قدرت‌الله وجدانی فخر سرابی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۰ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} ==وجدانى فخر سرابى == فخر زمانه '''آغاز سخن''' يكى از اركان اساس...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

وجدانى فخر سرابى

فخر زمانه

آغاز سخن

يكى از اركان اساسى دين مبين اسلام كه همواره ضامن بقاء و استحكام آن در طول تاريخ بوده، وجود عالمان و متفكران دين باوريست كه زواياى مختلف اين آئين جهانى را شناخته و با بهره گيرى از قوانين زندگى بخش آن به تمامى نيازهاى فردى و اجتماعى انسان پاسخ مى دهند.

آيت الله حاج شيخ قدرت‌الله وجدانى فخر سرابى فرزند سيف‌الله، يكى از همين انديشمندان معاصر است. او كه از چهره هاى شاخص علم و فضيلت و يكى از مدرسين نامدار حوزه علميه قم بود به عنوان يكى از ستارگان درخشان در آسمان تشيع نورافشانى مى كرد و با گفتار و رفتار خويش به ديگران درس ديندارى و اخلاق مى داد. ما در اين نوشتار كوتاه برآنيم كه خوانندگان گرامى را با بخش هائى از زندگى اين شخصيت فرزانه آشنا كنيم شايد كه مشتاقان را بكار آيد و رهپويان آئين محمدى صلی الله علیه و آله را الگو باشد. انشاءالله

آيت الله وجدانى فخر

ولادت و سير تحصيلى:

استاد وجدانى در سال 1311 هجرى شمسى در روستاى (جهيزدان) از توابع شهرستان فرهنگ‌دوست و عالم‌پرور سراب (يكى از شهرهاى آذربايجان شرقى) و در يك خانواده مذهبى قدم به عرصه هستى نهاد و در محيطى سرشار از اخلاق و ايمان نشو و نما كرد. وى از همان عنفوان جوانى به تحصيل و كسب معارف همت گماشت وى ابتدا به منطقه (اسب فروشان) شتافت و در نزد مرحوم آقا شيخ عبدالعلى و شيخ يوسف ادبيات عرب را آموخت و سپس براى تكميل و ادامه تحصيل به شهر سراب عزيمت كرد و در آنجا به حلقه درس حجج الاسلام آقايان شيخ عبدالله حقى و شيخ حسين محدثى پيوست، ايشان بعد از طى مراحل مقدماتى به شهرستان تبريز سفر كرده و از خرمن پربار اساتيد نامدار حوزه علميه تبريز خوشه ها چيد و سطح مقدماتى را در همين حوزه به پايان برد.

هجرت به سوى نور:

از زمان‌هاى گذشته حوزه علميه قم براى علاقه مندان علوم دينى، شوق‌برانگيز و جذاب بوده و عاشقان ولايت را از هر سمت به سوى خويش مى كشيد. آيت الله وجدانى هم طبق همين رسم ديرين و با شوق به اهل بيت علیهم‌السلام و علاقه به آموختن معارف الهى، عازم شهر عالمان دين‌پرور و ميعادگاه انسان‌هاى والاگهر يعنى حوزه علميه قم گرديد و در محفل درس اساتيد معظم حوزه قم همچون آيت الله العظمى نجفى مرعشى، سلطانى، شهيد صدوقى و مجاهدى تبريزى زانو زد و به فراگيرى سطوح عاليه فقه و اصول پرداخت.

علاقه سرشار او به علم معقول، وى را به آموختن شرح منظومه ملا هادى سبزوارى و كتاب اسفار مرحوم صدرالمتألهين شيرازى واداشته و او را به محضر اساتيد فن همچون حضرت امام خمينى و علامه بزرگوار آقاى طباطبائى كشانيد.

اين فاضل ارجمند، پس از فراگيرى علوم مختلف حوزوى در سطوح عاليه، به حلقه درس خارج آيت العظمى سيد محمد حجت كوه‌كمرى (بنيانگذار مدرسه حجتيه) راه يافت و همچنين از درس خارج فقه و اصول در محضر آيات عظام حاج آقا حسين بروجردى، شيخ عبدالنبى عراقى حضرت امام خمينى، محقق داماد، شيخ محمدعلى اراكى و ديگر بزرگان حوزه علميه قم بهره ها برد.(1)

اخذ درجه اجتهاد:

وى پس از سال‌ها تلاش و كوشش و پشت سر نهادن مشكلات متعدد زندگى موفق به اخذ درجه اجتهاد از اساتيد و بزرگان عصر خويش گرديد كه از جمله آن‌ها مى توان به اجازه اجتهاد از حضرات آيات: حاج شيخ عبدالنبى عراقى، مرعشى نجفى، سيد ابوالقاسم كاشانى و تعدادى ديگر از علماى بزرگ اشاره كرد لازم به ذكر است كه تمامى اين اجازات به خط و امضاى آن بزرگواران نزد خانواده ايشان موجود است. استاد وجدانى علاوه بر اخذ درجه اجتهاد از علماى بزرگ عصر خويش، توفيق اخذ اجازه روايتى و امور حسيبه را از حضرات آيات: شيخ عبدالنبى عراقى، گلپايگانى، مرعشى نجفى، حكيم، اراكى و خوئى را داشته است.(2)

هر خسى از رنگ گفتارى بدين ره كى رسد × درد بايد مرد سوز و مرد بايد گامزن

عمرها بايد كه تا يك كودكى از روى طبع × عالمى گردد نكو يا شاعرى شيرين سخن .

ويژگي‌هاى اخلاقى

يكى از مهمترين خصوصيات حوزه هاى علمى شيعه، رشد و بارورى شخصيت معنوى دانش‌‌اندوزان همزمان با رشد فكرى و علمى آنانست، دانش آموزان اين مكتب انسان‌ساز جعفرى علیه‌السلام در كنار تعليم و تعلم علوم مختلف و در سايه تعليمات اخلاقى ائمه اطهار علیهم‌السلام به تهذيب نفس و خودسازى نيز مى پردازند آيت الله وجدانى نيز از اين امر مستثنى نبود ايشان شديداً به دستورات مذهبى پايبند بوده و به آن عشق مى ورزيد. دورى از مكروهات، پايبندى به مستحبات خصوصاً نماز شب، اجتناب از كارهاى خلاف مروت، خلوص، زهد، تقوى ، تواضع و متانت خاص از امتيازهاى ديگر اين استاد دين باور بود.

از ويژگي‌هاى اخلاقى مى توان به زهد و ساده زيستى ايشان اشاره كرد چنان كه فرزند ارشد ايشان اظهار مى دارد يگانه منزل مسكونى اش را وقف به حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام نمود، ايشان با اين كه شخصيت شناخته شده اى بودند ولى كوچكترين خريدهاى منزل را شخصاً انجام مى داد و به كسى در اين مورد زحمت نمى داد. در امانتدارى و حفظ سهم امام علیه‌السلام جديت تام داشت. آقاى عبدالهادى وجدانى در اين زمينه اظهار مى دارد: روزى موقع خريد از من قرض خواست و من دادم موقعى كه به منزل رسيديم من مشاهده كردم ايشان مقدار زيادى پول از جيب درآورده و جابجا كرد. من با تعجب گفتم: «شما با وجود اين همه پول از من قرض گرفتيد!» گفت: «هادى! اين‌ها امانت است و من نمى توانم بدون مجوز شرعى از اين‌ها استفاده كنم»(3) و اين چنين در نگهدارى سهم امام علیه‌السلام احتياط مى كرد.

علاقه به اهل بيت علیهم‌السلام

ايشان بر اساس علاقه خاصى كه به ائمه اطهار علیهم‌السلام داشتند در فرصت‌هاى مناسب آن را ابراز مى كردند زيرا يكى از اسباب موفقيت انسان مسلمان، توسل و توجه به اهل بيت اطهار علیهم‌السلام است. وى در مناسبت‌هاى مختلف به ذكر مصيبت امام حسين علیه‌السلام مى پرداخت و با صداى بلند گريه مى كرد:

عشق تو را به عالم امكان نمى دهم × اين عشق پربهاست من ارزان نمي‌دهم

اى خاك كربلاى تو مُهر نماز من × اين مُهر را به ملك سليمان نمي‌دهم.

در هر سال ايام شهادت امام هفتم علیه‌السلام در 25 رجب در منزل خويش روضه بپا مى كرد، شاگردان و اطرافيانش را براى توسل به ائمه اطهار علیهم‌السلام توصيه مى كرد. استاد بر اساس علاقه خاصى كه به حضرت ولى عصر علیه‌السلام داشتند روزهاى جمعه به جمكران مى رفتند و با آن حضرت نجوى مى كردند.

در حرم كريمه اهل بيت علیهم‌السلام

شب‌هاى جمعه به حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها مشرف و در بالاى سر آن حضرت با حالت خوش عرفانى مشغول راز و نياز مى شد و به اين برنامه اهتمام خاصى داشت تا آنجا كه فرزند ايشان مى گويد: در يك شب جمعه، ايشان متوجه شده بود كه طلبه ها در حرم كم هستند براى همين در روز شنبه قبل از شروع درس اين موضوع را مطرح كرده و به شاگردان توصيه كرده بود كه حتماً شب‌هاى جمعه تشرف به حرم را فراموش نكنند. همان هفته حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را در عالم خواب مشاهده كرده بود كه حضرت با حالتى خوشحال و با لحنى تشكرآميز مى فرمايد: «آقاى وجدانى! اين هفته درد پهلويم آرامتر بود».(4)

نذر ويژه

وى همچنين در ايام جوانى به بيمارى سخت و صعب‌العلاجى مبتلا مى شود و در همان روزها با توسل به كريمه اهل بيت علیهم‌السلام درخواست نجات مى كند و با خداى خويش عهد مى كند كه اگر خداوند سبحان او را از آن مرض شفا دهد در طول زندگانى خويش تا آنجا كه برايش ممكن است تدريس كتاب شريف شرح لمعه شهيد ثانى را رها نكند.

شيوه تدريس

بدون شك يكى از مهمترين عواملى كه سبب شهرت آيت الله وجدانى شد سمت استادى او در حوزه علميه قم مى باشد، او يكى از مدرسين موفق و مبرز سطوح عاليه در چهل سال اخير عمر بابركت خويش در حوزه علميه قم بود. هزاران نفر از فضلاى حوزه علميه قم را با فقه جعفرى و معارف نورانى ائمه اطهار علیهم‌السلام آشنا كرد. شيوه برخورد وى با شاگردانش زبانزد حوزويان است و رابطه اى كه با دانش اندوزان حلقه درسش برقرار مى كرد، ستودنى و قابل تحسين است. برادر محترم ايشان در اين مورد مى گويد: «من دو امتياز خاص از برادرم سراغ دارم:

  • 1- علاقه مندى شديد به دستگاه حضرت امام حسين علیه‌السلام؛
  • 2- اشتياق بيش از حد به شاگردان خويش تا آنجائى كه طلبه ها را مانند فرزندانش دوست داشت».(5)

جلسه درس وى يكى از پررونق ترين و بانشاط‌ترين جلسات درسى حوزه بود آن چنان كه امروزه صدها نفر از طلاب حوزه خاطره تدريس وى را در گنجينه حافظه خويش دارند و صداى گرم و روح نوازش را در مسجد اعظم و حسينيه آيت الله العظمى مرعشى به ياد مى آورند.

رمز موفقيت اين استاد فاضل را در كرسى تدريس، مى توان در شيوائى بيان و حسن معاشرت با مخاطبين خويش دانست، زيرا هميشه با روئى گشاده و كلامى دلنشين و تبسمى شيرين با مستمعين و مخاطبينش برخورد مى كرد و با گفتار و رفتار قابل تحسين خويش به ديگران درس ديندارى و اخلاق مى آموخت. او به شاگردانش ارزش خاصى قائل بود و اشكالات و پرسش‌هاى آنان را به دقت گوش مى كرد و پاسخ مى گفت و مشكلترين مسائل و نكات درس را با بيانى روان و سبكى شيرين به شاگردان القاء مى كرد.

موضوعات تدريس

استاد وجدانى موضوعات مختلفى را در حوزه تدريس مى كرد از جمله: كتاب‌هاى شرح منظومه در منطق و فلسفه، شرح لمعه در علم فقه اماميه، رسائل و كفايه در علم اصول، تجريد الاعتقاد در علم كلام، درس خارج قضاء و ساير دروس رسمى حوزه را ايشان به صورت‌هاى عمومى و خصوصى درس مى گفت.

يكى ديگر از ويژگي‌هاى اين استاد عزيز تشكيل جلسات ساليانه، در خصوص عقد نكاح و طلاق بود، ايشان در مورد انگيزه اين جلسات مى گويد: «من در هر سال وقتي كه درس‌هاى حوزه تعطيل مى شود جلساتى درباره احكام نكاح و صيغه هاى عقد و همچنين در خصوص احكام طلاق و اجراى صيغه آن بحث‌هايى تحقيقى با رعايت اختصار و اشاره به مهمترين مسائل آن، به عهده مى گيرم و اين عادت از بيست سال پيش تا حال كه با اجتماع صدها نفر از طلاب و فضلاى محترم حوزه علميه تشكيل مى شود، ادامه دارد.

شايد به نظر بعضى ها تشكيل چنين جلسات كه در حوزه ها مرسوم و متعارف نبوده لازم نباشد. اما شنيدن بعضى واقعيات و لمس نارسائى هائى كه خودم شاهد آن بوده ام براى آنان تغيير عقيده ايجاد كرده بلكه خودشان منصفانه به من و امثال من تعيين وظيفه شرعى خواهند نمود كه بايد اين جلسات تشكيل شود و اگر عمر باقى باشد ادامه خواهم داد. اميدوارم دوستان و عزيزان هر كجا باشند مرا از دعاى خير فراموش نفرمايند و ضمناً كساني كه در جلسات حاضر مى شوند بعد از پايان سئوالاتى مى كنم و در صورت قبولى، مدرك خاصى در اختيارشان قرار مى دهم».(6)

نتيجه اين جلسات در قالب كتابى مطبوع بنام (الايضاح فى الطلاق والنكاح) به فضلاء و علاقه مندان عرضه شده است، شايان ذكر است كه از جلسات تدريس استاد وجدانى صدها نوار در حوزه هاى علميه به يادگار مانده است. مدرس وجدانى در كنار آموزش و تعليم علمى شاگردان از راهنمائى هاى معنوى و تبيين مسائل اخلاقى فروگذارى نمى كرد و در راه تهذيب آنان سعى مى نمود و در موردى كه يكى از افراد را ارشاد كرده بود مى فرمود: «خدا مرا نيامرزد اگر در اين عمل غرض شخصى داشته باشم فقط احساس وظيفه شرعى مرا وادار به اين عمل مى كند».(7)

البته ايشان بر اساس تعاليم اسلامى قرآن و ائمه علیهم‌السلام نه فقط با گفتار بلكه با كردار اسلامى و معنوى خويش در ديگران اثر مى گذاشت و تبليغ عملى او بيشتر از گفتارش مؤثر بود و به قول معروف:

خود نا گرفته پند مده پند ديگران × پيكان به تير جا كند آنگاه بر نشان.

در سنگر تبليغ

آيت الله وجدانى علاوه بر تدريس و آموزش عموم طلاب در آموختن معارف زلال قرآن و اهل بيت علیهم‌السلام به تشنگان علوم آل محمد صلی الله علیه و آله جديت تام داشت و تا آخرين روزهاى عمر بابركت خويش از تبليغ دين مبين اسلام به ويژه ذكر مصيبت حضرت ابا عبدالله علیه‌السلام دست برنداشت. او به عنوان يك مبلغ راستين عالم تشيع، بارها در داخل و خارج كشور به مهاجرت پرداخت و از فرصت‌هاى بدست آمده در اين زمينه كمال استفاده را مى برد، وى در داخل كشور به اقصاء نقاط ميهن سفر كرده و در خارج به كشورهاى تركيه، آلمان، هلند و بلژيك رفت و پيام حياتبخش قرآن را به گوش اهالى آن مناطق رسانيد كه:

هشيار باش خلقت عالم ز بهر توست × غير از خدا هر آنچه كه خواهى شكست توست.

همگام با انقلاب و رهبرى آن

اين عالم فرزانه به انقلاب اسلامى و رهبرى آن علاقه‌مند بود و در راه پيشرفت آن سعى و تلاش مى كرد و قبل از انقلاب در مبارزات مردم مسلمان ايران و روحانيت معظم به رهبرى حضرت امام خمينى شركت مى كرد. وى همچنان بعد از پيروزى انقلاب در تأييد نظام جمهورى اسلامى و اجراى فرامين حضرت امام خمينى نقش خويش را ايفاء نموده و از هيچ كوششى دريغ نمى كرد. وى اولين كسى است كه نماز جمعه را در شهرستان شبستر برگزار كرد.

در روزهاى دفاع مقدس بارها درس راتعطيل كرده به جبهه هاى نبرد حق عليه باطل عازم شد. او در جبهه هاى مختلف همچون دشت عباس، ايلام، شلمچه، فاو و خرمشهر حاضر شد و با حضور معنوى خويش روحيه رزمندگان اسلام را تقويت كرد و در كنار رزمندگان كفر ستيز ايران اسلامى، قرار گرفت كه از آن روزهاى خاطره انگيز عكس‌هاى متعددى به يادگار مانده است.

استاد وجدانى در جلسات متعدد و راهپيمائى ها كه در رابطه با انقلاب اسلامى تشكيل مى شد، شركت فعال داشت. او بعد از رحلت معمار انقلاب اسلامى حضرت امام خمينى همچنان در كنار رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى قرار گرفته و با تمام توان آن بزرگوار را حمايت مى كرد. و حتى در مسافرتى كه معظم‌له (در آذر ماه 1374) به قم آمدند، آيت الله وجدانى مورد عنايت ايشان بود.

آقاى عبدالهادى فرزند آن مرحوم مى گويد: «در روزهاى آخر عمر شريفش كه در بيمارستان خاتم الانبياء صلی الله علیه و آله بسترى بود، رو به من كرده و فرمود: هادى! كسانى كه با اين انقلاب مخالفت مى كنند يا جاهلند يا مغرض».

داستان يك ملاقات

داستان زير كه از زبان استاد فقيد نقل مى شود بيانگر نهايت علاقه و شوق وى به انقلاب و حضرت امام مى باشد: «در بهمن ماه سال 1357 كه حضرت امام خمينى از پاريس به ايران مراجعت فرمودند و در تهران مستقر شدند، همه علماء و اقشار مختلف ملت گروه، گروه به زيارتشان مى رفتند ما هم از قم به قصد ديدار و زيارت حركت كرديم.

وقت ملاقات ما اول طلوع صبح فرداى آن روز بود. عشق و علاقه عجيبى داشتم با اين كه هواى سرد زمستانى و نبودن امكانات كافى، مشكلاتى را به همراه داشت ولى آرزوى ديدار امام همه چيز را تحت‌الشعاع قرار داده بود. صبح زود همزمان با طلوع خورشيد به مدرسه علوى رسيديم و با امواج خروشان اقشار مختلف مردم مواجه شديم كه مثل نگين انگشتر مدرسه علوى را در ميان گرفته بودند. مسئولين ملاقات با حضرت امام ما را به اتاق ملاقات راهنمائى كردند. در آن اتاق بى‌قرار انتظار مى كشيدم و دلم به شدت مى تپيد زيرا 16 سال بود كه آقا را نديده بودم.

يك وقت در باز شد و ايشان با آن قيافه نورانى و جذاب خويش به اتاق آمد، واقعيت اين است كه اشك شوق به انسان امان نمى داد، حالت عجيبى داشتم. من در طول زندگيم در سه مرحله اين حالت را داشتم، بار اول زمانى بود كه به مكه مشرف شدم و آرزو داشتم وارد بيت شوم و خداوند به من توفيق داد كه توانستم وارد بيت عتيق شوم و چنان حالت روحى به من دست داد كه حتى نتوانستم دو ركعت نماز را ايستاده بخوانم و از عشق و شوق و علاقه زانوانم مى لرزيد.

بار دوم روزى بود كه براى نخستين دفعه حرم حضرت سيدالشهداء علیه‌السلام را زيارت مى كردم كه اين حالت روحى خوش را داشتم و خدا گواه است اين حالت روحانى براى سومين بار در ملاقات با حضرت امام به سراغم آمد. من وقتى در محضر ايشان نشستم حال خاصى داشتم نمى توانستم به طور طبيعى حرف بزنم امام نگاهى به صورتم كرد و ايشان قبلاً مى دانست كه من افتخار دامادى مرحوم شيخ عبدالنبى را دارم به من رو كرده و فرمود: «عائله شيخ عبدالنبى حالشان چطور است؟» ظاهراً با ايشان رابطه خانوادگى داشتند و من هم جواب دادم. سپس اين جمله را فرمودند: «مرحوم شيخ عبدالنبى شيخ الفقهاء والمجتهدين بودند».(8)

ارتباط با آيت الله عراقى

چنان كه قبلاً اشاره كرديم ايشان از همان ايام ورود به حوزه علميه كه تحت اشراف آيات عظام تقليد حجت كوه‌كمرى و بروجردى اداره مى شد با اساتيد و بزرگان حوزه ارتباط برقرار كرد. ولى وى بيشترين استفاده را از مرحوم آيت الله العظمى شيخ عبدالنبى عراقى برد او كه از فقهاء و مجتهدين نامدار حوزه هاى نجف و قم محسوب مى شد و ساليان متمادى به امر مقدس تعليم و تربيت طلاب جوان اشتغال داشت، به جرأت مى توان ادعا كرد كه آيت الله شيخ عبدالنبى عراقى بيشترين تأثير را در شكل گيرى شخصيت اين مدرس وارسته داشته است. آيت الله وجدانى علاوه بر استفاده علمى و معنوى از محضر آن عارف ربانى به افتخار دامادى آن بزرگوار نيز نائل آمد.

آيت الله عبدالنبى عراقى كيست؟

در اين بخش از نوشتار خويش، براى شناساندن ابعاد بيشترى از شخصيت استاد وجدانى ناچاريم اشاره اى كوتاه به زندگى آيت الله عراقى داشته باشيم. آيت الله وجدانى در مصاحبه اى استاد و اب الزوجه خويش را چنين معرفى مى كند: «آيت الله شيخ عبدالنبى عراقى در سال 1307 هجرى. قمرى در سلطان آباد اراك به دنيا آمد و براى تحصيل به نجف اشرف مهاجرت كرد. او بعد از طى مراحل تحصيل و استفاده فراوان از محضر آيات عظام سید ابوالحسن اصفهانی و آقا ضیاء عراقی و نيل به درجه اجتهاد، بنا به درخواست مرحوم حاج شيخ عبدالكريم حائرى به قم مراجعت كرد. وى در مسجد عشقلى و سپس فاطميه (قبل از آيت الله بهجت مدظله العالى) تدريس و اقامه نماز مى كرد. آيت الله عبدالنبى عراقى علاوه بر تبحر در علوم رايج حوزوى، داراى علوم غريبه بود. ايشان كه هم‌دوره آيات عظام سيد محمدتقى خوانسارى و سيد احمد خوانسارى بودند در حدود صد جلد كتاب از خود به يادگار گذاشته كه 19 جلد آن مطبوع است. آقا شيخ عبدالنبى عراقى بعد از عمرى تلاش در راه ترويج دين اسلام و انجام خدمات شايان توجه و تربيت شاگردانى همچون آيت الله وجدانى فخر در سال 1344 شمسى در شهر قم وفات كرد و در بالاى سر حضرت معصومه سلام الله علیها و نزديكى قبر آيت الله العظمى حائرى بنيانگذار حوزه علميه قم به خاك سپرده شد. (رحمة الله عليه رحمة واسعة)

آن مرحوم بعد از خودش خانه و ملكى باقى نگذاشت و در وصيت‌نامه خويش مرقوم فرموده: «بچه ها و عيالات من! گرچه ملك و مالى براى تأمين دنياى شما تهيه نكرده ام ولى دست تهيه كردم كه احتياج شما را كاملاً فراهم خواهد كرد و اصلاً وامانده نمى شويد پس شما وحشت نكنيد او ناظر حال شماست و قدرت تام عجيبى دارد»؛ توضيح اين كه منظورش از دست كه فرزندانش را به او مى سپارد دست حضرت بقية اللّه الاعظم روحى و ارواح العالمين لمقدمه الفداء است».(9)

تأليفات و آثار قلمى

استاد وجدانى افزون بر پاسدارى از سنگر تدريس و تبليغ كه با بيان شيوا و منطق گوياى خويش انجام مى داد در طول عمر پربارش آثار متعددى را به رشته تأليف درآورده و ثمره سال‌ها رنج و تلاش خويش را در قالب كتاب‌هاى مفيد و ارزشمند به شيفتگان و علاقمندان عرضه كرده است كه ما به برخى از آنان اشاره مى كنيم:

  • 1- الجواهر الفخريه فى شرح اللمعة و الروضة البهيه: اين كتاب كه نتيجه سال‌ها تحقيق و تدريس كتاب ارزشمند شرح لمعه مى باشد به سبكى روان مشكلات كتاب شرح لمعه را توضيح داده و مطالب آن را در شانزده جلد براى شيفتگان فقه آل محمد صلی الله علیه و آله شرح مى دهد. اين كتاب به همت فرزند ارجمندش در آستانه طبع قرار دارد و اميد است بزودى به حوزه هاى علميه عرضه شود.
  • 2- تقريرات درس خارج فقه و اصول استاد خويش مرحوم آيت الله العظمى شيخ عبدالنبى؛
  • 3- «وظائف المكلّفين» در اصول و فروع دين؛
  • 4- رساله اى در قاعده لاضرر؛
  • 5- الايضاح (در مورد طلاق و نكاح)؛
  • 6- انوار منطقيه؛
  • 7- اجتهاد در اسلام؛
  • 8- توضيح المسائل؛
  • 9- «آداب معاشرت در اسلام» و راهنماى انس و مودت كه در سال 1381 هجرى قمرى به زيور طبع آراسته شده است.(10)
  • 10- «كار و كوشش از نظر اسلام» اين كتاب انواع كسب‌ها و مشاغل حلال و حرام را بيان كرده و درآمدهاى مشروع و غيرمشروع را توضيح داده همچنين به اهميت كار و كارگر اشاره نموده و آراء و نظريات فقها را در اين زمينه نقل كرده است. قابل ذكر است كه اين كتاب در سال 1387 هجرى قمرى چاپ شده است.(11)

كلام ايشان در مورد نظام آموزشى حوزه

آيت الله وجدانى به عنوان يكى از اساتيد ماهر حوزه علميه كه كوله‌بارى از تجربيات را با خود داشت نظرات خويش را در مورد نظام آموزشى حوزه در فرصت‌هاى مناسب بيان مى كرد، ما در اين نوشتار به خلاصه اى از يادداشت‌هاى او اشاره مى كنيم:

  • 1- خط مشى كلى نظام آموزشى حوزه: بايد در حوزه هاى علميه از حداقل زمان تحصيل، حداكثر تكامل علمى بدست آيد. براى حصول به اين نتيجه لازم است روش آموزشى سنتى حفظ شود و شيوه هاى آموزشى جديد و ابتكارى با توجه به علوم روز نيز مورد توجه قرار گيرد.
  • 2- مواد درسى و رشته هاى آموزشى: مواد و رشته هاى آموزشى عمومى بايد از همان كتاب هايى كه آثار زحمات متقدمان بوده با حذف زوايد و مكررات كه در بعضى از آن‌ها وجود دارد، استفاده كرد. اين كار مى تواند به وسيله هيأتى متشكل از محققان خوش‌قلم انجام شود و بايد توجه داشت كه مطالب علمى را نمى شود به حدى پائين آورد كه باعث عدم حركت فكرى متعلمان باشد، چون خواندن كتاب‌هاى علمى بسيار ساده، عالم‌پرور نيست.
  • 3- رشته هاى تخصصى و لزوم تربيت فقيه: رشته هاى آموزشى تخصصى حتماً بايد ايجاد و تقويت شود و علاوه بر آن، محصلان علوم دينى بايد تقسيم شوند و پس از سير لازم در مقدمات اوليه، كسانى كه اهليت فقاهت و اجتهاد دارند گلچين شوند و بايد همه مقدمات درسى و مادى را براى آن‌ها فراهم كرد و به وسيله اشخاص فاضل فعاليت درسى آن‌ها تحت نظر قرار گيرد.
  • 4- روش تدريس: شيوه تدريس در حوزه بايد با مشاوره و صلاحديد كسانى كه سابقه ممتد در تدريس دارند در يك چهار چوب محدود عقلى و منطقى ارائه شود. لازم مى دانم عرض كنم از قديم فرق بين حوزه هاى علميه و دانشگاه‌ها اين بوده كه انتخاب استاد در حوزه آزاد بوده است اين روش را حتماً بايد ادامه داد. بايد اساتيد ماهر و كار كرده را در حوزه هايمان شناسائى كرده و تشويق كنيم تا چرخ تكامل حوزه هاى علميه به حركت درآيد.
  • 5- تشخيص مراتب علمى: ما چرا در حوزه هاى علميه هيأتى براى تشخيص مراتب علمى روحانيان نداريم؟ آيا در حوزه يك هيئت نظارت و تشخيص نبايد باشد؟ و آن‌ها به واجدين شرائط اجازه يا تأييديه بدهند؟ آيا نبودن چنين مسائل باعث ركود و عدم حركت علمى روحانيان نمى شود؟(12)

غروب يك ستاره

استاد وجدانى بعد از سال‌ها تلاش در راه ترويج دين و احكام نورانى اسلام و تعليم و آموزش هزاران طلبه فاضل و دانشمند در حوزه علميه قم و به جا گذاشتن تأليفات متعدد و از همه مهمتر، كسب رضاى خالق و به يادگار گذاشتن نامى نيك، بالاخره در سحرگاه روز شنبه اول ربيع الثانى 1417 قمرى برابر با 27 مرداد 1375 شمسى و در سن 64 سالگى در شهر مقدس قم به ديدار حق شتافت و حوزه علميه را در سوگ خود داغدار نمود.

مقام معظم رهبرى حضرت آيت الله خامنه اى مدظله العالى رحلت ايشان را توسط نماينده محترمشان به خانواده اش تسليت گفتند و در مورد دفن وى در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به مسئولين حرم توصيه فرمودند و به پاس خدمات ارزنده ايشان قبرى را در حرم مطهر به ايشان هديه كردند.

جنازه اين استاد فرزانه پس از تشييع باشكوه و شايسته و اقامه نماز توسط آيت الله مشكينى در حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها به خاك سپرده شد. خداوند متعال او را با اولياى گراميش محشور بدارد.(13)

مردان خدا ز خاكدان دگرند × مرغان هوا ز آشيان دگرند

منگر تو بدين چشم بديشان، كاينان × بيرون زد دو كون در مكان دگرند.

فرزندان

از ايشان دو فرزند ذكور به نام‌هاى محمدمهدى وجدانى و عبدالهادى وجدانى به يادگار مانده است و آقاى عبدالهادى در سنگر علم و فرهنگ به شغل خطير معلمى اشتغال دارند. دوشنبه، ششم ذى القعده 1419، سوم اسفند 1377.

پى نوشت

(1). به نقل از يادداشت‌هاى فرزند ايشان آقاى عبدالهادى وجدانى.

(2). مجله آينه پژوهش، ش 39.

(3). مصاحبه با آقاى عبدالهادى وجدانى فرزند ارشد ايشان (77/12/1).

(4). همان.

(5). مصاحبه با آقاى كلام الله وجدانى برادر ايشان (77/11/21).

(6). مقدمه الايضاح فى الطلاق والنكاح با تلخيص.

(7). همان.

(8). نشريه نبأ، ش 18، اسفند 73.

(9). همان.

(10). كتاب اجتهاد، ص 143.

(11). به نقل از يادداشت‌هاى فرزند ايشان.

(12). از ياددشت‌هاى استاد وجدانى با تلخيص از مجله پيام حوزه، ش 12 نقل شد.

(13). از يادداشت‌هاى فرزند ارشد ايشان و مصاحبه با برادر.

منبع

عبدالكريم پاك‌نيا, ستارگان حرم، جلد 6