جعفر بن محمد اشعری قمی
جعفر بن محمد اشعری یکی از پر آوازه ترین ناقلان اخبار و آثار امامان بزرگوار شیعه و نامش در سراسر کتاب های حدیثی شیعی، نامی آشنا و شناخته شده است. در آثار و روایات شیعه، نام این محدّث عالیقدر به عنوان جعفر بن محمد القمّی و گاهی به نام جعفر بن محمد الاشعری و یا تحت عنوان جعفر بن محمد بن عبیداللّه اشعری، مطرح گردیده که این هر سه،اشاره به این محدّث بزرگوار دارد. او در عصر حضرت امام جواد و امام هادی و حضرت عسکری (ع) زیست می کرده است. او در نیمه اول از سده دوم هجری، در شهر قم به دنیا آمد
منبع :ستارگان حرم، شماره 10.
نویسنده:ابوالحسن ربّانی سبزواری
محتویات
ستاره بی غروب
هر پژوهشگری که در مقوله معرفت دینی و فرهنگ شناسی تحقیق می کند، این نکته را به وضوح می یابد که یکی از سرزمین هایی که در عمق بخشیدن به مبانی و معارف دین و نشر آثار اهل بیت عصمت از خود شایستگی لازم را نشان داد، شهر قم بود؛ بویژه در سده های اول اسلام که ده ها بلکه صدها فقیه و محدّث ارجمند در دامن خود پروراند.
نام و ولادت
یکی از ستارگان حدیث و فقه شیعه که در روزگاران پیشین می زیست، جعفر بن محمد اشعری قمی است، که در خاندان سر افراز و بلند مرتبه اشعری، زاده شد و چون در شهر قم چشم به جهان گشود و در همان جا رشد علمی خود را آغاز کرده، قمی هم به او می گویند.[۱] وی توانست در زمانی کوتاه در جرگه چهره های برجسته دانشوران شیعه قرار گیرد.
در آثار و روایات شیعه، نام این محدّث عالیقدر به عنوان جعفر بن محمد القمّی و گاهی به نام جعفر بن محمد الاشعری و یا تحت عنوان جعفر بن محمد بن عبیداللّه اشعری، مطرح گردیده که این هر سه، اشاره به این محدّث بزرگوار دارد.[۲]
این که جعفر بن محمد اشعری، در کدامین سده و در چه سالی پا به عرصه گیتی نهاد، همانند سایر محدّثان شیعی، در هاله ای از ابهام قرار دارد؛ ولی می توان با کاوش و تحقیق در پاره ای از نشانه ها، که در لا به لای این نوشتار روشن خواهد شد، حدس زد که او در نیمه اول از سده دوم هجری، به دنیا آمد و شبستان زندگی خاندان خویش را رونق و صفا بخشید.
ارزیابی شخصیّت
بدون تردید جعفر بن محمد اشعری یکی از پر آوازه ترین ناقلان اخبار و آثار امامان بزرگوار شیعه و نامش در سراسر کتاب های حدیثی شیعی، نامی آشنا و شناخته شده است. گرچه در کتاب های رجال شناسانی همانند نجّاشی و کشّی، ستایش ویژه ای از او به چشم نمی خورد؛ امّا با جستار در نوشتار گروهی دیگر از آنان، که او را ستوده اند، جایگاه بلند وی در حوزه فقه و حدیث روشن می شود.
شیخ طوسی در «فهرست»، این محدّث را به عنوان یکی از مصنّفان شیعه یاد کرده است.[۳] از همین رو است که یکی از عالمان معروف اهل سنّت، در اثر برجسته خود «لسان المیزان» نام این محدّث را یاد آوری کرده و گفته است:
طوسی، او را در گروه عالمان و مصنّفان شیعه قرار داد.[۴]
به هر حال، خود این سخن، نشانه روشنی است از برجستگی این محدّث قمّی.
علّامه بهبهانی نیز، که بی شک از بزرگ ترین شرح احوال نویسان و رجال شناسان اندیشمند شیعه است، درباره این محدّث ابراز داشته است: این که محمّد بن احمد بن یحیی در کتاب نوادر الحکمه خویش، جعفر بن محمّد اشعری را از گروه راویان مورد وثوق و اطمینان، استثنا نکرده، بهترین گواه بر وثاقت و وجاهت جعفر بن محمد اشعری قمی است.[۵] آنچه این سخن را تقویت می کند، این واقعیت آشکار است که از جعفر بن محمد اشعری، احادیث فراوانی نقل شده است و روایات او در جای جای کتاب های حدیثی به چشم می خورد.[۶]
یکی از بزرگان عصر حاضر، پیرامون این شخصیت بزرگوار چنین می نگارد:
او یکی از حاملان و حافظان علوم امامان معصوم (ع) است که بیش از صد روایت از او نقل شده است.[۷]
استادان
جعفر بن محمد اشعری قمی، برای فراگیری و دریافت احادیث اهل بیت، از هیچ تلاشی کوتاهی نورزید و در این راه، اهتمام شایسته ای از خویش نشان داد. وی با اشتیاق تمام، خود را به سرچشمه های دانش می رسانید و جان تشنه خود را سیراب می کرد. در این جا به نام جمعی از استادان روایتی او بسنده می کنیم:
1 - عبداللّه بن میمون قدّاح، که بیشتر روایات جعفر، از این استاد معروف است؛
2 - پدر بزرگوارش، محمد بن عبیداللّه اشعری ؛ 3 - فتح بن یزید؛ 4 - ابو یحیی واسطی؛ 5 - عبیداللّه بن دهقان؛ 6 - محمد بن سلیمان دیلمی؛ 7 - محمّد بن عیسی قمّی.[۸]
عبداللّه بن میمون
چون بیشتر روایاتی که جعفر بن محمد اشعری نقل کرده است، از عبداللّه بن میمون می باشد، مناسب است اشاره ای کوتاه به منزلت این استاد حدیث شیعه داشته باشیم.
پدر عبداللّه، یکی از یاران امام باقر (ع) و امام صادق (ع) بود و از آن بزرگواران روایت می کند.خود عبداللّه هم، از امام جعفر صادق (ع) روایت می کند و از محدّثان موجّه و برجسته شیعه است.[۹]
شیخ طوسی در «فهرست»، عبداللّه را صاحب کتاب می داند.[۱۰]
ابن ندیم نیز علاوه بر این که او را صاحب کتابی دانسته، او را در شمار فقیهان و عالمان و محدّثان شیعه آورده است. کشّی با نقل روایتی درباره عبداللّه می نگارد: روزی حضرت ابوجعفر (ع) (که ظاهراً حضرت جواد (ع) است.)، به عبداللّه بن میمون فرمود: چند شیعه همانند تو در شهر مکه زندگی می کنند؟ وی در پاسخ امام می گوید: چهار نفر. امام فرمود: شما چند تن، همچون نور هایی در دل تاریکی های زمین هستید.[۱۱]
از مجموعه تحقیقات و پژوهش ها، بر می آید که این محدّث، از راویان برجسته اخبار و آثار اهل بیت (ع) بوده و در انتقال سخنان اهل بیت (ع) به نسل های بعد از خود و نیز در نشر مکتب امامان شیعه سهم به سزایی داشته است.
شاگردان
به دلیل آن که این محدّث بزرگوار در زمان خود شخصیتی نام آور در عرصه حدیث شیعه بود، جماعتی از عاشقان و علاقه مندان به دانش حدیث، پروانه وار به گرد شمع وجود او جمع شدند و از خرمن علم او خوشه ها اندوختند.از میان آنان، می توان افراد ذیل را نام برد:
1 - احمد بن محمد بن عیسی اشعری قمی؛ 2 - ابراهیم بن هاشم قمی ؛ 3 - محمد بن خالد برقی قمی؛ 4 - احمد بن محمد بن خالد برقی قمی ؛ 5 - سهل بن زیاد؛ 6 - محمد بن احمد بن یحیی 7 - محمدبن حسن صفار قمی ؛ 8 - سعد بن عبداللّه اشعری قمی.[۱۲]
همان گونه که ملاحظه می شود، شاگردان جعفر بن محمد، از چهره های سرشناس حدیثی و فقهی شیعه می باشند و این نشانه و برهان قاطعی است بر عظمت و کمال این محدّث عالیقدر و پر مایه و فرهیخته.
دو نکته:
1 - با عنایت به حیات شاگردان جعفر بن محمد اشعری، طبعاً او در عصر حضرت امام جواد و امام هادی و حضرت عسکری (ع) زیست می کرده است؛ امّا این که مشخصاً او در گروه یاران کدام یک از حضرات معصومین قرار می گیرد، چندان روشن نیست.
2 - هر چند بعضی از دانشوران برجسته تراجم، برآنند که این محدّث بزرگوار، محضر امامان را درک کرده و به فیض ملاقات آنان نایل آمده، ولی بدون واسطه از آن بزرگواران روایتی نقل نکرده است. بر همین اساس، شیخ طوسی او را در شمار محدّثانی قرار داده است که از امامان، روایت نقل نکرده اند.[۱۳]
عصر زندگی
روزگار زندگی این محدّث، از قطعه های حسّاس و پر شکوه تاریخ اجتماعی و فرهنگی شیعه است؛ چه این که استعدادهای درخشان فقهی و حدیثی در این زمان فرخنده، خوش درخشیدند و هر یک از این استعدادها به سهم خود، در نشر و گسترش حدیث و فقه پر بار و عمیق آل پیغمبر (ع) ، فعالیّت های گسترده ای داشتند؛ به طوری که ظهور مردان بزرگی همانند احمد بن محمد بن عیسی اشعری، محمّد بن حسن صفّار، احمد بن محمد خالد برقی و جعفر بن محمد بن اشعری و ده ها محدّث دیگر در شهر قم، باعث گرایش مردم قم به سوی خاندان عصمت و طهارت گردید و پیوندهای ریشه دار عقیدتی و ولایی با امامان معصوم (ع) شکل گرفت. و شیعیان راستین نه تنها بر این ارتباط معنوی بسنده نکردند، بلکه حتّی با ارسال وجوه شرعی و هدایا و وقف اموال خود برای آن بزرگواران، به حمایت مالی از مکتب تشیع نیز می پرداختند.
همین رابطه نیرومند موجب می شد که از ناحیه دستگاه خلافت، فشارها و محدودیّت های فراوانی برای امامان، بخصوص برای امام هادی و امام حسن عسکری (ع) اعمال گردد؛ به عنوان نمونه: نزد متوکّل خلیفه ستمگر و خونخوار عبّاسی از امام هادی (ع) سعایت کردند که در منزل ایشان، سلاح های فراوان و نامه هایی، که شیعیان از قم فرستاده اند، موجود است و امام هادی (ع) قصد دارد بر ضدّ حکومت دست به قیام بزند. متوکّل دستور داد جمعی از رجّاله ها و پاسبانان، شبانه به خانه حضرت یورش بردند و موجب آزار و اذیت امام هادی (ع) شدند.[۱۴]
تذکّر
با این که برخی جعفر بن محمد اشعری را صاحب کتاب می دانند، امّا نام و موضوع کتاب ایشان را معلوم نساخته اند.[۱۵]
عروج ملکوتی
جعفر بن محمّد اشعری قمّی، که دل در گرو عشق و محبّت به امامان (ع) داشت، در نهایت روح ملکوتی اش به دیار پاکان پرواز کرد؛ اما این که در چه سالی و در کدام دیار چشم از جهان فروبست و نیز آرامگاه او، علی رقم تحقیق و بررسی، معلوم نیست.
عطر روایات
در انتهای این نوشتار، مناسب است چند نمونه از روایات نقل شده از این راوی را ذکر نماییم و جان خود را با «یاس روایات»، عطرآگین سازیم.
تذکر این نکته ضروری است که روایات ذیل منقول از امام صادق (ع) می باشد.
تاجر و محتکر
ایشان با واسطه روایت می کند:
«الجالب مرزوق و المحتکر ملعون»؛[۱۶] تاجری که سرمایه و مال خود را در معرض داد و ستد قرار دهد، روزی او فراوان خواهد بود؛ ولی کسی که ما یحتاج مردم را احتکار می کند (تا در فرصت مناسب به قیمت بالاتری بفروشد)، لعن پروردگار، او را در بر خواهد گرفت.
قرض کردن
آن حضرت فرمود:
«ایّاکّم و الدّین فانّه مذلة بالنهار و مهمّة فی اللیل»؛[۱۷] از قرض کردن خودداری کنید؛ چون مقروض بودن در روز، مایه سرافکندی و در شب، باعث دل مشغولی بدهکار است.
سرزمین کربلا
آن امام همام در روایتی دیگر می فرماید:
روزی حضرت امیرالمؤمنین (ع) به اتفاق جمعی از یاران خود از سرزمین کربلا می گذشت. در این هنگام، چشمان آن حضرت آکنده از اشک شد. سپس با اشاره به واقعه شهادت امام حسین (ع) و یارانش، فرمود:
«هذا مناخ رکابهم و هذا ملقی رحالهم و هنا تهراق دمائهم. طوبی لک من تربة علیک تهرق دماء الأحبّه»؛ اینجا محل استراحت اسبان آنها و محل افکندن بار و بنه آنان است و در آن مکان، خون های آنان به زمین خواهد ریخت. خوشا به حال تو ای سرزمین کربلا! خون های دوستان خدا بر روی تو جاری خواهد شد.[۱۸]
یاد خدا
حضرت صادق (ع) به واسطه پدر بزرگوارش از رسول اکرم (ص) نقل می کندکه او به یاران خویش فرمود:
آیا به شما از بهترین و پاک ترین عمل ها نزد پروردگار متعال و از بالا برنده درجات شما که از طلا و نقره بهتر و از این که با دشمنان دین جنگ کنید و بکشید یا به شهادت برسید، نیک تر است، خبر بدهم؟ گفتند: بله، ما را خبر ده ای رسول خدا! حضرت فرمود: ذکر اللّه کثیراً؛ خدا را بسیار یاد کردن.[۱۹]
نماز جماعت
و نیز آمده است: رسول اکرم (ص) با همسایگان مسجد شرط کرد که در وقت نماز، در مسجد حاضر شوند و نمازها را با جماعت بخوانند. سپس فرمود:
کسانی که در نماز جماعت شرکت نمی کنند، یا باید خود را ملزم به نماز جماعت گردانند یا این که به مردی از خاندان خویش دستور می دهم که خانه های آنها را بسوزاند.
مشابه مضمون این حدیث، احادیث دیگری نیز نقل شده که از بررسی مجموع آنها برمی آید که هدف اصلی، تشویق به نماز جماعت و ایجاد وحدت بین صفوف مسلمانان می باشد و در واقع عدم شرکت در عبادات جمعی، به معنی خروج از جرگه مسلمانان است.
پرهیز از غفلت
جعفر بن محمد، باز هم با واسطه از امام جعفر صادق (ع) نقل می کند:
مراقب باشید که دچار غفلت نشوید که هر کس از راه خدا غافل شود، در حقیقت به ضرر خود اقدام کرده است و از سستی در امر خدا بپرهیزید که هر کس به دستورات و نهی های خداوند اهمیت ندهد، خداوند در روز قیامت او را خوار خواهد کرد.[۲۰]
یادگیری دانش
در روایتی دیگر امام صادق (ع) از امام علی بن ابیطالب (ع) روایت می فرماید:
«لایستحی الجاهل اذا لم یعلم ان یتعلّم»؛[۲۱]اگر انسانِ نادان مطلبی را نمی داند، نباید شرم مانع دانستن او شود.
دوستی با دین داران
همچنین امام صادق (ع) به نقل از رسول اکرم (ص) فرمود:
«مجالسة اهل الدّین شرف الدنیا و الأخرة»؛[۲۲] همنشینی و ارتباط با دین داران، سرافرازی دنیا و آخرت در پی می آورد.
پانویس
- ↑ - شیخ طوسی، فهرست، ص 93.
- ↑ - معجم الرجال، ج 4، ص 98.
- ↑ - طوسی، فهرست، ص 93.
- ↑ - لسان المیزان، ج 3، ص 123.
- ↑ - تنقیح المقال، ج 1، ص 225.
- ↑ - همان.
- ↑ - موسوعة الفقهاء، ج 3، ص 168.
- ↑ - الجامع فی الرجال، ج 1، ص 394؛ و معجم الرجال، ج 4، ص 98.
- ↑ - رجال نجاشی، ص 148.
- ↑ - طوسی، فهرست، ص 103، شماره 431.
- ↑ - ابن ندیم، فهرست، ص 275.
- ↑ - رجال کشی، ج 2، ص 515 و 678.
- ↑ - الجامع فی الرجال، ج 1، ص 394؛ معجم الرجال، ج 4، ص 98؛ معالم العلما، ص 31؛ جامع الروات، ج 1، ص 158.
- ↑ - الجامع فی الرجال، ج 1، ص .394
- ↑ - منتهی الامال، ج 2، ص 379.
- ↑ - شیخ طوسی، تهذیب، ج 7، ص 188؛ مجمع البحرین طبع قدیم، ماده جَلَبَ.
- ↑ - تهذیب، ج 6، ص 203.
- ↑ - کامل الزیارات، باب 88، حدیث 11، ص 270.
- ↑ - محاسن برقی، طبع دارالکتب الاسلامیه، باب ثواب الاعمال، ص 38 و وسائل الشیعه، ج 5، ص 376.
- ↑ - همان، ص 96.
- ↑ - بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 1، ص 176.
- ↑ - همان، حدیث 2، باب 4، ص 191.