فخرالدین طریحی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۰۰ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} <keywords content='کلید واژه: فخرالدین طریحی، آثار فخرالدین طریحی، م...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)



منبع: تلخيص از كتاب گلشن ابرار، جلد 4، صفحه 160

نویسنده: نورالدين علي‌لو

فخرالدین طریحی

محله «آل طریح» نجف اشرف که امروزه به «محله براق» معروف است؛ در سحرگاه روز جمعه اواخر شوال 979 ق. شاهد ظهور ستاره‌ای از ستارگان عالم تشیع بود. مادر وی از شهر مشهد مقدس رضوی و پدرش اهل نجف بود. فخرالدین طریحی نشو و نمای خود را در خانه‌ای روحانی، آکنده از عطر معنویت و صفا آغاز کرد و در دامان پاک مادری مهربان و پدری دلسوز و صاحب کمال پرورش یافت.[۱]

در بلندای تحصیل

وی بیشتر تحصیلات خود را از محضر پدرش شیخ محمدعلی طریحی و دایی گرامی‌‌اش شیخ محمدحسین فراگرفت و با سعی و کوشش فراوان به فراگیری علوم مختلف پرداخت و در زمان کوتاهی به مراتب بلندی از علم و فضل رسید. آثار و تألیفات وی نشان از جایگاه و منزلت بالای علمی‌‌ وی دارد. آفاق اطلاعات فخرالدین طریحی محدود نیست؛ بلکه موضوعات گسترده‌ای را فراگرفته است.

اگر کسی به کتاب «غریب القرآن» نظر کند، او را مفسری مسلط به علوم قرآن می‌‌یابد؛ اگر «غریب الحدیث» را بگشاید، او را محدثی والا می‌‌بیند؛ اگر «الفخریه» را مطالعه کند، او را فقیهی وارسته می‌‌شناسد؛ اگر «ایضاح الاحباب» را مرور کند، ریاضیدانی قوی را در برابر خود احساس می‌‌کند؛ اگر «جامع المقال» را ملاحظه کند، رجالی بزرگ و آشنا به تراجم و احوال راویان را خواهد دید و اگر به کتاب گرانسنگ «مجمع البحرین و مطلع النیرین» نظاره کند، در تعجب خواهد ماند که چگونه یک نفر این میزان اطلاع وسیع از فنون و علوم متداول زمان خود را بدست آورده است![۲]

این فرزانه نامدار و گرانمایه، کلام نورانی امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام را همیشه پیش چشم خود قرار داده بود که فرمود: «الفرصه تمر مر السحاب»؛ لذا لحظه‌ای از عمر خود را بی‌هوده به هدر نداد. از لحظه لحظه زمان در رسیدن به هدف عالی خود، بهره گرفت. سفرهای علمی‌‌ وی دلیل روشنی بر تلاش فراوانش در راه کسب دانش و نشر علم است.

مشایخ و استادان

علامه طریحی همانند دیگر دانشوران در محضر استوانه‌های علمی‌‌ زمان خود زانوی ادب زد و با فراگیری علوم در رشته‌های مختلف، اندیشه و قلب خود را بارور ساخت. در این جا به نام چند تن از آن‌ها اشاره می‌‌کنیم:

  • 1. شیخ محمدعلی طریحی؛
  • 2. شیخ محمدحسین طریحی؛
  • 3. شیخ محمود بن حسام مشرفی جزائری؛
  • 4. سید امین الدین علی بن حجه الله شولستانی؛
  • 5. شیخ محمد بن جابر نجفی.

کرسی تدریس

ستاره نجف در کنار تحصیل بی‌وقفه، بر کرسی تدریس نشست. شاگردان بسیاری از ملت‌های مختلف به دور خود جمع نموده و از خود نامداران عالی مقداری را به یادگار گذارد. درس وی در حوزه علمیه نجف یکی از درس‌های پرجمعیت بود.

درس و بحث او فقط در شهر نجف محدود نبود، بلکه از شهرهای نجف و کربلا فراتر رفته، در شهرهایی همچون مشهد مقدس، اصفهان، شیراز، رماحیه نیز ادامه داشت و در آن شهرها به تدریس می‌‌پرداخت و به عده‌ای که شایسته بودند، اجازه تدریس و نقل حدیث می‌‌داد.

زهد و تقوا

«وی عابدترین و باتقواترین اهل زمان خود بود. و در تقوای وی همین بس که لباسی را که با نخ ابریشم دوخته شده بود، به تن نمی‌‌کرد. بلکه لباس‌های او را با نخ پنبه‌ای می‌‌دوختند».[۳]

زیارت و سیاحت

طریحی برای زیارت خانه خدا و دیدار با دانشمندان و فرزانگان، دوبار عازم مکه مکرمه شد، که یک بار آن در سال 1062 ق بود. او در این سفر علاوه بر انجام مراسم حج، مدت زیادی را نیز برای تحقیقات علمی‌‌ در کنار خانه خدا اقامت کرد و سه بار نیز به شهر مقدس مشهد مسافرت کرد و به زیارت حرم مطهر امام هشتم علیه‌السلام و تدریس پرداخت. او کتاب نفیس و جامع خود، یعنی «مجمع البحرین» را در کنار بارگاه ملکوتی آن امام همام نوشته و به برکت روح مطهر آن امام بزرگوار، از کتاب‌های بی‌نظیر در زمینه لغات قرآن و حدیث بهره‌مند شد. فرزانه عالی قدر ما از شهرهای شیراز و اصفهان نیز دیدار و با دانشمندان و عالمان آن دیار بحث علمی ‌‌داشت و به اجازه و استجازه پرداخت. او کتاب «ایضاح الاحباب» را در سال 1071 ق. در اصفهان نوشت.[۴]

میراث جاویدان

شیخ فخرالدین، اولین کسی است که در علم رجال، در باب «تمییز مشترکات رجالی» کار کرده و همچنین در مورد واژه‌های حدیثی کتابی با عظمت نوشته است. تلاش خستگی‌ناپذیر وی آثاری جاویدان در موضوعات اصول، فقه و رجال را پدید آورده است که برخی از آن‌ها عبارتند از:

  • 1. الاحتجاج فی مسائل الاحتیاج؛
  • 2. الادله الداله علی مشروعیه العمل بالظن المستفاد من الکتاب والسنه؛ دو نسخه خطی از این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی رحمه الله به شماره 3028 و کتابخانه دانشکده ادبیات دانشگاه تهران به شماره 1/383 موجود است.
  • 3. الاربعون حدیثاً، چهل حدیث؛ یک نسخه خطی از این کتاب در کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران به شمار 3/2115 موجود است.
  • 4. ایضاح الاحباب فی شرح خلاصه الحساب، در علم حساب؛
  • 5. ترتیب خلاصه الاقوال علامه حلی رحمه الله علیه؛
  • 6. ترتیب مشیخه من لایحضره الفقیه للشیخ الصدوق رحمه الله علیه؛
  • 7. تحفه الوارد و عقال الشارد، در علم لغت؛
  • 8. تحفه الاخوان فی تقویه الایمان؛ این کتاب خطی منسوب به وی در کتابخانه مجلس شورای اسلامی‌‌ به شماره 557 موجود است.
  • 9. تقلید المیت؛ رساله‌ای در مسائل تقلید از مجتهد مرده؛
  • 10. التکمله والذیل والصله للصحاح جوهری، در لغت؛
  • 11. جامع المقال فیما یتعلق باحوال الدرایه والرجال (تمییز مشترکات من الرجال)؛ این کتاب در موضوع خود، اولین نوشته می‌‌باشد که در سال 1053 ق. تألیف و در سال 1355 ش در تهران توسط انتشارات جعفری منتشر شده است.
  • 12. جامع الفوائد:‌ رد بر اخباری‌گری و اندیشه‌های میرزا محمدامین استرآبادی. دو نسخه خطی از این کتاب در کتابخانه آیت الله مرعشی رحمه الله علیه به شماره 3028 و کتابخانه دانشکده ادبیات تهران به شماره 3/383 موجود است.
  • 13. جواهر المطالب فی فضائل الامام علی بن ابی طالب علیه‌السلام به احتمال قوی این کتاب همان «الاربعون حدیثا» است.
  • 14. المستطرفات فی شرح نهج الهداه، در شرح «نهج البلاغه»؛
  • 15. مشارق النور، معروف به «مشارق الطریحیه» تفسیر مختصر در قرآن؛
  • 16. مجمع البحرین و مطلع النیرین؛ توضیح بیشتری درباره این کتاب خواهد آمد.
  • 17. المقتل یا المنتخب فی جمع المراثی والخطب.

مجمع البحرین

در این کتاب ابتدا آیات قرآنی و احادیث و بعد از آن‌ها مطالب مورد نیاز ـ که اشاره کردن به آن لازم بوده ـ مورد پژوهش قرار گرفته است، مانند اشاره به نام‌های انبیاء، محدثان، پادشاهان و شخصیت‌های معروف تاریخی و موارد غیرلغوی دیگری همچون تفسیر، عقائد و شرح حدیث. در حقیقت می‌‌توان این کتاب بی‌نظیر را راهی به اقیانوس بیکران علوم قرآنی و حدیثی دانست.

شاگردان و راویان

علامه طریحی در طول زندگی پربار خود علاوه بر خدمات بسیار ارزنده فرهنگی و اجتماعی به جهان اسلام، دانشمندان و محققان بسیاری را تربیت کرد که هر کدام در جایگاه خود از افتخارات عالم تشیع می‌‌باشند و نامشان در دفتر شاگردان مکتب جعفری نورافشانی می‌‌کند. ما در این جا به نام عده‌ای از شاگردان و یا کسانی که از وی روایت کرده‌اند، اشاره می‌‌کنیم:

  • 2. سید هاشم بن سلیمان بحرانی؛
  • 3. شیخ صفی‌الدین؛
  • 4. شیخ حسام‌الدین بن جمال‌الدین طریحی؛
  • 6. شیخ محمدامین بن محمدعلی کاظمی؛
  • 7. مولی محمدطاهر بن محمدحسن نجفی؛
  • 8. شیخ محمد بن عبدالرحمن بن حلی؛
  • 9. شیخ عنایت‌الله بن محمدحسین مشهدی؛
  • 10. سید نعمه‌الله بن عبدالله شوشتری جزائری؛
  • 11. سید محمد بن اسماعیل نجفی؛
  • 12. سید محمود بن فتح الله نجفی کاظمی؛
  • 13. شیخ عبدالواحد بن محمد بورانی نجفی؛
  • 14. جمال‌الدین بن محمدعلی طریحی؛
  • 15. شیخ شمس‌الدین بن فخرالدین طریحی؛
  • 16. شیخ محمد بحرانی.[۵]

خزانه فخریه

علمای سلف در جمع‌آوری و حفظ کتاب‌های خطی و نفیس، زحمات طاقت‌فرسایی را متحمل شده‌اند تا بتوانند از سرایه‌های معنوی امت اسلام حراست کنند و آن‌ها را نسل به نسل به فرزندان آینده اسلامی ‌‌برسانند. ای بسا در این راه کتک خورده و یا شبانه‌روز برای بدست آوردن یک کتاب کارگری کرده‌اند؛ به عنوان نمونه می‌‌توان به زندگی‌نامه آیت الله مرعشی نجفی مراجعه کرد.[۶]

علامه طریحی از جمله کسانی است که بعد از خود کتابخانه‌ای به یادگار گذارد که به «خزانه فخریه» معروف گشت. این گنجینه کتب از قدیمی‌‌ترین مخزن‌های کتاب بعد از خزانه غرویه در نجف و دارای آثار نفیس و گرانبهایی بود که اکثر آن‌ها را علامه در زمان خود وقف طلاب علوم دینی نموده تا شیفتگان علوم آل البیت علیهم‌السلام از آن‌ها بهره‌مند شده و برای نشر آرمان‌های مقدس اسلامی‌‌ دریغ ننمایند. اما جای بسی تأسف است که بسیاری از کتاب‌های گرانبهای بزرگان ما از دست ما خارج و در موزه‌های کشورهای مختلف نگهداری می‌‌شوند و یا در اثر بی‌توجهی از بین رفته‌اند؛ کتابخانه شیخ فخرالدین طریحی از این جمله است چرا که بعد از وفات وی کتاب‌هایش به ورثه‌اش منتقل شد؛ اما در اثر بی‌توجهی، بسیاری از آن‌ها از بین رفته و تباه شده است![۷]

در شهر رماحیه

علامه طریحی مدتی در شهر رماحیه بسر برده و به اقامه جماعت و رسیدگی به امور مردم می‌‌پرداخته است. مدت سکونت وی و تاریخ آن در منابع نیامده است. اما جای بسی افتخار است که بزرگان ما در هر زمان و مکان و در هر سن و سال که در منطقه‌ای به وجود آن‌ها نیاز شده با آغوش باز به آن دیار هجرت کرده و به خدمات علمی، فرهنگی، اجتماعی و دینی پرداخته‌اند. از جمله آنان این فقیه نامدار است که در اواخر عمر شریف خود در رماحیه رحل اقامت افکند و مرجع تقلید و عالم آن شهر به حساب می‌‌آمد. خانه وی همانند بیوت دیگر بزرگان دین، پناهگاه بیچارگان و محل مراجعه جویندگان علم و ادب بود که از اطراف به آن منزل سرازیر می‌‌شدند و با دستی پر به وطن و منزل خود بازمی‌‌گشتند.[۸]

ندای پرواز

علامه طریحی پس از یک قرن و اندی ـ که از سالخوردگان علما به شمار می‌‌آمد ـ در سال 1087 ق.[۹] در شهر رماحیه به ندای «یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه» لبیک گفته جان را به جان آفرین تسلیم کرد و دوستداران علم و فضیلت را در فقدان خود به مصیبت بزرگ نشاند. در نجف و رماحیه غوغا شد؛ دوستداران مکتب تشیع اجتماعات عظیمی‌‌ برپا کرده، به سر و سینه خود می‌‌زدند؛ عاشقان ولایت و امامت تشییع جنازه‌ای بی‌سابقه و تاریخی را از شهر رماحیه تا شهر علوی نجف برگزار کردند.

شهر نجف سابقه همچو جمعیتی را در تشییع و نماز بر پیکر کسی کمتر دیده بود! گریه موافق و مخالف به حدی بود که قلم از تحریر آن عاجز است. پس از طواف در حرم مطهر امیرالمومنین امام علی علیه‌السلام و اقامه نماز، در پشت حرم مطهر علوی ـ در «محله براق» در نزدیکی مسجدش که معروف و دارای قبه‌ای است ـ به خاک سپرده شد. هم‌اکنون نیز مقبره وی در جوار مولا زیاتگاه دوستداران علم و ادب است. تاریخ وفات وی را در آیه کریمه «یطوف علیهم ولدان مخلدون» یافته‌اند.[۱۰]

پانویس

  1. مطلعه البدرین، ص د؛ ماضی النجف و حاضرها، ج 2، ص 454؛ طبقات اعلام الشیعه (الروضه النضره) آقا بزرگ تهرانی، ص 434؛ مراقدالمعارف، حرزالدین، چاپ قم، ج 1، ص 417.
  2. مقدمه مجمع البحرین، ص 8.
  3. ریاض العلماء و حیاض الفضلاء، ج 4، ص 33؛ اعیان الشیعه، ج 8، ص 395.
  4. مقدمه جامع المقال، فخرالدین طریحی، تهران، با تحقیق محمدکاظم طریحی، ص یب؛ مقدمه مجمع البحرین، ص 11؛ مطلع البدرین، ص و؛ المرجعیه الدینیه والمراجع الامامیه، نورالدین شاهرودی، ص 82 و 83.
  5. مطلع البدرین، ص د؛ ماضی النجف و حاضرها، ج 2، ص 455؛ مقدمه مجمع البحرین، ص 10؛ مقدمه جامع المقال، ص یج؛ ریحانه الادب، ج 4، ص 55ـ53.
  6. شهاب شریعت، علی رفیعی (علامرودشتی)، قم 1415 ق، ص 238 و 139.
  7. مقدمه تفسیر غریب القرآن؛ ماضی النجف و حاضرها، ج 1، ص 853.
  8. مقدمه مجمع البرحین، ص 12، مقدمه تفسیر غریب القرآن، ص: کر.
  9. ریحانه الادب، ج 4، ص 55، وفات وی را 1085 ق. ذکر کرده.
  10. ماضی النجف و حاضرها، ج 2، ص 457؛ مراقد المعارف، ج 1، ص 418؛ ریحانه الادب، ج 4، ص 55؛ نجوم السماء، محمدعلی کشمیری، قم، ص 107؛ اعیان الشیعه، ج 8، ص 395؛ دائره المعارف الشیعه، اعلمی، ج 11، ص 394؛ مقدمه مجمع البحرین، ص 14.