سوره انشراح

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۵ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۰:۴۹ توسط Saeed zamani (بحث | مشارکت‌ها) (تغییر عنوان پیوند به پیوست)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نود و چهارمین سوره قرآن كریم.

سوره انشراح نود و چهارمین سوره قرآن كریم در ترتیب مصحف و به اعتقاد بیشتر مفسران مكى است. بعضى از متأخرین با توجه به سیاق و محتواى آیات كه به شمارى از نعمت‌هاى ویژه خداوند به پیامبر اشاره مى‌كند و به ویژه آیه«و رَفَعنا لَكَ ذِكرَك» كه از بلند آوازه شدن نام پیامبر سخن مى‌گوید و این امر در مدینه و در سال‌هاى پایانى دعوت آن حضرت به وقوع پیوست احتمال مدنى بودن این سوره را داده و حتى مدنى بودن آن را ترجیح داده‌اند[۱]؛ ولى با توجه به روایات ترتیب نزول و ارتباط معنایى روشن سوره با سوره ضحى، به حدى كه برخى آن را ادامه یا كامل كننده سوره ضحى دانسته‌اند مكى بودن سوره انشراح قوى‌تر به نظر مى‌رسد.[۲]

بر حسب روایات ترتیب نزول، سوره انشراح یازدهمین[۳] (بدون احتساب سوره حمد) یا دوازدهمین[۴] سوره مكى است و بعد از سوره ضحى و قبل از سوره عصر نازل شده است[۵] و 8 آیه و 27 كلمه[۶] دارد.

این سوره را از صدر اسلام در تفاسیر، مصاحف، كتب حدیث و كتاب‌هاى فقهى سوره «الم نشرح» مى‌نامیدند؛ ولى در چند قرن اخیر در بعضى از تفاسیر و مصحف‌ها نام «انشراح» را كه مصدر باب انفعال از فعل «نَشْرَح» است و معناى حاصل مصدرى دارد براى آن برگزیده‌اند؛ نیز در قرن اخیر در مصاحف و تفاسیر نام «شرح» براى این سوره متداول گردیده است.[۷]

ارتباط معنایى سوره انشراح با سوره قبل (ضحى) چنان آشكار است كه همه مفسران به آن اشاره كرده‌اند. سوره ضحى با امتنان بر رسول مكرم اسلام صلى الله علیه و آله و بیان بخشى از مواهب بزرگ الهى به آن حضرت پایان گرفته است. سوره انشراح نیز با امتنان بر رسول گرامى و بیان قسمتى دیگر از مواهب الهى به ایشان آغاز شده است.[۸]

این پیوند شدید در كنار روایاتى كه شیعه از امامان اهل بیت علیهم‌السلام و اهل سنت از برخى صحابه و تابعان نقل كرده‌اند، سبب شده است كه گروهى از اهل سنت و بسیارى از عالمان شیعه به وحدت این دو سوره حكم كنند. نقل شده است كه اُبىّ در مصحف خود این دو سوره را با بسمله از هم جدا نكرده بود؛[۹] نیز روایت شده است كه طاووس و عمر بن عبدالعزیز سوره‌هاى انشراح و ضحى را یك سوره محسوب مى‌كردند و آن ‌دو را بدون فاصله بسمله در یك ركعت از نماز واجب مى‌خواندند.[۱۰]

گرایش مشهور مفسران و فقهاى شیعه چون شیخ صدوق،[۱۱] سید مرتضى،[۱۲] شیخ طوسى،[۱۳] علامه طبرسى،[۱۴] محقق حلى[۱۵] و... بر اساس روایات اهل بیت علیهم‌السلام[۱۶] به وحدت دو سوره با حذف بسمله بین آن دو بوده است؛[۱۷] اما ابن ادریس با پذیرش وحدت دو سوره، حذف بسمله میان آن دو را به دلیل وجود آن در مصحف و تواتر مصحف نپذیرفته است.[۱۸]

سپس علامه حلى با ناتمام دانستن دلالت روایات بر وحدت دو سوره و با استناد به روایاتى كه بر تعدد دو سوره دلالت دارد در وحدت دو سوره تشكیك كرده است.[۱۹] غالب علماى پس از وى، مانند شهید اول،[۲۰] شهید ثانى،[۲۱] محقق كركى[۲۲] و محقق عاملى[۲۳] نیز نظریه او را تأیید و دلالت روایات بر وحدت دو سوره را رد كردند. صاحب جواهر نیز اگر چه نظر صریحى در این مسئله نمى‌دهد ولى در دلایل قائلان به وحدت مناقشه مى‌كند.[۲۴]

البته در همین دوره نیز اخباریان[۲۵] و گروهى از علماى غیراخبارى[۲۶] نظریه وحدت را پذیرفته و از آن دفاع كرده‌اند. با وجود همه این اختلافات، از نظر حكم فقهى بیشتر فقهاى شیعه به وجوب یا وجوب احتیاطى قرائت این دو سوره با هم و با ثبوت بسمله در یك ركعت از نماز واجب فتوا داده‌اند،[۲۷] مگر آنان كه قرائت كمتر از یك سوره كامل در یك ركعت از نماز واجب را جایز مى‌دانند.[۲۸]

به نظر مى‌رسد رأى صحیح در این باب عدم وحدت این دو سوره است و روایات نیز بر بیش از جواز خواندن این دو سوره با هم در یك ركعت از نماز واجب دلالتى ندارد، حتى از بعضى روایات عدم وحدت این دو سوره استفاده مى‌شود.[۲۹]

هدف این سوره آرامش دادن به رسول خدا صلى الله علیه و آله و دعوت آن حضرت به پایدارى است، از این‌رو خداوند نعمت‌هاى بزرگى را كه به آن حضرت ارزانى كرده است یادآور مى‌شود و او را به پیروزى بر مشكلات بشارت و به عبادت و دعا فرمان مى‌دهد.[۳۰]


محتواى سوره

سوره انشراح با بیان سه موهبت بزرگ از مواهب الهى ویژه پیامبر صلى الله علیه و آله آغاز مى‌شود. ابتدا شرح صدر پیامبر صلى الله علیه و آله به ‌گونه‌اى كه آمادگى پذیرش وحى و اداى حق رسالت و صبر در برابر سختی‌ها و تحمل آزار و اذیت مردم را داشته باشد، مطرح گردیده است. سپس به سبك كردن بار سنگین رسالت و مسئولیت دشوار نبوت و هدایت مردم اشاره مى‌كند و در چهارمین آیه به بیان سومین نعمت یعنى بلندآوازه كردن نام آن حضرت مى‌پردازد كه از مصادیق آن، این است كه خداى سبحان نام پیامبر صلى الله علیه و آله را در اذان و اقامه و تشهد نماز در كنار نام خویش قرار داده است.

در روایتى از پیامبر اكرم صلى الله علیه و آله آمده است: خداوند عزوجل به رسولش مى‌فرماید: «هرگاه نام من برده شود نامت با نام من ذكر مى‌شود».[۳۱] در پنجمین آیه به پیامبر مژده آسانى پس از دشوارى مى‌دهد: «فَاِنَّ مَعَ العُسرِ یُسراً» و در آیه بعد این مطلب را تكرار مى‌كند. گروهى از مفسران تكرار «العُسر» را به صورت معرفه دلیل بر یكى بودن آن دو دانسته و تكرار «یُسراً» را به صورت نكره دلیل بر تعدد و مغایرت آن دو با هم مى‌دانند، بنابراین مقصود آیه چنین است كه در برابر هر عسر دو یسر وجود دارد: یك یُسر در دنیا و یسرى دیگر در آخرت.

این نظر با روایات نیز سازگارى دارد. براى نمونه از پیامبر صلى الله علیه و آله روایت شده است: «خداوند یك عسر و دو یسر آفرید. یك عسر نمى‌تواند بر دو یسر غلبه كند»[۳۲] اما علامه طباطبایى این تكرار را صرفاً تأكید معناى آیه پیشین مى‌داند و سه نعمت ذكر شده در ابتداى سوره را از مصادیق یسر پس از عسر به شمار مى‌آورد.[۳۳]

در نهایت خداوند خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌فرماید: هرگاه از واجبات فارغ شدى خود را در عبادت و دعا به سختى بینداز: «فَاِذا فَرَغتَ فَانصَب × و اِلى رَبِّكَ فَارغَب» در تفسیر این دو آیه مفسران وجوه دیگرى نیز ذكر كرده‌اند كه بعضى از باب بیان مصداق و برخى نیز ضعیف و بدون دلیل است.[۳۴]

از پیامبر صلى الله علیه و آله نقل شده است كه فرمود: از خداوند متعالى سؤالى كردم كه ‌اى كاش نمى‌كردم؛ گفتم: پروردگارا پیغمبرانى قبل از من آمده‌اند. براى بعضى از ایشان باد را مسخر گردانیدى و بعضى، مردگان را زنده مى‌كردند. فرمود: آیا یتیم نبودى و من پناهت دادم؟ گفتم: بلى. فرمود: آیا گمشده نبودى و من هدایتت كردم؟ گفتم: بلى. فرمود: آیا سینه‌ات را گشاده نساختم و سنگینى روى دوشت را برداشتم؟ گفتم: آرى اى پروردگار من.[۳۵]


فضیلت سوره

بنا به روایتى پیامبر صلى الله علیه و آله فرمود: یا على! كسى كه این سوره را قرائت كند گویا فقیران امت مرا سیر كرده است و در برابر هر آیه در روز قیامت تن‌پوشى بهشتى به او مى‌دهند.[۳۶]


پیوست

متن و ترجمه سوره


پانویس

  1. تفسیر قاسمى، ج 17، ص 183؛ المیزان، ج 20، ص 313.
  2. مجمع‌البیان، ج 10، ص 612، 769؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.
  3. مجمع‌البیان، ج 10، ص 612؛ البرهان فى علوم القرآن، ج 1، ص 280؛ الاتقان، ج 1، ص 29 ـ 31.
  4. مفاتیح‌الاسرار، ج 1، ص 128؛ التمهید، ج 1، ص 135.
  5. مجمع‌البیان، ج 10، ص 612؛ البرهان، ج 1، ص 280؛ التمهید، ج 1، ص 135.
  6. المعجم الاحصائى، ج 1، ص 310.
  7. التحریر والتنویر، ج 30، ص 407؛ تاریخ قرآن، ص 590.
  8. مجمع البیان، ج 10، ص 768؛ اسرار ترتیب القرآن، ص 152.
  9. مجمع‌البیان، ج 10، ص 728.
  10. التفسیرالكبیر، ج 32، ص 2؛ تفسیر مراغى، ج 30، ص 188.
  11. الهدایه، ص 135.
  12. الانتصار، ص 147.
  13. المبسوط، ج 1، ص 107؛ النهایه، ص 78.
  14. مجمع البیان، ج 10، ص 769.
  15. شرایع الاسلام، ج 1، ص 66؛ المعتبر، ج 2، ص 187 ـ 188؛ المختصر النافع، ص 31.
  16. وسائل الشیعه، ج 6، ص 54 ـ 56.
  17. الحدائق، ج 8، ص 204 ـ 205؛ جواهرالكلام، ج 10، ص 20.
  18. السرائر، ج ‌1، ص‌ 220‌ـ‌221.
  19. مختلف الشیعه، ج 2، ص 170؛ تذكرة الفقهاء، ج 1، ص 116؛ منتهى المطلب، ج 1، ص 276.
  20. الذكرى، ص 191.
  21. روض‌الجنان، ص 269 ـ 270؛ الروضة البهیه، ج 1، ص 612 ـ 613.
  22. جامع المقاصد، ج ‌2، ص‌ 262.
  23. ناخذ مدارك الاحكام، ج 3، ص 377.
  24. جواهر الكلام، ج 10، ص 20 ـ 24.
  25. غایة المرام، ج 1، ص 152.
  26. الكاشف، ج 7، ص 580؛ منهاج الصالحین، ج 1، ص 164؛ مستمسك العروه، ج 6، ص 175.
  27. مستمسك العروه، ج 6، ص 175 ـ 176؛ مجموعه مؤلفات صدر، ج 14، ص 228، «منهاج الصالحین».
  28. الحدائق، ج 8 ، ص 205 ـ 206؛ تبصرة الفقهاء، ج 1، ص 134 ـ 136.
  29. الاستبصار، ج 1، ص 364 ـ 365؛ المیزان، ج 20، ص 365.
  30. التحریر والتنویر، ج 30، ص 407؛ المیزان، ج 20، ص 313.
  31. مجمع‌البیان، ج 10، ص 771؛ المیزان، ج 20، ص 315، 318.
  32. مجمع البیان، ج 10، ص 771 ـ 772؛ التفسیر الكبیر، ج 32، ص 6.
  33. المیزان، ج 20، ص 316 ـ 317.
  34. همان، ص 317؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 772ـ773.
  35. اسباب‌النزول، ص 254؛ مجمع‌البیان، ج 10، ص 770؛ كنز الدقائق، ج 14، ص 332.
  36. بصائر ذوى التمییز، ج 1، ص 526.

منابع

سید حبیب‌الله دشتى، دائرة المعارف قرآن کریم، جلد 4، صفحه 516-520.