سابقون
سابقون، تعبیری است قرآنی به معنای پیشگامان در کارهای خیر و طاعت الهی. بر اساس آیه های قرآن سابقون کسانی هستند که از خشیت پروردگار می ترسند به نشانه های او ایمان دارند، به او شرک نمی ورزند. از آنچه خدا به ایشان داده انفاق می کنند و همواره در اندیشه بازگشت به سوی پروردگارند.
سابقون
سابقون صیغه جمع مذکر اسم فاعل از مصدر سَبْق به معنای پیشی گیرندگان است. به اسب پیشرو در مسابقه، سابق و سَبوق گفته می شود.[۱] سَبق در مقابل لُحوق در اصل به معنای پیش افتادن در راه است و مجازاً درباره هر پیشی گرفتن و تقدم یافتنی بکار می رود، مانند تعبیر «ما سبقونا الیه» (در پذیرش اسلام بر ما پیشی نمی گرفتند) در آیه 11 سوره احقاف.
به طور مستعار برای کسب فضائل و برتری بر دیگران نیز بکار رفته است مانند «والسابقون السابقون» در آیه 10 سوره واقعه [۲] اِستباق نیز به معنای مسابقه دادن و پیشی گرفتن بر یکدیگر است، مانند «انّا ذهبنا نستبق».[۳]
از 37 مرتبه ای که سَبق و مشتقات آن در قرآن کریم بکار رفته، هشت مورد اسم فاعل «سابق» است که در تمامی این موارد معنای پیشی گرفتن وجود دارد. از این هشت مورد، دو آیه توصیه به امت مسلمان برای پیشی گرفتن در خیرات است،[۴] یک آیه توصیه به انسانها برای پیشی گرفتن به سوی بخشایش پروردگار و بهشت [۵] و پنج آیه وصفهایی درباره برخی از «سابقون» است، مانند برادرانی که در ایمان مقدم بوده اند،[۶] نخستین مسلمانان از مهاجران و انصار،[۷] وارثان کتابهای آسمانی [۸] و برخی از مؤمنان و مقربان.[۹]
بنابراین به نظر می رسد واژه سابقون در قرآن به طور کلی برای وصف کسانی بکار رفته که در نیکی ها (خیرات) جلودار هستند، از جمله در ایمان یا در عمل به دستورهای کتابهای آسمانی. بر اساس آیه های قرآن، ویژگی های این افراد با ویژگیهای مؤمنان حقیقی مشابه است، چنانکه مطابق آیه 57 تا 61 سوره مؤمنون افرادی که در کارهای نیک شتاب می کنند و در آن سبقت می گیرند، کسانی هستند که از خشیت پروردگار می ترسند به نشانه های او ایمان دارند، به او شرک نمی ورزند. از آنچه خدا به ایشان داده انفاق می کنند و همواره در اندیشه بازگشت به سوی پروردگارند.
آیاتی که درباره معنای سابقون مباحث فراوانی برانگیخته، آیات 10 و 11 سوره واقعه است که سابقون را، پس از دو دسته «اصحاب میمنة» و «اصحاب مشئمة»،[۱۰] در دسته بندی سه گانه انسانها ذکر کرده است: «والسابقون السابقون. اولئک المقربون» برخی از مفسران معتقدند که در دو واژه مکرر سابقون در این آیه متعلَّق سبقت در هر مورد متفاوت است و این دو کلمه را مبتدا و خبر می دانند.[۱۱]
برخی مفسران[۱۲] این وجه را نیز جایز دانسته اند که السابقون دوم تأکید اولی باشد و جمله «اولئک المقربون» خبر آن. در این صورت معنای عبارت چنین خواهد بود که سابقون به درجه ای از برتری و فضیلت رسیده اند که گویا مقام آنان به وصف درنمی آید و بر همین اساس تعبیری که درباره ایشان بکار رفته از تعبیر مربوط به اصحاب میمنه بالاتر است که با «ما»ی تعجبیه در «ما أصحاب الميمنة» [۱۳] آمده است.[۱۴] فارغ از این نظریه، مسلم است که السابقون در این آیه درجاتی بالاتر از دو دسته قبل، یعنی اصحاب میمنه و اصحاب مشئمه دارند. بنابر آیات بعدی [۱۵] جایگاه این افراد در بهشت است، گروهی از آنان از پیشینیان و اندکی از آنان از متأخران هستند. گرچه اغلب مفسران[۱۶] پیشینیان (الاولین) را امتهای پیش از اسلام و متأخران را امت اسلام معنا کرده اند، اما در جمع بین این دیدگاه و بین روایتی که از ابوهریره نقل شده است، اختلاف وجود دارد. از ابوهریره نقل شده وقتی آیه 13 و 14 سوره واقعه نازل شد، بر مسلمانان گران آمد که سابقون از امتهای پیشین بسیار باشند و از امت اسلام اندک. پس آیه 39 و 40 نازل شد (گروهی از پیشینیان و گروهی از متأخران) و پیامبر صلی الله عليه و آله و سلم به صحابه فرمود شما دو سوم بلکه نیمی از بهشتیان هستید و در نیم دیگر نیز با پیشینیان شریک خواهید بود.[۱۷] برخی گفته اند شاید مراد از پیشینیان، مردم صدر اسلام و مراد از متأخران مسلمانان دوره های بعدی اند.[۱۸] زمخشری [۱۹] روایت ابوهریره را نپذیرفته و آن را به دو دلیل نادرست شمرده است:
- 1) آیه 13 و 14 درباره السابقون است و آیه 39 و 40 در مورد اصحاب یمین.
- 2) نسخ در اخبار جایز نیست.[۲۰]
آلوسی [۲۱] به زمخشری چنین پاسخ گفته است که شاید وقتی صحابه آیه اول را شنیدند، گمان کردند تعداد اصحاب یمین در امت اسلام اندک است، پس آیه دوم نازل شد تا این نگرانی آنها درباره اصحاب یمین برطرف شود و این مورد از موارد نسخ اخبار نیست. به نظر می رسد بهترین وجه در رفع این اشکال از فخررازی [۲۲] است که گفته گرچه سابقون از امت اسلام اندک اند و از امتهای پیشین زیاد، اما خدا بر امت اسلام رحمتی نازل کرده و چیزهایی را بر آنان بخشیده که بر دیگران نبخشیده و به پیامبر آنها مقام شفاعت داده است که در نتیجه تعداد نجات یافتگان آنها که از اصحاب یمین هستند، بسیار است.[۲۳]
یکی دیگر از موارد بحث در این باره، تعبیر «السابقون الاولون» [۲۴] در مورد نخستین پیشگامان از مهاجرین و انصار است که خدا به آنها و کسانی که از ایشان به نیکی پیروی کنند، وعده خشنودی خود و بهشت و رضایت آنها از خود را داده است. درباره این که نخستین سابقون چه کسانی هستند آرای گوناگونی بیان شده که از آن جمله است: کسانی که به دو قبله نماز خواندند، مسلمانانی که در جنگ بدر حضور داشتند، کسانی که بیعت رضوان را درک کردند. کسانی که پیش از هجرت اسلام آوردند و پیش از بدر مهاجرت کردند، آنان که در شهادت پیشی گرفتند. کسانی که در هجرت به حبشه یا مدینه پیشگام بودند.[۲۵] به نظر میرسد آیاتی مانند آیه 10 سوره حدید – که در آن گفته شده است کسانی که پیش از فتح (مکه یا حدیبیه) انفاق کردند و جنگیدند، از کسانی که پس از آن انفاق و کارزار کردند، برترند – به نوعی بیان برخی مصادیق «السابقون الاولون» است.[۲۶] سید قطب [۲۷] سابقون را کسانی می داند که پیش از غزوه بدر هجرت کردند و «الذين اتبعوهم بإحسان» را کسانی که تا غزوه تبوک ایمان آوردند و از طریقه مسلمانان قبل پیروی کردند و در راه ایمان سختی بسیار کشیدند.[۲۸]
گرچه آیه، عام است و سَبق و اتّباع از امور نسبی اند و سابقون شامل همه کسانی است که از آغاز اسلام تا قیامت در ایمان آوردن سبقت بگیرند.[۲۹] «سابقه» در اسلام ویژگی بسیار مهمی بوده که در مجادلات کلامی پس از رحلت پیامبر اکرم، برای تعیین جانشین ایشان، تاثیر بسیاری داشته است.[۳۰]
بر اساس تفاسیر، برخی اموری که سابقون در آن پیشگام هستند عبارت اند از: ایمان، اسلام، اطاعت از خدا و انجام دادن اموری که خدا به آن دعوت نموده و رضای الهی در آن است، تصدیق و پیروی از انبیا، یاری کردن پیامبر اسلام، جهاد، انجام دادن امور خیر، برپاداشتن نمازهای پنج گانه، توبه، صدقه و انفال اموال، فضائل اخلاقی و صفات پسندیده و رفتن به مسجد[۳۱] همچنین، برخی اوصاف سابقون در قرآن و تفاسیر عبارت اند از: توکل به خدا، مداومت در عمل خیر، فانی شدن از صفات نفسانی، انس با قرآن، بهتر بودن باطن از ظاهر، برپا داشتن نوافل و مستحبات علاوه بر انجام دادن واجبات، اخلاص در کارها، الگو بودن برای دیگران، دارا بودن بلندمرتبه ترین درجات اهل سعادت، رسیدن به مقام قرب الهی، متنعم شدن از انواع نعمتهای بهشتی، نوشیدن از تسنیم که گواراترین شراب بهشتیان است، ورود به بهشت بدون حساب، و داشتن مقام شفاعت.[۳۲] علاوه بر این ها در منابع روایی شیعه آمده است که سابقون، پیامبران و اولیای خدا هستند و خدا پنج روح در آنها قرار داده که عبارت است از: روح القُدُس که اشیا را با آن شناختند؛ روح ايمان که با آن از خدا خوف دارند؛ روح قوت که با آن قادر به اطاعت از خدا هستند؛ روح شهوت که با آن خواستار اطاعت خدا و بیزار از عصیان او شدند؛ و روحِ در جریانی که به وسیله آن در میان مردم رفت و آمد میکنند.[۳۳]
در روایات دیگری به مصادیق السابقون به طور خاص اشاره شده، از جمله در روایتی از ابن عباس آمده که از پیامبر اکرم راجع به معنای «السابقون السابقون» پرسش کرده و آن حضرت فرموده که جبرئیل گفته است آنها علی عليه السلام و شیعیان او هستند که به بهشت سبقت می گیرند.[۳۴]
ابن مردویه اصفهانی [۳۵] در تفسیر آیه 10 سوره واقعه از ابن عباس نقل می کند که آیه «السابقون السابقون» درباره حزقیل (مؤمن آل فرعون) و حبیب نجار (که داستانش در سوره یس آمده) و علی بن ابی طالب نازل شده است، که هر یک در میان امت خویش پیشگام هستند و علی عليه السلام افضل آنهاست.[۳۶] در روایات شیعه علاوه بر انبیاء و امام علی و امام حسن و امام حسین عليهم السلام، برخی صحابه بزرگ مانند خدیجه، سمیه و پسرش عماریاسر، سلمان فارسی، مقداد، ابوذر و بلال و برخی از اصحاب ائمه عليهم السلام همچون زرارة بن اعین، ابوبصیر مرادی، محمد بن مسلم و برید بن معاویه عجلی از مصادیق سابقون دانسته شده اند.[۳۷] در روایتی نیز به نقل از محمد بن سنان از داود بن كثير رقی از امام صادق عليه السلام آیه 10 سوره واقعه به خلقت ازلی مخلوقات تفسیر و گفته شده است که پیامبر و ائمه نخستین کسانی بودند که وارد آتشی شدند که برای آزمایش بندگی خدا مهیا شده بود و سپس شیعیان آنان وارد آتش شدند و از این رو آنان سابقون اند.[۳۸]
پانویس
- ↑ ازهری؛ ابن منظور، ذیل «سبق».
- ↑ رجوع کنید به فراهیدی؛ راغب اصفهانی؛ ابن منظور؛ مصطفوی، ذیل «سبق».
- ↑ ما رفتیم که مسابقه بدهیم؛ سوره یوسف: 17؛ رجوع کنید به راغب اصفهانی، ذیل «سبق».
- ↑ سوره بقره: 148؛ سوره مائده: 48.
- ↑ سوره حدید: 21.
- ↑ سوره حشر: 10.
- ↑ سوره توبه: 100.
- ↑ سوره فاطر: 32.
- ↑ سوره مومنون: 57ـ61؛ سوره واقعه: 10.
- ↑ رجوع کنید به جنة؛ جحیم.
- ↑ رجوع کنید به سمرقندی؛ زمخشری؛ فخررازی، ذیل آیه.
- ↑ رجوع کنید به طبرسی؛ ابوحیان اندلسی؛ طباطبایی، ذیل آیه.
- ↑ سوره واقعه: 8.
- ↑ رجوع کنید به ابن عاشور؛ سید قطب، ذیل آیه.
- ↑ 12ـ14
- ↑ رجوع کنید به مقاتل بن سلیمان؛ طبری؛ طبرسی؛ زمخشری؛ بیضاوی؛ آلوسی؛ طباطبایی، ذیل آیه.
- ↑ رجوع کنید به احمد بن حنبل، ج2، ص391؛ ابن ابی حاتم رازی، ج10، ص33-30.
- ↑ رجوع کنید به طبرسی؛ قرطبی، ذیل آیه.
- ↑ ذیل آیه.
- ↑ نیز رجوع کنید به فخر رازی؛ طباطبایی، ذیل آیات.
- ↑ ذیل آیات.
- ↑ ذیل آیه.
- ↑ برای دیگر وجوه جمع این تعارض رجوع کنید به بیضاوی؛ آلوسی؛ ابن عاشور، ذیل آیات.
- ↑ سوره توبه: 100.
- ↑ رجوع کنید به طبری؛ طوسی، تبیان؛ ماوردی؛ طبرسی؛ ابوحیان اندلسی؛ طباطبایی، ذیل سوره توبه: 100.
- ↑ درباره فتح رجوع کنید به طبری؛ طبرسی، ذیل آیه.
- ↑ ذیل سوره توبه: 100.
- ↑ نیز رجوع کنید به طباطبایی، ذیل آیه.
- ↑ طباطبایی، ذیل آیه.
- ↑ رجوع کنید به افسرالدین، ذیل «سابقه».
- ↑ رجوع کنید به طبری؛ ثعلبی؛ میبدی؛ طبرسی؛ سورآبادی؛ قرطبی، ذیل سوره واقعه: 10.
- ↑ رجوع کنید به قمی؛ ثعلبی؛ زمخشری؛ طبرسی، ذیل سوره واقعه: 10؛ سمرقندی؛ آلوسی، ذیل سوره فاطر: 32.
- ↑ محمدبن حسن صفار، ص 466؛ كلينی، ج1، ص271–272.
- ↑ مفید، ص298؛ طوسی، امالی، ص72؛ حاکم حسکانی، ج2، ص295.
- ↑ ص330.
- ↑ نیز رجوع کنید به سیوطی؛ شوکانی؛ آلوسی، ذیل آیه.
- ↑ رجوع کنید به طبرسی، ذیل سوره فاطر: 32؛ حویزی، ذیل سوره توبه: 100، سوره واقعه: 10.
- ↑ نعمانی، ص91؛ حسن بن سليمان حلّی، ص175-176؛ قس د.اسلام، ذیل مدخل که تمامی مقاله خود را بر این اساس سامان داده و آن را با عقاید صوفیان و فرقه بابیه مقایسه کرده است.
منابع
- دانشنامه جهان اسلام، ذیل مدخل سابقون از ثريا قطبی، در دسترس در پایگاه دانشنامه جهان اسلام.