معاویه

از دانشنامه‌ی اسلامی
نسخهٔ تاریخ ‏۳ سپتامبر ۲۰۱۹، ساعت ۰۸:۲۶ توسط Zamani (بحث | مشارکت‌ها)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

نسب

پدر معاویه صخر ‌بن ‌حرب ‌بن ‌امیة ‌بن عبد شمس بن عبدمناف است که کنیه او ابوسفیان بود و و مادرش هند جگرخوار که به سبب به دندان گرفتن جگر حمزه سیدالشهدا پس از شهادتش به این نام نامیده شده بود. پدر و مادر او از سرسخت‌ترین دشمنان اسلام بودند و پس از فتح مکه به ناچار اسلام آوردند.[۱] معاویه بن ابی سفیان ۵ سال پیش از بعثت به دنیا آمد.[۲]

فرمانداری شام

وقتی عمر به خلافت رسيد يزيد بن ابى سفيان را استاندار شام نمود و پس از هلاکت او در طاعون عمواس، معاويه را به جاى او قرار داد و عثمان نيز پس از عمر، او را در همان مقام ابقاء كرد.[۳]

مقابله با امام علی علیه السلام

زمانى كه امام علی علیه السلام به خلافت رسيد، بر آن شد تا عبد الله بن عباس را به حكومت‏ شام بفرستد. مقدمتا نامه‏ اى به معاويه نوشت و از او خواست تا همراه اشراف شام به مدينه بيايد. معاويه پاسخى به نامه امام نداد و تنها نامه سفيدى را كه در آن نوشته شده بود: از معاويه به على بن ابى طالب، براى آن حضرت فرستاد. كسى كه نامه را آورده بود گفت: از طرف مردمى مى‌‏آيد كه معتقدند تو عثمان را كشته‏‌اى و جز به كشتن تو رضايت نمى‏ دهند.[۴] اين ماجرا همراه شد با آغاز مساله شورشيان جمل كه امام را براى مدتى به خود مشغول داشت. در اين فرصت، ماجراى جمل، فرصت تبليغاتى ديگرى براى معاويه فراهم كرد. او توانست‏ با استناد به شورش طلحه، و زبير و عايشه به عنوان همسر پيامبر (ص) دخالت امام را در قتل عثمان، بهتر از پيش در اذهان شاميان تثبيت كند.[۵]

پس از خاتمه ماجراى جمل، امام در كوفه مستقر شد، و در دو نامه به معاویه حقانیت خلافت خود و باطل بودن ادعاهای معاویه را شرح داد. اما معاویه همچنان بر سر حرف خود ماند و به دنبال آن در صفر سال ۳۷ هجری در منطقه‌ای به نام صفین جنگی میان سپاه شام و سپاه امام علی علیه السلام رخ داد. در میانه جنگ هنگامی که سپاه معاویه رو به شکست بود، قرآن بر نیزه کردند و بدین رو برخی از سپاهیان امام علی(ع) از ادامه جنگ سر باز زدند. سرانجام، داورانی برای حکمیت میان دو طرف تعیین شد و جنگ بدون نتیجه خاتمه یافت.[۶]

خلافت معاویه

پس از شهادت امام علی، مردم شام در بیت المقدس با معاویه به عنوان خلیفه بیعت کردند و او را امیرالمؤمنین نامیدند.[۷] امام حسن علیه السلام ابتدا برای تادیب معاویه به سمت او لشکرکشی نمود . اما نفاق‌ ها و خيانت‌ هاى سپاه امام علیه السلام موجب آن شد تا حسن بن على‌ علیه السلام به ناچار با معاویه قرارداد ترک‌ مخاصمه امضا کند. اما معاویه به هیچ یک از تعهدات صلحنامه وفا نکرد. به کشتار بى‌گناهان و دستگیرى و قتل یاران على‌ علیه السلام پرداخت و هواداران اهل بیت‌ علیهم السلام را سرکوب و قلع و قمع‌ نمود و عمال خویش را بر اموال و جانها و نوامیس مسلمین مسلط ساخت و دیکتاتورى‌ترین شیوه‌هاى حکومتى را در قالب تزویر و تبلیغات، اعمال مى‌کرد.[۸]

از بدعت هاى معاویه، بیعت گرفتن اجبارى از مردم و شخصیت ها براى ولایت عهدى‌ فرزند شرابخوار و نالایقش‌ «یزید» بود. قوى‌ترین گروه مخالف با آن بیعت، بنى هاشم و در راس آنان حسین بن على‌ علیه السلام بود که مخالفت‌ خویش را آشکارا اعلام کرد. اغلب‌ چهره‌هاى سرشناس یا با تهدید یا با تطمیع، پذیرفته بودند ولى امام حسین‌ علیه السلام حتى در برابر معاویه که به ستایش یزید پرداخت، به بیان زشتی هاى یزید اشاره کرد و از کار معاویه ‌نکوهش نمود و رسوایش ساخت.[۹]

در پاسخ نامه معاویه به آن حضرت، جنایات معاویه‌ را در کشتن حجر بن عدى و یارانش و شهید کردن عمرو بن حمق و پیمان‌شکنى و فتنه‌انگیزیهایش برشمرد و حکومت معاویه را بزرگترین فتنه دانست و مبارزه با معاویه را برترین جهاد و موجب قرب به خدا برشمرد: «و انى والله ما اعرف افضل من جهادک فان ‌افعل فانه قربة الى ربى و ان لم افعله فاستغفر الله لدینى... و اعلم ان الله لیس بناس لک قتلک‌ بالظنة و اخذک بالتهمة و امارتک صبیا یشرب الشراب و یلعب بالکلاب...».[۱۰]

همچنین ‌ابا عبدالله علیه السلام یک سال پیش از مرگ معاویه در یک سخنرانى عمومى در موسم حج، از معاویه به عنوان طاغوت یاد کرد و ستم هاى او را برشمرد و از مردم خواست چون به ‌شهرهاى خود بازگشتند، سخنان آن حضرت را به مردم برسانند و آنان را به حق فراموش ‌شده اهل بیت علیهم السلام فراخوانند، چرا که بیم زوال اسلام و از بین رفتن حق در کار است.[۱۱]

امام حسین علیه السلام پیش از یزید با پدرش معاویه و بنى امیه مخالف بود، آن هم نه نزاعى‌ شخصى بلکه نزاع مکتبى، وقتى از آن حضرت درباره بنى امیه پرسیدند، فرمود: «انا و هم‌ الخصمان اللذان اختصما فی ربهم...»[۱۲] و این نزاع، پیوسته در گفتگوها و مجادلات، محسوس بود.

خود معاویه هم مى‌دانست که سیدالشهدا علیهم السلام هرگز سازش نخواهد کرد و در وصیتى که پیش از مرگ به یزید داشت، به او گفت که از مخالفت چهار نفر از قریش که ‌مهمترین آنان حسین بن على‌ علیه السلام است، بیم دارد و هشدار داد که اهل عراق، او را وادار به ‌خروج بر ضد یزید مى‌کنند و توصیه کرد که: «و اما الحسین،... و ایاک والمکاشفة له فى ‌محاربة سل سیف او محاربة طعن رمح... و ایاک یا بنى ان تلقى الله بدمه فتکون‌ من الهالکین‌».[۱۳]

پس از مرگ معاویه در رجب سال ۶۰ هجرى و هجرت امام به ‌مکه، کوفیان نامه به آن حضرت نوشتند و ضمن سپاس خداوند بر مرگ دشمن جبار امام حسین‌ علیه السلام از آن حضرت درخواست کردند به کوفه آید و محور حرکت و تجمع آنان‌ در مبارزه بر ضد شامیان شود.[۱۴]

معاویه در تحکیم سلطه بنى امیه بر مسلمانان و روى کار آمدن یزید و جنایت هاى بعدى‌ سهم عمده داشت. در زیارت عاشورا اشاره است به این که بنى امیه و پسر هند جگرخوار که به زبان خدا و رسول خدا صلی الله علیه و آله ملعون است، روز عاشورا را روز شادمانى قرار دادند. آنگاه ‌لعن بر آنان است: «اللهم العن اباسفیان و معاویة و یزید بن معاویة‌» و آنان با کشتن پسر پیامبر در کربلا، به نظر خودشان انتقام کشته‌هاى خود را در بدر و احد گرفتند و این چیزى‌ بود که یزید در اوج قدرت پس از حادثه عاشورا، مستانه مى‌خواند: «لیت اشیاخى ببدر شهدوا...».[۱۵]

امام سجاد علیه السلام نیز در مجلس یزید، در رسواسازى او به کفر معاویه و ابوسفیان و جنگیدنشان با پیامبر خدا اشاره کرد و فرمود: جدم امام على‌ علیه السلام در روز بدر و احد و احزاب پرچمدار رسول خدا صلی الله علیه و آله بود، اما پدر و جد تو، پرچمدار کفر بودند: «... و ابوک‌ و جدک فى ایدیهما رایات الکفار».[۱۶]

پانویس

  1. ابن طقطقی، الفخری، ترجمه، ص۱۴۰ و ۱۴۱
  2. منهاج سراج‏، طبقات ناصرى‏، ۱۳۶۳ش، ج۱، ص۹۳
  3. ابن خلدون، تاريخ‏ ابن‏ خلدون، ج‏۳ ،ص۴
  4. انساب الاشراف، ج 2، صص 212- 211
  5. جعفریان، تاریخ خلفا، ص274
  6. یعقوبی، تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص۱۸۸
  7. ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، ج ۱، ص۱۶۳؛ طبری، تاریخ الرسل و الملوک، ج ۵، ص۱۶۱
  8. براى شناخت پلیدی ها و جنایات معاویه، ر.ک: «الغدیر»، ج ۱، ص ۱۳۸ تا ۳۸۴.
  9. مع الحسین فى نهضته، ص ۵۴.
  10. الغدیر، علامه امینى، ج ۱۰، ص ۱۶۱.
  11. همان، ج ۱، ص ۱۹۸، موسوعة کلمات الامام الحسین، ص ۲۷۱.
  12. حیاة الامام الحسین بن على علیه السلام، ج ۲، ص ۲۳۴.
  13. همان، ص ۲۳۷، الفتوح، ابن اعثم کوفى، ج ۴، ص ۳۳۲.
  14. مع الحسین فى نهضته، ص ۷۶ به نقل از مقتل خوارزمى.
  15. بحارالانوار، ج ۴۵، ص ۱۳۳.
  16. همان، ص ۱۳۶.

منبع

  • محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.
  • منهاج سراج‏، عثمان بن محمد، طبقات ناصرى‏، تحقيق عبد الحى حبيبى، تهران، دنياى كتاب، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • ابن طقطقى، محمد بن على بن طباطبا، تاريخ فخرى، ترجمه محمد وحيد گلپايگانى، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
  • ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد بن خلدون، تاريخ‏ ابن‏ خلدون، تحقيق خليل شحادة، بيروت، دار الفكر، ط الثانية، 1408/1988.
  • جعفریان، رسول، تاریخ خلفاء، قم، انتشارات دلیل ما، 1394ش.