الجوهر النضید فی شرح منطق التجرید (کتاب)
نویسنده | خواجه نصير الدين طوسى |
موضوع | منطق |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
شرح | علامه حلی |
|
«الجوهر النضيد في شرح منطق التجريد» نوشته علامه حلى (م، 726 ق)، شرحی است بر کتاب «تجرید المنطق» استادش خواجه نصيرالدين طوسى (م، ۶۷۲ ق)، در موضوع علم منطق.
معرفی کتاب
«تجرید المنطق» كتابى است شامل تمامى بخشهاى منطق و بسيار مختصر كه خواجه نصيرالدين طوسى آن را نوشته است و علامه حلى به شرح غير مزجى آن اقدام نموده و آن را «الجوهر النضيد في شرح منطق التجريد» ناميده است.
كتاب خواجه اگرچه اكنون به نام «تجريد المنطق» معروف است و در «الذريعة» نيز با همين نام و به عنوان عدل «تجريد الاعتقاد» مطرح است، ليكن از مقدمه علامه حلى در شرح خود كه مىگويد: «وقفت على المختصر الموسوم بالتجريد في المنطق» و نامگذارى شرح خود در همان مقدمه به «الجوهر النضيد في شرح التجريد» و مقدمه خود خواجه نصیر، روشن مىشود كه خواجه قصد داشته كتابى مشتمل بر قواعد منطقى بنويسد و از ابتدا نام آن را «التجريد» گذاشته بوده است و بعدا كه تصميم گرفته قسمت كلام را نيز به آن اضافه كند، براى تفكيك آن از قسمت منطق همان طور كه از مقدمه كتاب «تجريد الاعتقاد» روشن مىشود، آن را به «تجريد الاعتقاد» ناميده است. از اين رو اين مطلب مبيّن نيست كه خواجه قسمت منطق را به عنوان مقدمه براى قسمت كلام نوشته است و احتمالا اين استنباطى از اشتراك اسم اين دو كتاب و مقدمه بودن منطق براى سائر علوم است. پس اسم اين متن منطقى همان طور كه استظهار كرديم «التجريد» بوده است. اما در نام شرح علامه اختلافى در كار نيست و علامه خود آن را به «الجوهر النضيد» نامگذارى كرده است.
كتاب «تجريد المنطق» خواجه با وجود اختصار، تمام ابواب منطق را حاوى است و زمينه بسط كلام و تعميق در آن را فراهم نموده است، ليكن على رغم اين مطلب، آن چنان مورد توجه قرار نگرفته است و بر خلاف قسمت كلام يعنى «تجريد الاعتقاد» كه شرحهاى بسيارى دارد، تنها دو شرح بر آن نوشته شده است. شرح علامه حلى، اين كتاب را از انزواى علمى خارج نموده و مطالب آن را در اختيار طالبان علم قرار داده و زمينه را براى استفاده از اين كتاب فراهم نموده است. نظم و ترتيب متن و شرح، احتمالا در قرنهاى اوليه آن را در زمره كتابهاى درسى مورد استفاده دانشپژوهان قرار داده است. ولى در زمانهاى اخير، اين كتاب نيز مثل بسيارى از كتابهاى ديگر كه مىتواند به ارتقاى علمى در اين رشته كمك كند، فراموش گشته و دانشپژوهان از آن محروم هستند.
علامه حلی شرح خويش را بعد از وفات خواجه نصير نوشته و نسخه خطى موجود از آن مربوط به سال 1058 ه ق است. كتاب «الجوهر النضيد» توسط آقاى منوچهر صانعى درهبيدى به فارسى ترجمه شده است.
انگيزه تأليف
علامه حلى در مقدمه «الجوهر النضيد» خويش انگيزه شرح کتاب «تجريد المنطق» را سخت بودن فهم مطالب كتاب به خاطر اختصار آن معرفى مىكند و مىخواهد با شرح آن، مشكلات و سختىهاى آن را آشكار و واضح نمايد تا فهم كتاب به راحتى صورت پذيرد.
محتوای کتاب
این كتاب همان طور كه در مقدمه آن آمده و ترتيب فعلى نيز آن را تأييد مىكند، داراى نه فصل به شرح زیر است:
- فصل اول، به مدخل علم منطق مىپردازد و بحثهاى مقدمهاى مثل علم بودن منطق و بحث الفاظ و كليات خمس و كلى و جزئى و ذاتى و عرضى را شامل مىشود.
- فصل دوم، مقولات عشر را بيان مىكند و به رابطههاى چهارگانه در تقابل مىپردازد.
- فصل سوم، بحثهاى مختلفى پيرامون قضيه و اقسام شرطى و حملى آن را در بر دارد و با ذكر مواد و جهات قضايا به بحث از قضاياى موجهه و غير موجهه و نسبتهاى آنها و عكس مستوى و نقيض مىپردازد.
- فصل چهارم، با بحث از قياس به انتاج آن پرداخته و شكلهاى مختلف آن و اقسام قياس و استقرا و تمثيل را بيان كرده است.
- فصل پنجم، با مطرح كردن برهان و حدّ از اقسام برهان و اقسام علت و مقدمات آنها و رابطه علوم و چگونگى اكتساب حد و رابطه آن با برهان بحث مىكند.
- فصل ششم، به صناعت جدل مىپردازد و از فائده و مقدمات و مبادى و موضوع و مواضع مختلف آن بحث مىكند.
- فصل هفتم، با مطرح كردن صناعت مغالطه، مواد و اسباب لفظى و معنوى آن را مورد بحث قرار مىدهد.
- فصل هشتم، به خطابه مىپردازد و در رابطه با نفع و اجزا و مبادى و اركان خطابه بحث مىكند.
- فصل نهم، آخرين صناعت منطقى يعنى شعر را همراه با نفع و مواد و تعريف آن مورد بحث قرار مىدهد.
شيوه علامه حلی در شرح و توضيح عبارتهاى خواجه نصیر به سبک «قال» و «اقول» و به صورت غير مزجى است. از اين رو بعد از نقل عباراتى از متن، اگر مقدماتى نياز باشد كه خواجه به خاطر اختصار از آن صرف نظر كرده است، آنها را توضيح مىدهد و در ضمن بحث اقسام فرعى و مثالهاى مختلفى را كه براى روشن شدن اصل بحث و عبارتهاى خواجه نياز است، اضافه مىكند.
منابع
- نرم افزار نورالحکمه، بخش اطلاعات جانبی، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.