ابن درید
این مدخل از دانشنامه هنوز نوشته نشده است.
(احتمالا تصرف اندکی صورت گرفته است)
«محمد بن حسن بن دُرَید» (223-321 ق)، لغتشناس، نحوي، اديب و شاعر مشهور مسلمان در قرن چهارم هجری است. او از پيشتازان در علم لغت و ادبیات عرب ميباشد.
زندگینامه
ابوبكر محمد بن حسن بن دُرَيْد أزْدي، در 18 شعبان سال 223 قمری در بصره به دنيا آمد و در آنجا نشو و نما نمود. برخی مانند یاقوت حموی نسب او را به قبيله ازد در يمن رساندهاند. اين قبيله بزرگ، پيش از ظهور اسلام، به عمان كوچيد و به ازد عمان مشهور شد، خاندان ابن دريد نيز از بزرگان قبيله بود.
ابن خلكان به پرورش او در بصره اشاره كرده و مىافزايد كه تا قيام زنگيان و تاراج بصره و قتل رياشى يا اندكى قبل از آن، در بصره ماند و چون احوال را پريشان ديد، با عمويش حسين به عمان گريخت. اين سخن بدان معنى است كه وي تا 34 سالگى در بصره بوده و در اين صورت، رواياتى كه پرورش او را در عمان دانستهاند، بىاعتبار مىگردد. به هر حال وي كه گويا پدر را از دست داده بود، تحت تكفل عمويش حسين بن دريد قرار گرفت. حسین ابوعثمان اشناندانى را به تربيت و تعليم ابن دريد گماشت و او از همان كودكى هوشمندي و قدرت حافظة خود را آشكار ساخت؛
او پس از دوازده سال اقامت در عمان سال 269 ق. به وطنش بازگرديد و اين بار بيش از 30 سال در بصره ماند. سپس به فارس كوچ كرد و در نزد بَني ميكال داراي قدر و قيمت گرديد. ابن خلكان چنين آورده كه «وي در فارس، هم صحبت دو پسر ميكال شد. اين دو، در آن هنگام ولايت فارس را به عهده داشتند. ابن دريد «جمهرةاللغه» را براي آنان نگاشت و ايشان نيز ديوان فارس را به او سپردند و چنان شد كه نامههاي دولتى همه با نظر او صادر مىشد و هيچ امري بدون امضاي او انجام نمىگرفت.
چون بنيميكال خلع شدند، در سنة 308 ق. به بغداد آمد و به وزير مقتدر بالله ابن الفُرَات پيوست. به گفته ابن خلكان وي چون به بغداد رسيد، در منزل على بن محمد بن الحواري فرود آمد. در آن هنگام ديگر مردي كهنسال بود و آوازه دانشش در لغت و شعر همه جا پيچيده بود. از اين رو خليفه مقتدر، او را بزرگ داشت و هر ماه 50 دينار براي او مقرر ساخت كه تا پايان عمرش بر جا بود. چون به 90 سالگى رسيد، مفلوج شد. نخست او را به ترياق شفا دادند، اما چون از هيچ خوراكى پرهيز نمىكرد، دوباره آن بيماري گريبانش بگرفت، چندانكه نيمى از بدنش كاملاً بىحركت شد و در دستهايش نيز ديگر توانى نماند. با اينهمه حافظه و هوش خود را از دست نداد، آنچنانكه شاگردش قالى هر چه از او مىپرسيد، پاسخ مىداد.
سرانجام أجل ابن دريد در ماه شعبان سنة 321 ق. در رسيد در حالي كه 98 سال عمر كرده بود. او را در گورستان عباسية بغداد در جانب شرقى، پشت بازار «سلاح» يا گورستان خيزران به خاك سپردند و جحظه شعري در رثايش سرود. حادثهاي كه در آن روز رخ داد و نظر همه را جلب كرد، آن بود كه از در ديگر گورستان، جنازه جبايى متكلم معروف را به درون مىآوردند و مردم گفتند: «لغت و كلام هر دو مردند».
مذهب
ابن دريد، از آنجا كه در كار دين تعصبى نورزيده، هيچ اشارتى به مذهب خويش نكرده است و لاجرم همة پژوهشها به چند احتمال ختم مىگردد، وي چون خود اهل عمان، و در آن ديار، با پيشواي يكى از فرقههاي خوارج همنشين بوده (نك: آغاز مقاله)، ممكن است گمان رود كه خارجى بوده است و همچنين مىدانيم كه قبيلة او ازد غالباً خارجى بودهاند و او سپاهيانى را كه با خوارج جنگيدهاند، نكوهش مىكند. اما لحن توهينآميز او نسبت به «دزدي خارجى كه ميان ازديان خواري مىپراكند»، اين نظر را نقض مىكند.
از سوي ديگر، بر تشيّع ابن دُرَيْد در «رياض العلماء»، «معالم العلماء» و «أمَل الآمِل»، تصريح كردهاند. ابن شهر آشوب نام او را در شمار شعراي شيعه آورده، به همين جهت غالب نويسندگان معاصر شيعى او را پيرو مذهب خويش خوانده و گاه شعري را كه در مدح اهل بيت(ع) به وي منسوب است، دليل آن دانستهاند، از جمله اشعارش در ولاء اهل بيت اين است:
أهْوَي النَّبِيَّ مَحَمَّداً وَ وَصِيَّهُ وَابْنَيْهِ وَ ابْنَتَهُ الْبَتُولَ الطَّاهِرَهْ
أهْلَ الْوَلاءِ فَإنَّنِي بِوَلاَئِهِمْ أرْجُو السَّلاَمَةَ وَ النَّجَا فِي الا'خِرَهْ
وَ أرَي مَحَبَّةَ مَنْ يَقُولُ بِفَضْلِهِمْ سَبَباً يُجِيرُ مِنَ السَّبِيلِ الْجَائِرَهْ
أرْجُو بِذَاكَ رِضَا الْمُهَيْمِنِ وَحْدَهُ يَوْمَ الْوُقُوفِ عَلَي ظُهُورِ السَّاهِرَهْ
شايد بهتر بود اين نويسندگان به يكى از كتابهاي او به نام المجتنى و نقل قولهايى كه از امام على(ع) كرده است و آنجا كه «عليه السلام» را به دنبال نام او نهاده، استناد مىكردند.
شافعيان نيز كوشيدهاند او را به مذهب خويش ملحق كنند، چنانكه سبكى و اسنوي نام او را در طبقات الشافعية آوردهاند و ابن قاضى شهبه نيز او را شافعى دانسته است. اساس استناد ايشان چيزي جز دو قصيدهاي كه وي در ستايش و رثاي شافعى سروده، نيست.
استادان و شاگردان
در ميان استادان و شاگردان و راويان ابن دريد، گروه بسياري از دانشمندان لغت و نحو و ادب به چشم مىخورد. به گفته ابن خلكان او نزد ابوحاتم سجستانى (م، 255ق)، رياشى (م، 257ق)، ابن اخى الاصمعى و اشناندانى (م، 288ق) در بصره درس خواند، اما نام استادان او را تا 23 تن رساندهاند كه از آن ميان تَوَّزي (م، 233ق) نيز شايسته ذكر است.
شاگردان و راويان او نیز نزديك به 64 تن بودهاند (سنوسى، 24-30؛ قس: سورتى، 1/5 -6؛ هارون، 6 - 8) و بىگمان هيچ استادي را نمىشناسيم كه اينهمه نويسنده و دانشمند بزرگ از ميان شاگردان و راويانش برخاسته باشند. از جملةه آن گروه، اينان از همه مشهورترند: ابوعلى قالى، كه روايات بسياري از او نقل كرده است، مرزبانى، سيرافى، ابن شاذان، ابوالفرج اصفهانى، ابن خالويه، رمانى، حمزة اصفهانى، آمدي، ابوعلى فارسى، شمشاطى و ابوالحسين على بن احمد كه بيشتر با عنوان «غلام ابن دريد» از او نام بردهاند. وي در بغداد، از «مقصورة» استادش دفاع مىكرده و انتقادها را پاسخ مىگفته است.
در بغداد بود كه بيشتر اين بزرگان بر ابن دريد گرد آمدند، و اگر اين دوره از زندگانى او نبود و قالى، مرزبانى، سيرافى، ابوالفرج و امثال آنان، ابن درید را نديده و احوال و اقوالش را نقل نكرده بودند، شايد اينهمه اثر از وي باقى نمىماند.
آثار و تألیفات
بیشتر آثار ابن دريد، گرد لغت و شعر و روايت آن دور مىزند که بر اطلاع وسيع او از شعر و اخبار و امثال عرب دلالت دارد.
آثار چاپى:
- جَمْهرة اللغة، در لغت در شش مجلّد. اين كتاب مورد توجه بسياري از دانشمندان قرار داشت، از جمله صاحب بن عباد كه آن را مختصر كرد و جوهرة الجمهرة نام نهاد.
- الاشتقاق يا اشتقاق اسماء القبائل. كتاب الاشتقاق او اگر چه شبيه به كتب لغت است، اما دانش او را در علم انساب باز مىنمايد. در اين كتاب وي انبوهى نام قبيله و انسان را همراه انساب آنان و اشتقاق لغوي الفاظ گردآوري كرده است.
- تعليق من امالى ابن دريد.
- ديوان شعر، كه همان مجموعه اشعار ابن دريد بوده و در منابع پراكنده است. بسياري از اشعار ابن دريد كه به صورت خطى در برخى كتابخانهها موجود است، در اين ديوان جمع آمده است. اما هنوز بسيار ناقص است.
- صفة السرج و اللجام
- صفة السحاب و الغيث و اخبار الرواد و ما حمدوا من الكلام
- كتاب الفوائد و الاخبار
- المجتنى، مجموعه اقوال حكمتآميز پيامبر اكرم(ص) و خلفاي راشدين تا امام حسن(ع)،
- المقصور و الممدود يا «المقصورة الكبري» و «المقصورة الصغري» ضمن ديوان وي به چاپ رسيده است.
- المقصورة، كه در مدح امراي آل ميكال سروده شده است. اما در واقع تنها شعري كه او را به شاعري ناموري گردانيده، همانا «مقصورة» معروف اوست. ابن دريد از اين قصيده 256 بيتى بىگمان غرضى آموزشى داشته است، زيرا اولاً آن را براي شاگردش اسماعيل سروده، و ثانياً انبوهى از كلمات مقصوره عربى را (لااقل 256 كلمه) به قصد معرفى اين كلمات، در آن جاي داده است.
- الملاحن
- من اخبار ابى بكر بن دريد، اين كتاب كه ظاهراً توسط يكى از شاگردان ابن دريد جمع آوري شده و شامل اقوال ابن دريد است.
- وصف المطر و السحاب و مانَعتته العرب الرواد من البقاع، اين اثر نخست در مجموعة جرزة الحاطب و تحفة الطالب چاپ شده است.
- الاخبار المنثورة، اوراق پراكندهاي از اجزاي 4، 5 و 6 آن در كتابخانه خالدية بيتالمقدس موجود است.
- امثال على بن ابى طالب(ع) يا مجموعة اقوال لعلى بن ابى طالب(ع)
- الامثال النبوية، نسخهاي از آن در فاس، كتابخانة كتانى موجود است.
- ذخائر الحكمة، ظاهراً تنها يك نسخه از آن نزد سید محسن امين موجود بوده است.
- شرح «بانَت سعاد» كعب بن زهير
- شرح لامية العرب شنفري
- كتاب يشتمل على الالفاظ المشتركة الواقعة بين العرب العرباء و معانيها
- المقتبس، نسخهاي از آن در كتابخانه برلين نگهداري مىشود.
- منتخب من الاشعار. ابن دريد خود گويد: از آنجا كه مردمان شعرخوانى در محافل و مجالس را دوست دارند و حفظ برخى ابيات قصايد بر آنان دشوار است، اين كتاب را فراهم نموده و به ترتيب حروف هجا مرتب كرده و در هر حرف 10 بيت تدارك ديدهام.
- الوشاح، اين كتاب به قول ياقوت به روش المحبّر ابن حبيب نگاشته شده است.
- غريب القرآن
- زُوار العرب
- كتاب اللغات
- كتاب السِّلاح.
منابع
- "ابن درید"، دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، ج3 ص1198.
- "تقدم شیعه در علم لغت"، امام شناسی، ج16 ص133، سایت مکتب وحی، تاریخ بازیابی: 8/7/1392.