آیه ۱۷ حجرات

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

از این که اسلام آورده اند، بر تو منت می گذارند. بگو: به خاطر اسلامتان بر من منت مگذارید بلکه خدا بدان سبب که شما را به ایمان راه نموده است بر شما منت می نهد، اگر راست می گویید.

نزول

«شیخ طوسى» گویند: أکثر مفسرین برآنند که این آیه درباره منافقین نازل شده است.

حسن بصرى گوید: درباره عده اى از مسلمین نازل گردیده که گفته بودند یا رسول اللّه ما اسلام آوردیم قبل از آن که دیگران مسلمان بشوند و در رکاب تو نیز قتال و نبرد نمودیم، فرّاء گوید: درباره بنى اسد نازل گردیده که با زن و بچه خود به طمع گرفتن صدقات بر رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدند و گفتند: ما با عیال و اطفال نزد تو آمدیم تا به ما صدقات بخشش کنى سپس این آیه نازل شد.[۱][۲]

پانویس

  1. طبرانى از عبدالله بن ابى اوفى روایت کند که عده اى از اعراب نزد پیامبر آمدند و گفتند: یا رسول الله ما مسلمان شدیم در صورتى که قبلاً با تو به قتال و نبرد پرداختیم ولى فلان طایفه با تو قتال کردند و سپس مسلمان شدند بعد این آیه نازل گردید چنان که سعید بن منصور در سنن خود از سعید بن جبیر روایت کرده است و همچنین بزار از طریق سعید بن جبیر از ابن عباس نیز مانند آن را روایت کرده است و نیز ابن ابى حاتم در تفسیر خود مانند آن را از حسن بصرى روایت کرده و گوید: در وقتى بوده که مکه فتح شده بود. ابن سعد از محمد بن کعب القرظى روایت کرده و گوید ده نفر از بنى اسد در سال نهم هجرت به رسول خدا صلی الله علیه و آله وارد شدند که از زمره آن‌ها طلحة بن خویلد بود و پیامبر با اصحاب در مسجد نشسته بود سلام کردند. یکى از آن‌ها گفت: یا رسول اللّه ما شهادت به یکتائى خداوند می‌دهیم که شریک و انبازى براى او نیست و نیز شهادت می‌دهیم که تو بنده او و رسول و پیامبر او مى باشى و نزد تو آمدیم در حالتى که کسى را نزد ما نفرستاده بودى و با این کیفیت اسلام اختیار نمودیم سپس این آیه نازل گردید.
  2. شیخ در کتاب مصباح الانوار به اسنادى که مرفوعاً به جابر بن عبدالله می‌رساند، گوید که جابر گفته است در موقع کندن خندق در جنگ احزاب نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله بودم. مسلمین خندق حفر می‌نمودند و على نیز خندق حفر می‌کرد. رسول خدا صلی الله علیه و آله على را در کار کندن خندق تحسین می‌نمود و می‌فرمود: جبرئیل و میکائیل در کندن به او کمک مى کنند در صورتى که قبل از او به هیچ کس کمک و یاری نمى کردند سپس به عثمان فرمود: اى عثمان مشغول کندن خندق باش، عثمان در خشم شد و گفت: اسلام آوردن براى پیامبر کافى نبود که ما را به کندن خندق و زحمت کشیدن در آن دستور می‌دهد سپس این آیه نازل شد. در تفسیر على بن ابراهیم نیز چنین آمده که این آیه درباره عثمان بن عفان در روز جنگ خندق نازل شده بدین شرح که عثمان به عمار یاسر گذشت. در حالتى که او مشغول کندن خندق بود و گرد و غبار از اثر کندن او بلند شده بود. عثمان دست‌هاى خود را بر بینى گذاشت و از نزد عمار گذر کرد. عمار گفت: کسانى که تعمیر مساجد مى کنند و در آن به رکوع و سجود مى پردازند با آن‌هائى که از نزدیک غبار مى گذرند و خود را گوشه می‌گیرند، برابر و مساوى نیستند. عثمان متوجه عمار گردید و گفت: اى پسر زن سیاه آیا از این گفتار خود مرا قصد کرده اى؟ سپس نزد پیامبر آمد و گفت: یا رسول اللّه از این به بعد با شما همراه نخواهم بود تا این که از شنیدن شتم و طعن بر حذر باشم. پیامبر فرمود: اى عثمان اگر از اسلام آوردن خود پشیمانى از نزد ما برو سپس این آیه نازل گردید.

منابع

پیوندها

مسابقه از خطبه ۱۱۱ نهج البلاغه