ابوعلی مسکویه
احمد بن محمد بن يعقوب مسكويه يا مشكويه، مكنى به ابوعلى و معروف به ابن مسكويه؛ متوفى به سال 421 هجرى.
اَبوعَلی مُسْکویه، احمد بن محمد رازی (م، ۴۲۱ ق)، مورخ، فیلسوف، پزشک و ادیب نامدار ایرانی است.
محتویات
زندگینامه
عنوان پارسی او اصلاً مُشکویه و معرّب آن مِسْکَوَیْه است و یکی از توابع ری نیز همین نام را داشته است.[۱] وی در برخی آثار خویش از نام و نسب خود به شکل «احمد بن محمد مسکویه» یا «احمد بن یعقوب مسکویه» یاد کرده و این سبب اشتباه در نوشتههای متأخران شده است[۲] که او را به خطا «ابن مسکویه» نوشتهاند، یعنی «مسکویه» را عنوان پدر یا جد او دانستهاند. ابوعلی در مواضع متعددی از آثار دیگرش مانند العقل والمعقول، خود را «ابوعلی مسکویه» خوانده، یعنی مسکویه را عنوان خویش نوشته است. معاصرانش نیز، همچون ابوحیان توحیدی و ابوبکر خوارزمی و ثعالبی، «مسکویه» را عنوان وی دانستهاند.
از تاریخ تولد ابوعلی مسکویه اطلاعی دردست نیست. اما از آنجا که او خود در تجارب الامم به «طول مصاحبت و کثرت مجالست» خود با ابومحمد مهلبی، وزیر معزالدولۀ بویهی (وزارت: ۳۳۹-۳۵۲ ق) اشاره کرده، و در جای دیگر، ذیل وقایع مربوط به مهلبی در ۳۴۱ ق، خود را مصاحب وزیر در همان تاریخ میشمارد، میبایست در حوالی سال ۳۲۰ ق. زاده شده باشد. بنابراین، باتوجه به تاریخ درگذشت او در ۴۲۰ ق. یا صفر ۴۲۱، میبایست حدود یک قرن زیسته باشد.
یاقوت (همان، ۵ / ۱۰) مسکویه را مجوسی نومسلمان خوانده است، اما باتوجه به نام پدرش ـ محمد ـ بعید است که ابوعلی خود مسلمان زاده نشده باشد. خاصه آنکه در هیچ منبع دیگری این معنی یاد نشده است. به هر حال بسیاری از نویسندگان متأخرتر، ابوعلی مسکویه را شیعه مذهب دانسته اند؛ مرحوم ميرداماد به تشيع او معتقد بوده و قبرش را در اصفهان زيارت مى كرده است.[۳]
ظاهرا ابوعلی مسکویه زندگی آرامی نداشته است. وی روش پدر و مادر را در تربیت خود نکوهیده است. گویا پدرش او را به خواندن و روایت اشعار جاهلی عرب وا میداشته و او خود در آغاز جوانی به خوشگذرانی مشغول بوده و سپس به تهذیب نفس پرداخته و کامیاب شده است.[۴]
مسکویه با وزیران و امیران آل بویه در امور دیوانی، از گنجوری کتابخانهها و گنجوری مالی تا مصاحبت و ندیمی و رسالت و داد و ستد در زمینۀ علوم و ادب، پیوندی استوار داشته و از همین رو، عمدۀ سالهای عمر خویش را در شهرهای مختلف از جمله ری، بغداد، شیراز و اصفهان گذرانده است. بیگمان طلب علم نیز در این جابهجاییها دخیل بوده است.
مسکویه اصلاً از ری بود و شاید بتوان گفت که حدود دو دهۀ نخستین عمر خود را (۳۲۰-۳۴۰ ق) در ری زیسته است. سپس به بویهیان بغداد پیوست و حدود ۱۲ سال مصاحبت و ندیم خاص ابومحمد مهلبی، وزیر معزالدوله بود.[۵] آنگاه ۷ سال (۳۵۳-۳۶۰ ق) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عمید، وزیر رکنالدولۀ بویهی زیست و خازن کتابخانۀ او در ری بود. از آن پس ظاهراً به خدمت ابوالفتح ابن عمید، وزیر رکنالدوله و مؤیدالدوله پیوست و چون ابوالفتح به قتل رسید، مسکویه از خدمت به صاحب بن عباد، وزیر جدید مؤیدالدوله سرباز زد. سابقۀ تیرگی روابط و رقابت میان مسکویه و صاحب بن عباد را در برخورد غیردوستانهای که در مجلس ابن عمید و در حضور مؤیدالدوله ـ که با صاحب به ری آمده بود ـ گذشته و ابوحیان آن را نقل کرده است، میتوان دید (مثالب، ۳۰۶). مسکویه حتی پس از مرگ صاحب بن عباد نیز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او را نکوهیده است (ثعالبی، همان، ۱ / ۱۰۰).
ابوعلی سپس در شیراز به عضدالدوله، سلطان بزرگ آل بویه، پیوست و در زمرۀ ندیمان و رسولان او درآمد و خازن کتابخانه و بیتالمال وی شد و تا عضدالدوله درگذشت، بر همین شغل بود.[۶] همۀ مصنفات زمان در کتابخانۀ او گرد آمده بود. او خود نیز به گنجوری مالی برای عضدالدوله اشارهای کرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از کارگزاران ویژۀ او خوانده است. عضدالدوله در سرای خود جایی را که نزدیک خویش بود، به انجمن حکیمان و فیلسوفان اختصاص داد تا به گفتوگوهای علمی بپردازند. او خود نیز از اعضای برجستۀ آن انجمن بود.
چون صمصامالدوله جانشین پدرش عضدالدوله شد، مسکویه با او پیوندی نزدیک یافت و در مجالس علمی و فرهنگی ابن سعدان، وزیر صمصامالدوله حاضر میشد. در این مجالس کسانی همچون ابن زرعه، ابن خمار، ابن سمح، قومسی، نظیف رومی، یحیی بن عدی و عیسی بن علی شرکت میکردهاند.[۷] به گفتۀ ابوسلیمان، ابوعلی پس از صمصامالدوله، همچنان در خدمت بزرگان دیگر دربار ری بود. به گفتۀ سید محسن امین، وی در آغاز کار با گروهی از دانشمندان از جمله ابنسینا و ابوریحان بیرونی در خدمت خوارزمشاه بود و در آنجا از پیوستن به سلطان محمود که آن گروه را از خوارزمشاه طلب کرده بود، خودداری کرد، اما ظاهراً این سخن در حد یک داستان است.
ابوعلی روزهای آخر عمر را در اصفهان گذرانید و در همان شهر چشم از جهان فرو بست و همانجا مدفون شد. محل قبر او را محلۀ خواجو نوشتهاند،[۸] اما شیخ عباس قمی مرقد او را درب جناد یا درب جناب (دروازۀ حسنآباد کنونی)[۹] و مدرس تبریزی[۱۰] تخت پولاد آورده است.
استادان و شاگردان
استادان ابوعلی به درستی شناخته نیستند. چنانکه خود در تهذیب گوید: در جوانی به تشویق پدر به ادب و شعر روی آوردم. در جای دیگر از خواندن استطالة الفهم جاحظ یاد کرده است که در آن از وجود جاویدان خرد هوشنگ شاه آگاه گردید. به گفتۀ ابوحیان،[۱۱] مسکویه در آغاز کار، سخت در اندیشۀ کیمیاگری بود و آن را نزد ابوطیب کیمیایی رازی میآموخت. نیز فریفتۀ کتابهای محمد بن زکریای رازی و جابر بن حیان بود. به تاریخ هم توجه داشت و تاریخ طبری را نزد ابن کامل که از مصاحبان محمد بن جریر طبری بود، خواند و علوم اوایل (دانش یونان) را نزد ابن خمّار آموخت. وی در این علوم، بهویژه در منطق و پزشکی، دستی قوی داشت، چنانکه او را بقراط دوم گفتهاند. به گفتۀ ابوحیان، اکثر اعضای انجمن ابن سعدان که مسکویه یکی از آنان بوده است، از مجلس ابن عدی برخاستهاند. گذشته از این، چنین مینماید که او از طریق دوستی با اعضای انجمنهای علمی عصر و آمیزش با وزیران دانشمندی همچون ابوالفضل ابن عمید و برخورداری از کتابخانههای بزرگ آنان، دانش بسیاری اندوخته بود. خود نیز حلقهها و مجالسی داشته که در آنها به تدریس مینشسته است. ابوسلیمان ضمن برشمردن آثار او گوید که این آثار در نشستهای تدریس نزد او، خوانده میشد.
برخی مسکویه را از استادان ابوحیان شمرده و کتاب الهوامل والشوامل را که پاسخ مسکویه به پرسشهای ابوحیان است، دلیلی بر این مدعا گرفتهاند. اگر چنین باشد، رسالة فی مائیة العدل، یا مقالة فی مائیة الکیمیاء را نیز باید بر الهوامل و الشوامل و دلایل دیگر شاگردی ابوحیان افزود، زیرا مسکویه این دو اثر را نیز در پاسخ پرسشهای ابوحیان نوشته است. لحن شاگردانۀ ابوحیان در مقدمۀ «الهوامل» که مسکویه در مقدمۀ «الشوامل» خود به آنها اشاره میکند، نیز به این نظر نیرو میبخشد.
آثار و تألیفات
نویسندگان متقدم و متأخر، آثار بسیاری شامل کتاب و رساله و قطعاتی از اشعار تازی و وصایا، از ابوعلی مسکویه برشمردهاند که فقط از شماری از آنها گاهی داریم و برخی نیز بهطور پراکنده در آثار دیگران نقل شده است. آثار شناخته شدۀ ابوعلی مسکویه از این قرارند:
الف ـ آثار چاپی:
۱. تجارب الامم؛ مشهورترین اثر تاریخی ابوعلی مسکویه که نسخ متعددی از آن در دست است و بخشهایی از آن چاپ شده است.
۲. ترتیب السعادات و منازل العلوم؛ این کتاب با عنوان السعادة در مصر (۱۹۲۸ م) و با عنوان ترتیب السعادات در تهران (۱۳۱۴ ق) در حاشیۀ مکارم الاخلاق طبرسی و در همان تاریخ در تهران به ضمیمۀ مبدأ و معاد ملاصدرا منتشر شده است.
۳. تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، در فلسفۀ اخلاق، که چندبار در هند، قاهره، استانبول و بیروت منتشر شده و حاوی نظریات مسکویه در حکمت عملی است.
۴. جاویدان خرد (الحکمة الخالدة)، که برپایۀ جاویدان خرد منسوب به هوشنگ پیشدادی است. حسن بن سهل آن را به عربی ترجمه کرده و مسکویه آن را به اتمام رسانیده است. این اثر که به نام «آداب العرب والفُرس» نیز شهرت دارد، در حکمتها و اندرزهای ایرانیان، هندیان، یونانیان و تازیان است. مسکویه نام باستانی اثر را تغییر نداده است. متن عربی کتاب و ترجمههای کهن فارسی آن تاکنون چندبار منتشر شده است.
۵. چند رساله و نوشتۀ کوتاه فلسفی که برخی از آنها در دمشق، قاهره، و لیدن منتشر شده است.
۶. رسالة فی دفع الغم من الموت (لماذا اخاف الموت). این رساله بخشی است از تهذیب الاخلاق مسکویه که مرن[۲] به نام ابنسینا ضمن مجموعة رسائل الشیخ الرئیس ... منتشر کرد (لیدن، ۱۸۹۴ م) و شیخو نیز ابتدا آن را بدون ذکر نام مؤلف در مجلۀ المشرق به چاپ رساند و پس از آن در همان سال ضمن اشاره به اشتباه مرن از مسکویه به عنوان مؤلف این رساله یاد کرد (نک : شیخو، ۸۳۹-۸۴۴، ۹۶۰-۹۶۱؛ زریق، ۲۳۸- ۲۳۹). متن موجود در تهذیب و متن این رساله یکسان است (نک : تهذیب، ۲۰۹-۲۱۷؛ قس: ابنسینا، ۳۳۹-۳۴۶). متن و ترجمۀ رسالۀ مذکور در قم به سال ۱۳۲۷ ش منتشر شده است. ۷. الفوزالاصغر، که مشتمل بر ۳ مسأله است. این کتاب چندبار منتشر شده است، ازجمله در بیروت (۱۳۱۹ ق)، قاهره (۱۳۲۵ ق) و نیز همراه فوزالسعادة، در تهران (۱۳۱۴ ق)، ۸. فوزالسعادة. به گفتۀ آقابزرگ ( الذریعة، ۱۶ / ۳۶۹)، فوزالسعادة مجموعۀ مقالاتی است ابتکاری که در ظهر الفوزالاصغر در ۱۳۱۴ ق به چاپ رسیده است. به گفتۀ همو این اثر غیر از ترتیب السعادات است (قس: خوانساری، ۱ / ۲۵۵). ۹. لغز قابس ( لوح قابس). این اثر که درواقع بخشی است از جاویدان خرد، چندبار ازجمله در مادرید (۱۷۹۳ م)، پاریس (۱۸۷۳ م) و الجزایر (۱۸۹۸ م) به چاپ رسیده است. ۱۰. الهوامل والشوامل. «هوامل» مجموعۀ پرسشهای ابوحیان توحیدی، و «شوامل» پاسخهای مسکویه به این پرسشهاست. این کتاب در ۱۳۷۰ ق / ۱۹۵۱ م به کوشش احمد امین و احمد صقر از روی نسخۀ منحصربه فرد (مورخ ۴۴۰ ق) در قاهره به چاپ رسیده است.
ب ـ خطی
۱. رسالة فی ذکر الحجر الاعظم، که ظاهراً در کیمیاست. نسخهای از آن در دانشگاه تهران موجود است (مرکزی، خطی، ۴ / ۹۸۲-۹۸۳). ۲. رسالة فی الکیمیاء. نسخهای از آن در کتابخانۀ خصوصی اصغر مهدوی معرفی شده است (همان، ۲ / ۱۵۳). ۳. رسالة فی مائیة العدل. عنوان کامل آن در تنها نسخۀ موجود که در کتابخانۀ آستان قدس نگهداری میشود (نک : آستان، ۱۳ / ۱۷۳)، چنین است: رسالة الشیخ ابی علی احمد بن یعقوب مسکویه الی علی بن محمد ابی حیان الصوفی فی مائیة العدل. ۴. کتاب الاشربة، در داروشناسی. گزیدهای از آن در کتابخانۀ صائب آنکارا موجود است (نک : ششن، ۳۵۸؛ GAS, III / 336)؛۵. کتاب فی ترکیب الباجات من الاطعمة ( کتاب الطبیخ). نسخهای از این اثر در کتابخانۀ احمد ثالث استانبول دردست است (ششن، GAS، همانجاها). ۶. الکنزالکبیر، در کیمیا. نسخهای از آن در کتابخانۀ بشیرآغا (GAS, IV / 291) موجود است. ۷. ندیم الفرید ( انس الفرید). قندوزی حنفی (ص ۴۸۴-۴۸۵) احتجاج مأمون را در جریان ولیعهدی امام رضا (ع) از این اثر مسکویه نقل کرده است. امینی نیز بخشی از آن را آورده است (۱ / ۲۱۲). همچنین در کتاب مختصر فی الامثال والاشعار که در کتابخانۀ فاتح (شم ۵۲۹۷) نگهداری میشود، این احتجاج مورد استفاده قرار گرفته است (نک : مرکزی، میکروفیلمها، ۱ / ۴۰۳-۴۰۴).
ج ـ آثار یافت نشده
۱. رسالهای به بدیعالزمان همدانی، به نظم و نثر که در پاسخ رسالۀ اعتذار بدیعالزمان است (نک : یاقوت، ادبا، ۵ / ۱۱-۱۷) نمونههایی از شعر ابوعلی را نقل کردهاند. بیرونی هم بیتی از او آورده است (ص ۲۵۵). ۳. عهدنامۀ ابوعلی مسکویه با خود، که یاقوت (همان، ۵ / ۱۷- ۱۹) آن را به عنوان «وصیت» او، و ابوحیان ( المقابسات، ۳۸۳-۳۸۷) به عنوان «عهد» آورده و آن را ستوده است. متن «عهد» در مقابسات بیش از متنی است که یاقوت آورده است. ۴. «وصیت مسکویه»، سفارش مسکویه است به جویندگان حکمت. این «وصیت» در صوان الحکمۀ ابوسلیمان (ص ۳۴۷-۳۵۲) آمده است. ابوعلی در جاویدان خرد (ص ۲۸۵-۲۹۰) آن را در فصل حکمت حکمای اسلامی بدون ذکر نام خود آورده است.
از دیگر آثار وی کتاب الفوزالاکبر است که به دست نیامده است (برای دیگر آثار منسوب به وی، نک : امامی، ۲۸-۳۰).
--
از حكما و اطباى معروف و در بدايت امر از پيوستگان وزير معزالدوله ديلمى بوده و پس از او نزد ابن عميد و پسرش ابوالفتح ذوالكفايتين وزير ركن الدوله بويهى تقرب خاصى داشته. وى معاصر ابوعلى سينا بوده و او را در رياضيات و طبيعيات و الهيات و ديگر فنون كتبى است از جمله: الفوز الاكبر؛ الفوزالاصغر؛ جاويدان خرد؛ الطهارة فى علم الاخلاق. آثار دیگرش مانند العقل والمعقول، «الشوامل»، رسالة فی اللذات و الآلام و مقالة فی النفس والعقل
(سفينة البحار و دهخدا)
منابع
سيد مصطفى حسينى دشتى، معارف و معاریف.