لعن
لعن به معنای نفرين كردن، راندن، و دور كردن از نيكى و رحمت است. لعن از طرف خداوند در آخرت عذاب و در دنيا، انقطاع از رحمت و توفيق است; و از سوی انسان نفرين در باره ديگرى است.
لعن در قرآن
اصناف زير در قرآن مورد لعن قرار گرفته اند:
1 ـ كفار به طور مطلق: «إِنَّ اللَّهَ لَعَنَ الْكَافِرِينَ وَأَعَدَّ لَهُمْ سَعِيرًا»؛ [۱]
2 ـ منافقان:«لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ ... مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلًا»؛ [۲]
3 ـ ابليس: وان عليك لعنتى الى يوم الدين؛ [۳]
4 ـ آنان كه خدا و رسول را اذيت می كنند: انّ الذين يؤذون الله و رسوله لعنهم الله فى الدنيا والآخرة ؛ [۴]
5 ـ مفسدان و قاطعان رحم: فهل عسيتم ان تولّيتم ان تفسدوا فى الارض وتقطّعوا ارحامكم اولئك الذين لعنهم الله ... ؛[۵]
6 ـ كسانى كه آيات خدا و راههاى هدايت را پنهان می دارند: انّ الذين يكتمون ما انزلنا من البيّنات والهدى من بعد ما بيّنّاه للناس فى الكتاب اولئك يلعنهم الله ...؛ [۶]
7 ـ ستمكاران: الا لعنة الله على الظالمين ؛[۷]
8 ـ شجره ملعونه (بنی امیه): وما جعلنا الرؤيا التى اريناك الا فتنة للناس والشجرة الملعونة فى القرآن؛[۸]
9 ـ آنان كه به زنان پاكدامن نسبت زنا بدهند: انّ الذين يرمون المحصنات الغافلات المؤمنات لعنوا فى الدنيا والآخرة؛[۹]
لعن در روایت
على بن عاصم از ياران امام عسكرى(علیه السلام) بود، روزى به نزد حضرت آمد وعرض كرد: من كارى از دستم بر نمى آيد جز اينكه از دشمنان شما بيزارى جويم و در خلوت آنها را لعن كنم.
حضرت فرمود: پدرم از جدم از رسول خدا نقل نمود كه فرمود: هر كه از يارى ما اهل بيت ناتوان بُوَد و در خلوت دشمنان ما را لعن كند خداوند صداى او را به گوش فرشتگان رساند ، آنها نيز با او هم صدا گردند وكسانى را كه او لعن كرده لعن كنند وملائكه جهت وى طلب مغفرت نمايند و او را بستايند و گويند: خداوندا درود خود را به روان اين بنده ات كه در راه نصرت اولياى تو آنچه را كه در توان داشته بذل نموده بفرست كه اگر وى بيش از آن می توانست دريغ نميداشت. در آن حال از جانب پروردگار ندا رسد كه اى ملائكه، دعاى شما را مستجاب نمودم و درود خود را به روان او و روان پاكان فرستادم و او را از نيكان برگزيده خويش ساختم. [۱۰]
لعن و تكفير مسلمان
از امام باقر (ع) روايت شده كه چون لعنت از زبان كسى در باره ديگرى برون آيد آن لعن در ميان لعنت كننده ولعنت شده تردد و نوسان كند اگر مجوزى در لعنت شده ديد، بر او وارد آيد و گر نه به خود لعنت كننده باز گردد.[۱۱]
نيز از آن حضرت رسيده كه هرگز نشده كه مردى عليه ديگرى به كفر شهادت دهد و او را كافر بخواند جز اينكه آن تكفير به يكى از آن دو برسد كه اگر طرف مقابل كافر بود او را و گرنه خود تكفير كننده را رسد. و فرمود: از زخم زبان زدن به مسلمان حذر كنيد.[۱۲]
پانویس
منابع
- محمد باقر مجلسی، بحارالانوار.
- سید مصطفی حسینی دشتی، فرهنگ معارف و معاریف.