ابوموسی اشعری
«ابوموسی اشعری» (م، ۵۲ ق) یکی از صحابه رسول خدا و از فرماندهان لشگر عمر در فتح ایران و سوریه بود. ابوموسی که انسان ساده لوحی بود در جنگ صفین به عنوان حکم انتخاب شد و با نیرنگ عمروعاص امام علی (ع) را از خلافت برکنار کرد.
اسلام آوردن
ابوموسی عبدالله بن قیس بن سلیم، از قبیله «اشعر» و اهل یمن بود و در تاریخ به «ابوموسی اشعری» شهرت دارد. در تاریخ مسلمانی ابوموسی اختلاف است؛ براساس پارهای روایات، وی در سالهای آغازین اسلام از یمن به مکه آمد و با سعید بن عاص پیمان بست و حلیف او شد و اسلام آورد و در هجرت دوم مسلمانان به حبشه با آنان كوچ كرد، اما ابن سعد تصریح دارد كه وی هرگز حلیف كسی نبوده و پس از پذیرش اسلام به یمن بازگشته است.
او تا سال 7 هجری در یمن ماند و در آن سال همراه با عده ای از بستگانش از راه دریا راهی مدینه شد. جعفر بن ابی طالب و گروهی دیگر از مهاجران حبشه نیز در همان هنگام از حبشه عازم مدینه بودند. کشتی ابوموسی همزمان با کشتی جعفر به سواحل حجاز رسید و آنها بعد از جنگ خیبر با هم خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله رفتند. این ورود همزمان باعث شده است که عده ای از مورخین به غلط، ابوموسی را از مهاجران حبشه به شمار آوردند. این موضوع كه قدمت اسلام او در مكه و فضیلت هجرت به حبشه با هدف ایجاد سابقۀ ممتد در اسلام برای او درست شده باشد، محتمل به نظر میرسد.
در سال 8 هجری او و معاذ بن جبل، از سوی پیامبر (ص) مأمور تعلیم قرآن و احكام به مكیان شدند. ابوموسی در سال ۱۰ ق. از سوی پیامبر (ص) بر بخشی از یمن امارت یافت و مامور جمع آوری زکات مردم زبید و عدن شد و تا دوران خلافت ابوبکر نیز در این سمت باقی ماند و با فتنۀ مرتدان آن نواحی درگیر شد. ابوموسی در فتوحات ایران و سوریه نیز شرکت کرد و از فرماندهان سپاه مسلمانان به شمار می رفت.
اما او بیشتر در دوران خلافت عمر در صحنۀ سیاست ظاهر شد. پس از آنكه عمر در ۱۷ ق. مغیرة بن شعبه را از بصره فراخواند، ابوموسی را به حكمرانی آنجا گماشت. وی كه چهارمین عامل عمر بر بصره بود، بیش از ۱۲ سال در آنجا حكم راند. اما عثمان او را عزل کرد. از آن پس ابوموسی برای زندگی به کوفه رفت و در سالهای پایانی خلافت عثمان به درخواست مردم کوفه، به جای سعد بن عاص حاکم کوفه شد.
ابوموسی اشعری در زمان امام علی(ع)
ابوموسی در آغاز حکومت امام علی علیه السلام حاکم کوفه بود. امام به او دستور داد مردم کوفه را برای رویارویی با سپاه ناکثین در جنگ جمل بسیج کند، اما ابوموسی به این بهانه که این کار فتنه انگیزی است، از اطاعت امام خودداری کرد و حتی از مردم خواست به کمک هیچ گروهی نشتابند تا از فتنه به دور باشند. حضرت علی علیه السلام نیز او را که فردی ساده لوح بود، از حکومت کوفه عزل کرد. از آن پس ابوموسی از امام دلخور بود. وی عبدالله بن عمر را شایسته خلافت می دانست و بر علی علیه السلام مقدم می داشت.
علت شهرت خاص ابوموسی در منابع تاریخی، نقش سیاسی مهمی است كه او در امر حكمیت پس از جنگ صفین ایفا كرد و خواه ناخواه از عوامل مؤثر انتقال خلافت به بنی امیه شد. هنگامی كه با خدعۀ عمرو عاص و كوته فكری و دستهبندیهای فرماندهان سپاه عراق سرانجام نبرد به حكمیت كشید، ابوموسی از جانب فرماندهانی از سپاه عراق، چون اشعث بن قیس، زید بن حصین و مسعر بن فدكی ـ كه همۀ آنان یمانی بودند ـ به رغم ناخشنودی و هشدار امیرالمؤمنین علی (ع) به عنوان حكم برگزیده شد. روشن است كه علت گزینش ابوموسی را باید نخست یمانی بودن و سپس كنارهگیری او از جنگ دانست.
ابوموسی و عمرو عاص میبایست در دومة الجندل در نزدیكی دمشق گردآیند و حداكثر تا یك سال بر وفق آنچه مقتضای كتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) است، اعلام نظر كنند. ابوموسی سرانجام پیشنهاد خلع امام علی (ع) و معاویه، و انتخاب عبدالله بن عمر به خلافت را مطرح كرد كه با موافقت عمروعاص روبهرو شد؛ ولی چون هنگام اعلام رأی رسید، عمرو عاص با این حیله كه ابوموسی دارای سبقت در اسلام است، وی را فریفت و در سخن گفتن مقدم داشت. ابوموسی بنا بر قرار قبلی سخن گفت، ولی عمروعاص خلع علی (ع) را تثبیت كرد و معاویه را به خلافت برگزید. ابوموسی كه خود را فریب خورده یافت، عمرو را دشنام داد و او نیز ابوموسی را ناسزا گفت و سرانجام ابوموسی راه مكه در پیش گرفت و به خانۀ خدا پناه برد. حضرت علی (ع) در خطبهای، رفتار ابوموسی و عمروعاص را در حكمیت سخت نكوهش كرد و حكم ایشان را حكمی خواند كه خدا و رسول و مؤمنان صالح از آن ناخشنودند.
ابوموسی بعدها با معاویه به خلافت بیعت كرد و در شام نزد او رفت و آمد میكرد، اما معاویه چندان اعتنایی به او نداشت.
در تاریخ و محل مرگ ابوموسی اشعری نیز اختلاف شده است؛ طبق اخباری او در ۶۳ سالگی در سال 42 یا 44 هجری در کوفه درگذشت.
منابع
- ابوموسی اشعری، کتابخانه طهور، تاریخ بازیابی: 19 آذرماه 1392.