سید عبدالله شبر
سید عبدالله (علوی حسینی موسوی) از علمای برجسته شیعه در قرن سیزدهم هجری و از محدثین موثق امامیه، عالم و مفسر تفسیر شبر و معروف به "شبر" می باشد.
محتویات
خاندان شبر
حله را باید خاستگاه نخست خاندان شبر دانست.[۱] حسن بن محمد بن حمزه كه با 9 واسطه نسب به چهارمین پیشوای معصوم حضرت امام علی بن الحسین علیهالسلام میرساند، شبر خوانده میشد[۲] و لقب ارجمندش شهرت خاطرهآفرین همه فرزندانش گشت.
یازده نسل پس از حسن بن محمد[۳] فرزند گرانقدرش محمدرضا از افق نجف سر برآورد و دودمان كهنسال شبر را اعتباری تازه بخشید. او دانشوری گرانمایه، پارسایی نیكاندیش و عارفی روشنبین بود و نزد مؤمنان كاظمیه به «صاحب الدعوه المستجابه» شهرت داشت.
تاریخنگاران درباره لقب یاد شده چنین نگاشتهاند: در روزگار عثمانیان خشكسالی بغداد را فراگرفت. سعید پاشا، كارگزار حكومت عثمانی، مردم را فرمان داد سه روز روزه گیرند و در پی آن با دلی اندوهگین و چشمی اشكبار از شهر برون رفته، نماز باران گزاردند. مردم كه از خشكی زمین و آسمان به تنگ آمده بودند سه روز از بام تا شام رنج گرسنگی بر خویش هموار ساختند و آدینه دردمند و نالان در حالی كه ذكر میگفتند و آمرزش میطلبیدند همراه سعید پاشا به سمت بیابانهای بیرون شهر روان شدند و نماز باران به جای آوردند ولی دریغ كه نالههای بغدادیان جز درخشش فزونتر آفتاب دستاوردی نداشت.
چون سید محمدرضا از ناكامی سعید پاشا آگاه شد ساكنان حریم هفتمین پیشوای شیعه را فرمود تا با دلی پیراسته از تباهیها سه روز روزه گرفته، برای نماز باران آماده شوند. مردم كاظمیه چنان كه عارف روشنبین شهر فرموده بود، به سوی پروردگار بازگشته، سه روز در برابر گرسنگی و تشنگی شكیبایی ورزیدند و سپس برهنهپای و شكستهدل به سمت مسجد برآثا حركت كردند.
سید محمدرضا پیشاپیش مردم دل به آفریدگار سپرده و چشم به آسمان دوخته بود و رحمت خداوند را با یاری میطلبید. هنوز لبان عارف كهنسال از دعا فراغت نیافته بود كه ابرهای تیره بر بام آسمان فراز آمده، باران رحمت الهی بر مردم فرو بارید. این حادثه فراموش ناشدنی سبب شد تا مردم سید پارسای خاندان شبر را با عنوان «صاحب الدعوه المستجابه» بستایند و بیش از پیش مورد احترام قرار دهند.[۴]
البته فقیه نیكاندیش كاظمیه تنها به دعا بسنده نمیكرد بلكه در كردار نیز شخصیتی ممتاز و كمنظیر بود. شدت اهتمام آن بزرگمرد به پابرهنگان جامعه چنان بود كه گاه جامهاش را نزد توانگران شهر گرو مینهاد تا تهیدستی را از رنج گرسنگی برهاند.[۵]
میلاد سید عبدالله شبر
در سال 1188 ق. پیش از آن كه سید محمدرضا نجف را ترك كرده، رهسپار كاظمیه شود پروردگار فرزندی به وی ارزانی داشت. عارف روشن رأی خاندان شبر كه عبودیت را یگانه راه نیكبختی میدانست، با امید سپید بختیِ جاودان، فرزند را عبدالله نامید.[۶]
عبدالله اندك اندك رشد كرد و به سالهای آموزش رسید. پدرش كه به چیزی جز كمال فرزند نمیاندیشید ضمن آمادهسازی وسایل دانشاندوزی، كودك دلبندش را به بهرهگیری از لحظههای گرانبهای عمر فراخوانده، گفت: فرزندم! اگر حتی یك روز در اندوختن دانش یا به دیگران آموختنش نكوشی و عمر در راهی جز این بگذرانی، استفاده از آنچه در اختیارت نهادهام جایز نیست و راضی نیستم.[۷]
این سخن چنان در روان سید عبدالله مؤثر افتاد كه جز به دانش نمیاندیشید و اگر روزی وقت خویش در غیر دانش میگذراند، شامگاه بهرهگیری از سفره پدر را روا نمیدانست. دانش آموزان مكتبی كه فرزند دانشور شهره كاظمیه در آن درس میخواند روزی وی را در حال فروش دواتدان كوچكش مشاهده كردند. یكی از شاگردان كه او را نیك میشناخت با شگفتی پرسید: با آن كه پدر همه وسایل دانشاندوزیات را فراهم ساخته چرا به فروش دواتدان روی آوردهای؟ عبدالله پاسخ داد: امروز به سبب بیماری توان درس خواندن نداشتم. اینك استفاده از سفره پدرم برایم جایز نیست![۸]
هر چند ارشاد و حمایت معنوی و مادی پدر در موفقیتهای سید عبدالله بسیار مؤثر بود، دیری نپایید كه سرانجام سال 1208 ق. فرارسید و رحلت سید محمدرضا[۹] ستاره جوان خاندان شبر را در اندوهی جانگذار فرو برد.
دانش سید عبدالله شبر
سید عبدالله پس از درگذشت پدر و استاد فرزانهاش، به پژوهشگر نامور بغداد حضرت سید محسن اعرجی روی آورد. از دریای دانش آن فقیه وارسته سیراب شد[۱۰] و در شمار دانشمندان جای گرفت. دانش، پرهیزگاری و پژوهشهای فرزند برومند خاندان شبر چنان چشمگیر بود كه فقیهان برجستهای چون سید علی طباطبایی (نویسنده كتاب گرانسنگ ریاض المسائل)، میرزا محمدمهدی شهرستانی، میرزا ابوالقاسم قمی (صاحب كتاب نفیس قوانین الاصول)، شیخ اسدالله كاظمی و شیخ محمدجعفر نجفی، كاشف الغطا و... وی را به عنوان فقیهی شایسته ستودند و از اجازه روایت اندوختههای خویش برخوردار ساختند.[۱۱]
دانشمند شهره جهان اسلام حضرت كاشف الغطا محمدجعفر نجفی چون كتاب گرانقدر «حق الیقین» شبّر را مشاهده كرد چنان تحت تأثیر مطالب ژرف آن واقع شد كه بیدرنگ قلم برگرفته، در مقدمه به عنوان تقریظ و ستایش چنین نگاشت: ...بیتردید چیزی پدید آوردهای كه فرزانگان را در شگفتی فرو خواهد برد و دانشوران علوم عقلی و نقلی در برابرش فروتنی خواهند كرد.
كتابی كه نگاشتهای گره از مشكلات مسائل میگشاید و آنها را با برهانها و گواهان درست ثابت میكند. شتاب مكن كه بیتردید بر بلندترین پلههای پیشرفت فراز آمدهای! آرامتر گام بردار كه از مطالب مهم چیزی ناگشوده باقی نمانده است. تو برای دانش شهری بنیاد نهاده، ساختمانش را چنان پی افكندی و بالا بردی كه به سینه سپهر رسیده است. البته هیچ جای شگفتی نیست، زیرا تو از خاندانی هستی كه بر هفت آسمان فراز آمدند. فرزند بزرگمردی هستی كه جایگاه تجلی آفریدگار مصوِر نزدیك شد، به گونهای كه میان او و آن تجلیگاه تنها به اندازه دو كمان یا كمتر، از نظر معنوی فاصله بوده. پس اینك بیآن كه پرهیزگاری تو را بازدارد، در حالی كه حق داری و راست میگویی، چنین زمزمهكن: من هر چند دیرتر از دیگران پای به گیتی نهادم ولی چیزی آوردهام كه هیچ یك از مردم مانندش را نیاوردهاند.[۱۲]
بزرگی شخصیت سید عبدالله هنگامی آشكار میشود كه دریابیم سراینده این بیت در شعر خویش به جای واپسین واژه مصرع دوم كلمه «الاوائل» را قرار داده بود؛ یعنی چیزی آوردهام كه هیچ یكی از پیشینیان مانندش را نیاوردهاند. ولی علامه كاشف الغطاء این تعبیر را در ستایش ستاره تابناك خاندان شبر كافی ندانسته، واژه «الخلائق» را در پایان مصرع دوم قرار داد و با عبارت «چیزی آوردهام كه هیچ یك از مردم جهان نتوانستند مانندش را پدید آورند»، مقام بلند سرور شبریان را ستود.
مرجع پاكدلان
اندك اندك آوازه شهرت پژوهشگر نستوه كاظميه همه عراق را فراگرفت. وفات فقيه برجسته عراق سيد محسن اعرجى 1227 ق.[۱۳] و در پى آن رحلت مرجع نامور شيعه شيخ محمدجعفر كاشفالغطا در 1228 ق.[۱۴] يكباره دلهاى مومنان عراق را به سمت آفتاب رخشان كاظميه پرواز داد. بدين ترتيب دانشمند پارساى خاندان شبر، در آستانه چهل و سومين بهار زندگى مرجعيتى فراگير يافت.
يكى از شاگردان آن دانشور گرانپايه سيماى آن روز استاد را چنين ترسيم كرده است: ...او مردى ميانقامت و فربه بود. چهرهاى داشت كه با محاسنى مشكى زينت مىيافت. هنگامى كه بينندهاى در چهرهاش مىنگريست و گفتار دلانگيزش را مىشنيد، ديگر نمىتوانست از وى جدا شود... ايستادن، تكرار آيات الهى و آمرزش طلبىاش در نيايشها چنان به درازا مىكشيد كه پاهايش ناتوان مىشد و مفاصل و عضلاتش به ستوه مىآمد...[۱۵]
البته او نيز چون بزرگوارش به تهيدستان عنايتى ويژه داشت. برآوردن نيازهاى پابرهنگان، عيادت بيماران و آزادسازى بردگان از كارهاى كه با پژوهش و نگارش درمىآميخت و به عنوان ويژگى گرانبهاى شخصيت مرجع نامور كاظميه در خاطر روشنبينان ثبت مىشد. متاسفانه اين بخش از زندگى سرور نيكانديش خاندان شبر نيز مانند بسيارى ديگر از فراز و فرودهاى زندگىاش از دسترس تاريخنگاران برون مانده است و جز دو سطر از دفتر يادداشتهاى روزانه سيد هيچ آگاهى تفصيلى در اين باره وجود ندارد. در اين سطرها چنين آمده است: ...بردهاى به دو قطعه طلا خريده در راه خدا آزاد ساختم... الاغى خريدم با آن به كربلا رفته، پس از زيارت كاظميه بازگشتم و آن را فروختم.[۱۶]
راز بزرگ
راز بزرگ مرجع پاك رأی كاظمیه در قلمش نهفته بود، قلمی كه همواره در دست داشت. چه بسیار روزها كه میان پیروان مؤمنش مینشست، گفتارشان را میشنید، داوری میكرد، پرسشهایشان را پاسخ میگفت و همراه این كار دشوار، قلم بر كاغذ كشانده، مطالب ژرف فقهی، اخلاقی، قرآنی و اعتقادی را با استدلالهای متین و مثالهای روشن بر كرسی اثبات مینشاند.[۱۷]
شتاب وی در نگارش چنان بود كه نویسندگان و منشیان یاریگرش هرگز به او نمیرسیدند.[۱۸] گاه در مدت چند ساعت كتابی ژرف یا رسالهای پرارج مینگاشت و آگاهان را در شگفتی فرو میبرد. روزی یكی از آشنایان وی كه از مطالب والای یكی از كتابهایش شگفت زده شده بود، پرسید: این را در چه مدت نگاشتهای؟ فقیه بزرگ كاظمیه پاسخ داد: با آغاز شب آغاز كردم و نیمه شب به پایان بردم.[۱۹]
میزان نگاشتههای آن بزرگمرد وارسته چنان بود كه شاگردانش او را تنها با حضرت علامه محمدباقر مجلسی قابل مقایسه دانسته، مجلسیِ دوم میخواندند.[۲۰] راستی راز این موفقیت چه بود؟ هیچ كس چیزی نمیدانست، تا آن كه سرانجام پژوهشگر نستوه خاندان شبر، خود از این راز پرده برداشت.
یكی از شاگردانش در این باره مینویسد: روزی استاد پس از زیارت حضرت امام جواد علیهالسلام، اندكی بر مزار شیخ مفید و استاد ارجمند وی ابوالقاسم جعفر بن قولویه قمی درنگ كرد تا روان آن پاكان را با تلاوت آیات الهی شادمان سازد. چون قرائت «فاتحه الكتاب» به پایان رسید یكی از دانشمندان كه سیدِ استاد را در این زیارت همراهی میكرد، گفت: آقا! میخواهم دو مسأله بپُرسم! سید فرمود: بپرس!
گفت: نخست درباره زندگی روزانهتان است. شما با این برنامه سنگین و فشرده چگونه وضعیت اقتصادی خانواده را سامان میدهید؟ و دیگر درباره بسیاریِ كتابهایتان؛ چگونه است كه شما با این فرصت محدود، كتابهایی چنین ژرف مینگارید؟ آفتاب تابناك سپهر یقین سر به زیر افكنده، مدتی در اندیشه فرو رفت، سپس پاسخ داد: اما رسیدگی به وضع اقتصادی خانواده، این به فضل پروردگار بستگی دارد. اوست كه همه ما را آفریده، روزی میدهد و اما سرعت نگارش، البته آن نیز نه هنر من، بلكه عنایت حضرت ابا عبدالله الحسین علیهالسلام است. آن امام راستین در رؤیا فرمود: «اكتب وصنف فانه لایجف قلمك حتی تموت؛[۲۱] بنویس و كتاب پدید آور! همانا قلمت تا هنگام مرگ خشك نخواهد شد».
آثار آفتاب
اینك كه از كرامت ویژه حسینی به سرور فقیهان كاظمیه سخن به میان آمد نگارش نامهای آثار آن پژوهشگر نستوه و نیز توضیح كوتاهی در این باره ضروری مینماید ولی دریغ كه نوشتاری چنین مختصر گنجایش فهرستی با بیش از هفتاد عنوان ندارد. ناگزیر به ذكر عنوانهای ذیل بسنده میكنیم:
- جامع المعارف والاحكام، 20 جلد
- مصباح الظلام، 8 جلد
- المصباح الساطع، 6 جلد
- صفوه التفاسیر، 4 جلد
- الجوهر الثمین فی تفسیر القرآن المبین، 2 جلد
- روضه العابدین، 2 جلد
- مصابیح الانوار فی حل مشكلات الاخبار، 2 جلد
- البرهان المبین فی فتح ابواب علوم الائمه المعصومین
- جامع المقال فی معرفه الرواه والرجال
- حق الیقین فی معرفه اصول الدین
- الدرر المنثوره والمواعظ المأثوره عن الله تعالی والنبی والائمه الطاهرین علیهمالسلام والحكما
- الاخلاق والانوار اللامعه فی شرح الجامعه
فهرست بیش از هفتاد عنوانی آثار دانشمند وارسته خاندان شبر دلیل روشنی بر بهرهگیری آن بزرگمرد از امدادهای ویژه پیشوایان معصوم علیهمالسلام به شمار میآید، یاری معنوی آن پاكان زمانی نمایانتر میشود كه دریابیم پژوهشگر نستوه شیعه در عمر كوتاه خویش (حدود 54 سال) 104 جلد كتاب علمی به رشته نگارش كشید. كتابهای گرانقدری كه تنها هفتاد جلد از آن از حدود 170000 سطر برخوردار است.[۲۲]
برای پی بردن به عظمت كار مرجع بزرگ كاظمیه در این آثار توجه به سخن مرحوم دكتر حامد جفنی داود، استاد ادبیات عربِ دانشكده قاهره در مقدمه كتاب شریف تفسیر القرآن، بسیار سودمند است: ...از اینجا توان فراوان، فزونی اطلاعات، دقت، مهارت و ممارستی كه سید عبدالله شبر در این فن بلندمرتبه و مهم (تفسیر) بدان دست یافته، درمییابیم... زیرا او در تفسیرش، دقت در رساندن معنا و اختصار در عبارت را به گونهای بسیار دقیق، گرد آورده است.
امتیاز دیگری كه تفسیر این پیشوای بزرگ در آن منحصر به فرد است توجه همه جانبه به انواع قرائتهای روایت شده از پیشینیان و مشهور نزد دانشمندان قرائت میباشد. لفظی از الفاظ قرآن كریم وارد نمیشود مگر آن كه در حاشیه تفسیر وجوه گوناگون قرائتهایش نزد دانشوران تجوید نیز ذكر میشود و از این طریق مفسر توانسته است میان قرائت امام حفص و دیگر قاریان جمع كند. در دیدگاه من ـ با توجه به برداشتم ـ مفسر در این راه تا جایی پیش رفته و توفیق یافته است كه علامه نسفی با آن كه از مفسران متخصص در این علم به شمار میآید و هدفش بیان وجوه قرائتها بوده، هرگز بدان دست نیافته است...[۲۳]
شاگردان سید
ناگفته پيداست كه آثار مرجع روشنبين عراق تنها به كتابها محدود نيست. آن فقيه وارسته در كنار پژوهشهاى پيوسته به تربيت شيفتگان علوم اهل بيت همت گماشت، مشتاقان پاكدلى كه در محفل مرجع كاظميه دانش و عشق را يكجا آموختند و با راههاى روشن جاودانگى آشنا شدند. تاريخ نام برخى از اين كامروايان نيك نهاد را چنين به خاطر سپرده است:
- آیت الله شهید سید علی عاملی
- آیت الله سید محمد معصوم قطیفی نجفی (متوفی 1260 ق)
- آیت الله شیخ حسین محفوظ عاملی (متوفی 1246 ق)
- آیت الله عبدالنبی كاظمی (متوفی 1256 ق)
- آیت الله شیخ اسماعیل بن شیخ اسدالله التستری الكاظمی (متوفی 1246 ق)
- آیت الله سید هاشم بن سید راضی اعرجی كاظمی
- آیت الله محمدرضا زینالعابدین بن شیخ بهاءالدین (متوفی 1248 ق)
- آیت الله شیخ احمد بن محمدعلی بلاغی.[۲۴]
صفات اخلاقی ویژه سید
او بسیار عابد و زاهد و باتقوا بود. اخلاق و اوصاف حمیده و پسندیده ای داشت. در انجام اطلاعات و عبادات دینی مانند زیارات ائمه، نوافل، زیارت برادران دینی خود و برآوردن حوائج مسلمین بسیار زحمت می کشید و تلاش می کرد و ممارست می نمود.
سید عبدالله با این که تمام اوقات خودش را به این امور می گذراند ولی در بیشتر علوم دینی از فقه و حدیث و تفسیر و لغت و کلام و اصول و غیره... عالم و متبحر و مدرس شد. آثار علمی و تالیفات بسیاری در این علوم داشت به طوری که در سرعت و جودت تالیف بی نظیر و در آن زمان به مجلسی دوم مشهور شد و بیش از هفتاد عنوان اثر، از خود به جا گذاشت.
آن طور که حکایت کرده اند، کثرت تالیفات این سید بزرگوار بر اثر عنایت حضرت موسی الکاظم علیه السلام، امام هفتم شیعیان بوده است که در خواب به او قلمی مرحمت کرده و امر به نوشتن می کنند که بنویس!! سید می گوید: بعد از آن هر چه می نویسم، از میمنت همان قلم مبارک است. سید عبدالله شبر، معاصر با شیخ جعفر کاشف الغطاء و میرزای قمی است و از این دو عالم و صاحب ریاض و میرزا مهدی شهرستانی و دیگر بزرگان آن زمان، اجازه داشته است.
وفات سید عبدالله شبر
مرجع نامور شیعه سرانجام پس از 54 سال دانشاندوزی، تدریس، پژوهش و نگارش در یكی از غمبارترین روزهای ماه رجب 1242 ق. جمع دینباوران جهان ماده را ترك گفته به دیار رازناك خورشیدهای جاودان پیوست.[۲۵]
سید حسن، فرزند گرانقدر فقیه وارسته همراه انبوه مؤمنان بر پیكر پدر نماز گزارد[۲۶] و آن جسم پاك را در حریم معصومان شهید كاظمیه، در كنار آرامگاه صاحب الدعوه المستجابه (سید محمدرضا) به خاك سپرد.[۲۷] از آفتاب فروزان سپهر مرجعیت شیعه شش فرزند به نامهای حسین، حسن، محمد، جعفر، موسی و محمدجواد بر جای مانده است.[۲۸]
پانویس
- ↑ مقدمه مصباح الانوار فی حل مشكلات الاخبار، جواد شبر.
- ↑ همان.
- ↑ بیوتات الكاظمیه، ضمیمه موسوعه العتبات المقدسه، ج 10، حسینعلی محفوظ، ص 68.
- ↑ مقدمه مصابیح الانوار، محمد معصوم.
- ↑ فوائد الرضویه فی احوال علماء المذهب الجعفریه، شیخ عباس قمی، ص 534.
- ↑ معارف الرجال فی تراجم العلماء والادبا، محمد حرزالدین، ج 2، ص 9.
- ↑ مقدمه مصابیح الانوار.
- ↑ همان.
- ↑ معارف الرجال فی تراجم العلماء والادبا، ج 2، ص 10.
- ↑ مقدمه كتاب «الاخلاق» (از سید عبدالله شبر).
- ↑ فوائد الرضویه، 24 و 25.
- ↑ ترجمهای از مقدمه حق الیقین فی معرفه اصول الدین.
- ↑ مصفى المقال ، آقا بزرگ تهرانى ، ص 378.
- ↑ علماى بزرگ شيعه از كلينى تا خمينى ، م جرفادقى ، ص 213.
- ↑ مقدمه الاخلاق.
- ↑ هكذا عرفتهم ، جعفر خليلى ، ج 3، ص 42.
- ↑ مقدمه الاخلاق.
- ↑ همان.
- ↑ سفینه البحار و مدینه الحكمه والآثار، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 137.
- ↑ الكنی والالقاب، شیخ عباس قمی، ج 2، ص 352.
- ↑ مقدمه الاخلاق.
- ↑ مقدمه مصابیح الانوار، مقدمه حق الیقین، ریحانه الادب، محمدعلی مدرس تبریزی، ج 3، ص 176 و 177.
- ↑ مقدمه تفسیرالقرآن، سید عبدالله شبر.
- ↑ مقدمه الاخلاق.
- ↑ مصفی المقال، ص239.
- ↑ مقدمه الاخلاق.
- ↑ مقدمه مصابیح الانوار.
- ↑ مقدمه الاخلاق.
منابع
- تلخيص از مجموعه گلشن ابرار، جلد1، زندگی نامه "سید عبدالله شبر" از عباس عبيري.
- دايرة المعارف طهور، بازیابی: 18 فروردین 1393.