اسحاق بن حنین

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۷ نوامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۸:۱۹ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو
Icon-encycolopedia.jpg

این صفحه مدخلی از دائرة المعارف بزرگ اسلامی است

(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)

«اسحاق‌ بن‌ حُنین‌» (م، ۲۹۸ ق)، پزشک،‌ ادیب و مترجم‌ مسلمان در قرن سوم قمری است. وی در انتقال‌ دانشهای‌ یونانى‌ به‌ جهان‌ اسلام‌، نقش‌ برجسته‌ای داشت. اسحاق بن‌ حنین‌، ضمن ترجمه و شرح‌ آثار علمی یونانى در فلسفه و ریاضیات‌ و نجوم‌ به‌ زبان عربی، خود نیز تألیفات متعددى‌ در طب و داروسازی‌ دارد.

نام کامل اسحاق‌ بن‌ حنین‌
زادگاه حیره
وفات ۲۹۸ قمری

Line.png

اساتید

حنین‌ بن‌ اسحاق‌،...


آثار

تاریخ‌ الاطباء والفلاسفة، الادویة المفردة، الرسالة الشافیة فى‌ ادویة النسیان‌، التریاق‌، الادویة الموجودة بکل‌ مکان‌، ترجمه المجسطى‌، ترجمه قاطیغوریاس‌،...

زندگی‌نامه

ابویعقوب‌ اسحاق‌ بن‌ حنین‌ بن‌ اسحاق‌ عبادی‌، در یک‌ خانواده نسطوری‌ از قبیله عباد حیره‌ زاده‌ شد. اسحاق‌ در کنار پدرش‌، پزشک‌ و مترجم‌ نامدار حنین‌ بن‌ اسحاق‌ و عمه‌زاده‌اش‌ حُبیش،‌ یکى‌ از ۳ دانشمند سخن‌دانى‌ است‌ که‌ شالوده مکتب‌ حنین‌ را بنیان‌ نهادند و در انتقال‌ دانشهای‌ یونانى‌ به‌ جهان‌ اسلام‌، برجسته‌ترین‌ نقش‌ را داشتند و به‌ همت‌ ایشان‌، طالبان‌ معرفت‌ در سرزمینهای‌ اسلامى‌ با مهمترین‌ بخشهای‌ میراث‌ علمى‌ یونانیان‌ آشنایى‌ یافتند.

اسحاق‌ نزد پدرش حنین و نیز پزشکان‌ مصر و انطاکیه‌، دانش‌ آموخت‌ و پزشکى‌ برجسته‌ و مترجمى‌ توانا شد. وی در آگاهى‌ از دانشهای‌ یونانى‌ و آشنایى‌ با زبانهای‌ یونانى‌ و سریانى‌ و هنر ترجمه‌ در ردیف‌ پدرش‌ و در فصاحت‌ بیان‌ در زبان‌ عربى‌ از پدرش‌ برتر بوده‌ است‌. ترجمه‌های‌ اسحاق‌ به‌ زبان‌ عربى‌ را از اغلب‌ برگردانهای‌ لاتین‌ آثار یونانى‌ که‌ مستقیماً از این‌ زبان‌ ترجمه‌ شده‌ است‌، به‌ متن‌ اصلى‌ نزدیک‌تر شناخته‌اند. از این‌ رو افزون‌ بر استفاده مستقیم‌ از متون‌ عربى‌ اسحاق‌ در تهیه ترجمه‌های‌ لاتین‌ آثار دانشمندان‌ یونان‌، در موارد بسیاری‌ نیز برای‌ درک‌ درست‌ متون‌ لاتین‌ این‌ آثار به‌ ویژه‌ کتابهای‌ ارسطو، از ترجمه‌های‌ عربى‌ اسحاق‌ به‌ عنوان‌ شاهد استفاده‌ شده‌ است‌.[۱] وی‌ شعر نیز مى‌ سرود و «عیون‌ الانباء» ابیاتى‌ از او نقل‌ کرده‌ است‌.[۲]

اسحاق‌ از توجه‌ و عنایت‌ خلفای‌ عباسى‌ (از متوکل‌ تا مکتفى‌) و احترام‌ و اعتماد قاسم‌ بن‌ عبیدالله‌ وزیر معتضد برخوردار بود. او را در شمار ندیمان‌ مکتفى‌ نیز شمرده‌ و گفته‌اند که‌ این‌ خلیفه‌ در تعیین‌ فرزندش‌ به‌ ولایت‌ عهدی، نظر او را خواسته‌ و او با توجه‌ به‌ احکام‌ نجوم‌ پیش‌ بینى‌ کرده‌ است‌ که‌ خلافت‌ به‌ فرزند مکتفى‌ نخواهد رسید.[۳]

اسحاق بن حنین با گروهى‌ از دانشمندان‌ که‌ در پیرامون‌ متکلم‌ شیعى‌ حسن‌ بن‌ نوبخت‌ گرد آمده‌ بودند، رابطه‌ داشت‌ و بنا به‌ قولى‌ به‌ اسلام‌ گرویده‌ بود.[۴]

از سالهای‌ پایانى‌ زندگى‌ اسحاق‌ بن حنین که‌ ۳ سال‌ نخست‌ خلافت‌ مقتدر عباسی (حکومت: ۲۹۵-۳۲۰ ق) را دربرمى‌گیرد، آگاهى‌ چندانی نیست. وی در اواخر عمر دچار فلج‌ شد و در ربیع‌الثانی ۲۹۸ قمری درگذشت .[۵]

آثار و تألیفات

فعالیت‌ اسحاق‌ بن حنین در زمینه ترجمه‌، عرصه بسیار گسترده‌ای‌ را دربر مى‌گیرد. وی‌ بیش‌ از همه‌ به‌ ترجمه آثار فلسفى‌ و به‌ ویژه‌ مؤلفات‌ ارسطو و شروح‌ آن‌ پرداخت‌؛ در عین‌ حال‌ شماری‌ از مهم‌ترین‌ آثار دانشمندان‌ یونانى‌ در ریاضیات‌ و نجوم‌ را نیز ترجمه‌ کرد. همچنین تألیفاتى‌ در پزشکى‌ و داروسازی‌ دارد. مهم‌ترین‌ آثار او عبارتند از:

الف‌. ترجمه آثار ارسطو:

  • ۱. قاطیغوریاس‌، یا مقولات‌. اسحاق‌ این‌ اثر را مستقیماً از یونانى‌ به‌ عربى‌ درآورد.
  • ۲. العبارة، یا باری‌ ارمینیاس‌. به‌ گفته ابن‌ ندیم‌،[۶] اسحاق‌ ترجمه سریانى‌ پدرش‌ از این‌ اثر را به‌ عربى‌ درآورده‌ است‌. در منابع‌ دیگر گفته‌ مى‌شود که‌ ترجمه اسحاق‌، مستقیماً از یونانى‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. تحقیقات‌ نیز نشان‌ مى‌دهد که‌ متن‌ عربى‌ اسحاق‌ از ترجمه سریانى‌ به‌ اصل‌ یونانى‌ نزدیک‌تر است‌.[۷]
  • ۳. تحلیل‌ القیاس‌، یا آنالوطیقا الاول‌. اسحاق‌ بخشى‌ از این‌ اثر را به‌ سریانى‌ درآورد. بخش‌ دیگر را پدرش‌ پیش‌ از وی‌ ترجمه‌ کرده‌ بود. در ترجمه عربى‌ آن‌ که‌ به‌ قلم‌ ثئودروس‌ صورت‌ گرفته‌، از ترجمه سریانى‌ اسحاق‌ بسیار استفاده‌ شده‌ است‌.[۸]
  • ۴. البرهان‌، یا آنالوطیقا الثانى‌. این‌ اثر به‌ قلم‌ اسحاق‌ از یونانى‌ به‌ سریانى‌ و سپس‌ به‌ قلم‌ متى‌ بن‌ یونس‌ از سریانى‌ به‌ عربى‌ درآمد.[۹]
  • ۵. طوبیقا، یا الجدل‌. این‌ اثر بدست‌ اسحاق‌ از یونانى‌ به‌ زبان سریانى‌ ترجمه‌ شد. یحیى‌ بن‌ عدی‌ آن‌ را به‌ عربى‌ درآورد.[۱۰]
  • ۶. ریطوریقا، یا الخطابة. گفته‌ مى‌شود که‌ اسحاق‌ این‌ اثر را به‌ عربى‌ ترجمه‌ کرده‌ است‌.[۱۱] اما از این‌ ترجمه‌ نشانى‌ در دست‌ نیست‌.
  • ۷. الکون‌ و الفساد. این‌ اثر توسط حنین‌ از یونانى‌ به‌ سریانى‌ و توسط اسحاق‌ از سریانى‌ به‌ عربى‌ درآمده‌ است‌.[۱۲] از این‌ ترجمه‌ نیز نشانى‌ در دست‌ نیست‌.
  • ۸. فى‌ النفس‌. اسحاق‌ این‌ اثر را مستقیماً به‌ عربى‌ درآورد.[۱۳]
  • ۹. السماع‌ الطبیعى‌. ترجمه عربى‌ اسحاق‌ از این‌ اثر با شروح‌ ابن‌ سمح‌، ابن‌ عدی‌، متى‌ بن‌ یونس‌ و ابوالفرج‌ ابن‌ طیب‌ در سالهای‌ ۱۹۶۴ و ۱۹۶۵م‌. در قاهره‌ منتشر شد.[۱۴]
  • ۱۰. کتاب‌ الحروف‌، یا مابعد الطبیعة. اسحاق‌ شماری‌ از مقالات‌ این‌ اثر - که‌ هر یک‌ از آنها نام‌ یکى‌ از حروف‌ یونانى‌ را برخود دارد - از جمله‌ مقالات‌ «آلفا» و «لامبدا» را به‌ عربى‌ ترجمه‌ کرده‌ است‌.[۱۵] در درستى‌ روایت‌ ابن‌ ندیم‌ میان‌ خاورشناسان‌ اختلاف‌ نظر وجود دارد.[۱۶] ترجمه اسحاق‌ از مقالة «آلفا» از سوی‌ کسانى‌ مانند یحیى‌ بن‌ عدی‌ و ابن‌ رشد تفسیر شد. این‌ مقاله‌ با تفسیر این‌ دو تن‌ در ۱۳۴۶ش‌. به‌ فارسى‌ نیز ترجمه‌ و چاپ‌ شد.

ب‌. ترجمه آثار اقلیدس‌:

از منابع‌ چنین‌ برمى‌آید که‌ همه این‌ آثار مستقیماً از یونانى‌ به‌ عربى‌ ترجمه‌ شده‌اند:

  • ۱. اصول‌ الهندسة. ثابت‌ بن‌ قره‌ ترجمه اسحاق‌ را ویراست‌.[۱۷] ترجمه اصول‌ الهندسة اقلیدس‌ به‌ زبانهای‌ لاتینى‌ و عبری‌ از روی‌ ترجمه عربى‌ اسحاق‌ صورت‌ گرفته‌ است‌. این‌ سخن‌ احتمالاً درباره ترجمه‌های‌ سریانى‌ و ارمنى‌ این‌ کتاب‌ نیز صادق‌ است‌. بسیاری‌ از دانشمندان‌ مسلمان‌ ترجمه اسحاق‌ را شرح‌ یا تلخیص‌ کردند. برخى‌ نیز تحریر دیگری‌ از آن‌ فراهم‌ ساختند.[۱۸] از جمله اینها، تحریر خواجه‌ نصیرالدین‌ طوسى‌ است‌ که‌ در ۱۲۹۸ق‌. در تهران‌ به‌ چاپ‌ رسیده‌ است‌.
  • ۲. المعطیات‌. ثابت‌ بن‌ قره‌ ترجمة اسحاق‌ را ویراست‌؛ و نصیرالدین‌ طوسى‌ به‌ تحریر آن‌ پرداخت‌. خاورشناسان‌ بر اهمیت‌ نسخه عربى‌ المعطیات‌ برای‌ بررسى‌ انتقادی‌ نسخه‌های‌ باقى‌ مانده‌ تأکید ورزیده‌اند. این‌ نسخه‌ به‌ لاتین‌ نیز ترجمه‌ شده‌ است‌.[۱۹] تحریر نصیرالدین‌ طوسى‌ از این‌ کتاب‌ در ۱۳۵۸ق‌. در حیدرآباد به‌ چاپ‌ رسید.
  • ۳. المناظر. ترجمه اسحاق‌ بدست‌ ثابت‌ بن‌ قره‌ ویراسته‌ شد و نصیرالدین‌ طوسى‌ تحریری‌ از آن‌ تهیه‌ کرد.[۲۰] تحریر المناظر طوسى‌ در ۱۳۵۸ق‌ در حیدرآباد انتشار یافت‌.

ج‌. ترجمه از دیگر مؤلفان‌:

  • ۱. الاکر، یا الاشکال‌ الکریة اثر منلائوس‌. اصل‌ یونانى‌ این‌ کتاب‌ بدست‌ نیامده‌ است‌. ابونصر منصور بن‌ عراق‌ ترجمه اسحاق‌ را شرح‌ کرد و نصیرالدین‌ طوسى‌ تحریری‌ از آن‌ بدست‌ داد. متن‌ ترجمه اسحاق‌ به‌ عبری‌ و لاتین‌ نیز برگردانده‌ شد.[۲۱]
  • ۲. الکرة المتحرکة، اثر آوتولوکوس‌. ثابت‌ بن‌ قره‌ ترجمه اسحاق‌ را ویراست‌ و نصیرالدین‌ طوسى‌ تحریری‌ از آن‌ تهیه‌ کرد.[۲۲] تحریر طوسى‌ در ۱۳۵۸ق‌. در حیدرآباد به‌ چاپ‌ رسید.
  • ۳. الکرة والاسطوانة، اثر ارشمیدس‌. ثابت‌ بن‌ قره‌ ترجمه اسحاق‌ را ویراست‌. نصیرالدین‌ طوسى‌ تحریری‌ از ترجمه اسحاق‌ فراهم‌ ساخت‌ که‌ در ۱۳۵۹ق‌ در حیدرآباد منتشر شد.[۲۳]
  • ۴. شرح‌ اوطوقیوس‌ العسقلانى‌ لمشکلات‌ کتاب‌ الکرة والاسطوانة لارشمیدس‌. نصیرالدین‌ طوسى‌ ترجمه اسحاق‌ از این‌ اثر را بسیار ستوده‌ است‌.[۲۴]
  • ۵. اصلاح‌ جوامع‌ الاسکندرانیین‌ لشرح‌ جالینوس‌ لکتاب‌ الفصول‌ لابقراط.[۲۵]
  • ۶. المجسطى‌، اثر بطلمیوس‌. به‌ گفته ابن‌ ندیم‌[۲۶] ترجمه اسحاق‌ از این‌ اثر - که‌ ثابت‌ بن‌ قره‌ نیز آن‌ را ویراسته‌ است‌ - ترجمه خوبى‌ نبوده‌ است‌. اما این‌ واقعیت‌ که‌ مؤلفان‌ آثار برجسته‌ در دانش‌ نجوم‌، مانند عبدالرحمان‌ صوفى‌، ابن‌ صلاح‌ و نصیرالدین‌ طوسى‌ به‌ ترجمه اسحاق‌ استناد کرده‌اند، نشان‌ مى‌دهد که‌ سخن‌ ابن‌ ندیم‌ پایه درستى‌ نداشته‌ است‌.[۲۷] خواجه طوسى‌ تحریر دیگری‌ از این‌ کتاب‌ تدوین‌ کرده‌ است‌.[۲۸]
  • ۷. النبات‌. این‌ اثر که‌ تألیف‌ آن‌ به‌ ارسطو نسبت‌ داده‌ مى‌شد، در حقیقت‌ شرح‌ نیکلای‌ دمشقى‌ بر یک‌ کتاب‌ مجعول‌ منسوب‌ به‌ ارسطوست‌. متن‌ اصلى‌ اثر و نیز شرح‌ نیکلای‌ دمشقى‌ بر آن‌، از میان‌ رفته‌اند و ترجمه عربى‌ اسحاق‌ با ویرایش‌ ثابت‌ بن‌ قره‌ کهن‌ترین‌ نسخه‌ای‌ است‌ که‌ از این‌ اثر باقى‌ مانده‌ است‌. در سده ۱۳م‌. از روی‌ نسخه عربى‌ اسحاق‌، یک‌ ترجمه لاتینى‌ فراهم‌ آمد. این‌ ترجمه‌ انتشاری‌ گسترده‌ یافت‌ و در تألیف‌ کتابهایى‌ در زمینه گیاه‌ شناسى‌ مورد استفاده‌ واقع‌ شد. اندکى‌ بعد همین‌ نسخه لاتینى‌ به‌ یونانى‌ ترجمه‌ شد که‌ تا مدتها آن‌ را نسخه اصلى‌ مى‌پنداشتند. ترجمه عبری‌ این‌ اثر نیز از روی‌ ترجمه عربى‌ اسحاق‌ صورت‌ گرفته‌ است‌.[۲۹]
  • ۸. کتاب‌ فى‌ مراتب‌ قرائة کتب‌ جالینوس‌. اسحاق‌ به‌ خواهش‌ بختیشوع‌ این‌ اثر را به‌ سریانى‌ ترجمه‌ کرد و پدرش‌ از سریانى‌ به‌ عربى‌ درآورد.[۳۰]
  • ۹. شرح‌ تمیستیوس‌ بر علم‌ الحیوان‌ ارسطو. این‌ اثر شامل‌ ۱۹ کتاب‌ است‌ و اصل‌ یونانى‌ آن‌ از میان‌ رفته‌ است‌. یک‌ نسخه خطى‌ ترجمة عربى‌ اسحاق‌ از آن‌ در تاشکند نگهداری‌ مى‌شود.[۳۱]

د. سایر تألیفات‌:

  • ۱. «تاریخ‌ الاطباء والفلاسفة»، رساله کوچکى‌ است‌ که‌ اسحاق‌ آن‌ را به‌ خواهش‌ قاسم‌ بن‌ عبیدالله‌ وزیر معتضد عباسى‌ نوشته‌ و در آن‌ مختصری‌ از آگاهیهای‌ متعارف‌ آن‌ روزگار را درباره تاریخ‌ پزشکى‌ کهن‌ به‌ دست‌ داده‌ است‌. وی‌ در این‌ اثر از تاریخچه‌ای‌ که‌ یحیى‌ نحوی‌ درباره پزشکان‌ نوشته‌ بود، استفاده‌ کرده‌ و به‌ سخن‌ خود نادرستی های‌ آن‌ را نیز زدوده‌ است‌.[۳۲]
  • ۲. الادویة المفردة.[۳۳]
  • ۳. معرفة البول‌.[۳۴] یک‌ نسخه خطى‌ از این‌ اثر در کتابخانه مرکزی موجود است‌.
  • ۴. مقالة فى‌ الاشیاء التى‌ تعید الصحة والحفظ و تمنع‌ من‌ النسیان‌.[۳۵] در برخى‌ منابع‌ از این‌ اثر با عنوان‌ «الرسالة الشافیة فى‌ ادویة النسیان‌» یاد شده‌ است‌. [۳۶]
  • ۶. الادویة الموجودة بکل‌ مکان‌.[۳۸]
  • ۷. الکناش‌ اللطیف‌.[۳۹]

پانویس

  1. زندگینامه، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۲
  2. عیون‌ الانباء، عیون‌ الانباء، ج۱، ص۲۰۱
  3. ابن‌ندیم‌، الفهرست‌، ص‌۳۴۳؛ بیهقى‌، تتمة صوان‌ الحکمة، ص۴-۵؛ ابن‌خلکان‌، وفیات‌، ج۱، ص۲۰۶؛ ابن‌ ابى‌ اصیبعه‌، عیون‌ الانباء، ج۱، ص۲۰۰-۲۰۱؛ قفطى‌، تاریخ‌ الحکماء، ص۱۷۲.
  4. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ص۲۲۵، ۳۴۳؛ بیهقى‌، تتمة صوان‌ الحکمة، ص۵.
  5. قفطى‌، تاریخ‌ الحکماء، ص۸۰.
  6. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ص‌۳۰۹.
  7. نک: «زندگى‌ نامه‌»؛ vI, p۲۷۵ ؛بدوی‌، مقدمه، ص۱۴-۱۵.
  8. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ص‌۳۰۹؛ قفطى‌، تاریخ‌ الحکماء، ص۳۶؛ بدوی‌، مقدمه‌، ص۱۶-۱۷.
  9. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ص‌۳۰۹؛ قفطى‌، تاریخ‌ الحکماء، ص۳۶
  10. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ص‌۳۰۹؛ قفطى‌، تاریخ‌ الحکماء، ص۳۶
  11. ابن‌ ندیم‌،الفهرست‌، ۳۱۰؛ قفطى‌، ۳۷.
  12. ابن‌ ندیم‌، الفهرست، ص۳۱۱؛ قفطى‌، تاریخ‌ الحکماء، ص۴۱.
  13. ابن‌ ندیم‌، الفهرست، ص۳۱۱؛ بدوی‌، مخطوطات‌، ص۱۹؛ «زندگى‌نامه‌»، vI, p۲۷۵
  14. نک: بدوی‌، مخطوطات‌، ص۱۷-۱۸.
  15. ابن‌ ندیم‌، الفهرست، ص۳۱۲.
  16. اشتاین‌ اشنایدر، Die arabischen bersetzungen aus dem Griechischen, p۱۰۶.
  17. ابن‌ ندیم‌، الفهرست، ص۳۲۵.
  18. ابن‌ ندیم‌، الفهرست، ص۳۲۵؛ «زندگى‌نامه‌»، .IV/۴۳۴-۴۴۴
  19. زندگى‌نامه‌، ۴۴۴؛ IV/۴۴۲، نیز نک: p۲۷۳, V/۱۱۶, .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
  20. «زندگى‌نامه‌»؛ IV/p۴۴۲ نیز نک: V/۱۱۷ .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
  21. آقابزرگ‌، الذریعة، ج۳، ص۳۸۴؛ «زندگى‌نامه‌»، ۳۰۱-p۳۰۲؛ IV,p۲۹۷, V,p۱۶۱-۱۶۳ .GAS,Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
  22. «زندگى‌نامه‌»،IV,p۲۷۲-۲۷۳,.GAS,Philosophy and Theology n , Legacy of Islam،V/p۸۲,
  23. نیز نک: آقابزرگ‌،الذریعه، ج۳، ص۳۸۸.
  24. طوسی، تحریر الکرة والاسطوانة لارشمیدس، ص‌۲؛ نیز نک: زوتر، ص۳۹-۴۰.
  25. ابن‌ ابى‌ اصیبعه‌، عیون‌ الانباء، ج۱، ص۲۰۱؛ VIII,P۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology n , Legacy of Islam
  26. ابن‌ ندیم‌، الفهرست، ص‌۳۲۷.
  27. نک: کونیچ‌،Der Almagest p۳۵ ۳۴, .۲۲.
  28. آقابزرگ‌، الذریعة، ج۳، ص۳۹۰؛ VI/p۱۹۳ .GAS,Philosophy and Theology,
  29. میه‌لى‌، العلم‌ عندالعرب، ص۱۶۴-۱۶۵؛ «زندگى‌نامه‌»؛ X/p۱۱۱-۱۱۲ اولمان‌، Die Natur - und Geheimwissenschaften im Islam, ۷۱؛ بدوی‌، مخطوطات‌، متن‌۲۹.
  30. حنین‌ بن‌ اسحاق‌، رسالة حنین‌، ص ۱۵۰.
  31. اولمان‌، Die Natur - und Geheimwissenschaften im Islam, p۱۰.
  32. اسحاق‌ بن‌ حنین، تاریخ‌ الاطباء والفلاسفة، ص‌۱۵۰.
  33. ابن‌ ندیم‌، الفهرست، ص۳۴۳؛ ابن‌ ابى‌ اصیبعه‌،عیون‌ الانباء، ج۱، ص۲۰۱.
  34. VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology
  35. ابن‌ ابى‌ اصیبعه‌، عیون‌ الانباء، ج۱، ص۲۰۱.
  36. نک: VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology
  37. رازی‌، الحاوی‌، ج۱، ص۳۸؛ نیز نک: VIII/p۲۶۸ .GAS, Philosophy and Theology
  38. ابن‌ ابى‌ اصیبعه‌، عیون‌ الانباء، ج۱، ص۲۰۱.
  39. ابن‌ ندیم‌، الفهرست‌، ص۳۵۶؛ ابن‌ ابى‌ اصیبعه‌، عیون‌ الانباء، ج۱، ص۲۰۱.

منابع

  • "اسحاق بن حنین"، محمدعلى‌ مولوی‌، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج۸.