منابع و پی نوشتهای ضعیف
رعایت ادبیات دانشنامه ای متوسط
جامعیت مقاله متوسط
کیفیت پژوهش متوسط است
مقاله مورد سنجش قرار گرفته است

ابوعلی مسکویه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۲۱ مهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۱۳ توسط مهدی موسوی (بحث | مشارکت‌ها) (مهدی موسوی صفحهٔ ابن مسکویه را به ابوعلی مسکویه منتقل کرد)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

«ابوعلی احمد بن محمد رازی» معروف به «مُسْکوَیه» (م، ۴۲۱ ق)، حکیم، فیلسوف، مورخ، طبیب و ادیب نامدار ایرانی در قرن پنجم هجری است. او در ریاضیات، طبیعیات، الهیات، علم اخلاق و دیگر فنون صاحب تألیفات متعددی بوده که «تجارب الامم» و «تهذیب الاخلاق» از معروفترین آنهاست.

نام کامل احمد بن محمد مسکویه
زادگاه ری
وفات ۴۲۱ قمری
مدفن اصفهان

Line.png

اساتید

ابوطیب کیمیایی رازی، ابن کامل، ابن عدی،...

شاگردان

ابوحیان توحیدی،...

آثار

تجارب الامم، تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق، ترتیب السعادات و منازل العلوم، جاویدان خرد، رسالة فی مائیة العدل، الفوز الاصغر، فوز السعادة، الهوامل والشوامل، کتاب الاشربة،...

زندگی‌نامه

«احمد بن محمد بن یعقوب مِسکویه یا مُشکویه»، مکنّى به ابوعلى و معروف به ابن مسکویه است. عنوان پارسی او اصلاً مُشکویه و معرّب آن مِسْکَوَیْه است و یکی از توابع ری نیز همین نام را داشته است.[۱] وی در برخی آثار خویش از نام و نسب خود به شکل «احمد بن محمد مسکویه» یاد کرده و این سبب اشتباه در نوشته‌های متأخران شده است[۲] که او را به خطا «ابن مسکویه» نوشته‌اند، یعنی «مسکویه» را عنوان پدر او دانسته‌اند. ابوعلی در مواضع متعددی از آثار دیگرش مانند العقل والمعقول، خود را «ابوعلی مسکویه» خوانده، یعنی مسکویه را عنوان خویش نوشته است. معاصرانش نیز، همچون ابوحیان توحیدی و ابوبکر خوارزمی و ثعالبی، «مسکویه» را عنوان وی دانسته‌اند.

از تاریخ تولد ابوعلی مسکویه اطلاعی دردست نیست. اما از آنجا که او خود در «تجارب الامم» به طول مصاحبت و کثرت مجالست خود با ابومحمد مهلبی، وزیر معزالدولۀ بویهی (وزارت: ۳۳۹-۳۵۲ ق) اشاره کرده، و در جای دیگر، ذیل وقایع مربوط به مهلبی در ۳۴۱ ق، خود را مصاحب وزیر در همان تاریخ می‌شمارد، می‌بایست در حوالی سال ۳۲۰ ق. زاده شده باشد. بنابراین، باتوجه به تاریخ درگذشت او در ۴۲۰ ق. یا صفر ۴۲۱، می‌بایست حدود یک قرن زیسته باشد.

یاقوت حموی مسکویه را مجوسی نومسلمان خوانده است، اما باتوجه به نام پدرش ـ محمد ـ بعید است که ابوعلی خود مسلمان زاده نشده باشد. خاصه آنکه در هیچ منبع دیگری این معنی یاد نشده است. به هر حال بسیاری از نویسندگان متأخرتر، ابوعلی مسکویه را شیعه مذهب دانسته اند؛ مرحوم میرداماد به تشیع او معتقد بوده و قبرش را در اصفهان زیارت مى کرده است.[۳]

ظاهرا ابوعلی مسکویه زندگی آرامی نداشته است. وی روش پدر و مادر را در تربیت خود نکوهیده است. گویا پدرش او را به خواندن و روایت اشعار جاهلی عرب وا می‌داشته و او خود در آغاز جوانی به خوشگذرانی مشغول بوده و سپس به تهذیب نفس پرداخته و کامیاب شده است.[۴]

مسکویه با وزیران و امیران آل بویه در امور دیوانی، از گنجوری کتابخانه‌ها و گنجوری مالی تا مصاحبت و ندیمی و رسالت و داد و ستد در زمینۀ علوم و ادب، پیوندی استوار داشته و از همین رو، عمدۀ سالهای عمر خویش را در شهرهای مختلف از جمله ری، بغداد، شیراز و اصفهان گذرانده است. بی‌گمان طلب علم نیز در این جابه‌جایی‌ها دخیل بوده است.

مسکویه اصلاً از ری بود و شاید بتوان گفت که حدود دو دهۀ نخستین عمر خود را (۳۲۰-۳۴۰ ق) در ری زیسته است. سپس به بویهیان بغداد پیوست و حدود ۱۲ سال مصاحبت و ندیم خاص ابومحمد مهلبی، وزیر معزالدوله بود.[۵] آنگاه ۷ سال (۳۵۳-۳۶۰ ق) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عمید، وزیر رکن‌الدولۀ بویهی زیست و خازن کتابخانۀ او در ری بود. از آن پس ظاهراً به خدمت ابوالفتح ابن عمید، وزیر رکن‌الدوله و مؤیدالدوله پیوست و چون ابوالفتح به قتل رسید، مسکویه از خدمت به صاحب‌ بن عباد، وزیر جدید مؤیدالدوله سر باز زد. مسکویه حتی پس از مرگ صاحب‌ بن عباد نیز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او را نکوهیده است.[۶]

ابوعلی سپس در شیراز به عضدالدوله، سلطان بزرگ آل بویه، پیوست و در زمرۀ ندیمان و رسولان او درآمد و خازن کتابخانه و بیت‌المال وی شد و تا عضدالدوله درگذشت، بر همین شغل بود.[۷] همۀ مصنفات زمان در کتابخانۀ او گرد آمده بود. او خود نیز به گنجوری مالی برای عضدالدوله اشاره‌ای کرده و «تجارب الامم» را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از کارگزاران ویژۀ او خوانده است.

چون صمصام‌الدوله جانشین پدرش عضدالدوله شد، مسکویه با او پیوندی نزدیک یافت و در مجالس علمی و فرهنگی ابن سعدان، وزیر صمصام‌الدوله حاضر می‌شد. در این مجالس کسانی همچون ابن زرعه، ابن خمّار، ابن سمح، قومسی، نظیف رومی، یحیی ‌بن عدی و عیسی‌ بن علی شرکت می‌کرده‌اند.[۸] به گفتۀ ابوسلیمان، ابوعلی پس از صمصام‌الدوله، همچنان در خدمت بزرگان دیگر دربار ری بود. به گفتۀ سید محسن امین، وی در آغاز کار با گروهی از دانشمندان از جمله ابن‌سینا و ابوریحان بیرونی در خدمت خوارزمشاه بود و در آنجا از پیوستن به سلطان محمود که آن گروه را از خوارزمشاه طلب کرده بود، خودداری کرد، اما ظاهراً این سخن در حد یک داستان است.

ابوعلی روزهای آخر عمر را در اصفهان گذرانید و در همان شهر در سال ۴۲۱ قمری چشم از جهان فرو بست و همانجا مدفون شد. محل قبر او را محلۀ خواجو نوشته‌اند،[۹] اما شیخ عباس قمی مرقد او را درب جناد یا درب جناب (دروازۀ حسن‌آباد کنونی)[۱۰] و مدرس تبریزی[۱۱] در تخت پولاد ذکر کرده اند.

استادان و شاگردان

استادان ابوعلی به درستی شناخته نیستند. چنانکه خود در تهذیب الاخلاق گوید: در جوانی به تشویق پدر به ادب و شعر روی آوردم. در جای دیگر از خواندن «استطالة الفهم» جاحظ یاد کرده است که در آن از وجود «جاویدان خرد» هوشنگ شاه آگاه گردید. به گفتۀ ابوحیان،[۱۲] مسکویه در آغاز کار، سخت در اندیشۀ کیمیاگری بود و آن را نزد ابوطیب کیمیایی رازی می‌آموخت. نیز فریفتۀ کتابهای محمد بن زکریای رازی و جابر بن حیان بود. او به تاریخ هم توجه داشت و تاریخ طبری را نزد ابن کامل که از مصاحبان محمد بن جریر طبری بود، خواند و علوم اوایل (دانش یونان) را نزد ابن خمّار آموخت.

وی در این علوم، به‌ویژه در منطق و پزشکی، دستی قوی داشت، چنانکه او را بقراط دوم گفته‌اند. به گفتۀ ابوحیان، اکثر اعضای انجمن ابن سعدان که مسکویه یکی از آنان بوده است، از مجلس ابن عدی برخاسته‌اند. گذشته از این، چنین می‌نماید که او از طریق دوستی با اعضای انجمنهای علمی عصر و آمیزش با وزیران دانشمندی همچون ابوالفضل ابن عمید و برخورداری از کتابخانه‌های بزرگ آنان، دانش بسیاری اندوخته بود.

ابوعلی مسکویه خود نیز حلقه‌ها و مجالسی داشته که در آنها به تدریس می‌نشسته است. ابوسلیمان ضمن برشمردن آثار او گوید که این آثار در نشستهای تدریس نزد او، خوانده می‌شد. برخی مسکویه را از استادان ابوحیان توحیدی شمرده و کتاب «الهوامل والشوامل» را که پاسخ مسکویه به پرسشهای ابوحیان است، دلیلی بر این مدعا گرفته‌اند. لحن شاگردانۀ ابوحیان در مقدمۀ «الهوامل» که مسکویه در مقدمۀ «الشوامل» خود به آنها اشاره می‌کند، نیز به این نظر نیرو می‌بخشد.

آثار و تألیفات

آثار بسیاری شامل کتاب و رساله و قطعاتی از اشعار تازی و وصایا، از ابوعلی مسکویه برشمرده‌اند که فقط از شماری از آنها گاهی داریم و برخی نیز به‌طور پراکنده در آثار دیگران نقل شده است. آثار شناخته شدۀ ابوعلی مسکویه از این قرارند:

الف. آثار چاپی:

  • ۱. تجارب الامم؛ مشهورترین اثر تاریخی ابوعلی مسکویه که نسخ متعددی از آن در دست است و بخشهایی از آن چاپ شده است.
  • ۲. ترتیب السعادات و منازل العلوم؛ این کتاب با عنوان «السعادة» در مصر و با عنوان «ترتیب السعادات» در تهران در حاشیۀ «مکارم الاخلاق» طبرسی و نیز به ضمیمۀ «مبدأ و معاد» ملاصدرا منتشر شده است.
  • ۳. تهذیب الاخلاق و تطهیر الاعراق؛ در فلسفۀ اخلاق، که چندبار در هند، قاهره، استانبول و بیروت منتشر شده و حاوی نظریات مسکویه در حکمت عملی است.
  • ۴. جاویدان خرد (الحکمة الخالدة)؛ که برپایۀ «جاویدان خرد» منسوب به هوشنگ پیشدادی است. حسن‌ بن سهل آن را به عربی ترجمه کرده و مسکویه آن را به اتمام رسانیده است. این اثر که به نام «آداب العرب والفُرس» نیز شهرت دارد، در حکمتها و اندرزهای ایرانیان، هندیان، یونانیان و تازیان است. مسکویه نام باستانی اثر را تغییر نداده است.
  • ۵. چند رساله و نوشتۀ کوتاه فلسفی که برخی از آنها در دمشق، قاهره، و لیدن منتشر شده است.
  • ۶. رسالة فی دفع الغم من الموت (لماذا اخاف الموت)؛ این رساله بخشی از تهذیب الاخلاق مسکویه است؛ متن و ترجمۀ رسالۀ مذکور در قم به سال ۱۳۲۷ ش. منتشر شده است.
  • ۷. الفوز الاصغر؛ که مشتمل بر ۳ مسأله است.
  • ۸. فوز السعادة؛ به گفتۀ آقابزرگ تهرانی، فوز السعادة مجموعۀ مقالاتی است ابتکاری که در ظهر الفوز الاصغر در ۱۳۱۴ ق. به چاپ رسیده است.[۱۳]
  • ۹. لغز قابس (لوح قابس)؛ این اثر درواقع بخشی از جاویدان خرد است.
  • ۱۰. الهوامل والشوامل؛ «هوامل» مجموعۀ پرسشهای ابوحیان توحیدی، و «شوامل» پاسخهای مسکویه به این پرسشهاست.

ب. آثار خطی:

  • ۱. رسالة فی ذکر الحجر الاعظم؛ که ظاهراً در علم کیمیاست. نسخه‌ای از آن در دانشگاه تهران موجود است.
  • ۲. رسالة فی الکیمیاء؛ نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ خصوصی اصغر مهدوی معرفی شده است.
  • ۳. رسالة فی مائیة العدل؛ عنوان کامل آن در تنها نسخۀ موجود که در کتابخانۀ آستان قدس نگهداری می‌شود، چنین است: رسالة ‌الشیخ ابی علی احمد بن یعقوب مسکویه الی علی ‌بن محمد ابی حیان الصوفی فی مائیة العدل.
  • ۴. کتاب الاشربة؛ در داروشناسی. گزیده‌ای از آن در کتابخانۀ صائب آنکارا موجود است.
  • ۵. کتاب فی ترکیب الباجات من الاطعمة (کتاب الطبیخ)؛ نسخه‌ای از این اثر در کتابخانۀ احمد ثالث استانبول در دست است.
  • ۶. الکنز الکبیر؛ در کیمیا. نسخه‌ای از آن در کتابخانۀ بشیرآغا موجود است.
  • ۷. ندیم الفرید (انس الفرید)؛ قندوزی حنفی احتجاج مأمون را در جریان ولیعهدی امام رضا (ع) از این اثر مسکویه نقل کرده است.

اندیشه‌ها و فعالیت‌های علمی

ابوعلی در غالب زمینه‌های حکمت نظری و عملی به‌ویژه در فن تهذیب اخلاق به جدّ کوشیده و عمری دراز بر سر آن نهاده است، تا آنجا که برخی لقب «معلم سوم» به وی داده‌اند.[۱۴] مسکویه حتی به تاریخ به عنوان آزمایشگاه فلسفۀ عملی خود می‌نگریست، چنانکه می‌توان او را پیشرو نویسندگان علمی تاریخ به‌شمار آورد. از ویژگیهای تفکر او، توجه به اندرزنامه‌های ملل گوناگون است که آنها را در کتاب «جاویدان خرد» گرد آورده است. وی در تفکر فلسفی خود بیش از همه متأثر از ارسطو و افلاطون است. وی در حوزۀ اسلام به فیلسوفانی همچون، کندی، ابوعثمان دمشقی (در تهذیب و الفوز) و ابوالحسن عامری (در جاویدان خرد) نظر داشته است و به قرآن کریم و احادیث پیامبر (ص) و پیشوایان دین استناد می‌کند و نتیجۀ کوششهای عقلانی فلاسفه و دعوت پیامبران را یک چیز می‌داند.

ابوعلی بر این باور است که هر کس خود را بپیراید و بپرورد و رام عقل شود، از حس و اوهام حسی دور خواهد شد و به جایی خواهد رسید که حکیمان رسیده‌اند و چیزی خواهد دید که حکیمان دیده‌اند و پیامبران مردم را به سوی آن خوانده‌اند و این «چیز» هم به توضیح او، توحید و لزوم به کار بستن احکام عدل و اقامۀ سیاستهای الهی بسته به زمان و شرایط است.

اقبال لاهوری فلسفۀ مابعدالطبیعۀ مسکویه را از فلسفۀ فارابی منظم‌تر دانسته و در مسیر تاریخی فلسفه، به جای جنبۀ نوافلاطونی ابن‌سینا، از «خدمت اصیل مسکویه به فلسفۀ کشورش»، بر پایۀ همین الفوزالاصغر سخن گفته است.

بیشتر اخلاق‌نویسان بعدی به گونه‌ای از تهذیب الاخلاق مسکویه تأثیر پذیرفته‌اند. نصیرالدین طوسی، کتاب «اخلاق ناصری» را بر پایۀ همین کتاب مسکویه نوشته است. وی به مسکویه ارادت ویژه‌ای داشته و در ابیاتی که به تازی سروده، او و کتابش را ستوده است.

مسکویه چنانکه در علم اخلاق از او دیده‌ایم، هم در توضیح استدلالی اصول علم اخلاق کوشیده و هم در جزئیات که همان استقرا در اندرزها و اندرزنامه‌ها و عملکردهاست، تلاش کرده است. نمونۀ نخست، کتاب تهذیب الاخلاق، و نمونۀ زمینۀ دوم، کتاب جاویدان خرد و برخی آثار دیگر اوست. در فلسفۀ سیاسی نیز در هر دو زمینۀ علم سیاست کوشیده است. یکی فلسفی و استدلالی که با عنوان یاد شده در فهرستها آمده است؛ دوم استقصای موارد و عملکردهای مردان سیاست که این زمینه را به‌ویژه در تجارب الامم از طریق شناخت دیدگاه و معیارهایی که در گزینش حوادث تاریخ از خود نشان داده و در مقدمه‌اش باز نموده، یا تعلیقهایی که باز در تجارب الامم بر حوادث تاریخ نوشته است، می‌توان بازشناخت.

جنبۀ دیگر فعالیت علمی ابوعلی پرداختن به علوم پزشکی است. به روایت یاقوت حموی[۱۵] او را کتابی بوده است، به نام الجامع، که آن را تحت تأثیر کتاب الجامع الکبیر، معروف به الحاوی محمد بن زکریای رازی نوشته است. اثر دیگر او در پزشکی کتابی است با نام کتاب فی الادویة المفردة، که ابوریحان بیرونی در صیدنه از آن یاد کرده است. کتاب دیگر او در پزشکی، کتاب فی ترکیب الباجات من الاطعمة یا کتاب الطبیخ است که به گفتۀ قفطی آن را در نهایت استواری و درج نکته‌هایی بدیع و نیکو نوشته است. بیرونی در جاهای دیگر صیدنه نیز نظریات پزشکی ابوعلی را نقل کرده است. کتاب دیگر ابوعلی در داروشناسی، کتاب الاشربة نام دارد که ابن تلمیذ آن را تلخیص کرده است.

ابوعلی بنابر گزارش ابوحیان توحیدی، در علم کیمیا بسیار کوشیده و با ابوطیب کیمیایی رازی زمانی دراز را در این راه نهاده و مفتون کتب جابر بن حیان شده بود. ابوسلیمان «صنعت» کیمیا را یکی از زمینه‌هایی شمرده که ابوعلی در آن آثاری تصنیف کرده است. از آثار او در این باب، رساله‌ای است با عنوان رسالة فی الکیمیاء. اثر دیگرش، چنانکه اشاره شد، رسالة فی ذکر الحجر الاعظم نام دارد که ظاهراً مقصود از این حجر همان حجر الفلاسفة یا اکسیر اعظم است. رسالۀ دیگری نیز به او نسبت داده شده است با نام رسالة الحکمة النادرة که آن هم به احتمال در علم کیمیا بوده است.

پانویس

  1. یاقوت، بلدان، ۴ / ۵۴۳.
  2. یاقوت، ادبا، ۵ / ۵.
  3. مدرس تبریزی، ۸ / ۲۰۷، به نقل از رواشح میرداماد.
  4. ابوعلی مسکویه، تهذیب، ۴۹-۵۰.
  5. ابوعلی، تجارب، ۲ / ۱۲۴.
  6. ثعالبی، تتمة الیتیمة، ۱ / ۱۰۰.
  7. امین، ۳ / ۱۵۹.
  8. ابوحیان، الامتاع، ۱ / ۳۲.
  9. خوانساری، ۱ / ۲۵۷.
  10. سفینة البحار، ۲ / ۵۴۰.
  11. ریحانة الادب، ۸ / ۲۰۸.
  12. الامتاع، ۱ / ۳۵.
  13. الذریعة، ۱۶ / ۳۶۹.
  14. نک‍ : امین، ۳ / ۱۵۸.
  15. معجم الادبا، ۵ / ۱۰.

منابع