ناسخ و منسوخ
در ميان آيات احكامی كه در قرآن موجود است، آياتى به چشم می خورد كه پس از نزول ، جاى حكم آياتى را كه قبلاً نازل شده و مورد عمل بودهاند، گرفته و به زمان اعتبار حكم قبلى ، خاتمه ميدهند، آيات قبلى منسوخ و آيات بعدى ، ناسخ ناميده ميشوند.
محتویات
اقوال در خصوص ناسخ و منسوخ
در اینکه آیا اصولا ناسخ و منسوخی وجود دارد و اگر وجود دارد در چه زمینه هائی است؟ اختلاف نظر وجود دارد :
برخی معتقدند: در قرآن هیچ ناسخ و منسوخی وجود ندارد.
عده ای دیگر معتقدند: نسخ در اخبار و امر و نهی تحقق می یابد.
برخی دیگر معتقدند : نسخ در اخبار زمانی ممکن است ، که خبر در بر دارنده حکمی باشد.
گروهی دیگر معتقدند که نسخ تنها در امر و نهی است .
جمعی دیگر معتقدند : نسخ تنها در تعبدیات است و خداوند آنها را گاهی نسخ می کند . زیرا خداوند در این دسته از اوامر و نواهی بندگانش را به صورت تعبدی امر به انجام و یا ترک می کند و خودش می تواند آنها را بر دارد. [۱]
نمونه ای از ناسخ و منسوخ
چنان كه در اول بعثت، مسلمانان وظیفه داشتند كه با اهل كتاب با مسالمت بسر برند: «...فَاعْفُوا وَاصْفَحُوا حَتَّىٰ يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ...»؛ پس عفو و صفح كنيد، ببخشيد و روى گردانيده ناديده بگيريد تا امر خدا بيايد. (سوره بقره، آيه 109)
و پس از چندى آيه قتال آمد و به حكم مسالمت خاتمه داد. چنان كه مىفرمايد: «قَاتِلُوا الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَا بِالْيَوْمِ الْآخِرِ وَلَا يُحَرِّمُونَ مَا حَرَّمَ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَلَا يَدِينُونَ دِينَ الْحَقِّ مِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ ...»؛ جنگ و قتال كنيد با كسانى كه به خدا و روز قيامت ايمان ندارند و آنچه را خدا و پيغمبر حرام مىكند، حرام نميكنند و دين حق را براى خود بر نمی گزینند كه همانا آنان اهل كتاب باشند. (سوره توبه، آيه 29)
فرق میان نسخ از سوی بندگان و نسخ از سوی خداوند
البته حقيقت نسخى كه میان آدمیان مطرح است اين است كه نظر به مصلحتى حكمى وضع گردیده و مورد عمل قرار گرفته و پس از چندى به خطا و اشتباه خود پى برده و حكم اولى را الغاء و حكم ديگرى را جايگزين آن سازند . نسخ به اين معنى را كه ملازم جهل و خطا است به خداي متعال كه جهل و خطا به ساحت پاكش راه ندارد، نمیشود نسبت داد و چنين حكمى در قرآن مجيد كه در ميان آياتش هيچ گونه اختلافى نيست وجود ندارد.
بلكه نسخ در قرآن مجيد بيان انتهاء زمان اعتبار حكم منسوخ است . به اين معنى كه مصلحت جعل و وضع حكم اولى مصلحتى محدود و موقت بوده و طبعاً اثرش نيز كه حكم است، محدود و موقت درميآيد و پس از چندى حكم دومى پيدا شده و خاتمه يافتن مدت اعتبار حكم اولى را اعلام كند و نظر به این که قرآن مجيد در مدت بيست و سه سال تدريجاً نازل شده اشتمالش به چنین احكامى كاملاً قابل تصور است.
البته وضع حكم موقت در جائى است كه هنوز مقتضى حكم ثابت ، تمام نيست و پس از تماميت مقتضى تبديل نمودن آن به حكم ثابت اشكالى نخواهد داشت، چنان كه از قرآن مجيد نيز در حكمت نسخ همان معنى استفاده ميشود.
خداي متعال ميفرمايد: «وَإِذَا بَدَّلْنَا آيَةً مَكَانَ آيَةٍ وَاللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا يُنَزِّلُ قَالُوا إِنَّمَا أَنْتَ مُفْتَرٍ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لَا يَعْلَمُونَ*قُلْ نَزَّلَهُ رُوحُ الْقُدُسِ مِنْ رَبِّكَ بِالْحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذِينَ آمَنُوا وَهُدًى وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ»؛ و وقتي كه آيهاى را به جاى آيهاى گذاشته و تبديل كرديم در حالي كه خدا به آنچه نازل مىكند، داناتر است. ميگويند افترا بستهاى . بلكه بيشترشان نمىفهمند. بگو آن را روحالقدس به حق از خداى تو نازل كرده است . براى اين كه كسانى را كه ايمان آوردهاند ثابت تر گرداند و هدايت و بشارت باشد براى آنان كه تسليم امر خدا هستند. (سوره نحل، آيه101-102)
پانویس
- ↑ الناسخ و المنسوخ في القرآن ، نحوی ، احمد بن نحند بن اسماعیل ، ص 40
منبع
- علامه طباطبائی (رحمه الله) ، قرآن در اسلام.
- نحوی ، احمد بن نحند بن اسماعیل ، الناسخ و المنسوخ في القرآن ، ص 40