ابن فارس
ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا بن حبیب از ادبای به نام قرن چهارم هجری که از شاگردان تربیت یافته در مکتب وی می توان به بدیعالزمان همدانى و صاحب بن عباد اشاره کرد.
محتویات
ولادت
ابوالحسین احمد بن فارس بن زکریا بن حبیب، نحوی، لغوی، ادیب، شاعر و یکى از چهرههای درخشان ادب عربى در سدة ۴ قمری است. سال و محل تولد او به درستى روشن نیست، اما ظاهراً در یکى از روستاهای قزوین به دنیا آمده و خود وی این روستا را کرسف گفته است. با این حال وی را به روستای موسىآباد و در جای دیگر به روستای ولیدآباد از توابع همدان منسوب ساختهاند و نقل شده که اصل وی از قزوین بوده است. برخى نیز او را همدانى دانسته و گفتهاند نسبت قزوینى از آن روی به او داده شده که به لهجة قزوینى سخن مىگفته است. این آشفتگى در تعیین زادگاه در حالی که او را یکى از رجال خراسان معرفى کرده اند، فزونى مىیابد.
دربارة سال تولد او نیز همة منابع سکوت کردهاند و علت آن بىگمان روستازادگى و گمنامى او در آغاز زندگى بوده است و پس از مرگ ابوالفتح ابن عمید که دوستی فراوان با ابن فارس داشت و بر اثر آن، ابن فارس حامى خویش را از دست داد، ابن فارس به ری رفت و تا پایان عمر در آن شهر ماند.
پدر ایشان زکریا بن فارس فقیهى شافعى مذهب و دانشمندی اهل لغت و ادب بود.
مذهب
دربارة مذهب ابن فارس نیز چون بسیاری دیگر از مشاهیر اختلاف است. گفتهاند که وی شافعى بود، اما پس از اقامت در ری به مذهب مالک درآمد. از سوی دیگر به نقل از گروهى از مغربیانى که با ابن فارس دیدار کرده بودهاند، مالکى بودن وی را قطعى دانستهاند، اما گفته شده که برخى از مشرقیان او را به دلیل شرحى که بر مختصر مرنى نوشته است ، شافعى دانستهاند. اما به رغم این گفتهها، طوسى و به پیروی از او ابن شهر آشوب او را در شمار شیعیان دانستهاند و رافعى در ادامة یکى از مجالس املای او، روایتى از امام هشتم شیعیان (ع) از او نقل کرده و در جای دیگر به کتابى که وی در معنى «آل» تألیف کرده، اشاره کرده اند. برخى اشارات دیگر نیز دربارة شیعه بودن وی موجود است، از جمله اینکه گفتهاند وی از استادان شیخ صدوق بوده و شیخ صدوق در اکمالالدین خود به این موضوع اشاره کرده است. همچنین حدیثى مربوط به رؤیت امام دوازدهم(ع) نیز به وی منسوب است. بنابر آنچه گفته شد، هیچ دلیل قانع کنندهای برای تعیین قطعى مذهب او در دست نیست. از این رو، اصحاب هر مذهب کوشیدهاند این دانشمند بزرگ را به جرگة همکیشان خویش وارد کنند.
سجایای اخلاقی
وی به امور دنیا سخت بىاعتنا بود و به همین سبب همواره از خوارمایگى همروزگاران خویش شکوه داشت و چندان بخشنده بود که گاه حتى جامه و فرش خانة خویش را به نیازمندان مىبخشید.
اساتید
وی در قزوین نزد پدرش زکریا بن فارس، دانش آموخت و چندی بعد از او کتاب اصلاح المنطق ابن سکیت را روایت کرد. در موارد دیگری نیز از پدر خود روایت کرده است. به دلیل علاقه زیاد ایشان به آموختن آوازه هر استادی را در هر جا که می شنید، به سوی وی می شتافت؛ در قزوین، همدان، زنجان، میانه، اصفهان و بغداد به تحصیل پرداخت و استادان بسیار دید، به گونهای که اکنون نام بیش از ۳۰ تن از استادان او در دست است که معروفترین آنها اینانند: ابوالفضل محمد بن عمید، على بن ابراهیم بن سلمة قطان، ابوالقاسم سلیمان ابن احمد بن ایوب طبرانى، ابوسعید سیرافى.
جایگاه علمی
همة شهرت ابن فارس مرهون تألیفات او در زمینة لغت است، اما ثعالبى او را دارای ذوق شاعرانه نیز دانسته و ابن خلکان از اشعار فراوان و زیبای وی یاد کرده و یاقوت ۱۲ قطعه از سرودههای او را شامل ۴۵ بیت آورده است. برخى از سرودههای او نیز به عنوان ضربالمثل در نوشتههای غیر ادبى نقل شده است. افزون بر اینها ابن فارس با شعر شاعران هم روزگار خود و نیز کوششهای ادبى آنان به خوبى آشنا بوده است. بنابراین وی نه به عنوان شاعری تمام عیار، بلکه به عنوان دانشمندی صاحب ذوق که در شعر نیز دستى داشته، مورد قبول صاحب نظران بوده است.
برخى از معاصران، او را نخستین پدید آورندة اشعار تعلیمى دانستهاند. اشعار وی گرچه از جنبة ادبى در شمار بهترین سرودههای عربى نیست، اما از آن جهت که تصویری روشن از روزگار او و نیز کشمکشهای درونى خود وی به دست مىدهد، قابل بررسى است. تقریباً در همة این اشعار طنزی تلخ که ناشى از ناخشنودی او از مردم زمانه بوده است، به چشم مىخورد. وی گاه از تهیدستى و تنهایى خویش شکوه مىکند، گاه از فرومایگى و پستى همروزگارانش و گاه از بىبها بودن علم و دانش در جامعهای که در آن، بدکاران گرامىترین مردمانند.
آراء و نظریات
ابنفارس در نحو پیرو مکتب کوفه است و در میان استادان وی نیز چند تن از نمایندگان مکتب کوفه به چشم مىخورند. با اینهمه گویى وی به استدلالهای نحویان خواه کوفى و خواه بصری چندان دل نمىبست، زیرا در بیتى که شهرت بسیار یافته، بیماری چشم دلبران را به «حجت نحویان» تشبیه کرده است. وی بر پایة آیاتى از قرآن کریم، زبان و خط، هر دو را توقیفى مىداند و به شیوة اهل حدیث موازین فلسفى و عقلى را خوار مىشمارد و از فیلسوفان به خواری یاد مىکند. از سوی دیگر در نقل ادبى دارای نظرگاهى اندیشمندانه و پویاست و از شاعران و ادیبان روزگار خود در برابر پیشینیان و کهنهپرستان به دفاع برمىخیزد و هر روزگاری را دارای ویژگیها و آفرینش و نوآوری ادبى ویژة خود مىداند، و مىگوید: هرگز نمىتوان به کتابها قناعت کرد و اگر چنین شود، فرهنگ و ادب از رشد و پیشرفت باز مىماند. وی در اینجا، در چهرة منتقدی آزاداندیش آشکار مىگردد که بر نوآوریهای شاعران هم روزگار خویش به خوبى آگاه است و کوششهای آنان را در برابر پیشینیان مىستاید و گرچه این سخن تازگى نداشت و پیش از آن ابن قتیبه در این راه گامهای استواری برداشته بود.
شاگردان
همچنین چند تن از چهرههای بزرگ ادبى و سیاسى در سدة ۴ قمری از شاگردان او بودهاند. نخستین آنها بدیعالزمان همدانى پایهگذار فن مقامهنویسى است که گفتهاند، این فن را از وی آموخت. صاحب بن عباد وزیر دانشمند و ادب دوست دیلمیان از دیگر شاگردان او بود که ظاهراً به این شاگردی بسیار افتخار مىکرده است. ابوالفتح ابن عمید، فرزند ابوالفضل ابن عمید که جانشین پدر در مقام وزارت شد و نیز ابوطالب مجدالدوله واپسین فرمانروای آل بویه، از دیگر شاگردان او بودهاند.
آثار و تألیفات
الف - چاپى:
- ابیات الاستشهاد، مجموعهای است از اشعاری ضربالمثل گونه که مؤلف آنها را از زبان ادیبى صاحب ذوق که هر یک را به مناسبتى به کار برده، نقل کرده است.
- الاتباع والمزاوجة، مجموعهای است از واژههای متشابه که در زبان عربى، پیوسته دو به دو با هم ذکر مىشوند و مؤلف آنها را با شواهد شعری ذکر کرده است.
- اوجز السیر لخیر البشر، رسالة کوچکى است در سیره پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که نخستین بار در الجزیره و بار دیگر در بمبئى (۱۳۱۱ ق) به چاپ رسیده است.
- تمام فصیح الکلام، که مىتوان آن را ذیلى بر کتاب فصیح ثعلب دانست و مؤلف به گفته خود آنچه را ثعلب گفته، بسط و گسترش داده است.
- کتاب ثلاثة. ابن فارس در این کتاب واژههای سه حرفى عربى را که با جابهجایى صامت های آنها مىتوان کلمات دیگری بدست آورد، همراه با شواهد شعری گردآورده و توضیح داده است.این اثر نخستین بار در قاهره به سال ۱۳۴۴ق همراه اثر دیگر ابن فارس، مقالة کلاّ و ماجاء منها فى کتاب الله، به چاپ رسید و سپس به کوشش رمضان عبدالتواب در قاهره به سال ۱۹۷۰م و آخرین بار در همانجا (۱۳۸۴ق/۱۹۶۴م) در مجلة معهد المخطوطات العربیة (۱۰(۱)/۳۰۹- ۳۷۸) انتشار یافت.
- الحور العین، در قاهره به کوشش مصطفى کمال چاپ شده است.
- الخضارة، کتابى است درباره شعر و نیز اشتباهات نحوی و لغوی شاعران.
- ذم الخطأ فى الشعر، رسالة کوچکى است در ۴ صفحه به همراه الکشف عن مساوی شعر المتنبى صاحب بن عباد که در ۱۳۴۹ق در قاهره منتشر شده است.
- الصاحبى فى فقه اللغة و سنن العرب و کلامها. این کتاب چنان که از عنوان آن پیداست، اثری است درباره زبانشناسى عربى که مؤلف آن را به صاحب بن عباد تقدیم کرده است و نخستین کتاب در زبان عربى است که صرفنظر از مباحث نحوی و لغوی مطالب تازهای مطرح کرده است.
- کتاب فتیا فقیه العرب، مجموعهای است از پرسِش ها و معماهای فقهى که مؤلف آنها را بر پایه معانى غریب واژههای عربى بیان کرده و غرض وی از تألیف آن تشویق فقیهان و رجال دین به آموختن درست و کامل زبان عربى بوده است.
- الفرق بین الانسان و غیره من الحیوان فى اشیاء من الخَلق و الخُلق، که به کوشش رمضان عبدالتواب در ۱۹۸۲م در قاهره و ریاض نشر یافته است.
- اللامات، رسالة کوچکى است درباره موارد استعمال «لَ» و «لِ» در زبان عربى که نخستین بار به کوشش برگشترسر در اسلامیکا به چاپ رسید. این رساله احتمالاً از مبحث لَ و لِ در الصاحبى استخراج شده و برگشترسر درباره آن بحث کرده است.
- متخیر الالفاظ، فرهنگ لغتى است در ۱۱۴ باب، در هر باب آن درباره یک مفهوم خاص بحث شده است.
- المجمل فى اللغة، که درباره آن بحث شد، در ۱۴۰۵ق/۱۹۸۵م به کوشش هادی حسن حمودی در کویت و سپس در ۱۹۸۶م به کوشش زهیر عبدالمحسن سلطان در بغداد انتشار یافته است.
- المذکر و المونث، به کوشش رمضان عبدالتواب در قاهره به چاپ رسیده است.
- مقالة فى اسماء اعضاء الانسان یا خلقالانسان. رسالهای نیز با عنوان «استعارات اعضاء الانسان» در ۱۹۸۳م به کوشش احمد خان در مجلة المورد (دورة ۱۲، شم ۲، ص ۸۱ - ۱۰۸) چاپ شده است که احتمالاً همین کتاب است.
- مقالة کلاّ و ماجاء منها فى کتابالله. از نخستین چاپ این کتاب ضمن کتاب ثلاثة سخن گفتیم. این اثر بار دیگر در ۱۳۸۷ق در قاهره و سپس در ۱۹۸۲م در دمشق و ریاض نشر یافته است.
- مقاییس اللغة یا معجم مقاییس اللغة، درباره این کتاب که در شمار ۳ اثر بزرگ ابن فارس است، در متن مقاله توضیح داده شده است. این اثر نخستین بار به کوشش عبدالسلام هارون در ۳ جلد در ۱۳۶۶-۱۳۶۸ ق در قاهره و بار دیگر در ۶ جلد در ۱۳۶۶-۱۳۷۱ ق به همراه مقدمهای عالمانه به کوشش همو به چاپ رسیده است.
- النیروز، رسالة کوتاهى است درباره معرب واژة نوروز، توضیحاتى درباره جشن های ایرانیان و نیز واژههای عربى که بر وزن فیعول آمده است.
ب - خطى:
- اخلاق النبى صلی الله علیه و آله: نسخهای از آن در قازان موجود است.
- الانواء، کتابى است درباره تأثیر ستارگان، در ۱۰ باب که نسخههای متعددی از آن در کتابخانه سپهسالار و دانشگاه آمریکایى بیروت موجود است.
- تفسیر اسماء النبى صلی الله علیه و آله: این کتاب ظاهراً همان است که حاجى خلیفه آن را اسماء النبى صلی الله علیه و آله و بغدادی المنبى فى تفسیر اسماء النبى صلی الله علیه و آله نامیده است.
- حلیة الفقهاء، که شرحى است بر مختصر مزنى.
- رسالة فى فرائض العرب، که نسخهای از آن در کتابخانة فاتح استانبول موجود است.
- رسالة فى المعاریض. نسخهای از این اثر در کتابخانة نجیب پاشا در ترکیه مضبوط است.
- شرح دیوان الحماسة ابوتمام که نسخههایى از آن در کتابخانة سپهسالار و لالهلى موجود است.
- فوائد الفاظ القرآن: نسخة ناقصى از آن در کتابخانة عاشر افندی موجود است.
- قصص النهار و سمراللیل، که احتمالاً همان است که یاقوت و صفدی از آن با عنوان اللیل والنهار نام بردهاند.
- الیشکریات: یک نسخه از این کتاب در ظاهریة دمشق موجود است.
ج - آثار یافت نشده:
- اشتقاق اسماء البلدان
- اصول الفقه
- الاضداد
- الافراد، که همان الوجوه والنظائر است که رمضان عبدالتواب و هلال ناجى آن را کتابى دیگر پنداشتهاند.
- الامالى
- الامثلة الاسجاع که خود وی در پایان کتاب الاتباع والمزاوجة به آن اشاره کرده است.
- الانتصار لثعلب
- التاج
- الثیاب والحلى و یا الشیات والحلى
- جامع التأویل فى تفسیر القرآن، که در ۴ جلد بوده است.
- الجوابات
- الحبیر المُذهَب
- الحَجَر
- الحماسة المحدثة
- دارات العرب
- ذم الغیبة
- دو وذات
- رسالة فى ما و انواعها
- رسالة مختصة بالفرق بین الوعد والوعید
- شرح رسالة ابوهلال عسکری
- شرح رسالة الزهری الى عبدالملک بن مروان
- علل الغریب المصنف
- العم والخال
- غریب اعراب القرآن
- الفریدة و الخریدة
- فضل الصلوة على النبى
- کتاب المیرة
- کفایة المتعلمین فى اختلاف النحویین، که به گفته سزگین تا قرن ۷ق در کتابخانهای در حلب موجود بوده است.
- ماجاء فى اخلاق المؤمنین
- مأخذ العلم
- المحصل فى النحو
- محنة الاریب
- المدخل الى علم النحت
- المسائل الخمس
- المعاش والکسب
- مقدمة الفرائض
- مقدمة فى النحو
- الموازنة
- نقد الشعر که احتمالاً همان خضارة است.
- یواقیت الحکم.
وفات
گفتهاند که ابن فارس کتاب الحَجَر را در همدان تألیف کرد و برای صاحب بن عباد فرستاد، اما صاحب به دلیل وابستگى او به خاندان ابن عمید، نخست فرمان داد تا آن را بازگردانند، اما سپس ادب دوستى او، وی را از این کار بازداشت و پاداشى گرچه اندک برای او فرستاد. این رویداد پس از مرگ ابوالفتح ابن عمید و به وزارت رسیدن صاحب بن عباد بود که بر اثر آن، ابن فارس حامى خویش را از دست داد، چه پس از آن ابن فارس به ری رفت و تا پایان عمر در آن شهر بماند و کتاب الصاحبى را نیز در همین شهر تألیف و به صاحب بن عباد تقدیم کرد و در ری در سال ۳۹۵ قمری درگذشت.
منابع
- دایره المعارف بزرگ اسلامی ،ج 4، مدخل" ابن فارس" از محمد سیدی.
- محمدرضا نصیری، اثرآفرینان: زندگینامه نام آوران فرهنگی ایران (از آغاز تا 1300 شمسی)، تهران: انجمن آثار و مفاخر فرهنگی ایران، ج1، ص129.