ابن فقیه همدانی
احمد بن محمد بن اسحاق، معروف به ابن فقيه همدانی، جغرافیدان و ادیب سدۀ ۳ق. قرن 4 (ز 340 ق)
جغرافیدان. از مردم همدان بود. از زندگى او آگاهى چندانى در دست نیست. برخى از جغرافىنویسان مسلمان در آثار خود از او یاد مىكنند و با نسبت دادن تألیفاتى مركب از پنج كتاب به وى، بر آثار او خرده مىگیرند و او را به نداشتن دقت متهم مىسازد. از آثارش: «البلدان»؛ «مختصر البلدان».
یاقوت حموی نام و نسب او را ابوعبدالله احمد بن محمد بن اسحاق بن ابراهيم همدانی نوشته است.[۱] دربارۀ همدانی بودن ابن فقيه سند روشنی به دست نيامده است، ولی از شرح مبسوطی كه وی دربارۀ همدان و به ويژه از مطالبی كه راجع به ميهندوستی آورده، میتوان چنين احتمال داد كه از مردم همدان بوده است. از سال ولادت و درگذشت و نيز شرح زندگانی او اطلاعی در دست نيست.
ابن نديم او را اهل ادب نوشته و افزون بر البلدان، وی را مؤلف كتاب ديگری با عنوان كتاب ذكر الشعراء المحدثين و البلغاء منهم و المُفْحَمين دانسته است. ابن نديم دربارۀ البلدان ابن فقيه مینويسد كه اين كتاب ۰۰۰‘۱ برگ دارد كه از آثار ديگران بهويژه كتاب جيهانی گرفته شده است.
هنوز اثر ابن فقيه با عنوان كتاب ذكر الشعراء المحدثين و البلغاء منهم و المفحمين كه ابن نديم از آن ياد كرده، شناخته نشده است، ولی از البلدان او قطعاتی برجا مانده است. اين كتاب او را در ۵ مجلد و حاوی ۰۰۰‘۲ صفحه نوشتهاند. اين كتاب برجا نمانده، ولی ظاهراً در حدود ۴۱۳ق. شخصی به نام ابوالحسن علی بن جعفر شَزْری (شَيْزری) آن را ملخص كرده است.
مختصر كتاب البلدان را نمیتوان نوشتهای صرفاً جغرافيايی به شمار آورد. اين كتاب در واقع مجموعهای ادبی همراه با شعر و طنز است كه با استفاده از تأليفات ديگران نوشته شده و گزيدهای است كه مؤلف برای استفاده افراد غير متخصص علاقهمند گردآورده است. در اين كتاب علاوه بر مطالب جغرافيايی، احاديث، داستانها و مطالب عجيب و غريب نيز آمده است.
ابن فقه به هنگام بحث پيرامون نخستين سير و سفرهای عهد اسلامی از حوادثی ياد كرده است كه بيشتر جنبۀ داستان سرايی دارد. از جملۀ اينگونه مطالب داستانی است كه به عُبادة بن صامت از قبيلۀ خزرج منسوب است كه از مردم مدينه و يكی از انصار پيامبر (ص) بود.
يكی از مسائلی كه ابن فقيه در كتاب خود بدان اشاره كرده، مسألۀ استفاده از نقشۀ جغرافيايی در ميان عربهاست. آنان به ويژه پس از فتوحات به كسب اطلاعات دربارۀ اقوام و كشورها روی آوردند. اين اطلاعات در بسياری از موارد با افسانه آميخته بود كه عربها در روزگار باستان و اوايل عهد اسلامی آن را «فضائل» میناميدند. در آن زمان عربها هنوز با نقشههای جغرافيايی آشنايی نداشتند.
نوشتۀ ابن فقيه مؤيد تصوری است كه تا پيش از اسلام نيز در ميان ايرانيان و يهودان و ديگران پيرامون هفت بخش بودن زمين وجود داشته است. در اثر ابن فقيه نقل قولهايی از گذشتگان آمده است كه نشانۀ ذوق و سليقۀ اوست. مآخذ كتابِ او متعدد بودهاند و به تقريب از اكثر مؤلفان پيشين به ويژه جاحظ، ابن خردادبه و ديگران مطالبی در كتاب وی آمده است.
مقدسی از فقدان نظم در كتاب ابن فقيه ياد كرده و نوشته است كه وی جز شهرهای بزرگ را نام نبرده، روستاها و بخشها را مرتب نكرده و چيزهايی در كتاب آورده است كه شايسته نيست. گاه از دنيا پرهيز میدهد و گاه بدان میخواند، گاه میگرياند و گاه بازی میدهد و میخنداند. در كتاب او حشو و زوايد نيز كم نيست. ابن فقيه میگويد كه اينها را برای رفع خستگی خوانندگان آوردهام. هنگامی كه به كتاب ابن فقيه مینگرم چنان در داستانهايش گم میشوم كه نمیدانم سخن دربارۀ كدام شهر است.
صرفنظر از نقايص ياد شده، ابن فقيه به مسائلی اشاره كرده كه گرچه افسانهآميز به نظر میرسد، ولی از ديدگاه تاريخی قابل توجه است. به عنوان نمونه قديمترين شرح پيرامون سمرقند در عهد اسلامی از ابن فقيه است. به نوشتۀ او گرد سمرقند همانند بلخ و بخارا ديواری به طول ۱۲ فرسنگ با ۱۲ دروازه وجود داشت كه از چوب ساخته شده بودند و هر يك دو لنگه داشت. در پشت هر دروازه، دو در ديگر وجود داشت. ميان اين دو در جايگاه دروازهبانان بود.
ابن فقيه همانند ابن خردادبه، يعقوبی و ابن رُسته كوشيده است تا مطالب نسبتاً منظمی از اوضاع قومی و نظام اداری سرزمينهای مختلف اسلامی ارائه كند. گرچه نوشتههای ابن فقيه را از ديدگاه جغرافيايی نمیتوان در حدّ آثار گروهی از جغرافینگاران همزمان وی به شمار آورد، با اين وصف از ديدگاه فرهنگی و تاريخی در بعضی موارد برتر از آنهاست. وی تصويری روشن از ذوق ادبی و تمايلات جوامع روشنفكری عربی زبان اواخر سدۀ ۳ق. ارائه كرده است. در دانش معاصر، ابن فقيه نه تنها از نظر بيان مطلب دربارۀ آسيای ميانه و قفقاز شهرت دارد، بلكه نوشتههای او دربارۀ مسائل بازرگانی و خط سير بازرگانان يهودی و اسلاو نيز قابل توجه است.
منابع
- ↑ معجم الادبا، ۴ / ۱۹۹.