دنیاطلبی
دنیا طلبی یکی از رذائل اخلاقی و موانع بزرگ در رسیدن به کمالات انسانی است. دنیا طلبی و مشغول شدن به متاع اندک دنیا موجب غفلت انسان از یاد خدا و فراموشی مبدأ و مقصد آفرینش و در نتیجه باز ماندن از بندگی خداوند می شود. درآموزه های دین اسلام دنیا طلبی ریشه ی همه ی رذایل اخلاقی دانسته و به شدت از آن نهی شده است.
محتویات
دنیای خوب، دنیای بد
در آموزه های اسلامی فاصله ی میان تولد و مرگ توقفی کوتاه در دنیا جهت کسب کمالات انسانی و در بستری از ابتلاءات و آزمونهای کوچک و بزرگ الهی است.اما چه بسا در متن زندگی توجه به زینت های دنیا انسان را از یاد خدا و هدف خلقت خود و توجه به مبدأ و معاد باز می دارد و موجب سرگرم شدن او به متاع ناچیز دنیا شود تا آنجا که انسان شیفته ی ظواهر دنیا شده و همه فرصت طلایی دنیا را به جمع مال و هوسرانی و بازی های دنیا می گذراند. از این حالت در آیات و روایات اسلامی به «حب الدنیا» یا «دنیا دوستی» تعبیر شده است.
بنابراین زندگی دنیایی انسان از یک سو می تواند زمینه ساز سعادت ابدی او باشد و از سوی دیگر ممکن است باعث شقاوت و بدبختی شود. چنانکه در روایاتی از َامام سجاد علیه السلام آمده است: «الدُّنْيَا دُنْيَاءَانِ دُنْيَا بَلَاغٌ وَ دُنْيَا مَلْعُونَة»؛[۱] دنيا دو گونه است: دنياى رساننده و دنياى ملعون.
دنیای «بلاغ» یا «رساننده» همان دنيائى كه انسان را به اطاعت و قرب خدا مي رساند و در نگاه پیشوایان دین ستوده شده است و دنيای «ملعونه» دنیایی است که انسان را به ورطه ی غفلت کشانده و نابود می کند.به همین جهت است که گاه در کلام پیشوایان دین دنیا به شدت مذمت شده و گاهی مورد ستایش قرار گرفته است. [۲]به عنوان نمونه در نهج البلاغه، امام علی علیه السلام از یک سو دنیا را «ماری سمی» و «کشنده ای تبهکار» توصیف کرده و از سوی دیگر می فرمایند «دنیا جای داد و ستد دوستان خداست که رحمت خدا را به دست میآورند و بهشت سودشان میشود»[۳]
نیز می فرمایند: «من اَبصَر بصّرتهُ و من اَبصَر الیها اَعمَتهُ.» در این عبارت، حضرت علی علیهالسلام به صراحت بیان مینمایند که دنیا میتواند دو نقش مثبت و منفی، سازندگی و تخریب داشته باشد، هم میتواند مایه تربیت و سازندگی باشد و هم میتواند مایه نابینایی و گمراهی شود. اگر انسان با چشم بصیرت به دنیا نگاه کند به او درس و پند میدهد، و وسیله نجات و صعود در کمالات روحی و معنوی میگردد. و نیز دنیا میتواند انسان را کور کند و بر روی چشم حقیقتبین او پرده افکند و وسیله هلاکت و نابودیاش گردد.
این نحوه نگرش ما نسبت به دنیاست که موجب میشود وصف خوب یا بد به خود بگیرد. «وَ لَنعمَ دارٌ من لم یَرضَ بها دارا و محّل من لَم یُوَطّنا مَحَلاً»؛ دنیا چه خوب خانهای است برای آن کس که آن را جاودانه نپندارد، و خوب محلی است برای آن کس که آن را وطن خویش انتخاب نکند.[۴]
بدترین اخلاق
در تعالیم اسلام از دنیا طلبی به شدت نهی شده است. در برخی روایات از آن به وصف «أكبَرُ الكَبائِرِ»، یعنی بزرگترین گناه کبیره و «أعظَمُ الخَطايا» بزرگ ترينِ خطاها و «رَأسُ الفِتَنِ وأصلُ المِحَنِ»؛منشأ فتنه ها و ريشه رنج ها یاد شده است.
نیز در روایاتی دیگر دنیا دوستی به عنوان «أصلُ كُلِّ مَعصِيَةٍ»؛ ریشه همه ی گناهان، «أوَّلُ كُلِّ ذَنبٍ»؛ آغاز هر گناهی؛ و «سَبَبُ إحباطِ كُلِّ حَسَنَةٍ»؛ سبب بى حاصل شدن هر كار نيك ، نامیده شده است.
امام صادق علیه السلام در مذمت این خوی بد می فرمایند :«جُعِلَ الشَّرُّ كلُّهُ في بَيتٍ و جُعِلَ مِفتاحُهُ حُبَّ الدُّنيا»؛ تمام بدى در خانه اى نهاده شده و دنيا دوستى كليد آن گشته است.
آثار دنیا دوستی
دنیا دوستی آثار ناگوار فراوانی در پی دارد:
فراموشی یاد خدا
از آثار ناگوار دنیا دوستی غفلت و فراموشی یاد خداست. قرآن کریم می فرماید: «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ في جَوْفِه...»[۵] مراد آن است که انسان یک قلب دارد و جز یک عشق در آن نمی گنجد[۶]. اگر محبت دنیا قلب انسان را پر کند دیگر جایی برای تجلی محبت خدا باقی نمی ماند. امام علی علیه السلام می فرمایند: «كَيفَ يَدَّعي حُبَّ اللّهِ مَن سَكَنَ قَلبَهُ حُبُّ الدُّنيا؟!» [۷]كسى كه دوستىِ دنيا در دلش خانه كرده است ، چگونه ادّعاى دوستىِ خدا مى كند؟! و نیز می فرمایند: «كَمَا أَنَّ الشَّمْسَ وَ اللَّيْلَ لَا يَجْتَمِعَانِ كَذَلِكَ حُبُّ اللَّهِ وَ حُبُّ الدُّنْيَا لَا يَجْتَمِعَان»[۷]همچنان كه روز و شب با هم جمع نمى شوند، خدا دوستى و دنيا دوستى نيز با هم گرد نمى آيند.
غفلت از آخرت
پیامد آشکار مشغول شدن قلب انسان به دنیا فراموشی آخرت است که موجب خسران ابدی برای انسان است. امام علی علیه السلام می فرمایند: «كَيْفَ يَعْمَلُ لِلْآخِرَةِ الْمَشْغُولُ بِالدُّنْيَا»[۸] كسى كه سرگرم دنياست ، چگونه براى آخرت كار كند؟!
قرآن کریم چنین می فرماید: «يَعْلَمُونَ ظاهِراً مِنَ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ هُمْ عَنِ الْآخِرَةِ هُمْ غافِلُونَ»؛[۹]ظاهرى از زندگى پست (دنيا) را مى دانند، در حالى كه آنان خود از آخرت غافلند. پيامبر خدا صلى الله عليه و آله نیز می فرمایند: «إنَّ حُبَّ الدُّنيا وَالأَموالِ فِتنَةٌ ، ومَشغَلَةٌ عَنِ الآخِرَةِ»[۱۰]. همانا دوستىِ دنيا و اموال ، فتنه و باز داشته شدن از آخرت است.
شعله ور شدن آتش طمع
طمع سرچشمه بسیاری از بدبختی های انسان است و دنیا دوستی باعث شعله ور شدن آتش طمع در انسان می شود.چنانکه امام علی علیه السلام فرمودند: «حُبُّ الدُّنْيَا يُوجِبُ الطَّمَع»؛ [۱۱] دنيادوستى ، موجب طمعكارى مى شود. انسان هر چه از دنیا به دست می آورد بیشتر از آن را طلب می کند و امام صادق علیه السلام می فرمایند: «مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ كُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَهُ». [۱۲]دنيا مانند آب درياست كه هر چه شخص تشنه از آن بيشتر آشامد، تشنگيش بيشتر شود تا او را بكشد.
احادیثی درباره دنیا
در روایات ذیل اشاره به دنیای مذموم شده که چگونه انسان را به سقوط می کشاند و انسان ها بیش از رزق خودشان به سهم بیشتری نخواهند رسید بلکه فقط حزن و اندوه و حرصی که عمر آنها را تباه کرده است برایشان خواهد ماند. روایاتی که اشاره به حکمت مذموم بودن دنیاطلبلی نموده است.
۱. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ دُرُسْتَ بْنِ أَبِی مَنْصُورٍ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام وَ هِشَامٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ قَالَ رَأْسُ کلِّ خَطِیئَةٍ حُبُّ الدُّنْیا؛ حضرت امام صادق علیه السلام فرمود: ریشه و سر هر خطاکارى دوستى دنیا است. (اصول کافی، ج۵، ص ۲۳۰، ح۱)
شرح: باید دانست که دنیا و دوستى آن به خودى خود مذموم نیست، آنچه مذموم است آن دنیائى است که انسان را از کسب کمالات و تحصیل آخرت بازدارد و او را به هلاکت اندازد وگرنه وسیله بسیارى از سعادت همین دنیا و دوستى آن است، دنیا است که محل نزول فرشتگان رحمت و خانه پیامبران و جاى تجارت اولیاء خدا بوده، چنانچه امیرالمؤمنین علیه السلام فرماید و روى همین اصل، پیامبران و ائمه اطهار از خداى تعالى طول عمر و ماندن در دنیا را مى خواستند، چنانچه در کلام سیدالساجدین علیه السلام است که از خدا براى صرف در اطاعتش طول عمر مى خواهد و البته این چنین دنیائى عین آخرت است، چنانچه در روایت صحیح از ابن ابى یعفور حدیث شده است که گوید: عرض کردم به حضرت صادق علیه السلام که ما دنیا را دوست داریم؟ فرمود: می خواهى براى چه کار؟ عرض کردم: مى خواهم بوسیله آن تزویج کنم و حج بجاى آورم و بر نان خورهاى خود انفاق کنم و به برادران دینى خود برسانم و صدقه دهم؟ فرمود: این از دنیا نیست، (بلکه) این آخرت است. پس روی هم رفته آنچه از اخبار و آیات استفاده مى شود آن است که دوستى دنیائى که باعث فراموشى آخرت و تن پرورى و واگذاردن دستورات الهى و حرص بر لذات و شهوات و گناهان و امثال اینها باشد مذموم است و به عبارت روشنتر دنیا را براى دنیا بخواهند نه براى آخرت، ولى اگر دنیا را براى درک سعادات و کسب کمالات و آخرت بخواهد مذموم نیست بلکه ممدوح است. (این بود ملخص کلام علامه مجلسى علیه الرحمة در باب ذم دنیا)
۲. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ وَ عَلِی بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِیعاً عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ سُلَیمَانَ الْمِنْقَرِی عَنْ عَبْدِالرَّزَّاقِ بْنِ هَمَّامٍ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ رَاشِدٍ عَنِ الزُّهْرِی مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمِ بْنِ عُبَیدِاللَّهِ قَالَ سُئِلَ عَلِی بْنُ الْحُسَینِ أَی الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَاللَّهِ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ معْرِفةِ اللَّهِ عـَزَّوَجَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْیا فَإِنَّ لِذَلِک لَشُعَباً کثِیرَةً وَلِلْمَعَاصِى شُعَبٌ فَأَوَّلُ مَا عُصِی اللَّهُ بِهِ الْکبْرُ مَعْصِیةُ إِبْلِیسَ حِینَ أَبَى وَاسْتَکبَرَ وَ کانَ مِنَ الْکافِرِینَ ثُمَّ الْحِرْصُ وَ هِی مَعْصِیةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ حِینَ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ لَهمَا فَکلا منْ حَیثُ شـِئْتُما وَلاتقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکونا مِنَ الظّالِمِینَ فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَةَ بِهِمَا إِلَیهِ فَدَخَلَ ذَلِک علَى ذُرِّیتهِمَا إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ وَ ذَلِک أَنَّ أَکثَرَ مَا یطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَیهِ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هی مَعْصِیةُ ابْنِ آدَمَ حَیثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِک حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْیا وَ حبُّ الرِّئَاسـَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْکلَامِ وَ حُبُّ الْعُلُوِّ وَالثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سـَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ کلُّهُنَّ فِى حُبِّ الدُّنْیا فَقَالَ الْأَنْبِیاءُ وَالْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِک حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کلِّ خَطِیئَةٍ وَالدُّنْیا دُنْیاءَانِ دُنْیا بَلَاغٍ وَ دُنْیا مَلْعُونَةٍ؛ زهرى گوید: از حضرت على بن الحسین علیه السلام پرسیدند: بهترین کردارها در نزد خداوند چیست؟ فرمود: کردارى پس از شناختن خداى عزوجل و شناختن پیامبر صلى الله علیه و آله بهتر از بغض دنیا نیست زیرا که براى آن شعبه هاى بسیارى است و براى گناهان نیز شعبه هائى است، پس اول چیزى که بوسیله آن نافرمانى خداوند شد کبر بود و آن گناه شیطان بود آن هنگام که سرباز زد و تکبر ورزیده و از کافرین شد، سپس حرص است و آن گناه آدم و حوا علیهما السلام بود آن هنگام که خداوند عزوجل به آن دو فرمود: بخورید از هر جا که مى خواهید و نزدیک نشوید بدین درخت که می شوید از ستمگران. (سوره اعراف آیه ۱۹) و آن دو دنبال چیزى رفتند که بدان نیازى نداشتند و این خوى در نژادشان تا روز رستاخیز درآمد و روى همین است که بیشتر آنچه آدمی زاد به جستجوى آن است چیزهای است که بدان نیاز ندارد، سپس حسد است و آن گناه فرزند آدم (قابیل) است، آن هنگام که به برادرش (هابیل) حسد ورزید و او را کشت و از این منشعب می شود: دوستى زنان، دوستى دنیا، دوستى ریاست، دوستى راحتى (و راحت طلبى) دوستى سخنورى و گفتار، دوستى برترى بر دیگران، دوستى ثروت و اینها هفت خصلت است که همه آنها در دوستى دنیا گرد آمده و پیمبران و دانشمندان پس از شناختن آن گفته اند: دوستى دنیا سر هر گناهى است و دنیا دو قسم دنیا است، دنیاى بلاغ (یعنى به مقدار ضرورت زندگى یا به معناى وسیله رسیدن به آخرت) و دنیاى ملعون. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۴، ح۸)
شرح: آنچه در هفت خصلت ترجمه شد بنابراین است که دوستى ثروت را خصلتى جداگانه به حساب درآوریم و اگرچه لفظ حب در کلام نیست لکن از این که بوسیله (واو) عطف شده است این معنى را می توان استفاده نمود و بعضى گفته اند: که دوستى برترى و ثروت یکى است به قرینه این که لفظ (حب) در ثروت ذکر نشده و آن خصلت دگر کبر است که در صدر حدیث یاد شده و حسد نیز به جهت این که شعبه هاى آن ذکر شده خودش در شمار حساب نیامده است.
۳. عَلِی عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ فَضَّالٍ عَنِ ابْنِ بُکیرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ بَشِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ یقُولُ مَا ذِئْبَانِ ضَارِیانِ فِى غَنَمٍ قَدْ فَارَقَهَا رِعَاؤُهَا أَحَدُهُمَا فِى أَوَّلِهَا وَالْآخَرُ فِى آخِرِهَا بِأَفْسَدَ فِیهَا مِنْ حُبِّ الْمَالِ وَالشَّرَفِ فِى دِینِ الْمُسْلِمِ؛ حماد بن بشیر گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام که می فرمود: دو گرگ درنده و خون خوار که به گله بى شبانى برسند یکى از آن دو در جلو گله بایستد و دیگرى در آخر آنها زیان آنها بیشتر از دوستى دنیا و شرف براى دین مسلمان نیست. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۰، ح۲)
شرح: مقصود از دوستى شرف در روایت همان اعیان منشى و تکبرى است که از این ناحیه پیدا شود و سدى در مقابل پذیرفتن حق و دعوت پیامبران گردد و براستى این گونه خودبستگی ها در تاریخ بزرگترین بدبختى بوده که گریبانگر دسته از شرافت مآبان شده و آنان را از درک هر گونه حقیقى بازداشته است.
۴. مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یحْیى الْخَزَّازِ عَنْ غِیاثِ بْنِ إِبرَاهیمَ عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ علیه السلام قَالَ إِنَّ الشَّیطَانَ یدِیرُ ابْنَ آدَمَ فِى کلِّ شَیءٍ فَإِذَا أَعْیاهُ جَثَمَ لَهُ عِنْدَ الْمَالِ فَأَخَذَ بِرَقَبَتِهِ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: شیطان پسر آدم را در هر چیز مى چرخاند (و به هر گناهى پیشنهاد مى کند) همین که او را خسته کرد، در کنار مال کمین مى کند و چون بدان جا رسد گریبانش را مى گیرد. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۰، ح۴)
شرح: مقصود این است که مال و ثروت بزرگترین کمینگاه شیطان است زیرا بسیار کم است که به آن برسد و او را نفریبد.
۵. عَنْهُ عنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِی بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ أَبِی أُسَامَةَ زَیدٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله مَنْ لَمْ یتَعَزَّ بِعَزَاءِ اللَّهِ تَقَطَّعَتْ نَفْسُهُ حَسَرَاتٍ عَلَى الدُّنْیا وَ مَنْ أَتْبَعَ بَصَرَهُ مَا فِى أَیدِى النَّاسِ کثُرَ هَمُّهُ وَلَمْ یشْفِ غَیظَهُ وَ مَنْ لَمْ یرَ لِلَّهِ عَزَّوَجَلَّ عَلَیهِ نِعْمَةً إِلَّا فِى مَطْعَمٍ أَوْ مَشْرَبٍ أَوْ مَلْبَسٍ فَقَدْ قَصَرَ عَمَلُهُ وَ دَنَا عَذَابُهُ؛ و آن حضرت علیه السلام فرموده که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: هر که با تسلیت و دلجوئى خداوند تسلى نجوید (و در مقابل ناملایمات بردبارى نکند) نفسش از حسرت هاى پى در پى بند آید، و هر که چشم به دنبال آنچه در دست مردمان دیگر است اندازد، اندوهش فراوان گردد و سوز دلش درمان نپذیرد و هر که جز در خوردن و یا نوشیدن یا جامه پوشیدن براى خداى عزوجل در خودش نعمتى نبیند به طور تحقیق (چنین کسى) کردارش کم و کوتاه و عذابش نزدیک است. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۲، ح۵)
۶. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِى عَبْدِاللَّهِ عَنْ یعْقُوبَ بْنِ زَیدٍ عَنْ زِیادٍ الْقَنْدِی عَنْ أَبِی وَکیعٍ عَنْ أَبِی إِسْحَاقَ السَّبِیعِی عَنِ الْحَارِثِ الْأَعْوَرِ عَنْ أَمِیرِالْمُؤْمِنِینَ علیه السلام قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ الدِّینَارَ وَالدِّرْهَمَ أَهْلَکا مَنْ کانَ قَبْلَکمْ وَ هُمَا مُهْلِکاکمْ؛ امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: رسول خدا صلى الله علیه و آله فرموده: درهم و دینار (و دوستى آنها) آن را که پیش از شما بودند هلاک کردند و همان دو هلاک کننده شمایند. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۲، ح۶)
۷. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یحْیى بْنِ عُقْبَةَ الْأَزْدِی عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ مَثَلُ الْحَرِیصِ عَلَى الدُّنْیا مَثَلُ دُودَةِ الْقَزِّ کلَّمَا ازْدَادَتْ مِنَ الْقَزِّ عَلَى نَفْسِهَا لَفّاً کانَ أَبْعَدَ لَهَا مِنَ الْخُرُوجِ حَتَّى تَمُوتَ غَمّاً وَ قَالَ أَبُوعَبْدِاللَّهِ أَغْنَى الْغِنَى مَنْ لَمْ یکنْ لِلْحِرْصِ أَسِیراً وَ قَالَ لَا تُشْعِرُوا قُلُوبَکمُ الِاشْتِغَالَ بِمَا قَدْ فَاتَ فَتَشْغَلُوا أَذْهَانَکمْ عَنِ الِاسْتِعْدَادِ لِمَا لَمْ یأْتِ؛ و از حضرت امام صادق علیه السلام حدیث شده که حضرت امام باقر علیه السلام فرمود: شخص حریص بر دنیا مانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر ابریشم بر خود مى پیچید راه بیرون شدنش دورتر و بسته تر می گردد، تا این که از غم و اندوه بمیرد. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۲، ح۷)
۸. وَ بِهَذَا الْإِسنَادِ عَنِ الْمِنْقرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ قَالَ فِی مُنَاجَاةِ مُوسَى یا مُوسَى إِنَّ الدُّنْیا دَارُ عُقُوبَةٍ عَاقَبْتُ فِیهَا آدَمَ عِنْدَ خَطِیئَتِهِ وَ جَعَلْتُهَا ملْعُونَةً مَلْعُونٌ مَا فِیهَا إِلَّا مَا کانَ فِیهَا لِى یا مُوسَى إِنَّ عِبَادِی الصَّالِحِینَ زَهِدُوا فِی الدُّنْیا بِقَدْرِ عِلْمِهِمْ وَ سَائِرَ الْخَلْقِ رَغِبُوا فِیهَا بِقَدْرِ جَهْلِهِمْ وَ مَا مِنْ أَحَدٍ عَظَّمَهَا فَقَرَّتْ عَینَاهُ فِیهَا وَ لَمْ یحَقِّرْهَا أَحَدٌ إِلَّا انْتَفَعَ بِهَا؛ امام صادق علیه السلام فرمود: در مناجات موسى علیه السلام آمده است که: اى موسى دنیا خانه کیفر است، من آدم را براى خطائى که از او سر زد در آن کیفر دادم، و دنیا را ملعونه قرار دادم، آنچه در آن است ملعون است مگر آن چه براى من باشد، اى موسى بندگان شایسته من به اندازه دانششان در دنیا زهد ورزیدند و دیگران به اندازه نادانیشان بدان رغبت کردند و کسى نیست که آن را بزرگ شمارد و چشمش در آن روشن گردد و هیچ کس آن را زبون و پست نشمرد جز آن که بدان بهره مند شود. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۶، ح۹)
۹. عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنْ سَعِیدِ بْنِ جَنَاحٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ عَبْدِ الْحَمِیدِ بْنِ عَلِی الْکوفِی عَنْ مُهَاجِرٍ الْأَسَدِی عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ قَالَ مَرَّ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ عَلَى قَرْیةٍ قَدْ مَاتَ أَهْلُهَا وَ طَیرُهَا وَ دَوَابُّهَا فَقَالَ أَمَا إِنَهُمْ لَمْ یمُوتُوا إِلَّا بِسَخْطَةٍ وَ لَوْ مَاتُوا مُتَفَرِّقِینَ لَتَدَافَنُوا فَقَالَ الْحَوَارِیونَ یا رُوحَ اللَّهِ وَ کلِمَتَهُ ادْعُ اللَّهَ أَنْ یحْییهُمْ لَنَا فَیخْبِرُونَا مَا کانَتْ أَعْمَالُهُمْ فَنَجْتَنِبَهَا فَدَعَا عیسَى علیه السلام رَبَّهُ فَنُودِی مِنَ الْجَوِّ أَنْ نَادِهِمْ فَقَامَ عِیسَى علیه السلام بِاللَّیلِ عَلَى شَرَفٍ مِنَ الْأَرْضِ فَقَالَ یا أَهْلَ هَذِهِ الْقَرْیةِ فَأَجَابَهُ مِنْهُمْ مُجِیبٌ لَبَّیک یا رُوحَ اللَّهِ وَ کلِمَتَهُ فَقَالَ وَیحَکمْ مَا کانَتْ أَعْمَالُکمْ قَالَ عِبَادَةُ الطَّاغُوتِ وَ حُبُّ الدُّنْیا مَعَ خَوْفٍ قَلِیلٍ وَ أَمَلٍ بَعِیدٍ وَ غـَفْلَةٍ فِى لَهْوٍ وَ لَعِبٍ فَقَالَ کیفَ کانَ حُبُّکمْ لِلدُّنْیا قَالَ کحُبِّ الصَّبِی لِأُمِّهِ إِذَا أَقـْبَلَتْ عَلَینَا فَرِحْنَا وَ سـُرِرْنَا وَ إِذَا أَدْبَرَتْ عَنَّا بَکینَا وَ حَزِنَّا قَالَ کیفَ کانَتْ عِبَادَتُکمْ لِلطَّاغُوتِ قَالَ الطَّاعَةُ لِأَهْلِ الْمَعَاصِى قَالَ کیفَ کانَ عَاقِبَةُ أَمْرِکمْ قَالَ بِتْنَا لَیلَةً فِى عَافِیةٍ وَ أَصبَحْنَا فِى الْهَاوِیةِ فَقَالَ وَ مَا الْهَاوِیةُ فَقَالَ سِجِّینٌ قَالَ وَ مَا سجِّینٌ قَالَ جِبالٌ مِنْ جَمْرٍ تُوقَدُ عَلَینَا إِلَى یوْمِ الْقِیامَةِ قَالَ فَمَا قُلْتُمْ وَ مَا قِیلَ لَکمْ قَالَ قُلْنَا رُدَّنَا إِلَى الدُّنْیا فَنَزْهَدَ فِیهَا قِیلَ لَنَا کذَبْتُمْ قَالَ وَیحَک کیفَ لَمْ یکلِّمْنِى غَیرُک مِنْ بَینِهِمْ قَالَ یا رُوحَ اللَّهِ إِنَّهُمْ مُلْجَمُونَ بِلِجَامٍ مِنْ نَارٍ بِأَیدِى مَلَائِکةٍ غِلَاظٍ شِدَادٍ وَ إِنِّى کنْتُ فِیهِمْ وَ لَمْ أَکنْ مِنْهُمْ فَلَمَّا نَزَلَ الْعَذَابُ عَمَّنِى مَعَهُمْ فَأَنَا مُعَلَّقٌ بِشَعْرَةٍ عَلَى شَفِیرِ جَهَنَّمَ لَا أَدْرِى أُکبْکبُ فِیهَا أَمْ أَنْجُو مِنْهَا فَالْتَفَتَ عِیسَى علیه السلام إِلَى الْحَوَارِیینَ فَقَالَ یا أَوْلِیاءَ اللَّهِ أَکلُ الْخُبْزِ الْیابِسِ بِالْمِلْحِ الْجَرِیشِ وَ النَّوْمُ عَلَى الْمَزَابِلِ خَیرٌ کثِیرٌ مَعَ عَافِیةِ الدُّنْیا وَالْآخِرَةِ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: عیسى بن مریم علیه السلام بقریه گذشت که اهل آن و پرنده ها و جاندارانش یک جا مرده بودن، فرمود: همانا اینها بخشم و عذاب (خدا) هلاک شده اند و اگر به مرگ خود به تدریج مرده بودند هر آینه یکدیگر را بخاک سپرده بودند، حواریون عرض کردند: یا روح الله از خدا بخواه اینان را براى ما زنده کند تا بما بگویند کردارشان چه بوده (که به این عذاب گرفتار شده اند) تا ما از آن دورى کنیم، عیسى علیه السلام از پروردگار خود خواست، پس از جانب فضا بدو ندا شد: که آنان را صدا بزن، پس عیسى علیه السلام شب هنگام بر تپه از زمین برآمد و فرمود: اى مردم این ده، یک تن از میان آنها پاسخ داد، بلى اى روح خدا و کلمه اش، فرمود: واى بر شما کردار شما چه بود؟ در پاسخ عرض کرد: پرستش طاغوت و دوستى دنیا به همراه ترس اندک (از خدا) و آرزوى دور و دراز و غفلت در سرگرمى و بازى، عیسى علیه السلام فرمود: دوستى شما بدنیا چگونه بود؟ عرض کرد: مانند دوستى کودک بمادرش، هرگاه بما رو می آورد شاد و خرسند می شدیم و چون از ما رو می گرداند گریان و غمناک می شدیم. فرمود: پرستش شما از طاغوت چگونه بود؟ عرض کرد: گنهکاران را فرمانبرى داشتیم، فرمود: سرانجام کار شما به کجا کشید؟ عرض کرد: شبى را بخوشى بسر بردیم و بامدادان در هـاویه افتادیم، فرمود هاویه چیست؟ عرض کرد: سجین است، فرمود: سجین چیست؟ عرض کرد: کوه هائى از آتش گداخته است که تا روز قیامت بر ما فروزان است، فرمود: چه گفتید و به شما چه گفتند؟ عرض کرد: گفتیم ما را به دنیا برگردانید تا در آن زهد ورزیم، به ما گفته شد: دروغ می گوئید: فرمود: واى بر تو چه شد که جز تو دیگرى از این جماعت با من سخن نگفت؟ عرض کرد: یا روح الله همه آنها بدهنه و لگام آتشین مهار شده اند و بدست فرشتگان سخت و تند گرفتارند و من در میان آنها بسر می بردم ولى از آنها نبودم تا آن هنگام که عذاب خدا آمد مرا هم با ایشان در برگرفت، پس من به تار موئى بر لبه دوزخ آویزان و نمی دانم که آیا در آن برو درافتم و یا از آن رهائى یابم، پس عیسى علیه السلام بسوى حواریون رو کرده فرمود: اى دوستان خدا خوردن نانى خشک با نمکى زبر و خوابیدن بر مزبله ها خیر بسیاری است در صورتى که در دنیا و آخرت در عافیت باشد. (اصول کافی، ج۵، ص۲۳۶، ح۱۱)
۱۰. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیرٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ مَا فَتَحَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْیا إِلَّا فَتَحَ اللَّهُ عَلَیهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند درى از دنیا بر بنده نگشاید جز این که بمانند آن درى از حرص بر او بگشاید. (اصول کافی، ج۵، ص۲۴۰، ح۱۲)
شرح: مقصود این است که هر مقدار مال زیاد گردد به همان مقدار حرص زیاد شود، چنانچه تجربه شده است.
۱۱. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْمِنْقَرِی عَنْ حَفْصِ بْنِ غِیاثٍ عَنْ أَبـِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ قَالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیمَ تَعْمَلُونَ لِلدُّنْیا وَ أَنْتُمْ تُرْزَقُونَ فِیهَا بِغَیرِ عَمَلٍ وَ لَا تَعْمَلُونَ لِلْآخِرَةِ وَ أَنْتُمْ لَا تُرْزَقُونَ فِیهَا إِلَّا بِالْعَمَلِ وَیلَکمْ عُلَمَاءَ سَوْءٍ الْأَجْرَ تَأْخُذُونَ وَ الْعَمَلَ تُضَیعُونَ یوشِک رَبُّ الْعَمَلِ أَنْ یقْبَلَ عَمَلُهُ وَ یوشِک أَنْ یخْرَجُوا مِنْ ضیقِ الدُّنْیا إِلَى ظُلْمَةِ الْقـَبْرِ کیفَ یکونُ مِنْ أَهْلِ الْعِلْمِ مَنْ هُوَ فِى مَسِیرِهِ إِلَى آخِرَتِهِ وَ هُوَ مُقْبِلٌ عَلَى دُنْیاهُ وَ مَا یضُرُّهُ أَحَبُّ إِلَیهِ مِمَّا ینْفَعُهُ؛ از امام صادق علیه السلام حدیث شده که حضرت عیسى علیه السلام فرمود: اى مردم شما، براى دنیا کار می کنید در صورتی که بدون کارى روزى به شما داده شود و براى آخرت کار نمی کنید در حالی که در آخرت جز در برابر کردار به شما روزى داده نشود، واى بر شما علماى بدکردار، مزد را بگیرید و کا را ضایع سازید، نزدیک است که صاحب کار، کارش را بپذیرد و نزدیک است کارکنان از تنگناى دنیا به تاریکى گور روند، چگونه دانشمند است کسى که در راه آخرت است و رو به دنیا دارد و آنچه به او زیان رساند محبوبتر است نزدش از آنچه به او سود رساند. (اصول کافی، ج۵، ص۲۴۰، ح۱۳)
شرح: آنچه ترجمه شد بنابراین است که مراد از (رب) در جمله (رب العمل) خداى متعال باشد و لفظ (یقبل) بیاء موحدة و به صورت معلوم خوانده شود و از قبول گرفته شده باشد. ولى ممکن است (یقبل) به صورت مجهول خوانده شود و مقصود از (رب العمل) نیز عابدى باشد که از عالم و دانشمند پیروى و تقلید مى کند و آنچه از دانشمند مى شنود به آن عمل کند و خود عالم عمل نکند که حضرت بخواهد توبیخ کند دانشمندانى را که به گفتار خود عمل نکنند و این کلامى است که فیض علیه الرحمة در معناى حدیث فرموده است و محتمل است (یقیل) بیاء مثناة و از اقاله باشد و بنابراین ترجمه چنین است: (نزدیک است صاحب کار کارش را پس بگیرد)... و این احتمال را مجلسى علیه الرحمة از بعضى نقل فرموده است.
۱۲. عَنْهُ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَمْرٍو فِیمَا أَعْلَمُ عَنْ أَبِى عَلِی الْحَذَّاءِ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِى عَبْدِ اللَّهِ قَالَ أَبْعَدُ مَا یکونُ الْعَبْدُ مِنَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ إِذَا لَمْ یهِمَّهُ إِلَّا بَطْنُهُ وَ فَرْجُهُ؛ امام صادق علیه السلام فرمود: دورترین حالى که بنده از خداى عزوجل دارد این است که اندوهى جز براى شکم و فرج نداشته باشد. (اصول کافی، ج۵، ص۲۴۰، ح۱۴)
۱۳. مُحَمَّدُ بْنُ یحْیى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ وَ عَبْدِ الْعـَزِیزِ الْعبْدِی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبِى یعْفُورٍ عَنْ أَبِى عَبْدِاللَّهِ قَالَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَ الدُّنْیا أَکبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ تَعَالَى الْفَقْرَ بَینَ عَینَیهِ وَ شَتَّتَ أَمْرَهُ وَ لَمْ ینَلْ مـِنَ الدُّنیا إِلَّا مَا قَسَمَ اللَّهُ لَهُ وَ مَنْ أَصْبَحَ وَ أَمْسَى وَالْآخِرَةُ أَکبَرُ هَمِّهِ جَعَلَ اللَّهُ الْغِنَى فِى قَلْبِهِ وَ جَمَعَ لَهُ أَمْرَهُ؛ و نیز آن حضرت علیه السلام فرمود: هر که بامداد کند و روز را به شب رساند و بزرگترین اندهش دنیا باشد خدای تعالى فقر و پریشانى را جلوى چشمش نهد و کارش را پریشان سازد، و بجز بدان چه خداوند روزى او کرده نرسد و هر که بامداد کند و شام کند و بزرگترین اندوهش آخرت باشد، خداوند توانگرى و بى نیازى در دلش نهد و کارش را منظم کند. (اصول کافی، ج۵، ص۲۴۰، ح۱۵)
۱۴. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى عَنْ یونُسَ عَنِ ابْنِ سِنَانٍ عَنْ حَفْصِ بْنِ قُرْطٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ مَنْ کثُرَ اشْتِبَاکهُ بِالدُّنْیا کانَ أَشَدَّ لِحَسْرَتِهِ عِنْدَ فِرَاقِهَا؛ و نیز آن حضرت علیه السلام فرمود: هر که بیشتر به دنیا آلوده است هنگام جدائى از آن افسوس سخت تر است. (اصول کافی، ج۵، ص۲۴۲، ح۱۶)
۱۵. عَلِی بْنُ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَبْدِ الْعَزِیزِ الْعَبْدِی عَنِ ابْنِ أَبِی یعْفُورٍ قَالَ سمِعْتُ أَبَا عَبْدِاللَّهِ یقُولُ مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْیا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا یفْنَى وَ أَمَلٍ لَا یدْرَک وَ رَجَاءٍ لَا ینَالُ؛ عبدالله بن ابی یعفور گوید: شنیدم از امام صادق علیه السلام که می فرمود: هر که دل به دنیا دهد به سه خصلت دل بسته است: اندوهى که پایان ندارد و آرزوئى که به چنگ نیاید و امیدی که بدان نرسد. (اصول کافی، ج۵، ص۲۴۲، ح۱۷)
شرح: مجلسى رحمة الله علیه گوید: زیرا آنچه فراخور حرص او است براى او فراهم نگردد و از آفات و مصائب آن نتواند دورى کند، پس همیشه در غم و اندوه آنچه از دستش رفته و آنچه برایش فراهم نگشته مى باشد.
منبع
- پاينده، ابو القاسم، نهج الفصاحة (مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، 1جلد، دنياى دانش - تهران، چاپ: چهارم، 1382ش.
- كلينى، محمد بن يعقوب بن اسحاق، الكافي (ط - الإسلامية)، 8جلد، دار الكتب الإسلامية - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
- مازندرانى، محمد صالح بن احمد، شرح الكافي-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندراني)، 12جلد، المكتبة الإسلامية - تهران، چاپ: اول، 1382 ق.
- تميمى آمدى، عبد الواحد بن محمد، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، 1جلد، دفتر تبليغات - ايران ؛ قم، چاپ: اول، 1366ش.
- ↑ 364 الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 131
- ↑ رک: مقاله سیمای دنیا در نهج البلاغه،حسینعلی کیخا، مجله معرفت، ش 120
- ↑ نهج البلاغه ح 131، ص 656
- ↑ مقاله سیمای دنیا در نهج البلاغه،حسینعلی کیخا، مجله معرفت، ش 120
- ↑ سوره ی احزاب آیه 4
- ↑ تفسير نمونه، ج17، ص: 194
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 141
- ↑ تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 141
- ↑ سوره روم آیه 7
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج5، ص: 313
- ↑ تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص: 142
- ↑ الكافي (ط - الإسلامية)، ج2، ص: 136