شیخ جعفر کاشف الغطاء
شیخ جعفر بن خضر مالکی، معروف به کاشفالغطاء از علما و فقیهان نامی در زمان فتحعلیشاه در قرن سیزدهم هجری بود. کاشف الغطاء با پرورش بزرگانی همچون سيد جواد صاحب مفتاح الكرامةو شيخ محمد حسن صاحب جواهر الكلام قدم در راه اساتید بزرگ خویش نظیر وحيد بهبهانى و سيد مهدى بحر العلوم نهاد. اثرمعروف او در فقه، کشف الغطاء است.
نام کامل | جعفر بن خضر مالکی |
زادروز | 1154 قمری |
زادگاه | نجف اشرف |
وفات | 22 یا 27 رجب 1228 قمری |
اساتید |
وحید بهبهانی،سيد مهدى بحر العلوم ،.. |
شاگردان |
سيد جواد عاملی، شيخ محمد حسن نجفی،اسدالله تستری كاظمی،... |
آثار |
کشف الغطاء،الطهاره،غایه المامول فی علم الاصول... |
محتویات
زندگی نامه
شیخ جعفر کاشف الغطاء در سال 1154 هـ.ق در نجف اشرف چشم به جهان گشود. و از همان اوان كودكی به تحصیل علوم دینی پرداخت. در آغاز مقدمات را نزد پدر خود آموخت و سپس از محضر بزرگانی نظیر: شیخ محمدمهدی فتونی و آقا محمدباقر وحید بهبهانی و سید مهدی بحرالعلوم كسب دانش كرد و به مرتبت والایی از علم و عمل نائل آمد. كتاب معروف او در فقه به نام كشف الغطا است در نجف میزیسته و شاگردان بسیاری تربیت كرده است. سید جواد صاحب مفتاحالكرامه و شیخ محمدحسن صاحب جواهرالكلام از جمله شاگردان اویند. او چهار پسر داشته كه هر چهار تن از فقها بودهاند. كاشف الغطاء معاصر فتحعلی شاه است و در مقدمه كشف الغطاء او را مدح كرده است .كاشف الغطا در فقه نظریات دقیق و عمیقی داشته و از او به عظمت یاد میشود.[۱]
ستايش بزرگان از كاشف الغطا
مرحوم استاد میرزا حسین نوری، صاحب مستدرك الوسائل این چنین كاشف الغطاء را ستایش میكند: بزرگ بزرگان، شمشیر بران اسلام، استاد پژوهش و تحقیق، آیت عجیب خداوند كه عقلها از درك آن قاصرند و زبانها لال، اگر به علم و دانش او بنگری، كتاب كشف الغطایش كه در هنگام سفر نوشته است تو را از امری سترگ باخبر میسازد و از مقامی والا در مراتب علوم دینی او، چه اصول باشد و چه فروع آگاه میكند».[۲]
از استاد اعظم شيخ مرتضى انصارى نقل شده است كه فرمود: «اگر كسى آن قواعد و اصولى را كه شيخ جعفر در كتاب كشف الغطايش جا داده است، بداند. نزد من مجتهد خواهد بود».[۳]
اخلاق كاشف الغطاء
كاشف الغطاء دارای اخلاق الهی بود. وارسته، فروتن، سخاوتمند، غیور، متواضع، مجاهد و با مستمندان از هر راهی كه میتوانست برای فقرا پول جمعآوری میكرد و بر آنان انفاق مینمود، حتی نوشتهاند كه گاهی خود به پول جمعكردن میپرداخت و در عبای خود پول جمعآوری و در همان مجلس بر فقرا و بیچارگان تقسیم مینمود.
در دل شب، برای عبادت و راز و نیاز بیدار میشد و تا سپیدهدم، در حال تضرع و گریه و زاری بود و صبحگاهان برای درس و بحث و برای مقابله با دشمنان دین و مذهب، همانند شیر در این میدانهای خطرناك وارد میشد و همواره پیروز و سربلند بود. شب كه فرامیرسید، هنگام خوابیدن به محاسبه نفس خویش میپرداخت و گاهی خطاب به خویشتن میگفت: در كوچكی تو را جعیفر (جعفر كوچولو) میگفتند، سپس جعفر شدی و پس از آن شیخ جعفر و سپس شیخ الاسلام، پس تا كی خدا را معصیت میكنی و این نعمت را سپاس نمیگویی؟
همیشه مردم را به خواندن نماز جماعت سفارش میكرد و بر این امر اهمیت فراوان قائل بود غالباً در مسجدی كه میرفت، نماز ظهر را با مردم میخواند، سپس برای نماز عصر، یكی از مؤمنین را كه عدالتش ثابت بود به عنوان امام جماعت برمیگزید و خود نیز به او اقتدا میكرد.
میرزای نوری در مستدرك مینویسد: سید مرتضی نجفی كه مرد عادل و باتقوی و فرد مورد اعتمادی است و در اوایل عمرش شیخ جعفر را درك كرده بود، به من گفت: روزی شیخ جعفر برای نماز ظهر تاخیر كرد و به مسجد نیامد مردم كه از آمدن شیخ ناامید شدند، شروع كردند نماز را فرادی خواندند، چیزی نگذشته بود كه شیخ وارد مسجد شد و با ناراحتی مردم را سرزنش كرد كه چرا نماز را فرادی میخوانید؟ مگر یك نفر عادل بین شما نیست كه به او اقتدا كنید؟
سپس مؤمنی را دید كه تا اندازهای امكانات مالی نیز داشت، و نماز میخواند فوراً به او اقتدا كرده و به نماز ایستاد مردم كه شیخ را دیدند به آن مؤمن اقتدا كرده، همه پشت سر او ایستادند و اقتدا كردند آن مؤمن به قدری شرمنده شد كه نمیدانست چگونه نماز را تمام كند پس از ادای نماز ظهر كنار رفته و به شیخ عرض كرد: باید نماز عصر را خود جناب عالی امامت كنید شیخ خودداری كرد. او اصرار نمود، تا این كه بالاخره شیخ گفت: حال كه اصرار میكنی، اگر پولی بدهی كه همین جا بر فقرا تقسیم كنیم، از امامت تو صرف نظر میكنیم آن مرد پذیرفت و دویست شامی (كه پول رایج آن زمان بود) به شیخ پرداخت و شیخ جعفر قبل از شروع به نماز عصر، دستور داد فقرا را جمع كنند و همان طور پولها را بر آنها تقسیم نمود سپس به نماز ایستاد.
شیخ نسبت به مذهب خیلی تعصب داشت و در برابر دشمنان حق، بی پروا میایستاد و مقاومت میكرد. هنگامی كه وهابیها به نجف یورش آوردند و به غارتگری و جنایت دست زدند، شیخ جعفر بزرگ با دست و زبان با آنان جهاد كرد و از مذهب دفاع نمود، تا آنجا كه جبههای در مقابل آنان گشود و رزمندگانی را برای دفاع از دین آماده ساخت و خود همراه علما و بزرگان دین پیشاپیش آنان به راه افتاد و پس از نبردی سهمگین آنان را تار و مار كرده، از نجف راند و رئیس آنها كه سعود نام داشت (و شاید از نیاكان ملك فهد، پادشاه كنونی عربستان باشد) ناچار پا به فرار گذاشته و برای انتقام جویی به كربلا حمله كرد، چون دیگر توان مقاومت در برابر یاران شیخ جعفر را نداشت و اهل كربلا با این كه بیشتر از اهل نجف بودند، تاب مقاومت نیاورده، تسلیم ستمگران شدند.
پس از آن حادثه برای این كه نجف اشرف از هر گزندی مصون بماند، شیخ جعفر قیام به ساختن سور نجف (دیواری بزرگ در اطراف نجف اشرف) نمود و محمدحسن خان صدر اصفهانی به دستور آن بزرگوار كار ساختمانی این سور مهم را به عهده گرفت و بنا كرد.
یكی از كارهای مهم شیخ جعفر را نیز میتوان مقابله با میرزا محمد اخباری نام برد این شخص از بزرگترین دشمنان مراجع اصولی بود كه تهمتهای ناروا و زشت به علما میزد و در گوشه و كنار فعالیت زیادی بر علیه آنان میكرد. شیخ جعفر برای كوبیدن او ناچار به ری سفر كرده و به تبلیغ بر علیه آن فرد اخباری مشغول شد و در این زمینه، نامهها و رسالههای مفصلی در رد میرزا محمد اخباری و مذهب او نوشت و آن قدر كوشش كرد تا این كه حركت او را در نطفه خفه كرد و میرزای اخباری از ترس او پا به فرار گذاشت.
آثار علمی و شاگردان
آثار علمی كاشف الغطا منحصر به چند كتاب فقهی نیست، بلكه یكی از آثار مهم عملی و علمی او را میتوان تربیت كردن فرزندانی برجسته و فقیه ذكر نمود كه هر یك دریایی از علم و دانش بودند شیخ جعفر دارای سه فرزند مجتهد بود كه هر سه از فقهای بنام شیعهاند و بزرگترین آنها شیخ موسی است كه پدر برای وی احترامی فوقالعاده قائل بود و برخی از تالیفات این فرزند به خواهش پدر بوده است. شیخ جعفر این فرزندش را بر تمام فقها، به استثنای شهید اول و محقق برتر میدانست. در حق او گفته شده است: كسی همانند شیخ موسی آگاه به قوانین فقه نبوده است. دو فرزند دیگرش شیخ علی و شیخ حسن میباشند كه هر دو مجتهد بودهاند.
شیخ جعفر پنج داماد داشته است كه این پنج داماد نیز هر كدام از فقهای به نام شیعه میباشند و آنها عبارتند از:
- شیخ اسدالله تستری كاظمی، صاحب كتاب المقابیس
- شیخ محمدتقی رازی اصفهانی، صاحب هدایه المسترشدین
- سید صدرالدین موسوی عاملی
- آقا محمدعلی هزارجریبی
- شیخ محمد، پدر شیخ راضی
كاشف الغطاء را شاگردان بسیار دیگری نیز هست كه بیشتر آنها از مجتهدین و شخصیتهای برجسته تاریخ بودهاند و ما برای تیمن و تبرك نام برخی از آنها را ذكر میكنیم:
- سید جواد عاملی، مؤلف كتاب ارزنده مفتاح الكرامه كه شرح او خواهد آمد.
- شیخ محمدحسن نجفی، صاحب جواهرالكلام كه خود نیز به نام كتابش، یعنی صاحب جواهر معروف است. هیچ فقیه و مجتهدی از این كتاب ارزشمند مستغنی نیست و نمیتواند باشد.
- سید محمدباقر صاحب انوار
- حاج محمدابراهیم كرباسی، صاحب اشارات
- شیخ قاسم مجیبالدین عاملی نجفی
- ملا زینالعابدین سلماسی
- شیخ عبدالحسین اعسم
- سید باقر قزوینی
- آقا جمال
- شیخ حسین نجفی
تالیفات
شیخ را مؤلفات بسیاری نیست، ولی آنچه نوشته است، عالی و ارزنده است:
- مهمترین و عالیترین كتاب وی، كتاب كشف الغطاء است كه در عبادات میباشد، تا آخر باب جهاد و در آخر نیز كتاب وقف را بر آن افزوده است. شیخ جعفر این كتاب را در سفر تالیف كرده و از كتابهای فقهی، به جز قواعد علامه، همراه نداشته است و این كتاب از عجایب روزگار است، آن چنان كه مؤلفش بود.
- شرح قواعد علامه
- كتاب الطهاره كه خیلی مفصل است و در آن اقوال دانشمندان نیز در باب طهارت بررسی شده است.
- بغیه الطالب، در طهارت و نماز
- العقائد الجعفریه فی اصولالدین
- غایه المامول فی علم الاصول
- شرح الهدایه للطباطبائی
- الحق فی تصویب المجتهدین و تخطئه الاخباریین، كتابی است استدلالی در رد اخباریین و اظهار حق اصولیین
- رساله منهج الرشاد لمن اراد السداد؛ شاید اولین كتابی است كه در رد وهابیان نوشته شده است.
شیخ جعفر همچنین دارای قریحهای شعری بوده و دیوان شعری از او موجود است كه در آن اشعار بسیار جالب و زیبا سروده است. بین او و استادش آیت الله سید مهدی بحرالعلوم اشعار زیادی رد و بدل میشد كه در كتابهای ادبی ثبت است.
وفات
سرانجام شیخ جعفر كاشف الغطاء پس از گذراندن عمری سرشار از خدمت به مكتب و امت اسلام، در روز چهارشنبه، 22 یا 27 رجب سال 1228 هـ.ق، پس از هفتاد و چهار سال زیستن پربركت در دنیا، به لقای خدا شتافت و زندگی جاودان خود را آغاز كرد.
پانویس
منابع
- عقيقي بخشايشي،"شيخ جعفر کبير کاشف الغطاء" تلخيص از كتاب فقهاي نامدار شيعه، ص 315.