میر کبیر
میرزا ابوالقاسم فرزند سید حسین معروف به میر کبیر یکی از علمای بزرگ شیعه در قرن دوازدهم هجری است. میر کبیر عالمی جامع، فقیهی کامل، عارفی زاهد و شاعری ماهر بود.
محتویات
تحصیلات و اساتید
میرزا ابوالقاسم در سال ۱۰۹۰ متولد شد و از اوایل کودکی هم خویش را به تحصیلات دینی و قرآنی مصروف نمود و پس از طی مقدمات علوم در اوایل بلوغ به دارالعلم اصفهان در سلک شاگردان علامه مجلسی درآمد و بعد از فوت علامه از محضر دایی خویش آقا حسين گيلانی، آقا جمال خوانساری، مرحوم سراب و دیگر اعلام اصفهان سالها بهره مند بود و پس از مسافرت به عتبات عالیات خود در ردیف فقها و مجتهدین بزرگ حوزه های عراق و ایران قرار گرفت.
میر کبیر با سید صدر الدین قمی در نجف و کربلا مدتها به تعلیم و تعلم اشتغال داشتند و با هم صمیمیتی به سزا داشتند. محدث قمی به نقل از سید شهرستانی می نویسد: هر گاه این دو بزرگوار وارد حرم ائمه اطهار می شدند هر کدام زودتر به نماز می ایستاد دیگری به او اقتدا می نمود.
آثار و تألیفات
میر کبیر اثر ارزنده ای در اصول و معارف اسلامی (و در اعتقادات) به نام مناهج المعارف دارد که در سالهای اخیر به نام فرهنگ عقاید شیعه در چندین صفحه تجدید چاپ شد. همچنین کتاب فقهی او در شرح «ذخیره» محقق خوانساری است که نزد آیت کبری میرزا محمد هاشم خوانساری بود و مورد استفاده اعلام حوزۀ عراق قرار گرفت.
او همچنین شرحی بر دعای ابوحمزه و شرحی بر خطبه صدیقه کبری علیها السلام و کتاب مصباح را در ادعیه به خط زیبائی نوشت.
ویژگی های میر کبیر
میر کبیر مهارت شعری و شم فقهی خویش را در منظومه ای که از همزه و الف خالی است به کار برده و در هزار بیت، تمام ابواب فقهی را مشخص و مدلل می سازد. وی نماز جمعه را واجب عینی می دانسته و در این خصوص نیز رساله ای به رشته تحریر برد.
میر عزیز در هنگام دعا و نیایش و در حال ارتباط با خدا از دنیا و مافیها بیرون می رفت و حالت خوشی به او دست می داد که مخصوص اولیای خاص اوست.
ترک دیار و اقامت ایشان
عصر او با هجوم و آشوب افاغنه مصادف بود، که نابسامانیهای مختلف او را وادار به ترک اصفهان و گاه از دیاری به دیار دیگر کشانید. میر کبیر سرانجام از اصفهان با عده ای به قصد عتبات (برای زیارت و اقامه درس و بحث و دیدار صدر قمی) عازم سفر گردید. در مسیر حرکت به عتبات، کاروان او به جرفادقان توقف نمود. اهالی متدین این محل طی صحبت کوتاهی عشقی وافر به میرکبیر پیدا کردند، و به هنگام انجام فریضه و ارتباط با خالق، کراماتی از او مشاهده نمودند که گوئی مردم گمشدۀ خود را پیدا نموده اند. در غیاب آقا به کاروانیان گفتند: میرکبیر قرار شده همین جا بماند (گلپایگان) منتظر او نمانید. ساعتها پس از حرکت کاروان به سوی عتبات، آقا متوجه نقشه شد. وقتی از رفتن به عتبات مأیوس شد، تصمیم مسافرتی به خوانسار نمود. (خمین و خوانسار و گلپایگان نزدیک یکدیگرند). در این هنگام جمعی از اهالی جرفاقان نیز به دنبال او حرکت کردند و وارد خوانسار شدند. اهالی زیرک خوانسار که متوجه اقامت میر کبیر بدین دیار شدند گفتند الحال که قصد ماندن بدین نواحی را دارید کلید این شهر زیبا در حضور شما تقدیم می گردد و ما مردم نیز از ارادتمندان علمای آل رسول باید حتما در شهر خود بمانید، جمعی که از گلپایگان در رکاب آقا بودند از این اصرار اهالی خوانسار به سختی ناراحت شدند و کار به مشاجره کشید، که میر عزیز با فکری خداپسندانه و جملاتی آرام اهالی هر دو سامان را ساکت و خشنود نمود. معظم له در قریه حد وسط فیما بین دو شهر (قودجان) ساکن شد و مدتی در خوانسار و زمانی در گلپایگان اهالی هر دو شهر را به زیر چتر اسلام کشانید و با عزمی استوار و نیتی خالصانه چند سالی پیش رفت و مردم را برای خدا راهنمائی می نمود. و در هر دو شهر اقامه جمعه و جماعت داشت.
وفات میر کبیر
میر کبیر در سال ۱۱۷۵ در قودجان وفات نمود و در کنار جاده اصلی دو شهر مدفون شد. مقبره اش هم اکنون مزار است.
منبع
پایگاه شعائر