میرزا محمدحسن شیرازی
حاج میرزا محمدحسن شیرازی، معروف به میرزای شیرازی بزرگ، ابتدا در اصفهان تحصیل كرد و سپس به نجف رفت و در حوزه درس صاحب جواهر شركت كرد و بعد از او به درس شیخ مرتضی انصاری رفت و از شاگردان مبرز و طراز اول شیخ شد بعد از شیخ انصاری مرجعیت عامه یافت در حدود 23 سال مرجع علی الاطلاق شیعه بود و هم او بود كه با تحریم تنباكو، قرارداد معروف استعماری رژی را لغو كرد. شاگردان زیادی در حوزه درس او تربیت شدند، از قبیل آخوند ملا محمدكاظم خراسانی، سید محمدكاظم طباطبائی یزدی، حاج آقا رضا همدانی، حاج میرزا حسین سبزواری، سید محمد فشاركی رضوی، میرزا محمدتقی شیرازی و غیره. [۱]
محتویات
ولادت
روز پانزدهم جمادی الاول سال 1230 هـ.ق در شیراز متولد و نام محمدحسن بر او نهاده شد در دوران طفولیت پدر خویش را از دست داد و دائیاش سید حسین معروف به مجدالاشراف عهدهدار سرپرستی او گردید.
تحصیلات
میرزا در زمانی كه فقط چهار سال و پانزده روز از عمرش میگذشت، شروع به تحصیل نمود پس از دو سال از قرائت و كتابت فارسی فارغ گشت شش سال و نیم داشت كه به آموزش علوم تجربی پرداخت در 8 سالگی مقدمات را به پایان برد و توسط داییاش به بزرگترین خطیب شیراز معروف به میرزا ابراهیم سپرده شد تا او اهل خطابه و منبر گردد. هوش وی چنان سرشار بود كه یك صفحه از كتاب ابواب الجنان قزوینی را كه كتابی بس مشكل بود، دوبار میخواند و از حفظ میشد پس از آن كتب متعارف فقه و اصول را خواند و در دوازده سالگی در درس شرح لمعه شركت جست و در كنار آموختن شرح لمعه خود به تدریس آن در پانزده سالگی نیز پرداخت.
پس از مدتی به توصیه استادش به دارالعلم آن زمان، اصفهان شتافت و در مدرسه صدر، حجرهای گرفت استاد بزرگوار وی در اصفهان، شیخ محمدتقی صاحب حاشیه بر معالم بود پس از فوت شیخ محمدتقی به محضر درس سید محقق، میر سید حسن بیدآبادی حاضر شد و قبل از بیست سالگی به كسب اجازه از وی نائل آمد (اجازه در آن زمان معمولاً در سه چیز بود: اجازه در امور مربوط به ولایت فقیه، اجازه نقل حدیث، اجازه در اجتهاد) میرزا پس از ده سال تعلیم و تعلم در اصفهان، عزم سفر به عتبات عالیات نمود و در سال 1259 هـ.ق وارد كربلا شد و درس آیت الله سید ابراهیم صاحب ضوابط شركت جست، سپس عازم نجف شد میرزا در نجف در حوزههای درس علما و اساتیدی چون صاحب جواهر، و صاحب انوارالفقاهه حاضر شد پس از فوت صاحب جواهر در مجالس درس شیخ بزرگوار، علامه دهر، شیخ مرتضی انصاری شركت كرد و در نجف مقیم شد در تعریف و مدح این مرد بزرگوار همین بس كه بارها شیخ مرتضی انصاری گفته بود: من درسم را برای سه نفر میگویم: میرزا محمدحسن، میرزا حبیب الله، آقا حسین تهرانی.
مرجعیت و زعامت دینی
به سال 1281، شیخ مرتضی انصاری دارفانی را وداع گفت، افاضل شاگردان شیخ گردآمدند و به گفته میرزای آشتیانی، همگی بر مقدم بودن میرزای شیرازی اتفاق كردند. میرزا به سبب تواضع و خاكساری ابتدا از قبول این مهم امتناع مینمود، ولی با استماع سخنان دیگران و حكم ایشان مبنی بر وجوب تصدی این امر از جانب استاد، میرزا قبول نمود سال 1288 هنوز فرانرسیده بود كه به زیارت خانه خدا مشرف شد.
میرزا در این سفر قصد اقامت در مدینه منوره را داشت كه این امر میسرنمیشود و به نجف بازمیگردد پس از آن، مجاورت مشهد امام رضا علیه السلام را نیت میكند كه آن هم ممكن نمیشود تا این كه بالاخره در شعبان 1290 به سامرا مسافرت میكند، و این مسافرت همان هجرت او به سامرا است با هجرت میرزا به سامرا، خانه علم و مركز اسلامی و مرجع مردم در امور دین و دنیا شد و خداوند متعال هم با نصرت خویش و بالا بردن مقام میرزا، نام او را در سراسر كره ارض منتشر ساخت.
آثار و تالیفات
میرزا، نوشتهها و تحریراتی در فقه و اصول داشته، ولی به دلیل این كه خود آن ها را ناچیز میدانسته حاضر به انتشارشان در میان مردم نبوده است با این حال بعضی از آن ها مشاهده شده است. سید محمدتقی اصفهانی، یكی از شاگردان میرزا نقل میكند كه میرزا در هنگام درس اشاره داشت كه این مطلب را در رساله طهارت و صلوه به طور مفصل آوردهام. هم ایشان میگفت كه حاج میرزا اسماعیل شیرازی پسرعموی میرزا، نسخهای از رساله اجتماع الامر والنهی به خط خود میرزا در اختیار دارد سید محمدتقی باز یادآوری میكند كه یادداشت هایی را كه دیده است، در آن سؤالات میرزا و جوابهای شیخ انصاری بوده، و نیز حاشیهای را كه بر نجاه العباد و دیگر رسالهها زده است، همگی را مشاهده كرده است تالیفات وی عبارتند از:
- كتابی در طهارت (تا مبحث وضو)
- رسالهای در رضاع و شیردادن
- كتابی در فقه (از اول مكاسب تا آخر معاملات)
- رسالهای در اجتماع امر و نهی
- خلاصهای از افادات استاد بزرگوارش شیخ مرتضی انصاری در تمام مباحث اصول
- رسالهای در مشتق
- حاشیهای بر نجاه العباد
- تعلیقهای بر كتاب معاملات آقا وحید بهبهانی
و اما آن چه از فتاوی و تقریرات درس آن فقیه بزرگوار گردآوری شده است:
- صد مساله از فتاوای میرزا، توسط شیخ فضل الله نوری
- مجموعهای از فتاوای میرزا به زبان عربی
- مباحث درس اصول میرزا، توسط شیخ علی دزدری
- مباحث درس اصول، توسط سید محمد اصفهانی
- مباحث درس اصول و فقه، توسط ابراهیم دامغانی
- مباحث درس اصول، توسط شیخ حسن فرزند محمدمهدی شاه عبدالعظیمی كه آن را ذخایرالاصول نامیده است.
- تقریراتی از درس میرزا نوشته باقر حیدر
- ترجمه كتاب معاملات آقا وحید بهبهانی از فارسی به عربی توسط شیخ حسنعلی تهرانی (میرزا بر این كتاب تعلیقاتی دارد.)
اقدامات و اصلاحات عملی میرزا
امنیت و آسایش زمانی به زوار سامرا سایه گسترد كه میرزای شیرازی در آن دیار رحل اقامت افكند شیعیانی كه قصد زیارت آن جا را مینمودند، به هنگام ورود و خروجشان بسیار ترسان بودند تا مبادا دچار گرفتاری شوند. زمانی كه میرزا به سامرا مهاجرت كرد، سامرا اهمیت خود را دوباره بازیافت و مركز مهمی برای تحصیل علم و محل تجمع علمای بزرگ گردید و این امر تا زمان مرگ میرزا هر روز رو به افزایش بود.
میرزا اقدامات عمرانی بسیاری انجام داد مدرسهای برای طلاب بنا نهاد كه تا هم اكنون به مدرسه میرزا شهرت دارد مدرسه دیگری نیز در شرق این مدرسه و كنار آن احداث كرد بر شط سامرا پلی زد تا از چاپیده شدن مردم توسط بلمداران برای عبور مردم و وسایل و چهارپایانشان جلوگیری كند، ولی بعد از فوت میرزا، از آن جا كه به منافع عدهای سودجو ضرر وارد آمده بود، پل تخریب شد و به مرور زمان از بین رفت از دیگر كارهای میرزا در سامرا ساختن دو حمام، یكی مردانه و دیگری زنانه بود ساعتی توسط ایشان خریداری گردید و بر بالای باب قبله نصب شد.
در حرم عسكریین علیهم السلام تزئینات و اصلاحاتی صورت گرفت بازار بزرگی توسط ایشان ساخته شد حسینیهای جهت برگزاری مراسم عزاداری امام حسین علیه السلام به همت ایشان بنا شد برای بسیاری از مجاورین سامرا خانه ساخت فقرا بسیاری از اهل تسنن را انفاق نمود و زندگی آن ها را به جریان انداخت در سال 1311 هـ.ق فتنهای میان اهالی سامرا و مجاورین برانگیخته شد كه به تهدید مجاورین از جانب اهالی انجامید.
آتش فتنه از سوی عدهای از جاسوس ها و دسیسه چینان كه خواهان جنگ میان مسلمین و ایجاد آشوب و تفرقه بین برادران شیعه و سنی بودند، برپا شد میرزا با كفایت و تدبیر خویش آتش فتنه را خاموش ساخت و امور مردم به مجرای طبیعی خود بازگشت داد در اجرای این مهم اجازه دخالت به هیچ كس، حتی كنسول انگلستان و والی عثمانی بغداد نداد و به آن ها پیغام داد: مساله بزودی اصلاح خواهد شد و این حادثه كوچكتر از آن است كه نیاز به مداخله ماموران حكومتی باشد.
تحریم تنباكو
یكی از نقاط عطف و مهم تاریخ معاصر ایران، تحریم تنباكو است كه سندگویایی بر رهبری روحانیت مبارز و مقاومت و همبستگی مردم متعهد این سرزمین در پاسداری از ارزشهای اسلامی و دفاع از استقلال و آزادگی است نقش میرزای بزرگ شیرازی اعلی الله مقامه الشریف در این حركت بزرگ، انكارناپذیر است چنانچه امام خمینی در این باره فرمودند:
آن مرحوم (میرزای بزرگ رحمه الله علیه) كه در سامره تنباكو را تحریم كرد، برای این كه ایران را تقریباً در اسارت گرفته بودند، به واسطه قرار داد تنباكو، و ایشان یك سطر نوشتند كه تنباكو حرام است، و حتی بستگان خود آن جائر (ناصرالدین شاه) هم و حرمسرای آن جائر ترتیب اثر دادند به آن فتوا، و قلیانها را شكستند و در بعضی جاها تنباكوهایی كه قیمت آن هم زیاد بود، در میدان آوردند و آتش زدند و شكست دادند آن قرارداد را، و لغو شد قرارداد، و یك چنین چیزی و آن ها دیدند كه یك روحانی پیرمرد، در كنج دهی از دهات عراق، یك كلمه مینویسد و یك ملت قیام میكند، و قراردادی كه مابین شاه جائر و انگلیسیها بوده است، به هم میزند و یك قدرت این طوری دارد او.[۲]
در دوران قاجار و كمی پیش از آن محور عمده حل و فصل مشكلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی رژیم حاكم را، سیاست موازنه منفی و مثبت (جلب رضایت دو ابر قدرت روس و انگلیس از طریق اعطای امتیازات و منافع مختلف به آن ها) تشكیل میداده است، تا جائی كه به عنوان شیوهای سهل الوصول برای حفظ و بقای شاه و در برابر تكاثرطلبی استعمارگران بین المللی بكار گرفته میشد.
در آن زمان، دو دولت روس و انگلیس نقش تعیین كننده را در دربار شاه داشتند كه خود به دلیل فقدان پایگاه مردمی دربار بود بینش سیاسی و فرهنگی مردم در سطح نازلی قرارداشت و از وسایل ارتباطی آن روزگار (مانند روزنامهها) به نحو قابل توجهی برخوردار نبودند و غالباً در اثر تبلیغات انحرافی رژیم شاه، تصور میكردند كه دیگر شاهان جهان تابع شاه ایران هستند!
مدتی پیش از انعقاد قرارداد امتیاز تنباكو عهدنامه رویتر در تاریخ جمادی الاول 1289 هـ.ق (1872 م) با بارون ژولیوس دورویتر انگلیسی كه رشوههای كلان به شاه و صدر اعظم وی (مشیرالدوله سپهسالار) پرداخته بود، صورت گرفت در وصف ننگین بودن این عهدنامه همین بس كه به اعطای سند مالكیت ایران معروف گشت و لرد كرزن، آن را بخشش از طرف ایران خواند شاه و سپهسالار پس از این بخشش و با پولی كه به عنوان رشوه از رویتر گرفتند در سال 1290 هـ.ق از طریق روسیه به فرنگ رفتند ولی در پایتخت روسیه با اعتراض شدید دولت تزاری نسبت به این عهدنامه روبرو شدند كه دنباله این سفر به اعطای امتیازات دیگری به روسیه منجر شد.
متن حكم تحریم تنباکو
بسم الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباكو و توتون، بای نحو كان، در حكم محاربه با امام زمان صلوات الله و سلامه علیه است حرره الاقل محمدحسن الحسینی. بلافاصله پس از صدور حكم، ماموران حكومت وظیفه یافتند به هر نحو از انتشار این حكم و آگاهی مردم نسبت به صدور آن ممانعت كنند و به طریقی كه میتوانستند و ضرورت داشت عمل میكردند با این حال، در همان نصف روز اول كه حكم به دست میرزای آشتیانی رسید، در حدود صد هزار نسخه از حكم میرزای شیرازی نوشته شد مردم، حتی بی سوادها، نشر آن را وظیفه شرعی خود میدانستند.
حكم تحریم، حتی دربار شاه و اندرون حرمسرای وی را نیز دربرگرفت، به نحوی كه انیس الدوله، سوگلی ناصرالدین شاه دستور داد قلیانها را جمع كنند و ناصرالدین شاه هم برای آن كه مبادا به احترامش لطمهای وارد آید، بعد از آن به هیچ یك از نوكران خود دستور نمیداد قلیان بیاوردند و در تمام دربار، قلیانها را جمع كردند كار به جایی رسید كه یهود و نصاری نیز به متابعت از اسلام، دخانیه را در ظاهر ترك نمودند.
از سوی دیگر، شاه و درباریان به مصداق الغریق یتشبث بكل حشیش به هر گونه نیرنگ و فریب به منظور جلوگیری از روند پیروز تحریم دست میزنند در آغاز با مساعدت وعاظ السلاطین و معممین دربار به شایعه جعلی بودن فتوی و این كه توسط فردی به نام ملك التجار جعل شده است، میپردازند و سیستم حفاظت و اختناق خود را به شدت گسترش میدهند تا هر گونه ارتباط مردم و علما، و كسب تكلیف از میرزای بزرگ را سلب كنند. اما این اقدامات نیز تاثیری در روند قضایا نداشت. لذا دولتیان با توسل به نیرنگی دیگر و ایجاد تفرقه، دست به دامن علمای داخل ایران میشوند.
شاه و امین السلطان به میرزای آشتیانی روحانی تهرانی روی میآورد و از او میخواهند به اباحه و تجویز دخانیات حكم كند میرزای آشتیانی و دیگر علما، شاه و درباریان را به كلی مایوس میسازند و قاطعانه میگویند كه حكم میرزای بزرگ را جز خود او كسی دیگر نمیتواند تغییر دهد، و اضافه میكنند: این كار اصلاح برنمیدارد، باید متوقف شود این امتیازات باید برگردد و تا برنگردد، میرزا آرام نمیگیرد.
از طرف دیگر، سیاست ارعاب و تهدید و توسل به خشونت نیز كارآیی خود را از دست داد و مردم را هر چه بیشتر مصممتر و مقاومتر ساخت بدین رو، ناصرالدین شاه، ناچار به فكر تسلیم و لغو امتیاز میافتد، ولی مسئولان كمپانی، و علی الخصوص كارگزاران سفارت انگلیس، او را از این كار برحذر میدارند و آن را خطری برای اصل رژیم قلمداد میكنند.
سرانجام، شاه در حالی كه فقط دو هفته از صدور حكم تحریم میگذرد، به الغای انحصار داخله توتون و تنباكو میپردازد اما علما و مردم باز هم مقاومت میكنند و خواستار لغو كامل امتیاز تنباكو میگردند. شاه كه خصوصاً از مقاومت میرزای آشتیانی بسیار عصبانی شده بود، او را تهدید میكند. در عوض میرزا نیز تصمیم به مهاجرت میگیرد شاه از ترس به پا شدن طوفان، به تملق و تهدید میرزا پرداخته و وی را از هجرت بازمیدارد در این میان، زمزمههای جهاد علیه دستگاه نیز بالا میگیرد و اعلامیههایی بدین مضمون بر در و دیوار شهر نصب میشود: بر حسب حكم جناب حجت الاسلام، آقای شیرازی، اگر تا 48 ساعت دیگر امتیاز دخانیات لغو نشود، یوم دوشنبه آتیه، جهاد است، مردم مهیا شوید. از سوی دیگر شدت اوضاع و تنگناهایی كه برای فرنگیان پدید آمده بود، باعث شد كه مسئولین كمپانی از سوی سفرا و سیاسیون اروپا در تهران، تحت فشار قرار گیرند.
آرنستین، رئیس كمپانی، امین السلطان را در اتخاذ دو راه مخیر میسازد: لغو امتیاز و پرداخت خسارت، لغو تحریم و آرام كردن مردم شاه تصمیم دوم را برمیگزیند شاه و دربار برای چاره جویی، مجلسی با حضور علمای بزرگ تهران و برخی از دولتیان تشكیل میدهند در این مجلس، از علما آقایان میرزا حسن آشتیانی، سید علی اكبر تفرشی، شیخ فضل الله نوری، امام جمعه تهران، سید محمدرضا طباطبایی، سید عبدالله بهبهانی، آخوند ملا محمدتقی كاشی، و از طرف دولت: نایب السلطنه كامران میرزا، صدراعظم امین السلطان، میرزا علی خان امین الدوله، مشیرالدوله، قوام الدوله و مخبرالدوله شركت داشتند.
در این جلسه، صورت امتیازنامه مطرح شد، ولی آقایان علما، به علت این كه كلیه مفاد آن برخلاف الناس مسلطون علی اموالهم بود، از صحه گذاردن بر آن خودداری نمودند، و حتی تهدیدات دولتیان نیز نتوانست كاری از پیش ببرد كار به جایی رسید كه آقا سید محمدرضا طباطبایی فرمود: اگر این حكم را دولت داده است، كه باید به امضای ملت باشد، و اگر شخص شاه داده است كه حقی نداشته و ندارد.
وفات
میرزا در شب چهارشنبه بیست و چهارم شعبان 1312 هـ.ق، در حالی که 82 سال عمر گرانمایهاش را به پرتوافكنی در میان مسلمین و به خصوص شیعیان سپری كرده بود، بر اثر شدت بیماری سل دارفانی را وداع كرد و جان به جان آفرین تسلیم نمود.
میرزا وصیت كرد كه او را در نجف، در محلی كه خود قبلاً مشخص كرده بودند به خاك بسپارند به همین جهت جسد شریفش را پس از غسل دادن در شط سامرا، به طرف نجف اشرف حركت دادند در تمام شهرهای سر راه، مردم با گریه و زاری و نوحهخوانی و سینهزنی به پیشواز میآمدند در نزدیكی بغداد، تمام اهالی بغداد (حتی غیرمسلمانان از اهل ذمه) نیز به استقبال آمدند.
مشیر رجب پاشا هم ارتش سلطانی را با هیاتی آراسته به حزن و اندوه، و تفنگ هایی سرنگون به استقبال فرستاد در كربلا، جسد میرزا در حرمین امام حسین علیه السلام و حضرت عباس علیه السلام طواف داده شد و در نجف نیز جسد میرزا در حرم امیرالمومنین علیه السلام طواف داده شد و سپس در آخرین شب شعبان دفن میرزا به پایان رسید از آن پس مجالس فاتحه در تمام شهرها برگزار گردید. همه بازارها در ایام فاتحه بسته بود و این عزاداری تا نزدیك یك سال در بلاد اسلامی ادامه داشت.[۳]
پانویس
- ↑ آشنایی با علوم اسلامی، ص 314.
- ↑ از بیانات 28/8/1359 امام خمینی.
- ↑ یكصد سال مبارزه روحانیت از میرزای شیرازی تا امام خمینی، تالیف نگارنده، چاپ 1360، دفتر نشر نوید اسلام.
منابع
عقيقي بخشايشي، فقهاي نامدار شيعه، صفحه 355.