قاسم بن موسی بن جعفر
«قاسم بن موسی الکاظم» فرزند بزرگوار امام موسى بن جعفر علیهالسلام است که نزد آن حضرت، جایگاه بالایی داشته است. او در زمان زندگی پدرش از عباسیان گریخته و در جنوب حله در عراق ساکن شده و در همانجا درگذشته است.
ولادت و نسب
قاسم بن موسی الکاظم(ع)، فرزند امام موسى بن جعفر علیهالسلام (۱۲۷–۱۸۳ق) بوده و شیخ مفید و دیگران، مادرش را ام ولد دانستهاند. حرزالدین، بر این باور است که، مادرش اُمالبنین بوده و او برادر تنی امام رضا علیهالسلام و حضرت معصومه علیهاالسلام است.[۱] طبق برخی نقلها این امامزاده والامقام در سال ۱۵۰ قمری در مدینه متولد شده است.
عالمان انساب، قاسم را از فرزندان بدون نسل امام کاظم(ع) شمردهاند، زیرا وی همسر و فرزندی نداشته است؛[۲] ولی نویسنده کتاب شجره طوبی (سده چهاردهم قمری)، دختری برای او معرفی کرده و برخی این گفته را در هیچکدام از کتابهای تاریخی و انساب نیافتهاند.
جایگاه و فضل قاسم
بر پایه روایتی در کتاب الکافی، وقتی از امام کاظم(ع) درباره امام پس از خود سؤال میشود، او فرزندش حضرت علی بن موسی(ع) را معرفی میکند و به گفته ایشان، اگر تعیین امام به عهده او بود، فرزند دیگرش قاسم را معرفی میکرد؛ چون او شخص سزاوری است و امام(ع) نیز او را دوست دارد؛ ولی تعیین امامت بر عهده خدا است و این مقام را در وجود هرکسی که لایق باشد و خود صلاح بداند قرار میدهد.[۳] امام کاظم(ع) نام قاسم را در وصیتنامه خود آورده است و برخی کارهای معنوی را به او میسپرد.[۴]
همچنین حدیث دیگری در این زمینه وجود دارد که حضرت رضا(ع) فرمودند: هرکس نتواند به زیارت من بیاید، برادرم قاسم را زیارت کند.[۵] اگرچه این حدیث مشهور است اما سند آن مشخص نیست.
سید بن طاووس هنگامی که می خواهد زیارت امامزادگان جلیل القدر و با شرافت را ذکر کند نام ایشان را در کنار حضرت ابالفضل(ع) آورده و می نویسد: هنگامى که زیارت یکى از فرزندان ائمه (ع) را قصد کردى همانند قاسم بن امام کاظم یا عباس بن امیرالمؤمنین یا على بن الحسین، کنار قبر او ایستاده و می گویی... .[۶]
علی نمازی شاهرودی، نویسنده مستدرک سفینة البحار، قاسم بن موسی را «سیدی جلیلالقدر» خوانده که پدرش، امام کاظم(ع) او را بسیار دوست داشته است.[۷] عبدالحسین شبستری، نویسنده احسن التراجم، او را «مردی عالم و دارای جایگاهی بلند» معرفی کرده است.[۸] شیخ عباس قمی نیز از بزرگی قدر و شأن او خبر داده است.[۹]
وفات و مدفن
بیشتر تاریخدانان بر این باورند که قاسم بن موسی(ع)، در زمان زندگی پدرش امام کاظم علیهالسلام (۱۲۷–۱۸۳ق) درگذشت. او مانند برخی دیگر از خویشان و فرزندان علوی(ع)، تحت پیگرد عباسیان و مخالفان اهلبیت(ع) قرار گرفت و به ناچار، مدینه را ترک کرد و بهصورت ناشناس، در منطقه سوری در اطراف حلّه، با سختی زندگی کرد؛ تا اینکه به سبب غصه زندانی بودن پدرش، امام کاظم(ع) و سختی غربت و تنهایی، در جوانی درگذشته، به خاک سپرده شد و بارگاهی برایش ساختند.[۱۰]
برخی از نویسندگان تاریخ درگذشت او را ۲۲ جمادى الاولى و برخی دیگر، ۱ ذىالحجه دانستهاند، ولى تاریخ دقیق و قابل اعتمادى به دست نیامده است.[۱۱]
یاقوت حموی و دیگران، مرقد او را در عراق، نزدیکی شهر حله دانستهاند.[۱۲] مزار وی مورد توجه برخی از بزرگان شیعه بوده است. شیخ عباس قمی، مزار قاسم بن موسی(ع) را زیارتگاه همه مردم دانسته و از زیارت عالمان و نیکان از این مزار خبر داده است.[۱۳] سید حسن صدر کاظمى، سفر از نجف و کربلا برای زیارت این مزار را سیره عالمان بزرگ دانسته است.
امامزاده قاسم و امامزاده حمزه، مشهورترین امامزادگان این منطقه هستند و شهرت این دو به گونهاى است که نام شهر مدفن آنان، از نام اصلى به نام این دو تن تغییر یافت و در میان مردم به شهر «حمزه و قاسم» مشهور شده است.
پانویس
- ↑ مراقد المعارف، ج٢، ص١٨١.
- ↑ عمدة الطالب، ص٢٢٧؛ الفخری فی انساب الطالبیّین، ص١٧.
- ↑ الکافی، ج١، ص٣١۴؛ عیون اخبار الرضا، ج٢، ص٧٠؛ تنقیح المقال، ج٢؛ ص٢۶.
- ↑ زیاتگاههای عراق، ص۱۲۰.
- ↑ ناسخ التواریخ، ج٣، ص١٨۶؛ اختران تابناک، ج١، ص٣٨٣.
- ↑ سید بن طاووس، مصباح الزائر، ص ۵٠٣.
- ↑ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۶، ص٢۶٢.
- ↑ احسن التراجم، ج٢، ص٢٨-٢٩.
- ↑ منتهی الآمال، ج٢، ص٣۵۴؛ تحفة الاحباب، ص٣٩٣؛ بدر فروزان، صص٣۶ و ٣٧.
- ↑ حیاة الامام موسی بن جعفر(ع)، ج٢، ص۴٣١.
- ↑ زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره ۹، ص۴۶.
- ↑ معجم البلدان، ج٣، ص٣٧٢؛ عمدة الطالب فى انساب آل ابى طالب، ص ۲۶۰؛ الاصیلى فى انساب الطالبیین، ص ۱۸۰.
- ↑ منتهى الامال، ج ۲، ص ۲۳۱.
منابع
- "زندگی و مزار حضرت قاسم(ع)"، فصلنامه فرهنگ زیارت، شماره نهم، زمستان ۱۳۹۰، ص۴۴.
- زیارتگاههای عراق، محمدمهدی فقیه بحرالعلوم، احمد خامهیار، مشعر، تهران، ۱۳۹۵ش.
- فرهنگ زیارت - دیماه سال ۱۳۸۹، شماره ۸.
- راهنماى اماکن زیارتى و سیاحتى در عراق، دکتر احسان مقدس، مشعر، تهران، ص۳۲۲.