آیه ۱۹ زخرف

از دانشنامه‌ی اسلامی
پرش به ناوبری پرش به جستجو

متن آیه

مشاهده آیه در سوره

«وَجَعَلُوا الْمَلَائِكَةَ الَّذِینَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَنِ إِنَاثًا أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ سَتُكْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَیُسْأَلُونَ».

مشاهده آیه در سوره


ترجمه

و فرشتگان را که بندگان خدایند، زن پنداشتند. آیا به هنگام خلقتشان، آنجا حاضر بوده اند؟ زودا که این شهادتشان را می نویسند و از آنها بازخواست می شود.

نزول

قتاده گوید: عده اى از منافقین گفتند، خداوند با جن ازدواج نمود و از آن‌ها فرشتگان بوجود آمدند سپس درباره خیالات باطل آن‌ها این آیه نازل گردید.[۱]

محمد بن العباس بعد از سه واسطه از عمرو بن شمر و او از امام صادق‌ صلی الله علیه و آله درباره شأن و نزول این آیه چنین نقل نماید که فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله روزى دستور داد که ابوبکر بن ابى قحافه و عمر بن الخطاب و على بن ابى‌طالب به طرف جایگاه اصحاب کهف و رقیم بگذرند و هر یک به نوبه وضو سازند و دو رکعت نماز گذارند و سپس اصحاب کهف را ندا کرده و صدا بزنند در صورتى که هر یک از آنان پاسخى از اصحاب کهف شنیده باشند.

به رسول خدا صلی الله علیه و آله بازگویند نخست ابوبکر به این کار مبادرت جست و پس از وضو ساختن و گذاردن دو رکعت نماز اصحاب کهف را ندا کرد. پاسخى نشنید سپس عمر به آن کار مبادرت جست و مانند ابوبکر پس از وضو ساختن و گذاردن دو رکعت نماز اصحاب کهف را ندا کرد، او نیز پاسخى نشنید و بعد على به آن کار مبادرت جست و پس از وضو ساختن و گذاردن دو رکعت نماز اصحاب کهف را ندا کرد.

اصحاب کهف با ذکر سه بار لبیک گفتن به نداى على بن ابى‌طالب علیه‌السلام پاسخ گفتند: سپس على باز ندا کرد و از اصحاب کهف خواست که بگویند چرا بنداهاى اول و دوم پاسخى نگفتند. آنان در جواب گفتند: ما وظیفه داریم که به نداى پیامبران یا اوصیاء آنان پاسخ دهیم و به نداى دیگران نباید پاسخى بگوئیم سپس به سوى پیامبر بازگشتند و جریان وقایع خویش را براى رسول خدا شرح دادند. پیامبر پس از استماع وقایع مزبور صفحه سرخ رنگى به آنان داد و فرمود: آنچه که دیده اید و شنیده اید به عنوان شهادت با خط خود در این صفحه بنویسید سپس این قسمت از آیه «سَتُکتَبُ شَهادَتُهُمْ وَ یسْئَلُونَ» در این باره نازل گردید.[۲]

باید دانست که پذیرفتن چنین شأن و نزولى درباره این آیه شریفه از چند جهت محل تأمّل است نخست این که درباره ذکر این شأن و نزول صاحب تفسیر برهان منفرد است و دیگران از قدماء مفسرین امامیه این شأن و نزول را درباره این آیه ذکر نکرده اند. مخصوصاً شیخ بزرگوار نیز در تفسیر تبیان متذکر نشده است، ثانیاً موضوع و سیاق آیه درباره مشرکین قریش است که فرشتگان را دختران خدا مى پنداشتند و خداوند در این آیه چنین فرماید که آیا آنان در روز خلقت فرشتگان حاضر و شاهد بوده اند تا تشخیص دختر بودن فرشتگان را بدهند؟ و سپس در آیه فرماید چنین شهادتى از ناحیه مشرکین درباره فرشتگان نوشته شده و در روز قیامت هم از آن‌ها سؤال خواهد شد و مورد مؤاخذه و مجازات قرار خواهند گرفت.

بنابراین نشاید که چنین موضوع و سیاقى را که درباره مشرکین است عنوان شأن و نزول براى ابوبکر و عمر و على قرار داد، ثالثاً اصحاب کهف طبق نوشته تواریخ از شاهزادگان و بزرگ زادگان رومى بوده اند که در عهد سلطنت دسیث امپراطور روم (ایتالیاى فعلى) ملقب به دقیوس یا دقیانوس می‌زیسته اند و متدین به دین مسیح بوده اند و کیش خود را از سلطان وقت که بت‌پرست بوده، پنهان می‌کردند تا این که آئین و دین آنان بر سلطان مکشوف می‌گردد و اینان از ترس کشته شدن به یکى از غار کوه‌هاى اطراف دیار خویش مخفى می‌گردند و در تواریخ اسلامى هم ضبط نگردیده که پیامبر اسلام در زمان خویش ابوبکر و عمر و على را بدان صوب گسیل بدارد تا چنین وقایعى بر او آشکار شود و این آیه بدان مناسبت نازل بگردد.

روى این اصول پذیرفتن چنین شأن و نزولى و صحت روایت آن بدون اشکال نخواهد بود با حفظ این که مقام و مرتبه على بن ابى‌طالب از لحاظ فضل و دانش و اولویت در نزد عامه و خاصه مشخص و معلوم بوده و نیز امامت و ولایت او در نزد ما خاصه آشکار و مبین است.

پانویس

  1. تفسیر ابن المنذر از عامه.
  2. البرهان فی تفسیر القرآن از خاصه.

منابع

پیوندها