سید علی خان مدنی

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

علی بن احمد بن معصوم حسينی مدنی شيرازی مشهور به "سيد صدرالدين شيرازی" و "سید علی خان کبیر" و "ابن معصوم" یکی از علمای بزرگ شيعه در اوايل قرن دوازدهم هجری است. سید علی خان کبیر در فقه و اصول و حکمت الهی استادی بی نظیر و در ادبیات عرب و لغت متبحر بود. از او آثار ارزنده ای بر جای مانده است. که سرآمد آنها کتاب "ریاض السالكین" (شرح صحیفه سیدالساجدین علیه السلام) است.

ولادت

سید علی خان در پانزدهم جمادی الاول 1052 ق. در مدینه پای به عرصه گیتی نهاد.

نیاکان

پدر سید علی خان؛ سید نظام الدین احمد، از دانشوران شیرازی تبار حجاز و از نوادگان علی بن الحسین علیه السلام و مادرش دخت شیخ محمد بن احمد منوفی، مرجع وارسته شافعیان بود.

یکی از اجداد سید علی خان، صدرالدین محمد دشتکی مکنی به ابوالمعالی و ملقب به صدرالدین و معروف به صدرالدین کبیر است که در کتب متاخرین از او به عنوان «سید المدققین»، «السید السند» و یا «السید السناد» یاد می شود. وی از لحاظ مالی، فردی متمکن بوده و در سال 883 هـ.ق دو هزار زرع از املاک دشتک را خرید و مدرسه بزرگ منصوریه را در آن بنا نهد.

یکی دیگر از اجداد سید علیخان، غیاث الدین منصور دشتکی (866-948 هـ.ق) از فیلسوفان بزرگ حوزه شیراز در قرن دهم است که دوران حیاتش مصادف با اواخر عهد گورکانی و اوایل دوره صفویه بود. وی فرزند بزرگ سید سند، صدرالدین محمد دشتکی است و جامع علوم زمان خود بوده و مشهور به استاد بشر، عقل حادی عشر و معلم ثالث است.

او از جمله فلاسفه ای بود که در شکل گیری عناصر اولیه حکمت متعالیه ملاصدرا سهمی بسزا داشت. غیاث الدین منصور دشتکی شیرازی تقریبا در همه علوم همچون ادبیات، منطق، کلام، فلسفه، تفسیر، فقه، اصول، طب، ریاضیات، طبیعیات، هیئت، نجوم، عرفان، اخلاق، داروشناسی و حتی در علوم غریبه صاحب نظر بوده و در همه این زمینه ها تالیفاتی عمیق دارد.

شرح حال

سید علی خردسال بود كه پدرش دعوت قطب شاه هفتم، فرمانروای حیدرآباد را اجابت كرد و برای راهنمایی مومنان شبه قاره رهسپار هند شد.

هنگامی که سید علی خان به حدود چهارده سالگی رسید. پدرش با نامه وی را به هند فراخواند. سید علی خان در 1068 ق به خدمت پدر در حیدرآباد رسید. و از آن زمان از محضر پدر و بزرگانی چون محمد بن علی شامی عاملی ([10]) و شیخ جعفر بن كمال الدین بحرانی كامیاب شد.

پس از چندی قطب شاه هفتم (سلطان عبدالله) درگذشت و یكی از دامادهایش كه در سلك صوفیان جای داشت بر تخت نشست و خود را سلطان ابوالحسن قطب شاه هشتم نامید. او چون سید نظام الدین و فرزند دانشورش سید علی را رقیب خود می شمرد بر نظام الدین و فرزندش سید علی سخت گرفت.

و دست آنان را از مراكز قدرت مادی كوتاه نموده، در تنگتر ساختن حلقه محاصره پنهان آنان كوشید. چندین سال بعد پدر سید علی نیز از دار فانی را وداع گفت و سلطان ابوالحسن که از دغدغه نفوذ سید نظام الدین رهایی یافته بود، سید علی را در خانه ای كوچك زندانی كرد و هرگونه دیدار با او را ممنوع ساخت. بدین ترتیب ناگوارترین روزهای زندگی سید علی آغاز شد و تا سالها ادامه یافت.

روزهایی كه خود درباره آن چنین نگاشته است: «... در این روزگار از همه آشنایان دورم و جز اندوه همنشینی ندارم... ناگزیر باید در خانه ای تنگ تر از روزن سوزن زندگی كنم، خانه ای كه هنگام ورود بدان شاهرگ قلب انسان پاره می شود. در این سرای، همنشینی جز كتاب و دفتر ندارم...

خداوند از حوادثی كه درآینده پدید می آید آگاه تر است. تاكنون بر این بحران گشایشی آشكار نشده است...

سید كتاب نفیس «الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه» را در همین سالها یعنی در جمادی الثانی 1079 ق. به جهان دانش و ادب عرضه كرد.

سید علی پس از چندی با طرح نقشه ای از از حیدرآباد به برهانپور گریخت و نزد محمد اورنگ زیب، پادشاه آن سامان رفت. اورنگ زیب که دشمن دیرپای حیدرآباد نشینان شمرده می شد مقدم او را گرامی داشت و لقب خان به وی بخشید و هزار و سیصد سوار زیر فرمانش قرار داد.

تلاشهای آن دانشمند بزرگ در تامین امنیت شهر و آسایش مردم، محمد اورنگ زیب را بر آن داشت كه وی را به حكومت لاهور و مناطق مجاور منصوب كند.

سید علی خان پس از چند سال، چون مقام فرمانداری لاهور را از ارزشهای راستین تهی یافت، از آن كناره گرفت و دیگر بار همنشین كتاب و دفتر شد. در این هنگام اورنگ زیب وی را به ریاست دیوان برهانپور منصوب كرد.

آن دانشمند گرانمایه پس از چند سال داوری، از كار در دیوان برهانپور كناره گرفت و دیگر بار به ارتش پیوست و سالیانی چند در سپاه محمد اورنگ زیب كه تشنه حضور فقیهی پارسا بود، به خدمت پرداخت.

سید علی در سال 1113ق از مناسب خود کناره گیری نموده به زيارت خانه، خدا و قبر رسول اكرم صلى ‌الله ‌عليه ‌و آله شتافت و پس از به جای آوردن مناسك حج، زیارت حرم معصومان حجاز و دیدار بستگان، راه عراق پیش گرفت و آرامگاه شهیدان معصوم آن دیار را از نزدیك زیارت كرد.

سپس به جانب خراسان روان شد و پس از زیارت مرقد پاك هشتمین امام معصوم علیه السلام به اصفهان (پایتخت صفویان) رفت. در این هنگام سلطان حسین صفوی حاکم دربار صفویه بود. او در بزرگداشت سید علی خان کوشید و سید علی خان كتاب شریف «ریاض ‍ السالكین فی شرح صحیفه سیدالساجدین» را كه ثمره دوازده سال تحقیق و نگارش بود، به دربار صفوی هدیه كرد.

سید علی خان پس از آن به شیراز، شهر پدران بلند آوازه رفته به پژوهش، نگارش و تدریس پرداخت. با حضور آن ادیب برجسته مدرسه ای كه پدربزرگ ارجمندش امیر غیاث الدین منصور بنیاد نهاده بود رونق روزگاران گذشته را بازیافت سید علی خان تا آخر عمر در شیراز ماند. و در سال 1120 ق در همان شهر دار فانی را وداع گفت. پیکر پاک او در حرم حضرت احمد بن موسی علیه السلام شاهچراغ و در كنار آرامگاه سید ماجد بحرانی به خاک سپرده شد.

آثار

  1. سلافه العصر فی محاسن الشعراء بكل مصر
  2. الدرجات الرفیعه فی طبقات الامامیه
  3. سلوه الغریب و اسوه الادیب
  4. انوار الربیع فی انواع البدیع
  5. الحدائق الندیه فی شرح الصمدیه
  6. الفرائد البهیه فی شرح الفوائد الصمدیه
  7. موضح الرشاد فی شرح الارشاد
  8. رساله فی اغلاط الفیروز آبادی فی القاموس
  9. التذكره فی الفوائد النادره
  10. المخلاه
  11. الزهره فی النحو
  12. ملحقاه السلافه
  13. نفثه المصدور
  14. محك القریض
  15. رساله فی المسلسله بالاباء
  16. نعمه الاغان فیعشره الاخوان
  17. ریاض السالكین فی شرح صحیفه سید الساجدین علیه السلام
  18. الكلم الطیب والغیث الصیب
  19. دیوان شعر

منابع