فی ظلال نهج البلاغه (کتاب)

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۲ اوت ۲۰۲۰، ساعت ۰۷:۳۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (مهدی موسوی صفحهٔ في ظلال نهج البلاغة (کتاب) را به فی ظلال نهج البلاغه (کتاب) منتقل کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
فی ظلال نهج‌البلاغه

کتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه»، اثر محمدجواد مغنیه (م، ۱۴۰۰ ق) از علمای شیعه لبنان، در شرح کتاب شریف نهج‌البلاغه به زبان عربى است. مؤلّف، شرحى آسان و در عین حال کارآمد براى نهج‌البلاغه در اختیار مى‌گذارد.

معرفی اجمالی کتاب

کتاب در چهار جلد تدوین شده، به این صورت که جلد اول کتاب داراى مقدمه مؤلف است که در آن هدف خود از شرح نهج‌البلاغه و شیوه کار خود را به همراه صحبتى چند درباره کتاب شریف نهج‌البلاغه بیان می کند. بعد از مقدمه، کتاب در جلد اول مشتمل بر شرح خطبه‌هاى نهج‌البلاغه است و جلد دوم کتاب، در ادامه بیان خطب نهج‌البلاغه مى‌باشد. در جلد سوم، بخشى به خطب و بخشى به نامه‌هاى حضرت در نهج‌البلاغه مربوط شده و در جلد چهارم تتمه نامه‌ها و کلمات قصار مى‌باشد.

مؤلف درباره چگونگى این شرح در مقدمه خود چنین مى‌نویسد: «تفاوت میان هر کتابى با کتاب دیگر در هر علمى از علوم همان تفاوت میان هر مؤلف با مؤلف دیگر است؛ چرا که شیوه هر کس برخاسته از شخصیت اوست و بنابراین هر گاه دو نفر در موضوعى واحد بنویسند یا متن واحد را شرح دهند، هر کدام از آن‌ها از دیدگاه خود بدان موضوع یا کتاب خواهد پرداخت و از زاویه گرایش‌ها و تمایل خود بدان خواهد نگریست. از همین جاست که بر شرح ابن ابى‌الحدید جنبه‌هاى تاریخ و ادب غلبه دارد، بر شرح ابن میثم بحرانى، علم کلام، همراه با اندکى از ذوق صوفیانه چیرگى دارد و شرح خویى تکرار همان گفته‌هاى ابن‌میثم همراه با پاره‌اى اضافاتِ برگرفته از روایات و احادیث است.»

مغنیه در ادامه، نوع نگرش خود را در شرح نهج‌البلاغه چنین گزارش مى‌کند: «از آنجا که اعتقاد دارم و بر این باورم که دین اسلام تنها براى خیر و سعادت بشر تشریع شده و از همین روى دانش‌هاى سودمند را فضیلت و فریضه مى‌داند و کار و تلاش براى رسیدن به زندگى بهتر را عبادت و جهاد مى‌شمرد، این اعتقاد مرا بر آن داشته است که نهج‌البلاغه را شرح کنم و یک یک واژه‌ها و جمله‌هاى آن را از این نگرگاه تفسیر کنم، البته اگر که ظاهر عبارت چنین تفسیرى را برتابد یا بدان اشاره‌اى داشته باشد. اما معنى این سخن آن نیست که هیچ از دانش کهن گذشتگان در این حوزه بهره نجسته‌ام و همه میراث فرهنگى گذشته را رد کرده و پشت سر نهاده‌ام. چگونه مى‌توانم چنین کنم، در حالى که اگر این مى‌کردم، کتابى که حاصل مى‌آمد یا شرحى براى چیزى جز نهج‌البلاغه بود یا اساساً شرح نبود و کارى کرده بودم که هیچ آهنگ آن نداشته‌ام! از این گذشته، آیا مى‌توانم واژه‌ها را به چیزى جز آنچه از آنها به ذهن تبادر مى‌کند و جز آنچه در واژه‌نامه‌ها آمده است، تفسیر کنم یا رخدادهاى تاریخ را عوض کنم و یا سیاقى را که همه در فهم آن با همدیگر وحدت نظر دارند نادیده انگارم؟ البته، من آنچه را از برداشت‌هاى قدیم در این عصر شایسته وانهادن است و واگذاشتن آنها چیزى از دین نمى‌کاهد رد کرده‌ام و آنچه را با روزگار حاضر سازگار است، پذیرفته‌ام، آن را توضیح داده‌ام و تثبیت کرده‌ام و از همین نقطه راهى به سوى آنچه همه انسان‌ها مى‌پذیرند و همه خردها در این روزگار و در هر روزگار دیگر مى‌فهمند و برمى‌تابند گشوده‌ام. متون دینى، همه آنها به جز آنچه عقیده و عبادت است، نیازمند چنین نگرگاهى معاصر است. این نگرگاه کاملاً با اصول شریعت سهله سمحه سازگارى دارد و از رهگذر آن مى‌توان جوانانى را که از عقیده پدران و نیاکان روى برتافته‌اند، جذب کرد».

گزارش محتوا

مغنیه کتاب «فى ظلال نهج‌البلاغه» را با شیوه‌اى همسان با آنچه در «تفسیر کاشف» در پیش گرفته است، شرح مى‌کند؛ جزئیات این شیوه به قرار زیر است:

۱- همانند دیگر شارحان قسمتى از متن خطبه یا نامه و در خطبه‌هاى کوتاه و نامه‌هاى کوتاه همه آن را و در کلمات قصار نیز کل عبارت را در آغاز نقل مى‌کند. او در بالاى هر بخش یا هر قسمت عنوانى قرار مى‌دهد و سپس تعداد بندها یا جمله‌هاى آن را نیز یادآور مى‌شود. براى نمونه در شرح خطبه اول نهج‌البلاغه آن را به ۱۱ بخش قسمت مى‌کند که مجموع این یازده بخش در بردارنده ۳۱ بند (فقره) است و عناوین این بخش‌هاى یازده گانه به ترتیب عبارتند از سپاس خدا (فقره ۱ - ۳)، آغاز دین (۴ - ۶)، پیدایش آفرینش (۷ - ۸)، آفرینش آسمان‌ها (۹ - ۱۳)، فرشتگان (۱۴ - ۱۶)، خلقت آدم (۱۷ - ۱۹)، آدم و ابلیس (۲۰ - ۲۱)، پیامبران (۲۲ - ۲۵)، محمّد (صلی الله علیه وآله) (۲۵ - ۲۷)، قرآن و شریعت (۲۸ - ۲۹) و حجّ (۳۰ - ۳۱).

هر یک از این بخش‌ها داراى حرکت گذارى کامل و همچنین نشانه‌هاى نگارش جدید است.

۲- در ذیل هر قسمت، پس از متن نهج‌البلاغه، عنوانى به نام «اللغه» مى‌گشاید و در زیر آن به شرح مفردات آن قسمت مى‌پردازد. او در این توضیح‌ها از کتب لغت نامى به میان نمى‌آورد و تنها اگر لازم باشد شاهدى از آیات قرآن یا شعر عربى ذکر مى‌کند.

۳- در هر قسمت پس از اللغه، عنوان دیگرى به نام «الاعراب» به چشم مى‌خورد و مؤلف در زیر این عنوان به تجزیه و تحلیل، ساختار دستورى جمله پرداخته است.

۴- در هر قسمت معمولاً پس از عنوان «الاعراب»، گاه بلافاصله و گاه با فاصله عنوان دیگرى به نام «المعنى» وجود دارد که در زیر آن، جمله‌هاى قسمتِ مورد بررسى از متن را یک به یک شرح و تفسیر کرده است.

۵- افزون بر این در هر قسمت یا پس از عنوان «المعنى» و یا پیش از آن و پس از عنوان «الاعراب» یک یا چند عنوان مستقل درباره محور بحثِ آن قسمت از متن وجود دارد و مؤلّف در زیر این عنوان یا عنوان‌ها بحثى مستقل مطرح کرده است.

۶- افزون بر این در برخى از قسمت‌ها با عنوان دیگرى به نام «للمنبر» برخورد مى‌کنیم. مؤلّف درباره این کار انحصارى خود چنین توضیح مى‌دهد: «متوجّه شده‌ام کسانى که تنها کارشان منبر است به واسطه ثمرات و همچنین سحر بیان و عطرى که در نهج‌البلاغه و خطبه‌هاى آن است به فراوانى بدین کتاب مراجعه مى‌کنند. به همین دلیل کوشیدم هر چند به مقدارى اندک بدین گروه کمک کنم، باشد که منبرهایشان پربارتر و مفیدتر شود... بدین ترتیب هر گاه در سخنى از سخنان امام مضمونى یافتم که به گمان خودم در شنونده تأثیرى ویژه به جاى مى‌گذارد آن را با عنوان «للمنبر» بیان کردم تا هر کس در پى چنین مضمون‌هاى فشرده‌اى است با مراجعه به فهرست یا با ورق زدن کتاب بسادگى بتواند به آنها دست بیابد.» اولین نمونه للمنبر در ذیل خطبه بیستم به چشم مى‌خورد که عنوانش «للمنبر: الدنیا جنازه» است.

۷- مؤلف گاه که شرح عبارتى را مفید و داراى ثمره علمى نمى‌داند، از آن خوددارى مى‌کند، چنانکه در ذیل بخش مربوط به فرشتگان در خطبه یکم نهج‌البلاغه تنها با گشودن عنوان «مشکل و شائک» (یک معضل و یک دشوارى) در حدود یک صفحه گزارش در این باره که در مورد فرشتگان بحث‌هایى میان قدما رایج بوده است به دست مى‌دهد و با اشاره به ناکارآمدى آگاهى‌هاى گذشتگان و ناتوانى ما در این زمینه و با اعتراف به این که حقیقت فرشتگان به کلّى بر ما پوشیده است، مى‌نویسد: «بهتر است آنچه را در توانمان نیست واگذاریم و به آنچه در حدود توان ماست بپردازیم».

۸ - مؤلّف در تقسیم خطبه‌ها و نامه‌هاى بزرگ به چند قسمت، برخلاف شیوه معمول درباره قرآن کریم که - سجع و توازن آهنگ یکى از معیارهاى بخش‌بندى یک سوره است - سجع و تناسب وزن را معیار تقسیم قرار نمى‌دهد و بیشتر به وحدت موضوع توجه دارد. دیگر شارحان نهج‌البلاغه نیز عموماً در قسمت‌بندى خطبه‌ها و نامه‌ها به همین ملاک توجه داشته‌اند.

وضعیت کتاب

کتاب فى ظلال نهج‌البلاغه در ۴ جلد براى نخستین بار در سال (۱۹۷۲ م) به سرمایه دارالعلم للملایین بیروت چاپ شده است که با زبانى ساده و شیوه‌اى کارآمد مى‌باشد.

منبع

ویکی نور