ابوتمام شاعر
ابوتمام حبيب بن اوس الطائى الامامى نجاشى و علامه در (خلاصه) فرموده كه ابوتمام امامى بود و براى اهل بيت شعر بسيار گفته و احمد بن الحسين نقل كرده كه نسخه كهنهاى را ديدم كه شايد در ايام ابوتمام يا قريب به آن نوشته شده بود و در آن قصيدهاى بود از ابوتمام كه ذكر كرد در آن ائمه اطهار عليهمالسلام را تا حضرت ابوجعفر امام جواد عليهالسلام و تجاوز از آن حضرت نكرده؛ زيرا كه در ايام آن حضرت وفات كرده و جاحظ در (كتاب حيوان) گفته كه حديث كرد مرا ابوتمام و او از رؤساى رافضه بود، انتهى.[۱]
و بالجمله: ابوتمام صاحب حماسه اوحد عصر خويش بوده در فصاحت و بلاغت، گويند چهارده هزار ارجوزه از عرب از حفظ داشته و غير از قصايد و مقاطيع و او را در صناعت شعر محلى منيع و مرتبتى رفيع است و ابراهيم بن مدبر با آن كه از اهل علم و معرفت و ادب بود از اشعار او چيزى حفظ نمىكرد چه آن كه او را دشمن مىداشت و گاهى او را سب و لعن مىكرد. روزى شخصى چند شعر از اشعار ابوتمام بدون نسبت به وى از براى ابراهيم خواند ابراهيم را خوش آمد و فرزند خود را امر كرد كه آن اشعار را در پشت كتابى بنويسد پس از آن كه آن اشعار نوشته شد، بعضى گفتند: ايها الامير! اين اشعار از ابوتمام است.
ابراهيم چون اين بشنيد فرزند خود را گفت كه آن صفحه را پاره كند، مسعودى اين عمل را از ابن مدبر نپسنددیه، فرموده كه اين عمل از او قبيح است چه عاقل بايد اخذ فايده كند چه از دشمن باشد يا دوست، از وضيع باشد يا شريف همانا از امیرالمومنین عليهالسلام روايت شده كه فرموده: «الْحِكْمَةُ ضالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذْ ضالَّتَكَ وَلَوْ مِنْ اَهْلِ الشِّرْكِ».
و از بزرجمهر حكيم نقل شده كه فرمود: من از هر چيز صفت نيك او را اخذ كردم حتى از سگ و گربه و خوك و غراب، گفتند: از سگ چه آموختى؟ گفت: الفت او را با صاحب خود و وفا او را، گفتند: از غراب چه آموختى؟ گفت: شدت احتراز او و حذر او را، گفتند: از خوك چه گرفتى؟ گفت: بكور او را در حوائج خود، گفتند: از گربه چه اخذ كردى؟ گفت: حسن نغمه و كثرت تملق او را در مسئلت[۲] و وفات كرد ابوتمام در ايام واثق سنه دويست و سى و يك در موصل و ابونهشل بن حميد طوسى بر قبر او قبهاى بنا كرد.[۳]
پانویس
منبع
حاج شیخ عباس قمی, منتهی الآمال، قسمت دوم، باب یازدهم: در تاريخ حضرت جواد عليهالسلام