض تهاجم دشمنان قاهر و استیلای آنان خواهد بود.
- د. ظلم عمال دولت.
- هـ. تندخویی پادشاه با خواص سبب تنفر خواص از پادشاه میشود و در نتیجه ممکن است که تصمیم به قتل پادشاه بگیرند.
- و. پادشاه اعمال خیر خویش را در جهت بدی تغییر دهد یا خیرات خود را قطع کند.
- ز. بسیاری اشتغال پادشاه به شراب و لهو و لذات و غفلت از امور ملک.
3. دینی:
- الف. ترک شکر نعمت الاهی.
- ب. غرور و خودبینی باعث فراموشی قدرت اصلی یعنی خدا میشود و همچنین سبب دستکم گرفتن دشمن و در نتیجه شکست میشود.
- ج. پادشاه در فسق و معصیت جری باشد و متابعت احکام الهی نکند و علم طغیان و عصیان برافرازد.
4. اداری:
واگذاری کارها به کسانی که اهل آن کار نباشند، اعم از این که ظالم، غیرمتخصص یا غیرامین باشند.
5. نظامی:
یکی دیگر از عوامل زوال دولت بیسرانجامی و کمی لشکر است که از مقدار نیاز کمتر باشند. یا آن چه باشند، بیسرانجام باشند و مقرری به آنها نرسد و یا هزینههای ایشان و حقوق ایشان کفایت نکند و یا پادشاه به امور لشکر بیاعتنا باشد و... سپاهیان از ورزش سپاهیگری بیفتند و به شغلهای دیگر بپردازند.
اسباب دوام و بقای دولت
- 1. ضرورت وجود نیروی نظامی قوی.
- 2. توسعه تجارت در داخل و خارج.
- 3. کاستن پادشاه و هیأت حاکمه از اوقات فراغت و التذاذ.
- 4. داشتن سیستم اطلاعاتی قوی و حفاظت از اسرار.
- 5. ضرورت مشورت در امور.
- 6. داشتن دیپلماسی قوی.
- 7. وجود امر به معروف و نهی از منکر.
- 8. پادشاهانی که به صفت عدل آراسته بودند، ایام دولت ایشان ممتد بوده است.
عروج ملکوتی
محقق سبزواری پس از عمری تلاش علمی و مجاهدت در راه تحقق مذهب تشیع، در هشتم ربیع الاول سال (1090 هـ.ق) در سن هفتاد و سه سالگی دیده از جهان فروبست و به جوار حق تعالی شتافت. پیکر این عالم بزرگوار از اصفهان به مشهد مقدس انتقال داده و در آن جا تشییع و در مدرسه میرزا جعفر در جوار ثامن الحجج امام رضا علیه السلام در سردابی که محاذی قبر شیخ حر عاملی بود به خاک سپرده شد.
«شد شریعت بیسر و افتاد از پا اجتهاد» که مجموعه اعداد کلمه «شریعت» بدون حرف شین و مجموع اعداد کلمه «اجتهاد» بدون حرف دال تارخی وفات محقق سبزواری یعنی سال (1090 هـ.ق) است.[۵۰]
پانویس
- ↑ پیام حوزه، ش 27، ص 119؛ روضات الجنات، ج 2، ص 68؛ ریحانه الادب، ج 5، ص 242.
- ↑ ریشه و جلوههای تشیع و حوزه علمیه اصفهان، ج 1، ص 451.
- ↑ مقدمهای بر فقه شیعه، ص 242.
- ↑ همان، ص 241.
- ↑ همان، ص 243.
- ↑ روضات الجنات، ج 2، ص 69.
- ↑ مقدمهای بر فقه شیعه، ص 244 و 243.
- ↑ الذریعه، ج 16، ص 280.
- ↑ همان، ج 11، ص 213.
- ↑ روضات الجنات، ج 2، ص 69؛ ریاض العلما، ج 5، ص 45؛ صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج 1، رسول جعفریان، ص 308.
- ↑ الذریعه، ج 22، ص 256.
- ↑ ریاض العلما، ج 5، ص 45.
- ↑ الذریعه، ج 16، ص 54.
- ↑ همان، ج 22، ص 105.
- ↑ روضات الجنات، ج 2، ص 69.
- ↑ أمل الآمل، ج 2، ص 250؛ ریاض العلما، ج 5، ص 45.
- ↑ مفاخر اسلام، ج 8، ص 281.
- ↑ هر بیت شامل یک سطر و پنجاه حرف است.
- ↑ الذریعه، ج 16، ص 110؛ ریحانه الادب، ج 5، ص 244.
- ↑ همان، ج 5، ص 244.
- ↑ الذریعه، ج 21، ص 308؛ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، نجف لکزایی، ص 61.
- ↑ ریحانه الادب، ج 5، ص 244؛ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص 62.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 72.
- ↑ الذریعه، ج 13، ص 190.
- ↑ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص 63.
- ↑ ریحانه الادب، ج 5، ص 244؛ روضات الجنات، ج 2، ص 69.
- ↑ الذریعه، ج 10، ص 198.
- ↑ همان، ج 13، ص 153.
- ↑ روضات الجنات، ج 2، ص 69؛ فوائدالرضویه، ص 426؛ ریحانه الادب، ج 5، ص 242.
- ↑ وقایع السنین والاعوام، ص 502 و 534؛ صفویه از ظهور تا زوال، رسول جعفریان، ص 389.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 71؛ روضات الجنات، ج 2، ص 69.
- ↑ مفاخر اسلام، ج 8، ص 395.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 72.
- ↑ مفاخر اسلام، ج 8، ص 395.
- ↑ طبقات اعلام الشیعه، ج 5، ص 28.
- ↑ همان.
- ↑ أمل الآملی، ج 2، ص 250.
- ↑ جامع الرواه، ج 2، ص 79.
- ↑ روضه الانوار عباسی، محقق سبزواری، قم، بوستان کتاب، 1381، ص 120.
- ↑ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص 72.
- ↑ همان، ص 213.
- ↑ همان، ص 242.
- ↑ همان، ص 259.
- ↑ همان، ص 267.
- ↑ همان، ص 106.
- ↑ همان، ص 571-563.
- ↑ همان، ص 452-433.
- ↑ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، ص 252.
- ↑ اندیشه سیاسی محقق سبزواری، صفویه در عرصه دین، فرهنگ و سیاست، ج 1، ص 150.
- ↑ روضات الجنات، ج 2، ص 70؛ ریحانه الادب، ج 5، ص 244؛ فوائدالرضویه؛ ص 426.