هجرت
«هجرت» در فرهنگ اسلام به معنای ترک خانه و کاشانه و یا هر نوع انتقال با نیتی مقدس است، که هدف از آن رسیدن به کمال یا گریز از موقعیتی است که مزاحم کمال انسان در آن حضور دارد. هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه، مبدأ تاریخ مسلمانان و زیربنای حوادث سیاسی، تبلیغی و اجتماعی آنان است.
محتویات
لغت هجرت
"هجرت" از مادّه "هجر" به معنای ترک و جدایی است، مهاجرت در اصل به معنای بریدن از دیگری و ترک وی است. چنانچه در سوره نساء آمده است:
«...وَاهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضَاجِعِ...»؛(سوره نساء/۳۴) در بستر از آنها دوری نمائید.
و به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خطاب می نماید:
«وَاصْبِرْ عَلَى مَا یقُولُونَ وَاهْجُرْهُمْ هَجْرًا جَمِیلاً»؛(سوره مزمل/۱۰) و در برابر آنچه (دشمنان) میگویند: شکیبا باش و به طرزی شایسته از آنان دوری گزین!
لغت نامه دهخدا برای هجرت معانی ای همچون: مفارقت و جدایی، ترک وطن و دوری از خانمان و مفارقت یاران و دوستان، جدائی از سرای و نشیمن را بیان نموده و به نقل از تعریفات سید شریف جرجانی آورده است که: هجرت در اصطلاح مسلمین، ترک وطن کفار و انتقال به دارالاسلام است.
اهداف هجرت
- ۱. هجرت برای فراگیری دانش:
قرآن کریم میفرماید: «وَمَا کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفِرُوا کافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ کلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِی الدِّینِ...» ؛[۱] شایسته نیست مؤمنان همگی (به سوی میدان جهاد) کوچ کنند؛ چرا از هر گروهی از آنان طایفهای کوچ [و هجرت] نمیکند تا در دین [و معارف و احکام اسلام] آگاهی یابند و به هنگام بازگشت به سوی قوم خود، آنها را بیم دهند؟
در روایات به مسلمانان دستور دادهاند که برای فراگیری علم اگر لازم باشد تا نقطههای دوردست همچون چین مسافرت و مهاجرت کنند. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «اُطْلُبُوا الْعِلْمَ وَلَوْ بِالصّینِ»؛[۲] علم کسب کنید اگر چه در چین باشد. در این هجرت خداپسندانه هزاران ملک طالب علم را مشایعت میکنند، چنان که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ خَرَجَ مِنْ بَیْتِهِ یَطْلُبُ عِلْما شَیّعَهُ سَبْعُونَ اَلْفَ مَلَکٍ یَسْتَغْفِرُونَ لَهُ»؛[۳] کسی که از خانهاش برای کسب علم خارج میشود، هفتاد هزار ملک او را بدرقه میکنند و برای او استغفار مینمایند.
- ۲. هجرت برای حفظ دین:
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: «مَنْ فَرَّ بِدینِهِ مِنْ اَرْضٍ اِلیَ اَرْضٍ وَاِنْ کانَ شِبْراً مِنَ الاَْرْضِ اِسْتَوْجَبَ الْجَنَّةَ»؛[۴] کسی که برای حفظ دین و آئین خود از سرزمینی به سرزمین دیگر هجرت کند، استحقاق بهشت مییابد.
- ۳. هجرت از دست ظلم ظالمان:
قرآن میفرماید: «وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مَا ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِی الدُّنْیا حَسَنَةً»؛[۵] آنها که مورد ستم واقع شدند و به دنبال آن در راه خدا مهاجرت اختیار کردند، جایگاه پاکیزهای در دنیا به آنها خواهیم داد.
- ۴. هجرت از گناه (هجرت درونی):
اصولاً روح هجرت مقدس همان فرار از «ظلمت» به «نور» و از کفر به ایمان، از گناه و نافرمانی به اطاعت خدا است ولذا در احادیث میخوانیم، مهاجرانی که جسمشان هجرت کرده اما در درون و روح خود هجرتی نداشتهاند، در صف مهاجران نیستند و به عکس، آنها که نیازی به هجرت مکانی نداشتهاند، اما دست به هجرت درونی زدهاند، در زمره مهاجرانند.
امیرمؤمنان علی علیهالسلام میفرمایند: «وَیَقُولُ الرَّجُلُ هاجَرْتُ وَلَمْ یُهاجِرْ اِنَّمَا الْمُهاجِرُونَ الَّذینَ یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ وَلَمْ یَأْتُوا بِها»؛[۶] کسی میگوید مهاجرت کردم در حالی که مهاجرت واقعی نکرده است، مهاجران [واقعی] آنها هستند که از گناهان هجرت کنند و مرتکب آن نشوند.
- ۵. هجرت به سوی خدا:
در قرآن کریم از زبان حضرت ابراهیم علیه السلام (و بنا بر قولی از زبان حضرت لوط علیه السلام)[۷] میخوانیم: «وَقَالَ إِنِّی مُهَاجِرٌ إِلَىٰ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْعَزِیزُ الْحَکیمُ»[۸]؛ و [ابراهیم] گفت: من به سوی پروردگارم هجرت میکنم که او عزیز و حکیم است.
ممکن است مراد از این هجرت یکی از انواع گذشته باشد؛ هجرت از دست ظالمان، هجرت برای حفظ دین... و یا مراد از آن همان ظاهر آیه باشد؛ یعنی هجرت به سوی خداوند برای رسیدن به مقام نبوت یا مقام بالاتر و...[۹] و شاهد این مطلب این آیه است که: «وَقَالَ إِنِّی ذَاهِبٌ إِلَىٰ رَبِّی سَیهْدِینِ»؛[۱۰]؛ من به سوی خدای خودم میروم و او مرا هدایت خواهد کرد.
از انواع هجرت، اهداف هجرت هم بدست میآید. گاهی هجرت برای کسب دانش و علوم است (یَطْلُبُ عِلْما)، گاهی به هدف حفظ دین (مَنْ فَرَّ بِدینِه مِن اَرضٍ...) و گاهی برای فرار از ظلم و ظالم (هاجَرُوا... من بعد ما ظُلموا) و گاهی برای رسیدن به خداوند (مُهاجِرٌ اِلی رَبّی) و زمانی برای فرار از گناه است (یَهْجُرُونَ السَّیِّئاتِ) و همه اهداف گذشته یا به نیت خدا و (فی سَبیلِ اللّه) است یا برای غیرخدا. البته به استثنای دوم و پنجم که قطعاً جنبه خدایی دارد.
جایگاه هجرت در متون دینی
- ۱. هجرت یک دستور سازنده اسلامی:
قرآن در بیش از ۱۴ آیه[۱۱] به زبانهای مختلف دستور به هجرت داده است. گاهی با زبان ملامت میگوید: «مگر سرزمین خدا گسترده نبود، چرا دست به هجرت نزدید؟».[۱۲]
گاهی پاداش عظیم آن را گوشزد مینماید و میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ اللَّهِ وَأُولَٰئِک هُمُ الْفَائِزُونَ»؛[۱۳] آنان که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جانهای خود در راه خدا جهاد کردند، درجه بزرگتری نزد خدا دارند و آنها رستگارند.
- ۲. هجرت، حرکت و خیزش ثمربخش:
کسی که در راه خدا هجرت کند، نقاط امن فراوان گستردهای در زمین مییابد. «وَمَنْ یهَاجِرْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ یجِدْ فِی الْأَرْضِ مُرَاغَمًا کثِیرًا وَسَعَةً...»؛[۱۴] آنکه در راه خدا هجرت کند، موضعهای بسیار وسیعی در زمین مییابد.
- ۳. نتیجه ترک هجرت:
- «إِنَّ الَّذِینَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِکةُ ظَالِمِی أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِیمَ کنْتُمْ قَالُوا کنَّا مُسْتَضْعَفِینَ فِی الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَکنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِیهَا فَأُولَٰئِک مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِیرًا»؛ (سوره نساء/۹۷) کسانی که فرشتگان (قبض ارواح) روح آنها را گرفتند در حالی که به خویشتن ستم کرده بودند به آنها گفتند: شما در چه حالی بودید؟ (و چرا با این که مسلمان بودید، در صفِ کفّار جای داشتید؟!) گفتند: ما در سرزمین خود، تحت فشار و مستضعف بودیم. آنها [فرشتگان] گفتند: مگر سرزمین خدا، پهناور نبود که مهاجرت کنید؟ آنها (عذری نداشتند و) جایگاهشان دوزخ است و سرانجام بدی است. با توجه به سیاق آیات فوق، مراد از "ظلم" در این آیه، ظلم به خویشتن است و ظلم به خویشتن در اثر روی گردانی از دین خدا و ترک برپاداری شعائر الهی حاصل میشود و آن نیز در اثر زندگی در سرزمین کفر و شرک پدید میآید، انسان با زندگی در چنین محیطی عملاً راهی برای آموزش و عمل به معارف دین پیدا نمیکند. پس استصغاف آنان به طور مطلق نبوده بلکه استصغافی بوده که خودشان خود را با سهل انگاری به آن دچار کردند و میتوانستند با مهاجرت از سرزمین شرک به سرزمین ایمان، خود را از آن برهانند.[۱۵]
اولین هجرت مسلمانان
اولین هجرت در صدر اسلام، مهاجرت عده ای از پیروان حضرت محمد صلی الله علیه و آله از مکه به حبشه است که بر اثر آزار و شکنجه قریش، و به دستور پیغمبر در سال پنجم از بعثت رسول اتفاق افتاد. شماره این مهاجرین به قول طبری ۷۲ تن، و بنا به اخبار دیگر ۱۲۰ تن بود. برای اطلاع بیشتر رجوع به «هجرت مسلمانان به حبشه» شود.
هجرت پیامبر اکرم مبدأ تقویم
هر قوم و ملتی برای خود مبدأ تاریخی دارند؛ مثلاً، مسیحیان مبدأ تاریخ خود را میلاد حضرت مسیح علیهالسلام قرار دادهاند و در اسلام با این که حوادث مهمّی مانند ولادت پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله، بعثت آن حضرت، فتح مکه و رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله بوده، هیچ کدام انتخاب نشد، بلکه تنها زمان هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه به عنوان مبدأ تاریخ اسلام برگزیده شد و مسلمانان تمام حوادث را با سال هجری تعیین میکردند؛ هر چند طبری و یعقوبی نظرشان این است که در زمان خلیفه دوم که اسلام توسعه یافته بود، به فکر تعیین مبدأ تاریخی که جنبه عمومی و همگانی داشته باشد، افتادند و پس از گفتگوی فراوان نظر حضرت علی علیه السلام را دائر بر انتخاب هجرت به عنوان تاریخ پذیرفتند.[۱۶]
پانویس
- ↑ سوره توبه/۱۲۲.
- ↑ حرّ عاملی، وسائل الشیعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج۱۸، ص۱۴.
- ↑ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، تهران، المکتبة الاسلامیة، ج۱، ص۱۷۰.
- ↑ بحارالانوار، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۰۳، ج۱۹، ص۳۱؛ مجموعه ورّام، ج۱، ص۳۶.
- ↑ سوره نحل/۴۱.
- ↑ شیخ عباس قمی، سفینة البحار، مکتبة السنائی، مادّه هجر.
- ↑ ر.ک: تفسیر نمونه (پیشین) ج۱۶، ص۲۳۹.
- ↑ سوره عنکبوت/۲۶.
- ↑ ر.ک: فیض کاشانی، تفسیر الصافی، بیروت، مؤسسة الاعلمی، ج۴، ص۱۱۵.
- ↑ سوره صافات/۹۹.
- ↑ سوره آل عمران/۱۹۵؛ سوره انفال/۷۲، ۷۴، ۷۵؛ سوره توبه/۲۰؛ سوره نحل/۴۱، ۱۱۰ و...
- ↑ سوره نساء/۹۷.
- ↑ سوره توبه/۲۰.
- ↑ سوره نساء/۱۰۰.
- ↑ طبرسی، مجمع البیان، تهران، انتشارات ناصرخسرو، ۱۳۷۲ش، ج۵، ص۷۶.
- ↑ ابن جریر طبری؛ تاریخ طبری، بیروت، دارالکتب العلمیّه، چاپ سوم ۱۴۰۸، ج۲، صص۳ و ۵۱۶ و ر.ک: ابن واضح یعقوبی، تاریخ یعقوبی، مرکز انتشارات علمی، ۱۳۶۲، ترجمه دکتر ابراهیم آیتی، ج۲، ص۲۹.
منابع
- هجرت، کاظم احمدزاده، دانشنامه پژوهه، تاریخ بازیابی: ۲۳ دی ۱۳۹۲.
- جایگاه هجرت در مکتب اسلام، سید جواد حسینی، مبلغان، شماره ۵۳، اردیبهشت ۱۳۸۳.
- لغت نامه دهخدا، ذیل واژه هجرت، در دسترس در واژه یاب، بازیابی: ۲۷ فروردین ۱۳۹۳.