میرزا فضل الله زنجانی

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ ژوئیهٔ ۲۰۱۲، ساعت ۱۳:۱۴ توسط شیرین سادات حسینی (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای جدید حاوی ' {{بخشی از یک کتاب}} ==ميرزا فضل‌الله زنجاني== «شيخ الاسلام» '''درآمد''' در عصر غيب...' ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.

Icon book.jpg

محتوای فعلی بخشی از یک کتاب متناسب با عنوان است.

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

ميرزا فضل‌الله زنجاني

«شيخ الاسلام»

درآمد

در عصر غيبتِ آخرين ستاره درخشان آسمان امامت و ولايت، حضرت حجت بن الحسن العسكري عجل الله تعالی فرجه شریف فقيهان وارسته و مراجع فرازپايه شيعه، در رديف مجاهدان و پيشكسوتان عرصه جهاد و فقاهت بوده‌اند؛ آنان كه در روزگار خويش مشعل هدايتگر اسلام را روشن نگه داشته و به جانشينان شايسته خود سپرده‌اند.

يكي از نمونه‌‌هاي بارز آنان، محقق و دانشمند بلندآوازه استان زنجان شيخ الاسلام حاج ميرزا فضل‌الله زنجاني است؛ مردي كه سال‌ها در سنگر تأليف، تحقيق، پژوهش و ترويج شعائر اسلامی‌‌ به حمايت از اسلام پرداخت و وظيفه خويش را به خوبي ادا نمود. ترسيم زندگاني وي در صفحات محدود، كار بسيار مشكلي است؛ ولي به قدر وسع، به صورت اختصار به شرح حال او می‌‌پردازيم و صفحات پُربار حيات او را ورق می‌‌زنيم.

تبار پاك

عنوان «شيخ الاسلام» شهر، منحصر به اين خاندان بوده و از امتيازات آنان شمرده می‌‌شده است. ما به علت پرهيز از طولاني شدن كلام، از پرداختن به شرح حال تك‌تك اعضاي اين خاندان پرهيز نموده و فقط به شرح حال جد، پدر و برادر شخصيت مورد نظر اين نوشتار اشاره می‌‌كنيم.

آیت الله شهيد ملا علي زنجاني (شهادت 1136 ق):

شهيد فقيد ملا علي زنجاني، جد چهارم شيخ الاسلام و از نامداران سده دوازدهم قمري است. وي در يك خانواده مذهبي ديده به جهان گشود و تحصيلات علوم اسلامی‌‌ را در زنجان فراگرفت. او سپس به قزوين رفت و نزد محدث عالي قدر، ملا خليل بن غازي قزويني و سيد قوام‌الدين محمد حسيني قزويني به تحصيل متون عربي و ادبي همت گماشت. وي رجال، كلام، حديث، فقه و اصول را از ديگر بزرگان حوزه آموخت و آنگاه به زادگاهش مراجعت كرد.

وي، در زمان توافق دولت عثماني با روس بر سر تقسيم ايران و حمله عثماني‌ها به خاك وطنمان، همراه با نيروهاي مردمی‌‌ و مسلمان، به قصد دفاع از ميهن، بيرون رفت و در اثر نبرد سختي كه در روستاي «قمچتاي» درگرفت به درجه رفيع شهادت رسيد و به ملكوت اعلی پيوست. مزارش در همان روستا، محل زيارت اهل دل است.

استادش، سيد قوام‌الدين، در سوگ و تاريخ وفات وي چنين سروده است:

مولوي ملا علي ميرزا كه بود × در طريق معرفت صاحب رشاد

علم را چون با عمل مقرون نمود × كرد در راه خدا عزم جهاد

بود در علم عدو ثابت قدم × تا به راه حق روان با صدق و داد

خامه و انشا به تاريخش نوشت × (با شهيد كربلا محشور باد).[۱]

آثار

آثار علمی‌‌ و قلمی‌‌ كه از وي به جاي مانده عبارت است از:

  • 1. نظم «باب الحادي عشر»؛
  • 2. نظم «تهذيب المنطق» تفتازاني.[۲]

پدر

يكي از نوادگان فاضل و روحاني ملا عليِ شهيد، ميرزا نصرالله زنجاني است. از زندگاني و شرح‌حال ايشان اطلاع صحيح و كاملي در دست نيست؛ مگر اين كه او را در رديف شاگردان سيد علي قزويني، نويسنده حاشيه قوانين ذكر كرده‌اند. وفات او در سال 1320 ق. اتفاق افتاده است.

از ايشان دو فرزند روحاني و دانشمند باقي مانده است:

  • 1. علامه دانشور، آیت الله ميرزا ابوعبدالله زنجاني؛
  • 2. آیت الله ميرزا فضل الله شيخ الاسلام زنجاني (شخصيت مورد نظر ما).[۳]

برادر

آیت الله حاج ميرزا ابوعبدالله زنجاني در سال 1309 ق. در شهر زنجان به دنيا آمد. وي علوم مقدماتي را در زادگاهش آموخت و سپس رياضيات، هيأت و كلام را از دانشمند فرزانه، ميرزا ابراهيم فلكي زنجاني فراگرفت. او سپس به تهران رفت و مدت دو سال به تكميل علوم پرداخت. وي در سال 1331 ق. راهي عتبات عاليات شد و در جرگه شاگردان آيات عظام: سيد محمدكاظم يزدي طباطبايي، ملا فتح‌الله شيخ الشريعه اصفهاني، سيد محمد فيروزآبادي، سید ابوالحسن اصفهانی، ميرزا حسين ناييني و آقا ضياءالدين عراقي قرار گرفت و از محضرشان بهره وافي برد.

زنجاني پس از كسب معارف الهي در سال 1339 ق. به زنجان مراجعت كرد و به خدمات ديني و اجتماعي پرداخت. مقام علمی‌‌ و اجتهاد وي مورد تأييد عالمان شيعه و سني بود و داراي اجازات متعدد روايي است. وي در سفر به كشورهاي سوريه، فلسطين، مصر و عربستان با برخي از دانشمندان اسلامی ‌‌ملاقات نمود و در مصر مورد تفقد و احترام استادان دانشگاه «الازهر» قرار گرفت. سال‌هاي پاياني عمر را در دانشكده معقول و منقول تهران به تدريس تفسير و فلسفه پرداخت و در سال 1360 ق. در تهران بدورد حيات گفت و در زنجان به خاك سپرده شد. برخي آثار علمی‌‌ وي عبارتند از:

  • 1. تاريخ القرآن؛
  • 2. اصول القرآن الاجتماعيه؛
  • 3. كتاب الافطار؛
  • 4. الفيلسوف الفارسي الكبير؛
  • 5. كتاب دين الفطرة؛
  • 6. سرِّ انتشار اسلام؛
  • 7. بقاء النفس بعد فناء الجسد؛
  • 8. طهارة اهل كتاب؛
  • 9. لزوم حجاب؛
  • 10. ترجمه مقاله نبي صلي الله عليه و آله و سلم، تأليف توماس كارلايل؛
  • 11. عظمت حسين بن علي علیه‌السلام؛
  • 12. فلسفه حجاب.[۴]

ولادت

آیت الله ميرزا فضل‌الله زنجاني، معروف به «شيخ الاسلام» در روز جمعه، بيست و سوم شوال 1302 ق.[۵] در خانواده‌اي مذهبي، علمی‌‌ و معنوي در شهر زنجان پا بر عرصه هستي نهاد.[۶]

تحصيلات

وي پس از سپري كردن دوران كودكي، شروع به تحصيل علوم اسلامی ‌‌نمود و چون اجداد و نياكانش، در وادي علم و فقاهت قدم گذاشت و رنج‌هاي اين راه را بر جان خريد.

او تحصيلات علوم ابتدايي را در زادگاهش طي نمود و ادبيات عرب، منطق، فقه، اصول، كلام و حكمت را از استادان همشهري خود آموخت. ميرزا فضل‌الله در سال 1331 ق.[۷]، به همراه برادر كوچكترش ميرزا ابوعبدالله، راهي عراق گرديد و هشت سال با او در آن سرزمينِ قدسي به كسب علوم آل محمد پرداخت. وي در سال 1339 ق. به زنجان بازگشت و به خدمات علمي، ديني مشغول شد.[۸]

استادان

شيخ الاسلام در مقاطع مختلف از برخي بزرگان و انديشمندان اسلامی‌‌ بهره برده است كه هر يك در زمان خويش شهره آفاق بودند. استادان وي به ترتيبي كه در تراجم آمده بدين شرح است:

1. ميرزا عبدالمجيد زنجاني (وفات 1324 ق):

وي مقدمات و سطح را در زنجان آموخت و آن‌گاه به تهران رفت و از دروس آيات: ميرزا ابوالحسن اصفهاني مشهور به «جلوه»، ميرزا حسن آشتياني و حكيم نامدار، علي آقا مدرس زنوزي استفاده بُرد. وي ده سال تمام آن چنان با جديت و علاقه سرشار در دروس استادنش شركت نمود كه خود، استاد مسلَم و از مشاهير عالمان عصر شد. او بسيار زاهد، عابد، ملتزم به آداب شرعي و در علوم مختلفي چون: كلام، فلسفه، فقه، اصول و... استاد و صاحب‌نظر بود. حوزه درسي او در زنجان در فنون و علومِ ياد شده، شاگرداني چون آیت الله ميرزا فضل الله زنجاني را تربيت كرد. وفات اين عالم بزرگوار در سال 1324 ق. بوده است آثار اين عالم فرهيخته عبارت است از:

  • 1. حاشيه بر شوارق؛
  • 2. حاشيه بر اسفار.[۹]

2. ميرزا عبدالله كاوندي زنجاني (وفات 1329 ق):

ميرزا عبدالله در روستاي «كاوند» از دهستان «ايجرود» زاده شد. وي مقدمات را در زنجان فراگرفت و سپس به عراق رفت و در محفل علمی ‌‌آیت الله ميرزا محمدحسن شيرازي حاضر شد. او در سال 1328 ق. به قصد زيارت امام رضا علیه‌السلام به ايران آمد و هنگام مراجعت، به زنجان رفت و به مدت يك سال در آنجا توقف نمود. از شاگردان وي در اين مدت می‌‌توان به آيات: سيد محمود امام جمعه زنجاني و حاج ميرزا فضل‌الله زنجاني اشاره كرد.

شيخ الاسلام در حوزه درسي خارج اصول فقه او شركت كرده است. وي در مراجعت به كاظمين در تاريخ 1329 ق. درگذشت.[۱۰]

شيخ الاسلام زنجاني هنگام اقامت در نجف اشرف، از محضر فرزانگاني چون آيات عظام: سيد محمدكاظم يزدي طباطبايي (1248-1337 ق) نويسنده كتاب پُراَرج عروة الوثقي[۱۱]، ملا فتح‌الله شيخ الشريعه اصفهاني (1266-1339 ق)،[۱۲] ميرزا محمدتقي شيرازي (1285-1338 ق)[۱۳] و آقا ضياءالدين عراقي (1278-1361 ق)[۱۴] استفاده كرد.

اجازات

وي براي ورود به قافله حاملان حديث و ناقلان روايت، از برخي بزرگان عالمان جهان تشيع و تسنن موفق به دريافت اجازه روايتي گرديد كه به اسامی ‌‌آن‌ها اكتفا می‌‌گردد:

  • 1. سيد حسن صدر كاظمي؛ به تاريخ 28 رجب 1339 ق؛
  • 2. سيد محمد فيروزآبادي؛
  • 4. سيد محمود آلوسي از عالمان محدث و معروف اهل سنت به تاريخ 22 شعبان 1339 ق.

برخي از دانشمندان اسلامی‌‌ مانند آيات: سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي[۱۵] و شيخ موسي عباسي زنجاني از معظم‌له اجازه نقل حديث دارند.[۱۶]

آثار علمي

زنجاني با وجود اشتغالات علمی‌‌ و درسي و گرفتاري‌هاي فراواني كه در شهرستان‌ها براي عالمان ديني وجود داشت، هرگز از تأليف، تحقيق، پژوهش و تصنيف غفلت نورزيد و بي‌شك يكي از موفق‌ترين و پركارترين دانشمندان در اين زمينه است. تحقيقات و تأليفات اين عالم فرهيخته در مورد موضوعات فقه، اصول، منطق، كلام، فلسفه، تاريخ، رجال و حديث است؛ اما متأسفانه به جز دو مورد از آن‌ها، هيچ يك از آثارش به زيور چاپ آراسته نگرديده و همگي به صورت دست‌نويس باقي مانده است. آثار وي عبارتند از:

  • 1. رسالة اصالة الماهية؛ اين رساله شامل بحثي در جهت اثبات اصالت ماهيت و چگونگي پيدايش اصالت وجود و تضعيف آن است.
  • 2. رسالة الماهيات في التحقيق؛
  • 3. تاريخ علم الكلام في الاسلام؛
  • 4. تاريخ مدينة زنجان و تراجم علماها و روات‌ها و مشاهير رجال‌ها؛
  • 5. التشيع في التاريخ، 3 جلد؛ اين كتاب بحث مفصلي است در تاريخ مذهب شيعه و رد افتراها و نسبت‌هاي ناروايي كه به شيعه وارد شده است.
  • 6. تعليقه بر تعليقه «منهج المقال» بهبهاني؛
  • 7. تعليقه بر «منهج المقال» استرآبادي؛
  • 8. تعليقه بر «اوائل المقالات»؛ اين اثر، همراه با متن اوائل المقالات در سال 1364 ق. در تبريز منتشر شده است.
  • 9. حاشيه بر «رسالة حدوث العالم»؛ حاشيه سودمندي است بر حدوث العالم تأليف ملاصدرا و رد بعضي از نظريه‌هاي ايشان.
  • 10. حاشيه بر «شوارق الالهام»، تأليف ملا عبدالرزاق لاهيجي؛ اين حاشيه تا مبحث وجود ذهني است و در اوائل جواني ايشان نگاشته شده است.
  • 11. شرح منظومه ملا هادي سبزواوري؛
  • 12. الردّ علي الفلاسفة في الواحد البسيط؛
  • 13. علم الكلام و تاريخه في الاسلام؛
  • 14. الكُر والجمع بين الروايات في تحديده؛
  • 15. الواحد لايصدر عنه الاّ الواحد؛
  • 16. نقود علي رسالة الحدوث، تأليف ملاصدرا؛
  • 18. متفرقات مختصرة و مطومة و تعاليق غير مدونة؛
  • 19. تقريرات درس بعضي از استادان.[۱۷]

در آثار ديگران

تلاش‌هاي شيخ الاسلام در تحصيل علوم اسلامی‌‌ و مجاهدتش در راه تبليغ احكام الهي و پژوهش در ميراث علمی ‌‌گذشتگان سبب گرديده تا تراجم‌نگاران در مورد وي به داوري نشينند. برخي از اين قضاوت‌ها بدين شرح است:

شيخ [[آقا بزرگ تهرانی در قسمت دست نوشته نقباءالبشر في القرن الرابع عشر شيخ الاسلام را چنين معرفي می‌‌كند: «شيخ فاضل و صاحب تأليفات متنوعه در معقول، منقول، تاريخ و رجال».[۱۸]

سيد حسن صدر كاظمی‌‌ در اجازه‌نامه‌اي كه به ايشان داده چنين می‌‌نويسد: «المولي الامام العلامة الشيخ فضل‌الله الزنجاني شيخ الاسلام ادام الله تعالي تأييده...».[۱۹]

علامه سيد محمود آلوسي از عالمان اهل تسنن در اجازه‌نامه ميرزا فضل‌الله، ايشان را چنين خطاب می‌‌كند: «حضرة العالم الفاضل والكامل الواصل حضرة شيخ الاسلام و علم الاسلام الشيخ فضل‌الله الزنجاني...».[۲۰]

علامه نسب‌شناس، آیت الله سيد شهاب‌الدين مرعشي نجفي، در مورد او می‌‌گويد: «العلامة المتبحر المتتبع المتضلع البحاثة الفريد الرجالي المتكلم المورخ المحدث البارع الحكيم آیت الله...».[۲۱]

سفرهاي زيارتي

آیت الله زنجاني پس از استقرار در زنجان، تا سال 1363 ق. در اين شهر به امور ديني و بحث‌هاي علمی ‌‌مشغول بود و بيشتر وقت خود را در مسائل علمی ‌‌صرف می‌‌كرد. وي در سال 1363 ق. به قصد زيارت حضرت ثامن الائمه، [امام رضا]] علیه‌السلام به مشهد مقدس مشرف گرديد و پس از مدتي اقامت و ديدار با عالمان آن سامان، به زنجان مراجعت كرد. وي در همان سال به زيارت عتبات عاليات شتافت و مدتي در آن سامان ماندگار شد و سپس به زنجان بازگشت.[۲۲]

ابديت

سرانجام آیت الله ميرزا فضل‌الله زنجاني پس از پنجاه سال خدمت صادقانه و تلاش‌هاي دلسوزانه در جهت ارشاد مسلمانان در سال 1370 ق. در ديار غربت (تهران) جان به جان آفرين تسليم نمود و به رحمت ايزدي پيوست. پيكر پاك اين عالم دانشمند به شهر مقدس قم منتقل گرديد و پس از تشييع بر دست‌هاي مردم مسلمان و اقامه نماز، در قبرستان نو در مقبره «سكوييه» به خاك سپرده شد.[۲۳]

پانویس

  1. الفهرست لمشاهير علماء زنجان، شيخ موسي زنجاني، ص 83 و 84.
  2. اعيان الشيعه، سيد محسن امين، ج 8، ص 330؛ شهداء الفضيلة، شيخ عبدالحسين اميني، ص 48؛ الذريعه، شيخ آقا بزرگ تهرانی، ج 24، ص 199، 200 و 203؛ معجم المؤلفين، عمررضا كحالة، ج 7، ص 192؛ اثرآفرينان، سيد كمال حاج سيد جوادي، ج 3، ص 184؛ علماي معاصرين، ملا علي واعظ خياباني، ص 224؛ الفهرست لمشاهير علماء زنجان، ص 83 و 84.
  3. شهداء الفضيله، ص 251؛ الفهرست لمشاهير علماء زنجان، ص 82؛ علماي معاصرين، ص 224.
  4. المسلسلات في الاجازات، سيد محمود مرعشي نجفي، ج 2، ص 187 و 188؛ اثرآفرينان، ج 3، ص 185 و 186.
  5. در كتاب علماي معاصرين، ص 224، ولادت وي 1303 ق. ثبت شده است.
  6. المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 385.
  7. در كتاب اعيان الشيعه، ج 8، ص 407، مهاجرت وي به عتبات سال 1330 ق. ذكر شده است.
  8. علماي معاصرين، ص 225-314؛ المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 385.
  9. اعيان الشيعه، ج 8، ص 92 و 93؛ اثرآفرينان، ج 3، ص 183.
  10. علماي نامدار زنجان، زين‌العابدين احمدي زنجاني، ص 31؛ علماي معاصرين، ص 224.
  11. براي آگاهي از شرح‌حال اين استاد، ر.ك: گلشن ابرار، جمعي از پژوهشگران حوزه علميه قم، ج 1، ص 445-450.
  12. همان، ج 1، ص 471-477.
  13. همان، ج 1، ص 451-457.
  14. اثرآفرينان، ج 1، ص 52 و 53.
  15. المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 385.
  16. الفهرست لمشاهير علماء زنجان، ص 86.
  17. المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 385 و 386؛ علماي معاصرين، ص 324-328؛ مؤلفين كتب چاپي، ص 870 و 871؛ شهداء الفضيله، ص 251 و 252.
  18. نقباء البشر، قسمت خطي، ص 24.
  19. علماي معاصرين، ص 226.
  20. همان، ص 226.
  21. الاجازةالكبيرة، سيد شهاب الدين مرعشي نجفي، ص 127.
  22. علماي معاصرين، ص 225.
  23. المسلسلات في الاجازات، ج 2، ص 386.

منبع

محمد الوانساز خويي, ستارگان حرم، جلد 20، صفحه 11-21