ابوعمرو کشی
نام وی، محمد فرزند عمر بن عبدالعزیز، کنیهاش «ابوعمرو»[۱] و از علمای معروف شیعه در اواسط نیمه اول قرن چهارم هجری است. او استاد در رجال و اخبار و از محدثین امامیه است و شهرت او بیشتر بخاطر کتاب رجال کشی می باشد.
محتویات
ولادت
تاریخ دقیق ولادت شیخ محمد کشی و به تبع آن، سن وی مشخص نیست؛ ولی با ملاحظه سال وفات معاصران، مشایخ و شاگردان او میتوان به دورنمایی از این واقعیت پی برد. شیخ محمد کشی، همعصر با دانشمندان بزرگ، محمد بن یعقوب کلینی (متوفی 329 ق)، نویسنده کتاب «کافی» است. آن دو در بسیاری از مشایخ، مثل محمد بن اسماعیل نیشابوری و شاگردان، مثل جعفر بن محمد بن قولویه قمی، مشترک بودهاند؛ در نتیجه میتوان محمد کشی را همانند شیخ کلینی، از دانشمندان نیمه دوم قرن سوم و نیمه اول قرن چهارم هجری به شمار آورد.[۲]
سال تقریبی ولادت وی را میتوان 240 ق. دانست؛ چه این که برخی از مشایخ کشی در دهه ششم و هفتم قرن سوم هجری وفات یافته است؛ مثل محمد بن حسین بن ابیالخطاب همدانی (متوفی 262 ق)[۳] و مسلم است که شیخ کشی باید از نظر سنی به آن حد رسیده باشد (20 یا 25 سالگی)؛ تا شرایط نقلی روایت از آن بزرگان را در خود فراهم کرده باشد.
زادگاه شیخ محمد شهر «کش» از شهرهای کشور ازبکستان است.[۴]
تحصیلات و منزلت علمی
چگونگی و مدت زمان تحصیلات محمد کشی، همانند سایر جهات زندگی وی نامعلوم است؛ ولی میتوان از قرینهها و نشانههایی بدست آورد که او فراگیری علوم دینی را نزد استادن بزرگ جهان اسلام در سالهای پایان قرن سوم هجری در شهرهای کش و سمرقند گذرانده و به درجه عالی فقاهت رسیده و در بین دانشمندان عصر خویش، از رتبه ممتازی برخوردار بوده است. مهمترین وصفی که تراجمنویسان، وی را به آن توصیف کردهاند «غلام و صحابه عیاشی»[۵] است؛ که کمتر کسی از شاگردان عیاشی به این وصف لقب خوانده شده است!
«غلام» در اصطلاح علم درایت و حدیث به شاگرد بارز و ممتازی گفته میشود که متأدب به همه آداب استاد و متعلم به تمام تعلیمات و آموزشهای او بوده و همیشه با او باشد.[۶]
مذهب کشی
از سخنان دانشمندان علم رجال و نیز مطالعه اجمالی محتوای کتاب رجال کشی به خوبی برمیآید که مذهب کشی، شیعه دوازده امامی بوده و هیچ شک و شبههای وجود ندارد. از این رو، شیخ طوسی او را به «حسن اعتقاد و راستی مذهب»[۷] و ابن داود او را به «دارنده راه راست»[۸] توصیف میکنند.
نویسنده کتاب «مجمع الرجال»، شیخ محمد کشی را به خاطر تبری از دشمنان اهل بیت علیهمالسلام، تحسین میکند و برای اثبات آن، از سخنان شیخ کشی در ذیل کلام امام باقر علیهالسلام در مورد عکرمه، غلام ابن عباس، گواه میآورد.
استادان و مشایخ
گرچه علوم اسلامی در قرنهای اول، از نظر گستردگی مسایل، محدود بوده است و به مرور زمان گسترش پیدا کرد؛ ولی علومی که در استنباط احکام شرعی دخالت دارد، (ادبیات، لغت، معانی و بیان، اصول فقه، تفسیر، تاریخ و...) در آن عصر هم مطرح بوده است و طبعاً کشی هم برای تحصیل این دانشها، که مقدمه فقاهت وی بوده است، محضر استادان متعددی را درک کرده است. از این رو، میتوان عیاشی را تنها استاد وی معرفی کرد؛ بلکه وی دارای استادان و مشایخ فراوان بوده است.
گرچه نام این استادان مشخص نیست؛ ولی قطعاً برخی از مشایخی که کشی از آنها نقل روایت کرده است، از استادان وی نیز بودهاند. برای دستیابی به نام آنها بایسته است به مطالعه کتاب رجال وی در سایر کتابهای علم رجال بپردازیم. مشایخ وی که استادان او در بین آنها هستند، عبارتند از:
- آدم بن محمد قلانسی بلخی؛[۹]
- ابراهیم بن علی کوفی؛[۱۰]
- ابراهیم بن محمد بن عباس؛[۱۱]
- ابراهیم بن مختار بن محمد؛[۱۲]
- ابراهیم بن نصیر؛[۱۳]
- ابراهیم وراق سمرقندی؛[۱۴]
- ابوالحسن بن ابی طاهر؛[۱۵]
- ابوسعید بن سلیمان؛[۱۶]
- ابوعمرو بن عبدالعزیز؛[۱۷]
- ابومحمد شامی دمشقی؛
- ابوبکر احمد بن ابراهیم لسنسنی؛
- ابوجعفر احمد بن ابراهیم قرشی؛[۱۸]
- احمد بن علی قمی سلولی شقران؛[۱۹]
- احمد بن علی بن کلثوم سرخسی؛[۲۰]
- ابوالحسن احمد بن محمد خالدی؛[۲۱]
- احمد بن منصور خزاعی؛[۲۲]
- احمد بن یعقوب؛
- جبرییل بن احمد فرابی؛[۲۳]
- جعفر بن احمد بن ایوب؛[۲۴]
- جعفر بن محمد؛
- جعفر بن محمد بن معروف؛[۲۵]
- حسین بن الحسن بن بندار قمی؛[۲۶]
- حمدویه بن نصیر؛[۲۷]
- حمدان بن احمد؛
- خلف بن حماد کشی؛[۲۸]
- خلف بن حسن بن طلحه مروزی؛[۲۹]
- خلف بن محمد؛
- عبد بن محمد نخعی سمرقندی؛[۳۰]
- عبدالله بن محمد بن خالد؛
- عثمان بن حامد کشی؛[۳۱]
- علی بن محمد قتیبه نیشابوری؛
- علی بن یزداد صانع جرجانی؛[۳۲]
- عمر بن علی تفلیسی؛
- طاهر بن عیسی وراق؛[۳۳]
- محمد بن ابراهیم؛
- محمد بن احمد بن ابی عوف؛
- محمد بن احمد بن شاذان؛[۳۴]
- محمد بن اسماعیل بندقی نیشابوری؛[۳۵]
- محمدبن بحر رهنی؛
- محمد بن بشر؛
- محمد بن براثی؛[۳۶]
- محمد بن حسن بن بندار قمی؛[۳۷]
- محمد بن حسن کشی؛[۳۸]
- محمد بن حسین بن احمد فارسی؛[۳۹]
- محمد بن حسین بن محمد هروی؛[۴۰]
- ابوسعید محمد بن رشید هروی؛[۴۱]
- محمد بن حسین بن ابیالخطاب؛
- محمد بن سعید کشی؛[۴۲]
- محمد بن علی بن قاسم بن ابی حمزه قمی؛[۴۳]
- محمد بن قولویه قمی؛[۴۴]
- محمد بن مسعود عیاشی سمرقندی؛[۴۵]
- محمد بن نصیر؛
- محمد بن یحیی فارسی؛[۴۶]
- نصر بن صباح؛
- یوسف بن سخت بصری؛[۴۷]
- ابراهیم بن حسین حسینی عقیقی؛[۴۸]
- سعید بن جناح کشی.[۴۹]
شاگردان و راویان
مسلم است که شیخ کشی جایگاه علمی و موقعیت اجتماعی خاصی در بین دانشمندان و بزرگان فرهنگی ماوراءالنهر داشته است. از این رو، شاگردان فراوانی در مکتب درسی وی به فراگیری دانش پرداخته و به مراحل کمال رسیدهاند؛ ولی آن چه که تراجمنویسان در مورد تعداد شاگردان و راویان از او نوشتهاند، انگشت شمار است. گویا آنان تنها به نام شاگردان برجسته وی بسنده کردهاند که عبارتند از:
- هارون بن موسی تلعکبری
- جعفر بن محمد بن قولویه قمی
- حیدر بن محمد بن نعیم سمرقندی
رجال کشی
تنها اثر جامانده از شیخ محمد کشی، کتابی است مشهور به رجال کشی، که موضوع آن راویان احادیث است. این کتاب یکی از چهار منبع اصلی علم رجال است که مبنای تمام کتابهای رجالی بعد از آن قرار گرفته اند. این چهار کتاب عبارتند از:
- رجال کشی، شیخ محمد کشی
- الفهرست، شیخ احمد نجاشی
- الفهرست، شیخ محمد طوسی
- رجال شیخ، شیخ محمد طوسی[۵۰]
رجال کشی از نظر زمانی اولین کتاب در بین این چهار کتاب است.
وفات
وفات شیخ محمد کشی را میتوان تقریباً در سال 330 ق. دانست؛ زیرا شاگرد برجسته وی، جعفر بن محمد بن قولویه قمی متوفی 368 ق. و طبعاً شیخ کشی سالها قبل از او وفات کرده است.[۵۱] و از طرفی شیخ کشی، زمان حیات شیخ مفید (413ـ336 ق)[۵۲] را نیز درک نکرده است.
شرح حالنویسان در خصوص محل دفن شیخ محمد کشی سخنی نگفتهاند؛ لذا احتمال دارد که وی در محل تحصیلش (سمرقند) وفات یافته باشد.
پانویس
- ↑ معجم رجال الحدیث، ج17، ص64؛ بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج6، ص534؛ ریحانه الأدب، ج3، ص367.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد، مقدمه، ص 13.
- ↑ بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 388.
- ↑ کش که امروزه به شهر سبز مشهور است، از شهرهای تابع استان سمرقند ازبکستان است. مفاخر فراوانی از این مکان برخاستهاند؛ از جمله: شیخ ابواسحق کشی و محمد بن سعید کشی. (ازبکستان، ص46؛ لغت نامه دهخدا، ج11، ص16172).
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص 497؛ فوائدالرضویه، ص 585؛ رجال نجاشی، ص 372، ش 1018.
- ↑ مجمع الرجال، ج 6، ص 10.
- ↑ رجال شیخ طوسی، ص 497؛ باب «فی من لم یرو عن الأئمه»، ش 38؛ فهرست شیخ طوسی، ص 141.
- ↑ مجمع الرجال، ج 4، ص 145.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 43، 338 و 924؛ نوابغ الرواه، ص 1.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 448 و 552.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 3، 202، 213 و 378.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 916.
- ↑ همان، ش 4، 12، 41، 50، 51.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 481.
- ↑ همان، ش 770.
- ↑ همان، ش 698.
- ↑ همان، ش 9.
- ↑ همان، ش 715.
- ↑ همان، ش 49 و 990.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 46.
- ↑ همان، ش 447.
- ↑ همان، ش 714 و 734.
- ↑ همان، ش 7، 13، 21، 26، 27.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 663 و 792.
- ↑ همان، ش 53، 60، 61، 89.
- ↑ همان، ش 111 و 175.
- ↑ همان، ش 15، 16، 17.
- ↑ اعیان الشیعه، ج 6، ص 329.
- ↑ بهجه الآمال فی شرح زبده المقال، ج 7، ص 743.
- ↑ همان، ش 117.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 128، 198، 199.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 109.
- ↑ موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ نوابغ الرواه، ص 141.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 408.
- ↑ همان، ش 17، 18، 356، 817.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 55، 167 و 307.
- ↑ همان، ش 206، 396، 957.
- ↑ همان، ش 128 و 198.
- ↑ همان، ش 827.
- ↑ همان، ش 1027 و 1028.
- ↑ همان، ش 506.
- ↑ مستدرک الوسائل، خاتمه ج 3، ص 291.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 790 و 1015.
- ↑ همان، ش 20، 111، 170، 171.
- ↑ همان، ش 5، 6، 9، 14، 22.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، ش 921.
- ↑ مستدرک الوسائل، خاتمه، ج 3، ص 294.
- ↑ الجامع فی الرجال، ج 1، ص 34.
- ↑ نوابغ الرواه، ص 135.
- ↑ موسوعه طبقات الفقهاء، ج 4، ص 443؛ الذریعه، ج 10، ص 141؛ کلیات فی علم الرجال، ص 57.
- ↑ اختیار معرفه الرجال، مقدمه، ص 13.
- ↑ بهجه الآمل فی شرح زبده المقال، ج 6، ص 591.
منابع
- گلشن ابرار، شرح حال "ابوعمرو کشی" از علي كرجي، (جلد4، صفحه18).
- شیخ کشی، اعلام طهور، بازیابی: 29 بهمن 1392.