عبدالحسين غروى تبريزى
منبع: ستارگان حرم، جلد 4
نویسنده: على احمدپور تركمانى
(شكوه وارستگى)
بسمه تعالى . حضرت آيت الله آقاى حاج سيد على خامنه اى رهبر معظم انقلاب دام ظله يگانه تحفه و ذخيره جامعه روحانيت در اين زمان مى باشد و اين جانب با كمال افتخار به مرجعيت دينى ايشان در تمشيت امور مسلمانان جهان معتقد هستم، ذرية بعضها اين بعض. السلام عليه. الاحقر عبدالحسين غروى . /26 ج 1415/2.
تولد مبارك
در سال 1328 ه.ق، در (شهر نجف اشرف) و جوار بارگاه ملكوتى اميرمؤمنان كودكى ديده به جهان گشود كه نامش را عبدالحسين نهادند، وى ايام كودكى را در آن شهر سپرى ساخت و در شش سالگى وارد مدرسه علوى در نجف اشرف شد. عبدالحسين بعد از گرفتن گواهى نامه ششم ابتدائى بود كه پا به مدرسه دينى نهاد و چنانچه خود مى گويد: «پدرم از تبريز نوشت خوب است ايشان همان روش آباء و اجداد خود را پيشه كند و به تحيل علوم دينى بپردازد».(1)
سفارش پدر بزرگوارش او را مصمم ساخت و تصميم گرفت و در نجف كنار بارگاه ملكوتى حضرت امیرالمومنین عليه السلام دروس حوزوى را آغاز كند. عبدالحسين بعد از تحصيل دروس مقدماتى، قوانين را در محضر آقا شيخ حسين اهرى، و مقدارى از مكاسب را در محضر مرحوم شيخ ابوالحسن مشكينى صاحب حاشيه بر كفايه خواند و جلد اول كفاية الاصول را در محضر آيت الله محمدباقر زنجانى فراگرفت.
خاندان
آيت الله عبدالحسين غروى بيش از سيصد سال از بزرگان و علما بودند و در منطقه انزاب نام آشنايى داشتند. انزاب منطقه اى بين تبريز تا دو فرسخى سلماس را گويند. سرزمين بسيار وسيع و مهمى كه مردمان فهميده و عالمان بزرگى داشته و دارد و جد بزرگ ايشان سيصد سال پيش امام جمعه خامنه بوده است. پدر آيت الله غروى نيز از علماى بزرگ بود چنان كه استاد محمد شريف رازى در مجموعه گنجينه دانشمندان درباره پدر آيت الله غروى مى نويسد: «ايشان پس از تحصيل و فراگيرى علوم حوزوى در تبريز به نجف اشرف مشرف مى شود و در آن جا از محضر بزرگانى همچون مرحوم سيد يزدى صاحب عروة الوثقى، مرحوم شريعت اصفهانى و آخوند خراسانى بهره مى برد و مورد لطف و توجه آن بزرگان قرار مى گيرد اجازاتو تقريرات خوبى از آنان داشت».(2)
از آيت الله شيخ مرتضى چهرگانى سه فرزند به نامهاى عبدالحسين، محمدحسين، غلامعلى به يادگار مانده است.
هجرت از نجف به تبريز
عبدالحسين پس از سالها تحصيل و خوشه چينى در نجف اشرف از محضر بزرگان، بنا به امر پدرش در سن 22 سالگى عزم سفر به تبريز كرده راهى ايران مى شود. وى در اين مورد مى گويد: «مشغول تحصيل بودم كه مرحوم والد نوشت براى ديدار چند صباحى به تبريز بياييد».(3)
عبدالحسين براى ديدار و صله رحم به تبريز مى آيد و اين نظر جارى بود كه ايران در آستانه تحولات قرار داشت و مرزها به دستور رضاخان بسته مى شود. ايشان ديگر نمى تواند به نجف برگردد و به همين جهت اقامت وى در تبريز طولانى مى شود. ايشان سه سال در تبريز از فيوضات آيت الله العظمى ابوالحسن انگجى بهره مند مى گردد.
هجرت به قم
آقا عبدالحسين در سال 1353 هجرى قمرى در سن 25 سالگى وارد شهر مقدس قم شد. جلد دوم «كفاية الاصول» را در محضر مرحوم آيت الله ميرزا محمد همدانى كه يكى از مدرسين برجسته آن زمان بود فرامیگيرد و بعد از اتمام سطح در درس خارج مرحوم آيت الله العظمى حائرى و مرحوم آيت الله العظمى سيد محمد حجت شركت مى كند. عبدالحسين به مرحوم شيخ عبدالكريم حائرى ارادت خاصى داشتند و از او به عظمت و بزرگى ياد مى كردند و بقاء حوزه را مرهون زحمات حاج شيخ و عظمت او مى دانست. بعد از ارتحال حاج شيخ عبدالكريم در سنه 1355 حوزه به همت آيات ثلاث از جمله آيت الله العظمى سيد محمد حجت از گزند حوادث مصون مانده عبدالحسين سالها در محضر پرفيض اين عالم جليل القدر تلمذ نمود و ارادت زيادى به حضرت ايشان داشت. شيخ عبدالحسين بعد از 12 سال تحصيل در سطوح عاليه حوزه علميه قم به درجه عاليه اجتهاد نائل گشت.
هجرت به تبريز
آيت الله غروى در سال 1363 هجرى قمرى در سن 34 سالگى به تبريز مراجعت نمود و در شهر تبريز رحل اقامت گزيد و به رسالت الهى خود از جمله تدريس، امامت جماعت، وعظ و تبليغ و تعليم و ارشاد و اهتمام به مباحث اخلاقى و تربيتى و علاوه بر اين ها به تدريس فقه و اصول مى پردازند.
دلداده اهل بيت عليهم السلام
آيت الله غروى در عشق به اهل بيت ذوب شده بود و دين و سياست و تولى و تبرى در رفتار و گفتار ايشان متجلى بود زمانى كه سخن از فضائل اهل بيت عليهم السلام مى گفت و به نام حضرات معصومين عليهم السلام مى رسيد احساس مى شد كه در درون اين مرد الهى غليان عجيبى ايجاد و اشك از چشمان نورانى و ملكوتى اش سرازير مى شد. گريه همراه با تبسم ايشان آنقدر زيبا و قشنگ بود كه هر بيننده را با آن اقيانوس ادب و معرفت نزديك مى ساخت به همين نسبت نزديك با خاندان رسول خدا صلی الله علیه و آله بود كه گاهى مى گفت: «حضرت معصومه سلام الله علیها خيلى مهمان نواز است ما بايد خود را لايق مهمانى ايشان كنيم والله با اين كه تعداد ما در زمان طاغوت 530 نفر بود و تحت فشار پهلوى هم بوديم اما دلخوش بوديم كه الحمدلله در جوار حضرت معصومه سلام الله علیها هستيم. من به همه آقايانى كه در قم تشريف دارند تبريك عرض مى كنم كه در عشق آل محمد هستند».(4)
يار ديرين امام قدس سره
آيت الله غروى يكى از ياران و همراهان امام و پشتيبان نظام و انقلاب اسلامى بود. اين حمايت آنقدر قوت داشت كه از مشاهده آن روحانى فرزانه شهيد صدر به ذهن تداعى مى كرد (ذوبوا فى الامام الخمينى كما ذاب هو فى الاسلام) وى در مورد امام مى فرمود: «امام به قدرى بزرگوار بود كه در يك جمله عرض مى كنم من در حدود ده سالى كه با ايشان معاصر بودم و حتى دوستان نمى دانستيم كه ايشان شعر مى گويد. عصرهاى پنجشنبه در مدرسه فيضيه درس اخلاق مى گفتند و به احترام مرحوم حاج شيخ بر روى منبر نمى نشستند حتى بازاريان قم هم در درس اخلاق ايشان شركت مى كردند. اما با آن عظمتشان خيلى هم ظريف بودند و در عين اين كه باوقار بودند موقع مناسبش شوخى هم مى كردند، واقعا وفات ايشان ضايعه بود».(5)
ناگفته ها
آيت الله غروى هميشه توصيه مى كرد كه قدر اين نظام و ولايت را بدانيد و براى احياء تمامى ارزشهاى والاى الهى انسان تلاش كنيد و گرامى داشت ياد امام و شهيدان و ايثارگران را از شعائر بزرگ الهى مى دانستند و مى فرمودند: «من بسيار متأسفم و گلايه مندم از كسانى كه امروز نسبت به اين عظمتى كه براى اسلام و روحانيت پيش آمده بىتفاوتند، آنان كه آن روزهاى سخت و طاقتفرسا را ديده اند بايد قدر اين روزها را بدانند بر اين نعمت بزرگ خدا را شكر كنند امام خمينى قدس سره با ياران ايثارگر و مجاهدش ما را از ذلت و بدبختى نجات دادند. آيا نبايد از چنين پاكانى سپاسگذار باشيم و بر چنين نعمتى شكرگزار؟ با تساهل در حفظ اين نعمت كفران نعمت نكنيم».(6)
آيت الله غروى مى فرمودند علما و روحانيت براى اسلام خون دادند، خون دل خوردند اين همه شهداء، بايد قدر اين حركت را بدانيد. در اين نهضت امام عظمت اسلام و مسلمين نمايان شد انسانهايى به كمالات رسيدند اين ها افتخارات اسلام هستند: شهداء عالم را مى بينند و ما نمى بينيم.
روزگار جهاد و مبارزه
در زير اكثر اعلاميه ها و تلگرافهاى سالهاى حساس انقلاب قبل از 1342 و بعد امضاى آيت الله غروى ديده مى شود و ايشان يا به قلم خود و يا زير نظر و توجه ايشان متن اعلاميه ها و تلگرافها تنظيم مى شد و نام آيت الله غروى براى همه مبارزين خط مقدم اسلام نامى آشناست. ايشان در مبارزات مردم تبريز به همراهى بزرگان ديگر همچون آيت الله قاضى طباطبائى و آيت الله سيد محمد انگجى و آيت الله ميرزا عبدالله مجتهدى). شركت فعال داشت.(7)
مبارز آگاه
همچنان كه آيت الله غروى در فعاليت هاى مبارزاتى و سياسى پيشرو بودند در مبارزه با الحاد و القائات و رد شبهات نيز سهم بسزايى داشتند، و در كتاب مفاخر آذربايجان آمده زمانى كه كسروى با دين و مذهب به نبرد برخاسته بود معظمله از جمله كسانى بود كه به رد گفته هاى او پرداخت كه بعدها به نام كتاب اسلام و شيعه به چاپ رسيد.(8)
آيت الله غروى نمونه اى از ماعت طبع و بزرگوارى بود با آن كه خيلى سختى و بىمهرى و فشار كشيده بود اما با اين حال همچنان مقاوم و بردبار بود و اين منش و رفتار الهى را سفارش و در اين جهت آيت الله شربيانى را مثال مى زد. در ماه رمضان شخصى پاكتى به ايشان مى دهد آن مرحوم متوجه محتواى پاكت نمى شود در منزل پاكت را باز مى كند مى بيند محتوال پاكت مقدارى پول است از طرف استاندارى (رژيم سابق) از فرط ناراحتى تا صبح نمى تواند بخوابد، فرداى آن روز پاكت را به فرد موثقى مى دهد كه تحويل استاندار بدهد.(9)
آيت الله غيبت
آيت الله غروى از دوران گذشته خود خاطرات تلخ و شيرين دارد و اين بار به خاطرات دوستان خود مى پردازد. تبريز در زمان وفات آيت الله العظمى سيد ابوالحسن اصفهانى در حدود 80 نفر عالم داشت كه فقط 5 نفر آن ها در ثم تحصيل كرده بودند كه مابقى تحصيل كرده نجف اشرف بودند در حال حاضر يك نفر از آن طلاب اهل نجف در تهران ساكن است و دومى بنده هستم و بقيه همگى مرحوم شدند به همين جهت است مى گويم در تبريز غريب هستم.(10)
آيت الله غروى و ولايت
آيت الله غروى از رهبر معظم انقلاب به عنوان پاسدار دين و فقاهت و سلاله حضرت فاطمه عليهاالسلام ياد مى كرد و مى فرمود: «نجات دهنده اسلام امروز ايشان هستند».(11)
بعد از ارتحال حضرت آيت الله اراكى، آيت الله غروى از جمله علمايى بودند كه در تأييد مرجعيت آيت الله خامنه اى نامه نوشتند و مسائل اجتهاد و ولايت را مطرح نمودند و لزوم مراجعه امت حزب الله در مسأله تقليد را به ايشان تأكيد نمودند. رهبر معظم انقلاب نيز علاقه و ارادت زيادى نيست به آيت الله غروى داشتند و در همين اواخر سال 1371 كه به تبريز تشريف آورده بودند جهت ديدار به منزل آيت الله غروى رفته بودند.
آيت الله غروى در همه تندبادهاى روزگار پناهگاه و پشتيبان امت حزب الله تبريز بودند و در طول هشت سال دفاع مقدس، تقويت كننده رزمندگان و مخصوصاً لشكر هميشه پيروز و خط شكن 31 عاشورا بودند و با آن كهولت سن در مراسم هاى سپاه و بسيح و اعزام حضور مى يافتند. آيت الله غروى حدود دو دوره در مجلس خبرگان حضور داشتند و تا اخذ عمر شريفشان امام جمعه موقت شهر تبريز بودند.
اجازات
آيت الله غروى اجازات اجتهاد از اساتيد معظم خود از جمله مرحوم آيت الله العظمى آقا ضياءالدين عراقى، مرحوم آيت الله العظمى آقا سيد ابوالحسن اصفهانى، مرحوم آيت الله العظمى آقا سيد محمد حجت كوهكمرى رضوان الله تعالى عليهم دريافت كرد.(12)
آثار
از آيت الله آقا شيخ عبدالحسين غروى آثار گوناگونى به اقتضاى زمان به جاى مانده كه عبارتند از:
- 2- كتاب تقريرات افادات مرحوم آيت الله العظمى حجت.
- 4- مصلح جهانى يا مهدى موعد عجل الله تعالی فرجه.
- 5- اخلاق.(13)
عروج
اين عالم ربانى و فقه صمدانى پس از عمرى نزديك به يك قرن خدمت و جهاد و مبارزه و سير و سلوك الى الله و تدريس و پرورش انسانهاى عالم و دانشمند و كمك به حوزه هاى علميه و تقويت مساجد و محافل فرهنگى و دينى در بامداد روز چهارشنبه 20 آذر 1374 هجرى شمسى مطابق با هفتم رجب 1415 هجرى قمرى بر اثر سكته قلبى در سن 87 سالگى در بيمارستان امام خمينى تبريز دارفانى را وداع گفت و به ملكوت اعلى پيوست.
با ارتحال جانگداز اين فقيه جليل القدر شهر تبريز روز چهارشنبه يكپارچه تعطيل شد و مردم در تكايا و محلات و خيابان هاى اصلى شهر به عزادارى پرداختند. از طرف نمايندگى ولى فقيه و امام جمعه و استاندارى آذربايجان شرقى با صدور اطلاعيه اى به مناسبت وفات آيت الله حاج شيخ عبدالحسين غروى روز چهارشنبه را در استان آذربايجان شرقى تعطيل و به مدت سه روز عزاى عمومى اعلام كردند، پس از مراسم تشييع آن عالم فرزانه پيكر مطهرش به شهر مقدس قم انتقال يافت و در قبرستان وادىالسلام به خاك سپرده شد.
مراسم هاى مختلفى در تبريز و قم و تهران و شهرهاى ديگر برگزار شد و از آن عالم الهى تجليل به عمل آمد و همچنين از سوى رهبر معظم انقلاب حضرت آيت الله خامنه اى به مناسبت ارتحال آن عالم فرزانه پيام تسليتى صادر شد كه با درج آن پيام اين گفتار مختصر پايان مى يابد:
پيام رهبر معظم انقلاب
بسمه تعالى . حضرت آيت الله شيخ مسلم ملكوتى امام جمعه محترم تبريز. خبر رحلت آيت الله حاج ميرزا عبدالحسين غروى رحمة الله عليه موجب تأثر و اندوه اينجانب گرديد. ايشان يكى از علماء بزرگ تبريز و از ياران و از دوستان صميمى اين جانب بودند فقدان ايشان بىشك ضايعه اى بزرگ است، اينجانب رحلت آن بزرگوار را به همه مردم مؤمن و غيور و هوشمند و هميشه در صحنه آذربايجان و شهر پيش رو و مقاوم تبريز خصوصا به علماى اعلام روحانيون و فضلاى آن خطه علم پرور بالاخص به برادر محترم و خانواده معظم ايشان تسليت مى گويم و رحمت و فضل الهى را براى ايشان مسئلت مى نمايم. سيد على خامنه اى. 1373/9/24.
پى نوشت
(1). مجله حوزه، شماره 62، ص 38.
(2). همان.
(3). همان.
(4). مصاحبه در روزنامه جمهورى + 6 آب 373.
(5). همان.
(6). مجله حوزه، شماره 2، ص 4.
(7). ر.ك: به نهضت روحانيون ايران، على دوانى.
(8). مفاخر آذربايجان، جلد 1، ص 474.
(9). حوزه، شماره 62، ص 51.
(10). جمهورى اسلامى، مصاحبه سال 1373، شماره آبان، ص 16.
(11). خاطرات و مصاحبه از آيت الله غروى.
(12). گنجينه دانشمندان، جلد 3، ص 310.
(13). آثار الحجه، جلد 2، ص 231.