فساد

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

فساد به معنای تباهى و تباه شدن است و دانشمندان اهل لغت آن را ضد صلاح بیان داشته اند. [۱]

واژه فساد درقرآن

خداوند در صفات بندگان پسنديده اش مى فرمايد: لا يريدون عُلُوّا فى الارض ولا فسادا؛ برترى (گردنكشى) وتباهى در زمين را دنبال نمى كنند [۲]. لو كان فيهما آلهة الاّ الله لفسدتا؛ اگر در آسمان و زمين خدايانى جز خدا مى بود آنها از اعتدال خارج شده تباه مى گشتند. [۳]

واژه فساد در روایات

اميرالمؤمنين (ع) در نكوهش مردم زمان خود مى فرمايد: «...والناس على اربعة اصناف: منهم من لا يمنعه الفساد فى الارض الامهانة نفسه وكلالة حده و نضيض وفره...»

مردمان (در اين عصر) به چهار گروه تقسيم مى شوند: يك گروه كسانيند كه تنها مانع آنها از تبهكارى در روى زمين بى عرضگى و كندى سلاح وتهيدستى آنها است... [۴]

از سخنان آن حضرت است: فساد اخلاق در معاشرت وهمزيستى با بيخردان، وشايستگى اخلاق در معاشرت با خردمندان است. [۵]


پانویس

  1. صاحب بن عباد، كافى الكفاة، اسماعيل بن عباد، المحيط في اللغة، 10 جلد،ج8، ص288 عالم الكتاب، بيروت - لبنان، اول، 1414 ه‍ ق
  2. قصص: 83
  3. سوره انبياء: 22
  4. نهج البلاغه، خطبه 32
  5. مرحوم محمد باقر مجلسی، بحارالانوار : 1/160

منبع

  • صاحب ابن عباد، المحیط فی اللغه
  • سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.