آیه 59 نساء

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۳۰ توسط مرضیه الله وکیل جزی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} '''منبع:''' نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و سا...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

منبع: نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه ، ص 212

نویسنده: محمدباقر محقق

شأن نزول آيه 59 سوره نساء

«يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوااللَّهَ وَ أَطِيعُواالرَّسُولَ».[۱]

محمد بن يعقوب كلينى از على بن ابراهيم و او بعد از هفت واسطه از ابوبصير نقل نمايد: كه گويد از امام صادق عليه‌السلام راجع به اين آيه سؤال كردم، فرمود: درباره على بن ابى‌طالب و حسن و حسين عليهم‌السلام نازل شده، سپس گويد: من گفتم يابن رسول اللّه، مردم مى گويند: در اين آيه اسمى از اينان برده نشده است. امام فرمود: به مردم بگو وقتى كه آيات نماز بر پيامبر نازل شد. تعداد ركعات نمازهاى پنج‌گانه تعيين نشده بود، لذا رسول خدا صلى الله عليه و آله خود، تعداد ركعات را بيان فرمود و نيز موقعى كه آيه زکات نازل گرديد تعيين مقدار زكات در اشياء هم گفته نشده بود. بلكه پيامبر مثلاً خود درباره زكات درهم از قرار هر چهل درهم يك درهم بيان فرمود و نيز هنگامى كه آيه حج نازل شد مقدار تعيين طواف به هفت مرتبه از تفسير و تبيين رسول خدا بوده است.

هكذا درباره اين آيه هم پيامبر اسلام درباره امام على عليه‌السلام فرمود: (من كنت مولاه فعليّ مولاه؛ هر كسى كه من مولاى او هستم بعد از من على مولاى اوست) و نيز فرمود: (اوصيكم بكتاب اللّه و اهل بيتى؛ اى مردم شما را به كتاب خدا و اهل بيت خود سفارش مي‌نمايم).

و نيز در روايت ديگرى ابوبصير شبيه اين حديث را از امام باقر عليه‌السلام هم روايت نموده است و همچنين سليم بن قيس الهلالي گويد: كه از امام على مرتضى عليه‌السلام شنيدم كه مي‌فرمود: آيه اى از قرآن نبود مگر اين كه پيامبر آن را بر من قرائت مى فرمود و آن را براى من املاء مي‌كرد و من آن را به خط خود مى نوشتم و تمامى تفسير و تأويل و ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آيات را به من ياد مي‌داد و از خداوند نيز مي‌خواست كه حقايق قرآن و فهم و حفظ آن از براى من باشد ولذا من هيچيك از مطالب خدا را از ياد نبردم و فراموش نكردم و گاه پيامبر اسلام دست خود را بر سينه من مي‌نهاد و از براى من دعا مي‌كرد كه خداوند دل مرا به نور علم و حكمت خود روشن گرداند و به من فرمود يا على خداوند به من خبر داده كه دعاى مرا درباره تو و جانشينان بعد از تو مستجاب گرداند. گفتم: يا رسول الله آنان چه كسانى اند؟ فرمود: امامان بعد از تو كه اوصياء من هستند و در حوض كوثر به من وارد مي‌شوند سپس اين آيه را قرائت فرمود.[۲]

و نيز در تفاسير خاصه، چنين آمده كه اين آيه درباره امیرالمومنین على عليه‌السلام نازل شد هنگامى كه پيامبر او را در مدينه به جاى خود گمارده بود. على گفت: يا رسول الله مرا در مدينه به جهت زنان و كودكان گذاشتى؟

فرمود: يا على آيا خشنود نمى شوى كه براى من به منزلة هارون نسبت به موسى باشى؟ موقعى كه موسى به هارون گفته بود، (اخلفنى في قومى و اصلح؛ جانشين من باش در ميان قوم من و كارها را اصلاح كن) و خداوند درباره تو فرمايد: «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ».[۳]

مفسرين عامه گويند: اين آيه درباره سريّه اى كه به فرماندهى خالد بن وليد بود نازل گرديد و عمار یاسر هم جزء لشكر و افراد آن سريّه بود. وقتى كه به دشمن رسيدند، همه فرار كردند و يك نفر از آن‌ها مانده بود و فرار نكرد و بدست عمار ياسر مسلمان گرديد و عمار به او امان داده بود. وقتى كه مسلمين به دشمنان مزبور دست يافتند، آنان را غارت كردند و از زمره آن‌ها اين مرد مسلمان را نيز غارت كردند.

عمار كه به آن مرد امان داده بود، به خالد گفت: او را رها كند زيرا به وى امان داده است. خالد از او گوش نكرد و گفت: فرماندهى لشكر با من است و تو نمى بايستى به او امان داده باشى. موضوع آن‌ها به رسول خدا صلى الله عليه و آله رسيد، پيامبر ضمن تأييد امان دادن عمار به او توصيه فرمود كه دستور فرمانده لشكر را نبايد از نظر دور بدارد، سپس اين آية نازل گرديد.[۴]

و نيز موضوع نزول آيه از ابن عباس به طريق ديگرى درباره عبدالله بن حذافة هم نقل شده است،[۵] شيخ بزرگوار از امامين باقر و صادق عليهماالسلام روايت كند كه مراد از اولى الامر در آيه شريفه ائمه از آل محمد عليهم‌السلام مى باشند كه خداوند اطاعت از آنان را واجب شمرده، همچنانى كه اطاعت از خدا و رسول او را واجب گردانيده است.

پانویس

  1. بقيه آيه، «وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذلِكَ خَيْرٌ وَ أَحْسَنُ تَأْوِيلًا؛ اى آن كسانى گرويده اند از خدا و پيامبر او پيروى و اطاعت كنيد و نيز از صاحبان امر (كه از جانب خدا و رسول او هستند) پيروى كنيد و اگر درباره موضوعى كار شما به گفتگو و نزاع بكشد به دستور خدا و پيامبر او بازگرديد. اگر به خدا و روز بازپسين گرويده باشيد و اين (بازگشتن به خدا و رسول) بهتر و نيكوتر بازگشتى است».
  2. البرهان في تفسير القرآن.
  3. تفاسير مجاهد و برهان.
  4. تفاسير جامع البيان و كشف الاسرار از عامه.
  5. صحيح بخارى.