منابع و پی نوشتهای متوسط
شناسه ناقص است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

باقیات الصالحات

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۴ ژانویهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۵ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«الباقیات الصالحات» اصطلاحى است قرآنى که به عموم کارهای نیکِ ماندگار در فرهنگ اسلامی و خصوص آثار نیک و اقدامات عامّ المنفعه در فرهنگ عامه گفته می‌شود. این تعبیر از دو واژه «باقیات» از مصدر «بقاء» به معناى جاودانگى و «صالحات» از مصدر «صلاح» به معناى نیکى[۱] ترکیب یافته است.

باقیات الصالحات در قرآن

در قرآن کریم دو بار به این اصطلاح تصریح شده است:

  • سوره کهف آیه ۴۶: «اَلمالُ والبَنونَ زینَةُ الحَیوةِ الدُّنیا والبقِیاتُ الصّلِحاتُ خَیرٌ‌ عِندَ رَبِّک ثَوابـًا وخَیرٌ اَمَلا»؛ مال و فرزندان زینت حیات دنیاست و اعمال صالح که (تا قیامت) باقی است نزد پروردگار از نظر ثواب بهتر و از نظر امیدمندی نیکوتر است.
  • سوره مریم آیه ۷۶: «وَیزِیدُ اللَّهُ الَّذِینَ اهْتَدَوْا هُدًى ۗ وَالْبَاقِیاتُ الصَّالِحَاتُ خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوَابًا وَخَیرٌ مَرَدًّا»؛ و خدا هدایت یافتگان را بر هدایت می‌افزاید و اعمال صالحی که (اجرش نعمت) ابدی است نزد پروردگار تو بهتر (از مال و جاه فانی دنیا) است هم از جهت ثواب الهی و هم از جهت حسن عاقبت اخروی.

همچنین آیه «مَن کانَ یریدُ حَرثَ الأخِرَةِ نَزِد لَهُ فى حَرثِهِ» (سوره شورى، ۲۰) بنا به روایتى از امیرمؤمنان علیه السلام، به باقیات الصالحات تفسیر شده است.[۲]

در دو آیه نخست بر بهتر بودن «الباقیات الصّالحات» چه از نظر پاداش یا نفع «خَیرٌ عِنْدَ رَبِّک ثَوَابًا» و چه از نظر خواستنی یا شایسته امید بستن بودن «خَیرٌ أَمَلًا» و چه از نظر فرجام و نتیجه «خَیرٌ مَرَدًّا» تأکید شده است.[۳]

مفسران عموماً وجه تسمیه باقیات الصالحات در این آیات را ماندن پاداش آن براى جهان ابدى مى‌دانند.[۴] به بیان دیگر، این امور که به دلیل خالصانه و خدایی بودن از تباهی به دورند (صلاح)، به اعتبار پاداش اخروی و ابدی (مایَبقی ثوابُه لِلاْنسان)[۵] به صفت «بقا» متصف شده اند. بعضى با نگاه عرفانى در این‌ باره گفته‌اند: هر عمل و سخنى که انسان را به معرفت، محبت و اطاعت پروردگار باقى و فناناپذیر وادارد باقیات الصالحات است.[۶] در واقع چون حقیقت روحانى انسان فناناپذیر است، پس هر کمال و عمل نیک ناشى از آن نیز فناناپذیر بوده، نزد پروردگار باقى است.[۷]

به‌ هر حال آیات قرآن صریحاً بر محفوظ ماندن همه اعمال انسان از نیک و بد نزد خداوند دلالت دارد؛[۸] و به خصوصِ اعمال نیک او «باقیات الصالحات» گفته مى‌شود.[۹]

مصادیق باقیات الصالحات

مفسران نخستین در تفسیر «باقیات الصالحات» به استناد برخى روایات، بیشتر بر مصادیقى چون تسبیحات اربعه: «سبحان‌الله و الحمدلله و لا إله إلاّ الله والله أکبر»[۱۰] یا به همراه «لاحول و لاقوة إلاّ بالله العلى العظیم»،[۱۱] اذکار سه گانه «لا اله إلاّ الله»، «استغفرالله» و «صلى الله على محمد و آله»،[۱۲] مطلق ذکر،[۱۳] شهادت به یگانگى خدا و دورى از شرک،[۱۴] نماز شب و تهجد،[۱۵] نمازهاى یومیه،[۱۶] سخن نیکو،[۱۷] نیت‌ درست،[۱۸] هر کارى که براى خدا انجام شود «کل ما أرید به وجهُ اللّه»،[۱۹] دوستى اهل‌ بیت علیهم السلام[۲۰] و دختران صالح[۲۱] تکیه کرده‌اند.

از این میان، روایاتى که در آن باقیات الصالحات به تسبیحات اربعه تفسیر شده سهم بیشترى دارد.[۲۲] در روایتی دیگر از ذکر خدا، درود بر پیامبر صلى الله علیه و آله و خاندان او، نماز، روزه، حج، صدقه، آزادى بردگان، جهاد، صله رحم و در به طور کلی همه کارهاى نیک به عنوان مصادیق باقیات‌ الصالحات یاد شده است.[۲۳]

اما باقیات‌الصالحات در عرف عامه مسلمانان در معنایى محدودتر از آنچه گذشت، یعنى آثار نیک عام المنفعه (مانند ساختن مسجد، مدرسه و...) بکار مى‌رود. این اصطلاح به نوشته‌هاى برخى فقها و اخلاق پژوهان نیز راه یافته است.[۲۴] منشأ این دلالت عرفی را می توان احادیث فراوانی دانست که درباره اهمیت صدقه جاریه (وقف و امثال آن) روایت شده است. بر طبق این احادیث یکی از مواردی که پس از مرگ سبب استمرار کسب ثواب و اجر می شود صدقه جاریه است.[۲۵]

ابن عربى با اشاره به همین معنا در تفسیر باقیات الصالحات، به روایتى از رسول خدا صلى الله علیه و آله استشهاد مى‌کند که مى‌فرماید: نامه اعمال انسان جز در مورد خدمات مالى ماندگار، علم و دانش گسترده شده میان مردم که از آن بهره برده مى‌شود و فرزند صالح، با مرگ وى بسته مى‌شود.[۲۶]

افزون بر‌ این، در روایاتى پرشمار، کتاب قرآنى که انسان از خود باقى بگذارد و تلاوت شود، نهر آبى که جارى کند، مسجد و کاروانسرایى که بسازد، نهالى که بکارد، روش نیکویى که پایه‌گذارى کند (سنة‌ حسنة) و وقف به عنوان کارهایى یاد شده است که بهره‌اش پس از مرگ به انسان مى‌رسد؛[۲۷] ولى در هیچ یک از این روایات از موارد یاد شده به عنوان باقیات‌الصالحات یاد نشده، هر چند در عموم آن داخل است.

اهمیت باقیات الصالحات

روى آوردن به باقیات‌الصالحات نشان برخوردارى از توفیق و هدایت ویژه الهى بوده:[۲۸] «و یزیدُ اللّهُ الَّذین اهتَدَوا هُدًى والباقِیاتُ الصّالِحاتُ‌...» (سوره مریم، ۷۶) آنها بهترین توشه انسان براى جهان آخرت (خیرٌ‌... ثوابًا) معرفی شده و خداوند خزانه‌دار آنها وصف شده است (عند ربّک) و از این‌رو انسان بدون هیچ کاستى پاداش آنها را در جهان دیگر مى‌یابد.[۲۹]

ارزش هاى معنوى ماندگار از دیدگاه قرآن، شایسته دلبستگى و امید «خَیرٌ أَملاً»، و فرجام نیکو (بهشت)[۳۰] است «خیرٌ مَرَدًّا»، زیرا انسان بدون شک به پیامدهاى مثبت آنها که رحمت و کرامت و ثواب الهى است در جهان دیگر خواهد رسید.[۳۱] و از سوى دیگر برخى تقابل «المال و البنون» و «الباقیات الصالحات» را بدین معنا دانسته‌اند که تنها کارهاى نیک اخروى از ویژگى خیر و فایده برخوردار است.

آنها در حالى جاودان و همیشگى و در نتیجه شایسته امید است که نعمت هاى دنیا همواره رو به زوال و نابودى است،[۳۲] زیرا هر چند واژه «خیر» اسم تفضیل است؛ ولى در این آیه براى تفضیل بکار برده نشده است؛ و طرف مقابل (مال و فرزندان با دید مادى) در مقایسه با باقیات الصالحات فاقد خیر و خیر بودن ویژه باقیات الصالحات است.[۳۳] یا آن که با توجه به پندار مشرکان که مال و فرزندان را خیر مى‌پنداشتند، در آیه اسم تفضیل بکار رفته است، بنابراین معناى آیه چنین خواهد شد که باقیات الصالحات نسبت به آنچه شما آن را خیر مى‌پندارید خیر بیشترى در پى دارد.[۳۴]

نقش و جایگاه ویژه این مفهوم قرآنى در ادعیه و مناجات ها نیز انعکاس گسترده‌اى داشته است. در برخى دعاها از خداوند به عنوان سرپرست و نگهدارنده باقیات الصالحات (ولىّ الباقیات الصالحات) یاد شده[۳۵] و توفیق انجام دادن آنها از خداوند خواسته شده است.[۳۶]

پانویس

  1. مقاییس اللغه، ج‌۳، ص‌۳۰۳؛ لسان العرب، ج‌۷، ص‌۳۸۴؛ المصباح، ص‌۳۴۵، «صلح».
  2. تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ الدرالمنثور، ج‌۷، ص‌۳۴۴؛ فتح القدیر، ج‌۴، ص‌۵۳۶‌.
  3. درباره این که چرا قرآن «الباقیات الصّالحات» را از نظر ثواب بهتر از زینت های دنیا دانسته است، رجوع کنید به زمخشری، الکشاف، ذیل آیه ۷۶ سوره مریم؛ قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیه ۴۶ سوره کهف.
  4. التبیان، ج۷، ص۵۲‌؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ التفسیرالکبیر، ج۲۱، ص‌۲۴۸؛ مفتاح‌الفلاح، ص‌۱۱.
  5. رجوع کنید به راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ذیل «بقی».
  6. التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.
  7. مخزن العرفان، ج‌۸‌، ص‌۳۹.
  8. سوره بقره، آیه ۲۷۲.
  9. المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۱۹؛ پیام قرآن، ج‌۶‌، ص‌۱۱۶؛ الفرقان، ج‌۴‌ـ‌۵‌، ص‌۱۰۵.
  10. تفسیر قمى، ج‌۲، ص‌۲۷؛ جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۶ به بعد؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۳۹۶-۳۹۹.
  11. جامع‌البیان، مج۹، ص۱۵، ص۳۱۸؛ روض‌الجنان، ج۱۲، ص۳۶۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.
  12. جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۳۱۸؛ منهج الصادقین، ج‌۵‌، ص‌۳۵۸.
  13. جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵.
  14. کشف الاسرار، ج‌۵‌، ص‌۶۹۵‌.
  15. تفسیر عیاشى، ج‌۲، ص‌۳۲۷؛ التبیان، ج‌۷، ص‌۵۲‌؛ روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲.
  16. جامع البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵؛ مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱.
  17. تفسیر ابن‌ابى حاتم، ج‌۷، ص‌۲۳۶۴؛ روض الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.
  18. کشف‌الاسرار، ج۵‌، ص۶۹۶‌؛ روض‌الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ روح المعانى، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۴۱۴.
  19. تفسیر ابن‌ابى حاتم، ج‌۷، ص‌۲۳۶۵؛ الکشاف، ج‌۲، ص‌۷۲۵؛ الدرالمنثور، ج‌۵‌، ص‌۳۹۹.
  20. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱؛ بحارالانوار، ج‌۲۳، ص‌۲۵۰؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۴۰‌ـ‌۶۴۱‌.
  21. مجمع البیان، ج‌۶‌، ص‌۷۳۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۷۰.
  22. جامع‌البیان، مج‌۹، ج‌۱۵، ص‌۳۱۵-۳۱۸؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۳، ص‌۹۰‌ـ‌۹۱؛ البرهان، ج‌۳، ص‌۶۳۹‌ـ‌۶۴۰‌.
  23. جامع‌البیان، مج۹، ج۱۵، ص۳۱۸؛ روض‌الجنان، ج‌۱۲، ص‌۳۶۲؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.
  24. معراج‌السعاده، ص‌۳۳۳؛ جامع الشتات، ج‌۴، ص۱۳۱؛ المغنى، ج‌۲، ص‌۴۲۸؛ صحیح مسلم، ج‌۱، ص‌۹۰.
  25. از جمله رجوع کنید به کلینی، الکافی، ج۷، ص۵۶، ۵۷؛ ابن بابویه، الخصال، ۱۳۶۲ش، ص۱۵۱، ۳۲۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۲۹۳، ۲۹۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۱۳، ص۲۹۲ـ۲۹۴.
  26. رحمة من الرحمن، ج‌۳، ص‌۱۵؛ کنز العمال، ج‌۱۵، ص‌۹۵۲.
  27. من لایحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۸۵؛ الخصال، ص۱۵۱، ۳۲۳؛ کنزالعمال، ج‌۱۵، ص‌۹۵۲‌ـ‌۹۵۶.
  28. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.
  29. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.
  30. التفسیرالکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱؛ تفسیر بیضاوى، ج‌۳، ص‌۵۰۱‌؛ المیزان، ج‌۱۳، ص‌۳۱۹.
  31. المیزان، ج‌۱۴، ص‌۱۰۲.
  32. التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱.
  33. تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹؛ الباقیات الصالحات، ص‌۲۸.
  34. التفسیر الکبیر، ج‌۲۱، ص‌۱۳۱؛ تفسیر قرطبى، ج‌۱۰، ص‌۲۶۹.
  35. المزار، ص‌۹۲؛ بحارالانوار، ج‌۹۷، ص‌۲۱۸؛ ج‌۹۱، ص‌۱۲۴.
  36. اقبال الاعمال، ج‌۲، ص‌۲۲۵؛ بحارالانوار، ج‌۹۷، ص‌۲۱۸.

منابع

  • "باقیات الصالحات"، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج۵، ص۲۹۹-۳۰۴.
  • "الباقیات الصالحات"، دانشنامه جهان اسلام، حسن طارمی، ج۱.